رَشْت ( آوا ) (به گیلكی: رٚشت) یكی از كلانشهرهای ایران، مركز استان گیلان در شمال ایران، و مركز شهرستان رشت است و مادرشهر استان گیلان و بخشهایی از استانهای همجوار است. این كلانشهر همچنین بزرگترین و پرجمعیتترین شهر شمال ایران در بین سه استان حاشیهٔ دریای خزر و بزرگترین و پرجمعیتترین شهر گیلك نشین جهان، بزرگترین سكونت گاه سواحل جنوبی دریای كاسپین محسوب میشود. رشت سومین شهر گردشگر پذیر ایران است.
بر اساس سرشماری رسمی سال ۱۳۹۵، جمعیت شهرستان رشت ۹۵۶٫۹۷۱ نفر است. جمعیت شناور ثابت روزانهٔ شهر رشت بهعنوان مادرشهر استان گیلان بالغ بر ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر است. جمعیت این شهر در تعطیلات و ماههای گردگشری سال بالغ بر دومیلیون نفراست. رشت فشردهترین شهر ایران به لحاظ نسبت جمعیت به وسعت است و ازلحاظ نسبت جمعیت در روز و شب نیز رتبه نخست كشور را دارد.
در شهر رشت لهجههای گوناگون از گویش بیهپس زبان گیلكی توسط مردم تكلم میشود.
آب و هوای رشت ازجمله آب و هوای معتدل كاسپین و شبه مدیترانهای است كه دارای تابستانهای گرم و شرجی و زمستانهای سرد و مرطوب است. همچنین شهر رشت دارای رتبهٔ اول میزان بارش مراكز استانهای ایران و به شهر باران شهره است.
رشت بیش از ۴٬۵ قرن پیش مركز گیلان شد و در گذشته، مركز استان یكم ایران بودهاست. همچنین این شهر نقشی كلیدی در بزنگاههای تاریخ ایران مانند انقلاب مشروطه، جنبش جنگل و انقلاب ۱۳۵۷ ایران داشت و با توجه به فرهنگ مردم آن و قرار گرفتن در جاده راه ابریشم از دیرباز به عنوان دروازه اروپا همواره به عنوان دروازه تمدن مدرن از آن یاد میشود. و دارای پیشینهای درخشان در عرصه مبادلات خارجی بودهاست.
این شهر در سال ۲۰۱۵ به شبكه شهرهای خلاق جهان به عنوان شهر خلاق خوراكشناسی زیر نظر یونسكو پیوست. براساس استانداردهای یونسكو شهر خلاق، شهری است كه از نوآوری و توانمندیهای شهروندان در توسعه پایدار شهری استفاده میكند. رشت تنها شهر ایران به همراه ۱۸ شهر دیگر جهان است كه در زمینه خوراكشناسی در یونسكو ثبت شد.
امروزه شهر رشت یكی از قطبهای كشاورزی و گردشگری در سطح كشور محسوب میشود. رشت یكی از قطبهای تولید برنج ایران، تولیدكنندهٔ بزرگ فولادو قطب تولید نانو داروهای ضد سرطان كشور یكی از مهمترین شهرهای ایران است. از سال ۱۳۹۴ خورشیدی با تلاشهای بیوقفهٔ مردم و پشتیبانی شهرداری رشت، روز ۱۲ دی با عنوان روز رشت به ثبت رسید.
نام
رشت با تلفظ درست "رِشت" در ایرانی باستان Ṷṛšti "باران" اسم مونث از Ṷaṛš "باریدن" و از این ریشه در زبان اوستایی صفت فعلی varǝšta "باریده" و در زبان لری باستان bǝṛšt "بارش" و bǝšt "باران" و در هورامی veš "باران" و فارسی نو "بارِش" از "وارِشت" فارسی میانه هم ریشه است.
وجه تسمیهٔ رشت در فرهنگ واژههای دساتیر، بهمعنی گچی كه بنّایان، سنگ و آجر را به آن محكم نمایند، و در لغتنامههای انجمن آرا، آنندراج، لغت فرس اسدی توسی، لغت محلی شوشتری، برهان قاطع، ناظم الاطبا و لغتنامهٔ جهانگیری: چیزی كه از هم فروریزد؛ هر چیزی كه از هم فروریزد و فروپاشد؛ دیوار مشرف برافتادن. گچ را نیز گویند كه بدان خانه سفید كنند؛ لجن و خاكروبه؛ خاك و گَرد؛ خاك را گویند؛ رنگكرده نیز معنی شدهاست. همچنین رشت (به فتح اول) به معنی در فروافتاده در گودی قرار گرفته یا جای پست است. صفتی بود برای هفته بازار رشت و حومه كه روزهای یكشنبه در این شهر و روزهای چهارشنبه در آج بیشه حومه رشت تشكیل میشد. رشت بازار یعنی بازار در گودی قرار گرفته و این صفت بدان اعتبار بود كه هر پیلهور یا مسافری كه از بخشهای جنوبی، مانند رودبار یا از مناطق غربی مانند فومن یا از مناطق شرقی مانند لاهیجان به سوی رشت حركت میكرد، از منطقهای بلندتر به ناحیهای كه در سطح پایین قرار داشت سرازیر میشد. تدریجاً «بازار» از آخر نام حذف شد و «رشت» باقیماند.
