ریپورتاژ آگهی
دره شمخال

دره شمخال

دارای آب و هوای مطلوب و تنوع حیات وحش است
  • 1400/11/12
  • استان : خراسان رضوي
  • شهر : قوچان
  • دسته : مناطق توریستی ایران
آدرس : دره زیبا و كم نظیر شمخال كه از روستایی به همین نام واقع در ۲۵ كیلومتری باجگیران و ۸۰ كیلومتری قوچان آغاز می گردد
تلفن : 66059000-021

دره زیبا و كم نظیر شمخال كه از روستایی به همین نام واقع در ۲۵ كیلومتری باجگیران و ۸۰ كیلومتری قوچان آغاز می گردد دارای آب و هوای مطلوب و تنوع حیات وحش است . مهمترین دلیل اقلیم مناسب این دره الحاق رودخانه های شارك قرچقه، دربادام، شمخال و اضافه شدن چشمه های متعدد در مسیر می باشد كه باعث بوجود آمدن چشم انداز زیبایی در منطقه شده است . درختان میوه وحشی در مسیر این دره از جمله انگور ، انجیر، زالزالك ، زرشك ، آلبالو و … از دیگر جاذبه های طبیعی این منطقه است . در فاصله ۱۰ كیلومتری از ابتدای دره فضای جذاب و دیدنی به نام حمام آب وجود دارد كه پذیرای تعداد كثیری از گردشگران در فصل تابستان است.

 

دره شمخال-HxdOi2k62w

دره شمخال-uFE5Ch2jZI

شمخال یك دره پر پیچ و خم 18 كیلومتری است

   

شمخال یك دره پر پیچ و خم 18 كیلومتری است كه از روستای شمخال در نزدیك شهر «باجگیران» در انتهای شمالی خراسان رضوی آغاز می شود و تا منطقه «دُرونگر» در نزدیكی شهر «درگز» ادامه دارد. برای رسیدن به این دره، ابتدا باید به شهر «قوچان» در خراسان رضوی سفر كنید. از قوچان تا ابتدای جاده 2 كیلومتری روستای شمخال، 75 كیلومتر راه است. گشت و گذار در این دره یكی از جذابیت های بی نظیر خراسان جنوبی است.

چطور به شمخال برسیم؟
اگر با خودروی شخصی سفر می كنید، می توانید خودرویتان را در پاركینگ های روستای شمخال كه در واقع حیاط خانه اهالی روستاست، بگذارید. این طوری می توانید بخش هایی از دره را پیمایش كنید و سپس مسیر طی شده را برگردید. اما سفر به این دره پرآب و سرسبز، یك راه معمول دیگر هم دارد.

می توانید خودرو را در یكی از پاركینگ های شهر قوچان بگذارید و از یكی از مسافربرها بخواهید كه شما را به روستای شمخال در ورودی دره برساند و عصر همان روز یا روز بعد در خروجی دره در منطقه درونگر منتظرتان باشد و شما را به قوچان برگرداند.

دیواره قوسی، ورودی دره
كمی پایین تر از باغ های شمخال، دره آغاز می شود؛ با تابلوی زردرنگی كه احتمالا دهه ها از عمرش می گذرد و مشخصات مختصری از دره را نوشته است.

ورودی دره، یك ورودی پهن است. هنوز از چشمه های آب خبری نیست. نیم ساعتی تا رسیدن به چشمه ها راه در پیش است. دره شمخال، با دیواره های بلندش، شناخته می شود؛ دیواره های بلندی كه گاهی تا 200 متر هم ارتفاع دارند. در شمخال اولین چیزی كه نظر طبیعت گردان را به خود جلب می كند، دیواره های بلند دو طرف دره است و درخت ها و درختچه های اُرس یا سرو كوهی كه جا به جای دیواره ها روییده اند. دره در بین این دو دیواره قرار دارد و گاهی پهن می شود و گاهی باریك. در باریك ترین قسمت دره عرض دره شمخال به كمتر از 10 متر می رسد. یكی از اولین دیوارهای دره شمخال، دیواره قوسی ابتدای ورودی دره است كه چشم اندازی زیبا و باشكوه دارد.

دره شمخال-hq8BekiKj1

شمخال از روستای شمخال در انتهای شمالی خراسان رضوی آغاز می شود و تا منطقه «دُرونگر» ادامه دارد

 
دره پیمایی سبك
اولین چشمه های دره، كمی پایین تر از دیواره قوسی قرار دارد. آب چشمه ها، حسابی خنك است و در این آفتاب صبحگاهی، حسابی می چسبد. آب چشمه ها لابلای سنگ های كف دره جاری شده و چند جوی آب ساخته است؛ جوهایی كه در ادامه به هم متصل می شوند و رودخانه پر آبی را تشكیل می دهند. دره، در بهار، حسابی سرسبز است و بوی علف های خیس در هواست. «گزنه»ها هر جای دره روییده اند و برگ های تیزشان آماده است كه پای آدم را خراش بدهد.

