ریپورتاژ آگهی
تیمسار احمدی سوادكوه

تیمسار احمدی سوادكوه

سپهبد احمد امیراحمدی، فرزند سرتیپ نقی‌آقا و داماد سردار عظیم توفیقی (سرلشگر محمد توفیقی)، متولد ۱۲۶۲ در تهران. پس از انجام تحصیلات مقدماتی در ۱۴ سالگی با درجه معین‌نائبی وارد قزاقخانه شد و تدریجا مراحل ترقی را طی كرد.
  • 1401/08/18
  • استان : مازندران
  • شهر : سوادكوه
  • دسته : مكانهای تفریحی جهان
آدرس : سوادكوه
تلفن : 66059000-021

امیر احمدی؛ اولین سپهبد ایران

سپهبد احمد امیراحمدی، فرزند سرتیپ نقی‌آقا و داماد سردار عظیم توفیقی (سرلشگر محمد توفیقی)، متولد ۱۲۶۲ در تهران. پس از انجام تحصیلات مقدماتی در ۱۴ سالگی با درجه معین‌نائبی وارد قزاقخانه شد و تدریجا مراحل ترقی را طی كرد.

سپهبد احمد امیراحمدی، فرزند سرتیپ نقی‌آقا و داماد سردار عظیم توفیقی (سرلشگر محمد توفیقی)، متولد ۱۲۶۲ در تهران. پس از انجام تحصیلات مقدماتی در ۱۴ سالگی با درجه معین‌نائبی وارد قزاقخانه شد و تدریجا مراحل ترقی را طی كرد. در آن تاریخ قزاقخانه ایران زیر نظر افسران روسی اداره می‌شد. او در چند زد و خورد داخلی شركت كرد. رشادت، تهور و قساوت وی مورد توجه فرماندهان قرار گرفت، ارتقای مقام یافت و تدریجا درجه سرهنگی گرفت.

در ۱۲۹۹ با درجه سرتیپی فرمانده قسمت سوار آتریاد همدان بود. با میرپنج رضاخان و سیدضیاء‌الدین طباطبایی برای حمله به تهران هم قسم شدند و در سوم حوت ۱۲۹۹ وارد تهران شد. احمدآقا به درجه میرپنجی ارتقای مقام یافت. اولین ماموریت او بعد از كودتا، سركوبی امیر موید سوادكوهی در مازندران بود كه سرانجام منجر به شكست امیر موید شد. در ۱۳۰۱ كه مقدمات تشكیل ۵ لشگر در ایران فراهم شد، با درجه امیرلشگری به فرماندهی لشگر غرب كه مركز آن در همدان بود منصوب شد و برای اعاده امنیت در آن منطقه دست به اقدامات شدیدی زد. مخصوصا برای تسخیر لرستان از هیچ نوع اقدام حاد و تندی خودداری ننمود و سرانجام در این ماموریت به دریافت نشان ذوالفقار كه عالی‌ترین نشان نظامی آن روز بود مفتخر شد. در شهریور ۱۳۰۴ به ریاست ژاندارمری برگزیده شد و قریب چهار سال در آن سمت باقی ماند. در این سمت ماموریت‌های جنگی زیادی انجام داد، از جمله ماموریت آذربایجان بود و فرماندهی لشگر تبریز نیز ضمیمه كار او شد.

در ۱۳۰۸ به درجه سپهبدی رسید كه اولین سپهبد ایران نیز به شمار می‌رفت. ولی پس از چندی مورد بی‌مهری رضاشاه واقع شد و از مشاغل مهم نظامی بركنار شد و شغل كوچكی در تهران، كه ریاست اداره اصلاح نژاد اسب بود، به او واگذار شد. علت بی‌مهری رضاشاه این بود كه امیراحمدی در ماموریت‌های جنگی لرستان خزائن بی‌شماری به دست آورده بود و برخلاف امیرلشگر عبدالله‌خان امیر طهماسبی كه تمام دارایی و زر و زیور و نقدینه اقبال‌السلطنه ماكویی را در طبق اخلاص قرار داده تقدیم سردار سپه نموده بود، او از تقدیم پیشكشی آن همه جواهرات و اثاثیه گران‌قیمت به رضاشاه خودداری نموده و آن را برای خویش اندوخته بود. امیراحمدی تا شهریور ۱۳۲۰ در ارتش، محلی از اعراب نداشت. به هیچ وجه او را در مسائل نظامی مداخله نمی‌دادند. در شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه او را دعوت به همكاری كرد و از گذشته اظهار ندامت نمود. وی را فرماندار نظامی تهران نمود و در آن روزهای آشفته برقراری امنیت تهران را عهده‌دار شد. در آذرماه همان سال در ترمیم كابینه ذكاء‌الملك فروغی عهده‌دار وزارت كشور شد. در آن ایام به علت اشغال ایران از طرف قوای بیگانه كشور از لحاظ خواربار در مضیقه شدید قرار داشت. تلاش امیراحمدی برای بهبود وضع نان شهر به جایی نرسید. با سقوط كابینه فروغی، امیراحمدی كنار رفت. در دی‌ماه ۱۳۲۱ در ترمیم كابینه قوام‌السلطنه وزیر جنگ شد و در ماجرای ۱۷ آذرماه همان سال كه منجر به آتش زدن خانه قوام‌السلطنه و غارت دكان‌ها شد، به حكومت نظامی تهران و فرماندهی پادگان مركز رسید و از ادامه اغتشاش و هرج و مرج جلوگیری نمود. پس از سقوط قوام‌السلطنه ریاست دولت به عهده سهیلی قرار گرفت. در تمام مدت نخست‌وزیری سهیلی وزیر جنگ بود. در كابینه‌های زودگذر ساعد و بیات، صدر حكیمی سمتی نداشت، اما در ارتش بازرسی نواحی را داشت. در ۱۳۲۴ بر اثر پافشاری و استقامت شاه وارد كابینه قوام‌السطنه شد و در چهار كابینه او عضویت داشت، ولی به علت ناسازگاری با خواسته‌های قوام‌السطنه كه تحریكات شاه عامل ناسازگاری‌اش بود از كابینه اخراج شد و جای خود را به محمود جم داد.