از جمله دیگر نظرات میتوان به (بیه) یعنی مصب بین دو رود اشاره كرد. یا (دارالمرز) یعنی سرزمین پست و گود (جلگه) یا به نظر علیاكبر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و كلمه رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را انتخاب نمودند. بنا به یك گمانه زنی دیگر نیز: تلفظ دقیق این نام شهر رَشت «رِشت» بوده كه آن نیز از بن ریسیدن گرفته شدهاست و دلیل این نامگذاری مطرح بودن این شهر در تولید رشتههای نوغان یا همان ابریشم|ابریشمی دانسته شدهاست. طبق یكی دیگر از گمانه زنیها معنی كلمه رَشت از تركیب كلمه «رِش» به معنی باران بسیار ریز است؛ كه با پذیرفتن این گمانه زنی میتوان رشت را به مكانی كه در آنجا باران به صورت مداوم میبارد پذیرفت. واژه گیلكی «وارش» كه به معنی باران است موید این نكتهاست كه این واژه مركب از وا+رش ساخته شده كه اصل كلمهٔ مركب هم پیشوند «وا» معادل «باز» متبادركنندهٔ «باز باران» یعنی «باران مكرر» است. در اوستا كتاب ایرانیان باستان كلمه هو رشت بارها استفاده شدهاست. هو به معنی نیك و رشت به معنی كردار میباشد. شاید رشت در كتب پارسی به معنی كار یا عمل یا كردار یا محلی برای كار باشد. همچنین عدهای بر این گمانند كه نام رشت از نام ایزد باران در فارسی پهلوی یعنی تیشتر گرفته شده…
رشت از منظر تاریخ
ابتدا رشت به صورت قصبهای بزرگ میان یك فضای جنگلی بوده و از آبادیهای كهن ایران بهشمار میرفته كه نامش در كتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمدهاست. این قصبه كه در میان دو رودخانه گوهررود و سیاهرود قرار داشت و از این جهت نیز قدمت دیرینه دارد. نام قدیمی رشت «دارالمرز» یا «دارالامان» بوده كه قبل از این دو به آن «بیه» میگفتند. بیه در لغتنامهها، رود یا مصب بین دو رودخانه معنی شدهاست و چنین به نظر میرسد كه دلیل این نامگذاری قرار گرفتن آن در میان دو رودخانهاست كه به مثابه حفاظ و دیوار شهر محسوب میگردید.لغتنامه دهخدا در باب رشت آوردهاست:
در قرن هشتم هجری حمد ﷲ مستوفی اولین كسی است كه از رشت نام میبرد. در زمان شاه عباس در آنجا آبادانیهایی كرد و رشت توسعه یافت. در زمان قاجاریه بواسطهٔ بسط روابط اقتصادی ایران با روسیه و تماس آنها از راه رشت باز هم بر توسعهٔ این شهر افزود و در زمان ناصرالدین شاه از رشت با سی هزار تن جمعیت یاد شده و بازارهای آن از مال التجاره مملو بودهاست.
در فرهنگ جغرافیایی ایران در مورد شهر رشت آمده:
شهر رشت مركز گیلان و مركزاستان یكم كشور بودهاست. این شهر در ۳۳۹هزارگزی شمال باختر تهران و ۳۶هزارگزی جنوب بندر انزلی واقع شدهاست. از مركز شهر و دو طرف ساختمان زیبای شهرداری چهار خیابان وسیع به چهار طرف كشیده شدهاست. بناهای دو و سه طبقهٔ نوساز و مغازههای معتبر در دو طرف این خیابانها بنا شدهاست. شهر رشت از نظر شهربانی به پنج بخش زیر تقسیم میشود: ۱- ساغریسازان ۲- سبزهمیدان و كیاب ۳- بازار ۴- مركز شهر ۵- زرجوب. جمعیت شهر در حدود یكصدوبیستهزار تن است. تعداد مغازهها و دكاكین شهر در حدود سههزاروپانصد باب است. تعداد شمارههای تلفن شهر رشت در حدود یكهزار نمره است. در این شهر دو دانشسرا و شش دبیرستان پسرانه و پنج دبیرستان دخترانه و ۱۴ دبستان پسرانه و ۱۶ دبستان دخترانه وجود دارد. كارخانههای شهر رشت بهطور اختصار به این شرح است: ۱- كارخانهٔ گونیبافی، تعداد كارگران پانصد تن. ۲- كارخانهٔ بلورسازی، تعداد كارگران بیست تن. ۳- كارخانهٔ تخم نوغانگیری، مقدار محصول در سال از ۲۵ تا ۳۰ هزار جعبه. ۴- بند پوتین، تعداد كارگر ۱۵ تن. ۵- پنج كارخانهٔ برنجپاككنی. ۶- دو كارخانهٔ آرد. ۷- دو كارخانهٔ پیلهخفهكنی. ۸- كارخانهٔ كبریتسازی. ۹- چهار كارخانهٔ جوراببافی. ۱۰- كارخانهٔ برق.
در فرهنگ معین آمدهاست:
مركز استان گیلان (شهرستان رشت) در میان شاخههای مصبی سفیدرود به نام گوهررود و صیقلان رودبار در جلگهٔ هموار و سبزی كه تا كنار مرداب و بحر خزر امتداد دارد واقع است. جمعیت شهر رشت ۱۲۲۰۰۰ تن است. این شهر زیبا و مترقی در قرن اخیر بزرگترین دروازهٔ تجارتی ایران در شمال بود و بوسیلهٔ بندرانزلی از طریق روسیه با غالب ممالك اروپای شرقی و مركزی تجارت داشت. از سوی دیگر بوسیلهٔ جادهٔ شوسه از طریق قزوین به تهران و از طریق لاهیجان و لنگرود به مازندران و گرگان و از راه بندر پهلوی و طالش به آذربایجان شرقی مربوط است. شهر رشت در زمینهای رسوبی جنوب مرداب بندر پهلوی در ارتفاع هم سطح دریای آزاد قرار گرفته و یكی از مناطق پرباران ایران است كه میزان بارندگی سالیانهٔ آن به ۱/۷۰ متر میرسد و پربارانترین مركز استان ایران بهشمار میآید. هوای شهر اغلب مِه آلود و دارای بخار آب زیاد است و به همین واسطه هوای رشت سرد نیست، تمام روزهای یخبندان این شهر در عرض سال از سی روز تجاوز نمیكند، روزهای برفی یا برف و باران توأم كمتر در این شهر دیده میشود و در سال ۱۳۳۶ ه.ش تنها یك روز برفی داشته و در سال ۱۳۳۵ ه.ش دوازده روز برفی در این شهر مشاهده شدهاست.