دره شمخال-0x88q5bEN5

شمخال، برای رسیدن به این دره، ابتدا باید به شهر «قوچان» در خراسان رضوی سفر كنید

 

صبحانه زیر درخت سنجد
حوالی 9 و نیم، صبحانه را زیر سایه درخت سنجد كهن سالی می خورم كه هنوز در بهار، برگ و بار چندانی ندارد؛ نزدیك ساختمان نیمه كار زشتی كه قرار بوده محلی بشود برای پذیرایی از گردشگران. صبحانه ام چای داغ، فلاسك سفری است و نان تازه قوچانی و پنیر گلپایگان.

صبحانه را در آرامش كوهستان می خورم و چشمم به دیواره هاست و پرنده هایی كه لابلای سنگ و صخره های آن آشیانه كرده اند؛ جایی كه دست هیچ بنی بشری به آن نمی رسد. خوردن صبحانه و دراز كردن پاها، نیم ساعتی بیشتر طول نمی كشد. شكر خدا، هنوز از برنامه عقب نیستم. از اینجا به بعد، بیشتر مسیر یا از دل رودخانه پر آب درونگر می گذرد یا از حاشیه سنگلاخی آن. چاره ای نیست، باید با كفش، بزنم به دل رودخانه پر آب و آب های سردش.

دره شمخال-Yh6yYAiALu

از قوچان تا ابتدای جاده 2 كیلومتری روستای شمخال، 75 كیلومتر راه است

 
كتلت خوری با عطر علف های بهاره
«خمام دره»، تقریبا در وسط دره شمخال قرار دارد و یك شكاف بزرگ طبیعی در دل كوه است و چندین چشمه دارد؛ جایی سرسبز و دیدنی كه باریكه های آب، از هر طرفش روی سنگ و صخره ها و خزه ها و علف ها راهی به پایین باز كرده اند. حمام دره، بهترین جا برای شب مانی در دره شمخال هم هست. حتی در روزهای غیر تعطیل، عده زیادی از گردشگرها، بساط شان را روی سنگ و صخره های حمام دره، پهن كرده اند، بساطی كه از چای آتشی شروع می شود و به جوجه كباب می رسد و متاسفانه اغلب تا قلیان میوه ای هم ادامه دارد. حتی تصور این كه كسی بوی علف های باران خورده را با بوی مشمئزكننده توتون های آن چنانی عوض كند هم، تصور ناراحت كننده ای است.

ناهار را باید همین جا خورد؛ چند تا كتلت خانگی و گوجه سرخ شده است با مقداری خیارشور.

حمام دره، مقصد بسیاری از گروه هایی است كه برای پیمایش شمخال آمده اند. گروه هایی كه خود را با اتومبیل شخصی به روستا رسانده اند، معمولا تا همین جای دره، پیش روی می كنند تا بتوانند به موقع برگردند و برنامه یك روزه خود را به پایان ببرند.

دره شمخال-1ipm8P8jfu

آب چشمه ها، حسابی خنك است و در این آفتاب صبحگاهی، حسابی می چسبد

 
پایین پریدن با كوله پشتی
از حمام دره به بعد، با فرود آمدن از یك نردبان آهنی، منطقه نسبتا بكر دره شمخال آغاز می شود. كوله ام را می اندازم و راه می افتم اما از نردبان آهنی خبری نیست... شك می كنم كه شاید مسیر را اشتباه آمده ام اما اشتباه نكرده ام؛ خبری از نردبان نیست كه نیست. احتمالا سیلاب های بهاره، نردبان را كنده اند و با خودشان برده اند.

ارتفاع صخره ای كه نردبان روی آن نصب بوده، چهار پنج متری بیشتر نیست، اما وجود یك صخره دیگر در نزدیكی این صخره، پایین پریدن از آن را خطرناك می كند. اگر از صخره پایین بپرم حتما با سر می خورم به صخره روبرویی و دخلم در می آید.

چاره ای نیست باید از صخره پایین بپرم. فكری از ذهنم می گذرد. كوله ام را از پشتم باز می كنم و دو دستی می گیرم جلوی صورتم. این طوری، خطر كمتری تهدیدم می كنم، چشم هایم را می بندم و می پرم پایین. می افتم روی بستر شنی پایین صخره و با كوله، محكم می خورم به صخره روبرو... اما چیزیم نمی شود. كاش این فكر زودتر به ذهنم می رسید. آن طوری لااقل از برنامه عقب نمی افتادم. حالا باید عجله كنم تا به تاریكی نخورم. می زنم به دل آب های سرد رودخانه.