در ۱۳۲۶ در كابینه حكیم‌الملك وزیر كشور و در كابینه عبدالحسین هژیر وزیر جنگ و در كابینه ساعد همچنان وزیر جنگ بود. در ۱۳۲۸ كه مجلس سنا تاسیس یافت، بازنشسته شد و مقام سناتور انتصابی گرفت و تا زمان فوت قریب ۱۶ سال این مقام‌ تشریفاتی را عهده‌دار بود. در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ، دو مرتبه وزیر كشور، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران، دو بار فرمانده كل ژاندارمری و سال‌ها فرمانده لشگر لرستان و آذربایجان بوده است. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و وزیدن نسیم آزادی و حلول دموكراسی نسبی، مورد انتقاد مطبوعات قرار گرفت؛ مخصوصا روزنامه‌های چپ‌گرا حملات سختی به او كردند و از قساوت‌ها و آدم‌كشی‌هایش در لرستان داستان‌ها به رشته تحریر درآوردند و از ثروت و املاك و مستغلات او در تهران افسانه‌ها ساختند. امیراحمدی در مقام دفاع در مجلس و مطبوعات به پاسخگویی برآمد.

امیراحمدی در ۱۳۴۴ در اثر ابتلا به سرطان درگذشت. او یكی از متمولین درجه اول ایران بود و مستغلات زیادی در تهران داشت. در ورامین املاك مزروعی زیادی داشت. مردی بود كم‌سواد، متهور، جسور، بی‌رحم، قلدر، جدی، وظیفه‌شناس و حریص به جمع‌آوری مال و مكنت. می‌گفتند تعداد مستغلات او در تهران از هزار افزون می‌باشد. غالب مستغلات اطراف چهار راه عزیزخان و حسن‌آباد كه منزلش در آن حوالی قرار داشت، متعلق به او بود. با مستاجرین خود به خشونت رفتار می‌كرد. شخصا در مقام تعزیر و تنبیه آنها برمی‌آمد و برای ازدیاد مال‌الاجاره متوسل به دستگاه‌های انتظامی می‌شد.

در اواخر عمر یكی از نویسندگان را برای نوشتن خاطرات خود دعوت كرد. آن نویسنده مدعی است هزار صفحه از خاطرات وی را تدوین نموده و یك نسخه از آن توسط امیراحمدی در زمان حیات به عباس مسعودی مدیر وقت روزنامه اطلاعات سپرده شده است. به موجب وصیت قرار بوده است این یادداشت‌ها بعد از مرگ امیراحمدی منتشر شود. پس از فوت امیراحمدی، انتشار یادداشت‌ها در روزنامه اطلاعات آغاز شد. در اولین قسمت یادداشت‌ها امیراحمدی صراحتا مدعی شده بود كه فقط او بوده كه خوزستان را به ایران برگردانده است؛ حتی نادرشاه هم نتوانسته چنین كاری بكند.

یادداشت‌های وی این ادعا را بیان می‌كرد كه اعاده امنیت در ایران فقط مدیون خدمات اوست. پس از انتشار این قسمت از خاطرات، سر و صداهایی بلند شد. مخصوصا خانواده پهلوی موجب شدند از انتشار بقیه خاطرات خودداری شود. امیراحمدی در جوانی با دختر سردار عظیم (سرلشگر محمد توفیقی) ازدواج كرد. حاصل و ثمره این وصلت چهار پسر و چهار دختر بود كه هیچ كدام از لحاظ علمی و سیاسی به جایی نرسیدند. قسمتی از خاطرات امیراحمدی از طرف موسسه تاریخ معاصر ایران در دو مجلد به چاپ و انتشار رسید.

تیمسار احمدی سوادكوه-ZbUGo5YqsB



تیمسار احمدی سوادكوه-rtDVzjpcZh

تیمسار احمدی سوادكوه-m2gi5WKQhW

تیمسار احمدی سوادكوه-saqbZWEdA1