یاسنت لویی رابینو در سفرنامهٔ خود در ضمن بحث از مساجد و بقعهها و بناهای تاریخی صورت چند سنگ نبشته را آورده كه از آن جمله است:
«صورت كتیبهٔ سنگی مسجد جامع رشت كه در عهد فتحعلی شاه قاجار بسال ۱۲۳۴ هَ. ق؛ و صورت كتیبه سنگی بقعهٔ خواهر امام كه در عصر ناصرالدین شاه به سال ۱۲۷۲ هَ.ق. نوشته شدهاست، و نیز صورت كتیبهای بر گلدستهٔ مسجد ساغری سازان رشت منقوش بسال ۱۳۰۴ ه.ق .». و
پیش از اسلام
ایجاد بنای اولیه رشت را با احتمال زیاد به قبل از اسلام و به دوره ساسانیان نسبت میدهند در حالی كه به نوشته برخی از محققان؛ رشت در پیش از اسلام و دست كم در دوره ساسانیان وجود داشتهاست؛ و بنا بر روایت دیگری این ناحیه در گذشته دور، زیر آبهای دریای خزر قرار گرفته بود، اما به تدریج و بر اثر رسوب زیاد و تبخیر آب، اراضی گیلان و ناحیهای كه امروزه به نام رشت معروف است از آب خارج شدند همچنین این منطقه یكی از چندهزار شهرهای میباشد كه تحت حكومت الولكیان بودهاست. این ناحیه چون دارای منابع طبیعی مانند جنگل و زمینهای مناسب كشاورزی بوده، به سرعت به صورت دهكدهای درآمده و قابل سكونت شدهاست. در زمانیكه حكومت ساسانی روبه فروپاشی میرفت، حكمرانی مستقل این دیار را گیلانشاه مینامیدند.
پس از اسلام
پس از غلبه مسلمانان بر ایران، اولین بار كه نامی از رشت به میان آمد، سال ۶۱ هجری قمری بود. در زمان صفویه به ویژه در دوره شاه اسماعیل صفوی، سرزمین گیلان به دو بخش داخلی: «بیه پس» به مركزیت فومن (و بعدها رشت) و «بیه پیش» به مركزیت لاهیجان تقسیم میشد. حكومت بیه پیش از ۹۴۳ هجری قمری به خان احمد گیلانی رسید و شاه طهماسب اول صفوی، حكومت بیه پس را نیز به او سپرد. سرانجام شاه عباس اول صفوی گیلان را تسخیر كرد. در زمان سلطنت شاه عباس اول، گیلان استقلال خود را از دست داد. این شهر از سال ۱۰۰۴ هـ. ق به فرمان شاهعباس مركز استان گیلان و مركز معاملات نوغان و ابریشم شد كه در آن زمان محصول اول گیلان بود. این امر موجب شد كه مالكان بزرگ و معاملهگران ایرانی و روسی و یونانی و ارمنی كه سر و كار با نوغان و ابریشم داشتند به این شهر رو كرده و بر وسعت آن بیفزایند. از این زمان سنگفرش بازار و سرپوشیدن خندقهای سرگشاده در نواحی مركزی شهر شروع شد. در سال ۱۰۷۱ هجری قمری، قوای روسیه به دستور پتركبیر به گیلان حمله برد و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هجری قمری در اشغال خود نگه داشت. در سال ۱۰۴۵ هجری قمری شهر رشت به دست استپان رازین روس غارت شد. در سال ۱۷۲۲ میلادی نیز سپاهیانپتركبیر، رشت را تسخیر كردند. سپس روسهای بلشویك در جریان تعقیب هواداران تزار رشت را به تصرف خود درآوردند. رشت در فاصلهٔ سالهای ۱۱۵۷ هـ. ق تا ۱۱۸۴ هـ. ق در وسط جنگلی انبوه قرار داشت. در اطراف نقاط اصلی شهر خانهها نزدیك به هم و در بقیهٔ نقاط خانهها بدون هیچگونه نظمی پراكنده بود. در سال ۱۲۲۳ هـ. ق دارای سههزار خانوار بوده، بازارش از چهار كوچه نامنظم كه بخشی از آن با نی و حصیرهای تكهپاره پوشانده بودند تشكیل شده بود. این شهر در آن روزگار شش روز با تهران فاصله داشتهاست. این شهر از محلاتی تشكیل شده كه نام خود را از زاهدان و عارفانی كه در آن سكونت داشتند گرفتهاست مانند سمابجار (صومعه بجار)، چلهخانه، پیرسرا، استادسرا، آفخرا، علمداران، خواهر امام، سلیمانداراب و غیره. سكونت هر یك از زاهدان یا عارفان یا پیران در قسمتی از قصبه یا شهر موجب بود كه پیروان آنان مجاور مراد خود جمع شده و كویی تشكیل دهند و نام مراد خود را بر آن نهند. قسمتی از شهر نیز از پیشهوران و صنعتگرانی نام میگرفت مانند: خمیران یا خمگران، ساغری سازان، صیقلان و غیره.
معاصر
قیام مشروطه طلبان در رشت و تصرف رشت، قزوین و تهران
كمیته سری ستار، كه در دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه در رشت، گیلان تشكیل شد و هدف از تشكیل آن، اعاده مشروطیت بود. ۴۶ نفر از مشروطه خواهان گیلانی و غیر گیلانی كه در آن زمان در رشت بودند، در آن عضویت یافتند و با مساعی آنان بود كه انقلاب محرم ۱۳۲۷ ه.ق رشت واقع شد كه به نوبه خود منجر به فتح تهران و اعاده مشروطیت گردید. در مقابل این گروه و برای مقابله با شورشهای احتمالی سردار افخم دارالحكومه را به مركز اوباشان و فراشان سركوب گر تبدیل كرده بود. به همین جهت مجاهدین گیلان از جمله اعضای كمیتهٔ ستار تصمیم گرفتند به هر وسیلهٔ ممكن سردار افخم را از بین ببرند. حمله آنان به دارالحكومه منجر به رویداد باغ مدیریه گردید.