دره شمخال-L6qtPagy4U

یكی از اولین دیوارهای دره شمخال، دیواره قوسی ابتدای ورودی دره است كه چشم اندازی زیبا دارد

 
هرم آتش در دوآبی
ساعت حوالی ۴ و نیم است كه به «كبوتر خانه» می رسم. كبوترخانه یك منطقه سنگی وسیع و نسبتا مسطح در زیركوه است و احتمالا به خاطر كبوترهای فراوانی كه زیر آن، لانه دارند، به این اسم معروف شده است. دره در این قسمت حسابی سرسبز است. ردیف به هم پیوسته بوته های تمشك، مثل یك دیواره، رسیدن به لانه كبوترها را سخت كرده است. طبق برنامه، این ساعت باید به «دوابی» می رسیدم كه یك ساعت و نیم با كبوترخانه فاصله دارد. دوابی، یك منطقه مسطح وسیع است؛

محل تلاقی رودخانه درونگر با رودخانه دیگری كه از ارتفاعات روستای «دُر بادام» سرچشمه می گیرد و به دره شمخال می ریزد. معلوم می شود، برنامه ای كه ریخته ام، آنقدرها هم دقیق نبوده است، به ویژه كه یك ساعتی هم از برنامه عقب هستم. سعی می كنم تندتر راه بروم... هوا سردتر شده و خورشید دارد غروب می كند كه به دوآبی می رسم.

دره شمخال-wbTfAmZW4e

«خمام دره»، تقریبا در وسط دره شمخال قرار دارد و یك شكاف بزرگ طبیعی در دل كوه است

 
پیچ های بی پایان دره شمخال
از دوآبی به بعد دره هم عریض تر می شود اما حتی در همین دره عریض هم هوا خیلی زود تاریك می شود. رودخانه هم وارد یك بستر هموار و آرام می شود كه تا خروجی در حوالی روستای «چنار» ادامه دارد. در خروجی دره، شالیزارهای منطقه درونگر قرار دارد كه بخشی از برنج خوش عطری را تولید می كنند كه با عنوان «برنج كلات» شناخته می شود. شالبزارهای درونگر دیدنی های سفر به شمخال را كامل می كند. اما فكر كردن به برنج خوش عطر كلات هم دل و دماغ می خواهد و منی كه باید دو ساعت دیگر را در تاریكی دره، راه بروم، به هر چیزی فكر می كنم جز به برنج كلات.

هر پیچ دره را به امید آن كه آخرین پیچ باشد، رد می كنم اما بعد از آن باز پیج های دیگر پیدا می شود و دیواره هایی كه هنوز هم بلند هستند. حسابی خسته شده ام و رمقی برای راه رفتن ندارم. به ذهنم می رسد كه برگردم و شب را در اردوی دانش آموزان بگذرانم اما اگر رمقی داشته باشم كه یك ساعت مسیر طی شده را برگردم، خب می توانم خودم را به خروجی دره برسانم؛ شاید هنوز راننده جوان قوچانی منتظرم باشد.

دره شمخال-FCOmpDEWkk

حمام دره، مقصد بسیاری از گروه هایی است كه برای پیمایش شمخال آمده اند

  
سكوت ترسناك
در تاریكی صخره صافی پیدا می كنم و می نشینم روی آن. برای خودم چای می ریزم و سعی می كنم انرژی از دست رفته ام را جمع كنم. سردم است و پاهایم كرخت شده است. دره به طرز ترس آوری ساكت است. حتی صدای شغال ها هم نمی آید كه این وقت سال پر سروصداتر از همیشه هستند. ماه كه آرام دارد بالا می آید، روشنایی مختصری به دره داده است. تا چشم كار می كند امتداد رودخانه است كه زیر نور ماه، برق می زند. خوابم گرفته است، دلم می خواهد روی همین صخره صاف دراز بكشم و بخوابم.

خودم را سرزنش می كنم با آن برنامه ریزی ام. سیلاب های بهاره را هم بی نصیب نمی گذارم كه نردبان آهنی توی مسیر را كنده بودند...

نور تند ماشینی از خم پیچ پیدا می شود و صاف می افتد روی صخره ای كه من روی آن نشسته ام. خوشحال می شوم كه كسی در تاریكی ترسناك دره پیدایش شده. ماشین از راه باریك حاشیه رودخانه جلوتر می آید. نزدیك صخره ترمز می زند و چراغ هایش را خاموش می كند. راننده جوان قوچانی سرش را از پنجره بیرون می آورد و می گوید:

- دیدم نیامدی، حدس زدم توی راه مانده ای. گفتم تا جایی كه می شود با ماشین جلوتر بیایم.

بعد ادامه می دهد:

- می بینی ماشینم آنقدرها هم كه فكر می كردی، خسته نیست.

دره شمخال-ACbbRvApaz