سردار افخم والی گیلان و كسی بود كه در جریان تحریم تنباكو و تحصن حاج میرزا حسن آشتیانی و معترضین در میدان ارك تهران به سوی مردم دستور شلیك داد و حدود سی تن را كشته و تعداد زیادی را زخمی كرد. رویداد باغ مدیریه مربوط به روزی است كه سردار افخم در مجلس مهمانی در باغ مدیریه رشت حضور داشت، در این روز مجاهدین گیلان از سه نقطه، نخست خانه یوسف خان (معاون دیوان)، دوم از باغ حاجی وكیل و سوم از خانه میرزا كریم خان به سمت باغ به حركت درآمدند. سپس پانزده نفر آنان همراه معز السلطان مأمور باغ مدیریه شدند و عدهای هم به همراه میرزا حسین خان كسمایی و علی محمد خان تربیت به سمت دارالحكومه حركت كردند؛ ستون سوم نیز زیرفرمان یپرم خان، مأمور پشت دارالحكومه شدند. این افراد موفق شدند سردار افخم را به ضرب گلوله از پای درآورند. وقتی خبر كشته سردار افخم در شهر پیچید، بلافاصله دیگر گروههای مجاهدین دارالحكومه را تصرف و بر اوضاع شهر چیره شدند و با روحیهٔ مضاعف به تجهیز داوطلبان و آموزش نظامی آنها برآمدند. رویداد باغ مدیریه نه تنها مظهر خشم و نارضایتی گیلانیان علیه ظلم حكام وقت گردید، بلكه بازتاب آن در سراسر ایران روحی تازه به مشروطه طلبان و آزادی خواهان داد و بیدرنگ برخی افراد حكومتی كه موضوع انقلاب مشروطه را جدی دیدند به صف مخالفین حكومت پیوستند. از این دست میتوان به سپهدار رشتی اشاره كرد كه پس از واقعه باغ مدیریه و به محض اینكه وكیل التجار یزدی و ناصرالاسلام ندامانی مأمور شدند تا به تنكابن رفته و از او بخواهند رهبری مجاهدین شمال را به عهده بگیرد، به سرعت این پیشنهاد پذیرفت و بلافاصله با چند تن از نزدیكان خود و حدود پانصد نفر تفنگچی وارد رشت شد و اداره امور فرماندهی نیروهای انقلابی را به دست گرفت و برای فتح پایتخت به سوی تهران حركت نمود. هنوز مراسم نوروز سال ۱۲۸۸ ه.خ پایان نیافته بود، كه مجاهدین مشروطهخواه گیلان به فرماندهییپرمخان، وارد قزوین شدند و بین آنان و قوای دولتی، جنگ درگرفت. سرانجام مجاهدین، شهر را تصرف كردند و قاسم خان امیرتومان، فرمانده قشون دولتی و چند نفر دیگر به دار آویخته شدند. روز ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ ه.خ قوای بختیاری به فرماندهی سردار اسعد بختیاری و نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار تنكابنی، در نزدیكی تهران به هم رسیدند و در بادامك، اردو زدند. پس از پنج روز درگیری؛ بالاخره قوای مشروطه توانستند كنترل كامل تهران را به دست بگیرند. در این میان سران این قوا در عمارت بهارستان ساكن شدند و زمام امور تهران را بهدست گرفتند.
جنگ جهانی و قیام میرزا كوچك جنگلی
جنبش جنگل یا نهضت جنگل یا قیام جنگل، جنبشی سیاسی همراه با مبارزهٔ مسلحانه در ایران بود كه از سال ۱۲۹۳ به رهبری میرزا كوچكخان جنگلی به مبارزهٔ مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاك ایران و بریگاد قزاق، كه زیر دست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند، پرداخت. آنچه روشن است تعداد زیادی از انقلابیهای جنگل در درگیریهای مسلحانه با لشگرهای انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار كشته شدند. جنگ جهانی اول و پادرمیانی انگلیس و روسیه تزاری در آن و ناتوانی شدید حكومت مركزی ایران در اثر فقدان حمایتهای خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی آمادهای را برای ایجاد و رشد حركتهای مردمی به وجود آورد. در این فضای آماده، جنبش جنگل در شهریور ۱۲۹۳ شمسی (اوت ۱۹۱۴) شكل گرفت و در مدتی كوتاه نه تنها در گیلان، بلكه در اكثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد و روزبه روز بر توان نظامی آن افزود، بهطوریكه به خطری جدّی برای سیاست استعماری انگلیس در منطقه تبدیل شد. میرزا و یارانش نشریهای نیز به نام جنگل منتشر مینمودند كه در مجموع در سه دوره مجزای انتشارش مشتمل بر ۳۹ شماره شد. در سال ۱۳۱۶ هجری قمری در رشت شورش نسبتاً دامنهداری علیه قانون خراج راهداری كارگزاران روس كه از ساكنان دهستانها دریافت میكردند به وقوع پیوست. به هنگام جنگ جهانی اول شهر رشت در معرض تاخت و تاز سپاهیان روس و بعد نیروهای انگلیسی و شورشیان محلی قرار گرفت و خرابی بسیار در آن به بار آورد. در سال ۱۹۲۰ میلادی ارتش سرخ باكو را تصرف كرد و وارد بندر انزلی شد. انگلیسیها رشت را تخلیه كردند و با آتش زدن انبارهای خود و انهدام پل سفید رود رهسپار بغداد شدند. این كار موجب شد كه حكومتی ضد انگلیسی به ریاست میرزا كوچك خان جنگلی در رشت تشكیل شود. در واقع در این سال گیلان از ایران جدا شده و با تشكیل جمهوری گیلان رشت به عنوان پایتخت آن برگزیده شد و تا سال ۱۹۲۱ این وضعیت برای گیلان و رشت برقرار بود. سرانجام قوایی از تهران عازم سركوبی انقلابیون شد؛ و در پی آن به موجب قرارداد ۱۳۳۹ هجری قمری (۱۹۲۱ میلادی) كه بین دولتهای ایران و اتحاد جماهیر شوروی
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در خرداد ۱۳۴۲ زده شد و در طول ۱۵ سال گسترده و گستردهتر شد. سر آغاز انقلاب اسلامی در گیلان را نیز میبایست در سالهای ۱۳۴۲ جستجو كرد. از نخستین حركتهای مردم گیلان قیام مردم و علماء در اعتراض به وقایع ۱۵ خرداد بود اما از سال ۱۳۵۶ فعالیت مخالفان رژیم در گیلان تشدید و علنی گردید و در سال ۱۳۵۷ مبارزات مردم در شكل گستردهتری ادامه یافت و مساجد گیلان به ویژه رشت، صومعه سرا و لاهیجان شاهد تجمعات روزافزون مردم بود. جلسات سخنرانی عالمانی چون احسان بخش، ابراهیم فقیهی و هادی حسام در رشت، زین العابدین قربانی در لاهیجان، میرآقا موسوی در صومعه سرا مورد توجه مردم قرار گرفت و ساواك نسبت به شهرهای مزبور حساس كرد علاوه بر رشت مردم در شهرهای رودبار، آستانه اشرفیه، رودسر، فومن و لنگرود نیز دست به تظاهرات زدند. با آغاز مهر ۱۳۵۷ مردم شهرهای گیلان فعالیتهای خود را شدت بخشیدند و اعتصابهای گستردهای در سازمانها و مدارس آغاز گردید. آیت الله ضیابری از پیشگامان مبارزه در این ایام طی اعلامیهای به مأموران پلیس هشدار داد. بنا به دعوت صادق احسان بخش كه رهبری مبارزه را در شهر رشت و استان گیلان بر عهده داشت اعتصابهای گستردهای صورت پذیرفت و تصاویر شاه در مدارس و اماكن عمومی به آتش كشیده شد. در روز ۱۷ مهرماه مردم رشت علیرغم باران سیل آسا در راهپیمایی بزرگی شركت كردند. در روز ۳ آبان ۱۳۵۷ نیز مردم رشت از میدان بانك ملی راهپیمایی دیگری را آغاز كردند و شیشههای مشروب فروشیها و سینماها را شكستند در پایان راهپیمایی هم به منزل استاندار حمله كردند. این راهپیمایی سرانجام با مداخله نیروهای پلیس و دستگیری جمعی از راهپیمایان خاتمه یافت. در روز ۸ آبان ۱۳۵۷ نیروهای دولتی برای جلوگیری از گسترده شدن تظاهرات در روستاها و شهرها با فراهم آوردن نیروهای طرفدار سلطنت از سراسر استان به صومعه سرا حمله برده و به غارت و تخریب منازل و مغازههای مخالفان رژیم پرداختند. طی این حمله یك تن كشته و عدهای نیز مجروح شدند. در ۲۰ آبان ۱۳۵۷ مردم رشت به منظور اعتراض به حمله عناصر چماق بدست رژیم در صومعهسرا در رشت اقدام به راهپیمایی ۱۵۰ هزار نفری كردند. این راهپیمایی به مدت ۴ ساعت به طول انجامید.
به دنبال تظاهرات مردم رشت و دیگر شهرهای استان گیلان، مأموران انتظامی از ترس حملات چریكی روستاهای اطراف لاهیجان و سیاهكل را تحت كنترل شدید قرار دادند. در روز ۱۱ آبان ۱۳۵۷ به مناسبت شهادت یكی از جوانان روستای پشتیر صومعهسرا گروه كثیری از اهالی رشت به صومعه سرا رفته و به تظاهرات پرداختند. در این تظاهرات برای نخستین بار شعار «شاه ترا میكشیم» شنیده میشد. در آن روز تظاهر كنندگان تصاویری از میرزا كوچك خان را در دست داشتند و از مقابل قرارگاه میرزا كوچك خان عبور كردند. به دنبال تظاهرات مردم در رشت و صومعهسرا، مردم لاهیجان در روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان تظاهرات وسیعی را آغاز كردند كه این راهپیماییها منجر به زد و خورد شدید با نیروهای پلیس گردید و منجر به كشته شدن ۱۳ نفر از تظاهر كنندگان گردید. در طول دهه محرم سال انقلاب (از اواسط آذرماه) در ضمن سوگواری برای حسین ابن علی، تظاهرات مردم شهرهای گیلان ادامه یافت. در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ در استان گیلان عزاداری در خیابانها از سوی رژیم ممنوع اعلام شد. اما در اغلب شهرهای استان مراسم عزاداری به تظاهرات روز به روز خشن تر و خونین تر میشد. شهر لاهیجان به میدان جنگ تبدیل شده و آتشسوزی بزرگی بخش عظیمی از شهر را به خاكستر تبدیل كرد و عبور و مرور بواسطه موانعی كه مردم در خیابانها ایجاد كرده بودند متوقف شد. به دنبال تظاهرات مردمی در ایام عزاداری عاشورا نیروهای دولتی در ۲۳ آذرماه گروهی بزرگی از طرفداران حكومت پهلوی در شهرها و روستاهای گیلان را تجهیز كرده و به شهر رشت كشاندند تا متقابلاً تظاهراتی به نفع شاه و حمایت از دولت انجام گیرد. اما تظاهر كنندگان به غارت اموال مردم، تخریب مغازهها، آتش زدن وسائل نقلیه و ضرب و شتم مردم پرداختند. پزشكان و پرستاران رشت نیز در ۶ دی ماه در بیمارستان رازی گرد آمده و سپس در یك راهپیمایی شركت كردند. در ۱۳ دی ماه در آستانه اشرفیه آتشسوزی مهیبی از طرف ساواك صورت پذیرفت و منزل ضیایی و تعدادی مغازه و خانه در آتش سوخت. در ۲۵ دی ماه نیز پس از تدفین شهدا تظاهرات مردم رشت از گورستان به مركز شهر كشیده شد. مردم قصد داشتند مجسمه رضاشاه در میدان شهر داری رشت را پائین بكشند، اما در میدان فرهنگ با تیراندازی و مقاومت مأموران مواجه شدند در نهایت چند روز بعد با خروج شاه از ایران مجسمه رضاشاه پائین كشیده شد. در دی ماه در تمام شهرهای استان گیلان به ویژه شهر رشت تظاهرات متعددی صورت میپذیرفت كه در هر تظاهرات عدهای كشته و زخمی میشدند در طول اوجگیری نهضت، بازاریان نیز با همراهی مردم بازارها را بسته و گاه تا ۵ روز این تحصن ادامه مییافت. با انتشار خبر ممانعت رژیم از ورود سید روحالله خمینی و بسته شدن فرودگاه خشم عمومی در استان گیلان برانگیخته شد و مردم با تظاهرات، بستن خیابانها و آتش زدن لاستیك به زد و خورد با پلیس پرداختند و مأموران را از برقرار ساختن نظم عاجز ساختند. روز ۱۲ بهمن همزمان با ورود سید روحالله خمینی به ایران تا پاسی از شب مردم در خیابانها به شادی پرداختند. روز ۱۹ بهمن با اعلام نخستوزیری بازرگان، یك راهپیمایی بیسابقهای در شهرهای گیلان به ویژه رشت برگزار شد. در ۲۲ بهمن ماه روز پایان نظام شاهنشاهی در ایران مردم گیلان به كلانتریها و پادگانها حمله بردند. این درگیریها تا ۲۳ بهمن ادامه داشت. از جمله مراكز مقاومت كه تا بعدازظهر روز ۲۳ بهمن هنوز تسلیم نشده بود ساواك رشت (واقع در مجاورت باغ محتشم-پارك بزرگ شهر-) بود. مردم با بلدوزر درب ساواك را شكسته و به آن حمله كردند و یك گروه ۲۲ نفره از مأموران ساواك به سوی مردم تیراندازی میكردند. محاصره ساواك ۸ ساعت به طول انجامید و ۹ نفر از مأموران ساواك كشته شدند. مأموران ساواك كه مقاومت را بیفایده میدیدند با به آتش كشیدن ساواك موفق به فرار شدند و ساواك به تسخیر مردم درآمد. پس از این واقعه ساواك رشت و سایر نیروهای رژیم نیز تسلیم شدند. دیگر تمام شهر به تصرف مردم درآمده بود خبرهایی كه از رادیو تهران پخش شد به آخرین مقاومتها پایان بخشید و همه مردم حتی خانوادههایی كه در غم و اندوه شهادت عزیزان خود عزادار بودند، پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم را جشن گرفته به شادمانی و پایكوبی پرداختند. با فتح شهر رشت در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ یك كمیته ۲۵ نفری به ریاست صادق احسانبخش زمام امور شهر رشت مركز استان گیلان را در دست گرفت.
وقایع تلخ تاریخی رشت
در خلال پیكارهای مستمری كه برحسب سنت بین امیران و سران گیلان جاری بود، رشت مكرر عرصه پیكار بوده و مكرر دست به دست میشد یا به آتش كشیده میشد. همچنین روحیه مردم گیلان در عدم پذیرش حكومت مركزی باعث درگیریهای دائم با قوای حاكم بر ایران بود كه بسیاری از این كشمكشها باعث پیوستن گیلان به حكومت مركزی ایران میشد در مقابل قدرتهای خارجی مانند روسیه برای ضربه زدن به حكومت ایران به گیلان و به خصوص رشت حمله میبردند كه حكومت مركزی یا توانایی مقابله با متجاوز را نداشت یا به دلیل درگیریهای گذشته با گیلانیان تمایلی به این كار از خود نشان نمیداد. به این ترتیب در گیلان چرخه تقریباً ثابتی از جنگ داخلی، جنگ با حكومت مركزی و جنگ با بیگانگان در جریان بود. . تعرض مغولان عهد اولجایتو، تعرض سیدعلی كیا امیر بزرگ گیلان بیهپیش، قیام عادلشاه، تصرفات روسیان عهدپتركبیربیش از ده سال و پیكارهای ایذایی ده ساله با اشغالگران، تعرض قوای آغامحمدخان قاجار از چند جانب به رشت، درگیری قوای آغامحمدخان قاجار با قوای برادرش مرتضی قلیخان، تعرض قوای ژنرال سیسانوف، قیام مشروطهطلبان و تصرف شهر، تعرض ناگهانی قوای روس به رشت و اعدام مدافعان، جنگ مجاهدان با اشغالگران انگلیسی و جنگ هفده روزه شهری قوای میرزا كوچك خان با كمونیستهای انقلاب سرخ، اشغال رشت از طرف قوای شوروی در جنگ جهانی دوم، از مهمترین وقایع رشت بین سالهای ۷۰۶ هـ. ق تا ۱۳۲۶ هـ. ش میباشد. همچنین باید گسترش بیماریهایی مانند وبا و طاعون را به علت تجارت ابریشم و رفتوآمد تجار بین سالهای ۱۲۴۶ تا ۱۲۴۷ هجری نام برد كه منجر به كشته شدن عدهٔ زیادی شد بر مصائب فوق افزود. در زمستان ۱۲۴۶ هجری قمری، طاعون شدید در گیلان شایع شد و در حدود شش هزار نفر را از پای درآورد. ۵۶ سال بعد شهر به آتش كشیده شد و خسارات فراوان دید. شهر رشت چندین بار بین سالهای ۱۱۲۱ تا ۱۲۶۰ هجری از زمین لرزه و حریق آسیب دیده و باعث كاهش فراوان جمعیت در این شهر گردید. این شهر ۶ بار بین سالهای ۱۱۷۰ تا ۱۳۲۰ دچار حریق گردید. در حریق سال ۱۳۰۴ هجری تمام بازار و دو مسجد و تعداد زیادی از كاروانسراها و حمام ویران گردید و در حریق ۱۳۲۰ هجری در حدود ۱۰۰۰ دكان و ۱۰ كاروانسرا ویران شد. رشت چندین بار به وسیله قوای بیه پیش غارت گردید. در سال ۱۰۴۹ تا ۱۰۴۸ هجری قزاقهای «دن» وسی سال بعد «استنكورازین» دوباره آن را به ویرانی كشید و به سال ۱۰۷۸ هجری غنیمت زیادی از آنجا به دست آورد. در سال ۱۱۳۱ هجری زبر دست خان فرمانده سپاهیان افغان این شهر را محاصره نمود. مردم رشت از پطر كبیر یاری طلبیدند با وجود آنكه رشتیها افاغنه را به عقبنشینی واداشتند نیرویی كهپتركبیر به كمك آنها فرستاده بود مدت ۱۲ سال یعنی از سال ۱۱۳۵ تا ۱۱۴۷ این شهر را در اشغال خود داشتند. در سال ۱۱۶۰ هجری پس از مرگ نادرشاه یكی از فرماندهان سپاه اصلان خان به نام رضا قلی خان با ۱۷۰۰ نفر افغانی از تبریز به رشت آمد و بازرگانان انگلیسی را كه در این شهر به سر میبردند غارت كرد و آغا محمد خان قاجار در سال ۱۱۹۷ هجری رشت را اشغال نمود. رشت در سال ۱۱۶۵ هجری به وسیله لشكریان محمد حسن خان قاجار ویران گردید و بعدها هم سربازان كریم خان زند آن را به آتش كشیدند. در واقع رشت در طول تاریخ خود، وقایع اسف انگیز فراوانی را از سر گذراندهاست.
اولینهای شهر رشت در ایران
- اولین شعبهٔ بانكی ایران(اولین شعبهٔ بانك سپه):در آغاز سال ۱۳۰۴ شمسی كه هنوز اهمیت موسسات اقتصادی و عوامل بازرگانی در شئون اداری و زندگی اجتماعی ایران محسوس نشده بود، ایجاد اولین مؤسسه بانكی كشور طرحریزی شد و مأمورین اجرای این فرمان با تشكیل شورایی از افراد بصیر و مطلع موفق شدند در چند مغازه واقع در خیابان سپه نخستین بانك ایرانی را در اردیبهشت سال ۱۳۰۴ افتتاح نمایند.
سرمایه اولیه بانك ۳٬۸۸۳٬۹۵۰ ریال از محل موجودی صندوق بازنشستگی درجه داران قشون بود و بدین جهت فعالیت یك سال نخست این بانك به افسران ارتش اختصاص داشت، كه با پرداخت وامهای تقسیطی به رفع نیازمندیهای آنان كمك مؤثر مینمود و چون پیوسته به وسعت دامنه عملیات خود میافزود دوایر بانك به جای وسیعتری كه در اول باب همایون از ابنیه قورخانه آماده شده بود، انتقال یافت و در ۲۴ اسفند ۱۳۰۴ اولین شعبه این بانك در شهر رشت افتتاح شد و علاوه بر معاملات درجهداران قشون، به خرید و فروش برات و گشایش اعتبار برای بازرگانان و فعالیتهای بیشتری در امور بانكی و معاملات بازرگانی آغاز گردید.
- اولین كتابخانه ملی با بنا شاخص: فكر تأسیس این كتابخانه ملی در سال ۱۳۰۶ توسط محمد علی تربیت، رئیس اداره فرهنگ گیلان، در زمین اهدایی شهرداری رشت به این اداره مطرح شد. در روز ۱۶ آذر سال ۱۳۰۶ جمعیتی به نام نشر معارف گیلان كه هدف آن ساخت كتابخانه ملی بود تشكیل شد و سرانجام در روز پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۱۳ همزمان با جشن هزاره فردوسی كتابخانه مذكور گشایش یافت. این كتابخانه اولین كتابخانهای است كه لفظ "كتابخانه ملی"برای آن استفاده گردید و احداث بنا ی آن همزمان با ساخت و ساز یك سلسله ابنیه اداری و عامالمنفعه در شمال ایران در دوره عهد پهلوی اول انجام گرفت و نوع معماری آن تقلیدی از معماری شرق اروپا میباشد. (كتابخانه ملی رشت واقع در میدان شهرداری - خیابان علم الهدی)
- اولین تئاتر اولین تئاتر ایران به شكل كلاسیك و در سالن در شهر رشت شروع به كار كرد.
- اولین اتوبوس وارد شده به ایران(قبل از دههٔ نود قرن سیزدهم هجری شمسی (پیش از سال هزار و دویست و نود شمسی)):اولین اتوبوس در ایران توسط یك تاجر بلژیكی در شهر رشت به كار گرفته شد، اما به مرور زمان و با توجه به میزان كرایه، سودآوری و زیر ساختهای حمل و نقل توجیه اقتصادی آن رد شد و به همین دلیل اتوبوس به كار گرفته شده به یكی از تجار ایرانی به نام (معین التجار) فروخته شد.
- اولین راهآهن ایرانقدیمیترین راهآهن ایران در مسیر بندر انزلی به پیربازار و رشت احداث شده و بقایای این راهآهن و خطوط ریلی هنوز وجود دارد.
- اولین داروخانه شبانهروزی در ایران(داروخانه كارون)
- تغییر_مسیر آرسن میناسیان
- اولین خانه معلولین و سالمندان در ایران
- تغییر_مسیر آرسن میناسیان
جغرافیا
مكان نگاری
رشت در ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی واقع شده و فاصله آن از تهران ۳۰۰ كیلومتر میباشد. همچنین شهر رشت با مساحت ۱۸۰ كیلومتر مربع در زمینی مسطح و هموار به ارتفاع بهطور میانگین ۵ متر از سطح آبهای آزاد قرار دارد. رشته كوه البرز در قسمت جنوبی شهر رشت واقع شده و نزدیكترین قله بلند به شهر رشت (درفك) به ارتفاع ۲٬۷۳۳ متر است. نزدیكترین شهرستان به رشت صومعه سرا است كه در فاصلهٔ ۲۶ كیلومتر ی آن قرار دارد. رشت از شمال به دریای خزر و مرداب انزلی، از غرب به رودخانه پسیخان و شفت، صومعه سرا و فومن، از جنوب به بخش سنگر و شهرستان رودبار و از شرق به كوچصفهان و آستانه اشرفیه محدود است.
سلسله جبال البرز در قسمت جنوبی شهر رشت واقع شده و نزدیكترین قله بلند به شهر رشت (درفك) به ارتفاع ۳۵۰۰ متر است. نزدیكترین شهرستان به رشت صومعه سرا است كه در فاصلهٔ ۲۶ كیلومتر ی آن قرار دارد. رشت از جانب شمال به دریای خزر و مرداب انزلی، از غرب به رودخانه پسیخان، صومعه سرا و فومن، از جنوب به شهرستان سنگر و رودبار و از شرق به كوچصفهان و لاهیجان محدود است و فاصلهٔ آن تا تهران ۳۲۵ كیلومتر و تا بندر انزلی ۳۰ كیلومتر است.
رودخانهها
در رشت دو رودخانه گوهررود و زرجوب جریان دارد كه یكی در شرق و دیگری در غرب این شهر قرار گرفتهاند. این دو رودخانه در حوالی ناحیهٔ پیر بازار رشت به یكدیگر رسیده و سپس وارد تالاب انزلی میشوند.
- رودخانه سیاه رود
این رودخانه كه در شرق شهرستان رشت جاریست با نامهای صیقلان رود، سیاه رود، كلاشه رودبار و نهر بوسار خوانده میشود. این رودخانه كه در سر راه رشت به قزوین - رشت به لاهیجان و رشت به پیر بازار واقع شدهاست از كوههای كم ارتفاع هزار مرز، نیزه سر، جكلوندان و كچا كه در جنوب شهرستان رشت قرار دارند، سرچشمه گرفته و پس از طی مسیر ۴۳ كیلومتر به تالاب انزلی سرازیر میشود. این رودخانه بنا به نقشه سال ۱۳۳۲ خورشیدی، پس از ورود به رشت به سه راه باقرآباد رسیده و از آنجا به دو شاخه تقسیم شده كه یك شاخه آن به سمت شمال و در موازات جاده پیر بازار در جریان بود و دیگری به زمینهای گود و مزارع و باغات منطقه گلسار سرازیر میگشت كه پس از احداث خیابان سعدی از بین رفت.
- رودخانه گوهررود
گوهر رود كه از كوههای چوماچا سرچشمه میگیرد در داخل شهر رشت به رود چمارسرا معروف است. گوهر رود و سیاهرود در منطقهای به نام كماكل به هم پیوسته و با نام رود پیربازار به تالاب انزلی سرازیر میگردند
آب و هوا
رشت به سبب ریزش بارانهای ریز و یكریز (باران ریزه) به شهر بارانهای نقرهای لقب داده شدهاست. در اساطیر ایران باستان الهه باران تیشتر نام دارد و احتمال میرود واژهٔ رشت صورت تغییر یافته تیشتر باشد، چرا كه آثار بازمانده از فرهنگ ایران باستان در گوشههایی از فرهنگ بومی گیلان نمودهایی كم رنگ به جای گذاشتهاست.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان هواشناسی، متوسط بارندگی در سال ۱۳۵ روز است. كمترین بارندگی در ماههای تابستان به خصوص مرداد و بیشترین ان در پائیز به ویزه مهر و آبان میباشد؛ ولی این امر ثابت نیست و گاهی ماههای فروردین، آبان، دی، بهمن و اسفند دارای بیشترین میزان بارندگی در سال میباشد.
بارانهای مداوم در رشت و گیلان، مردم این منطقه را وادار نمود، كه در ساخت بامهای خود از پوشش مناسبی بهره گیرند و بهترین و مناسبترین پوششی كه برای بامهای خود اختیار كردهاند، استفاده از سفال بودهاست، بهطوریكه این شهر در سالهای نه چندان دور به شهر بامهای سفالی مشهور بودهاست.
- روایات مسافران و جهانگردان از آب و هوای شهر رشت
همه جهانگردان و مسافرانی كه از رشت دیدن كردند، عمدتاً از رطوبت هوا و بارانهای آن مطالبی گوناگون نوشتهاند.
گرببایدوف سفیر روسیه در دوران قاجار در نامهای دربارهٔ رطوبت هوای رشت مینویسد:
«رطوبت به قدری زیاد است، كه حتی از درز ساعت هم عبور كرده و فنر ساعت زنگ میزند»
هم چنین مظفرالدین شاه در اولین سفری كه به اروپا داشته، در سفرنامهٔ خود دربارهٔ باران رشت مینویسد:
«صبح از خواب برخاستم. دیگر از دست باران نمیدانم چه بنویسم. از یك ساعت به غروب مانده تا الآن كه از خواب برخاستم، متصل باران میبارد و معركه میكند»
بارندگی
آب و هوای رشت معتدل و مرطوب است. میانگین سالانه بارندگی در این شهر ۱۳۵۹ میلیمتر میباشد رشت دارای رتبهٔ اول میزان بارش مراكز استانهای ایران و به شهر باران شهرت دارد. كمبارانترین سال طی ۵۰ سال اخیر سال ۱۹۷۱ با ۹۵۷٫۸ میلیمتر و پربارانترین سال طی این مدت سال ۱۹۷۲ با ۱۹۶۷٫۶ میلیمتر بارندگی میباشد. تعداد روزهای بارندگی در رشت ۱۳۸ روز میباشد و حداكثر بارندگی در ۲۴ ساعت در مدت آماری ثبت شده، به میزان ۱۷۰ میلیمتر در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۶۲ ثبت شدهاست. بارندگیها در رشت بر پایه رژیم بارشی سواحل دریای خزر، عمدتاً متأثر از سامانههای پرفشار شمالی است.
ریزش برف
بر اثر تعداد كم روزهای یخبندان در رشت، ریزش برفهای سنگین كمتر اتفاق میافتد و اگر هم برودت هوا باعث نزول برف شود، پایداری آن درازمدت نیست. نتیجهٔ آمارگیری در مورد ریزش برف در رشت نشان میدهد، كه در رشت بهطور متوسط در سال ۷ روز(۲ روز در دی و ۲ روز در بهمن و ۲ روز در اسفند و ۱ روز در بقیه ماههای سال) برف باریدهاست. با وجود این آمارهای، گاه اتفاق میافتاد كه گیلان و رشت مورد حملهٔ استثنایی سرمای قطبی مركز پرفشار سیبری، یا مراكز پرفشار قطبی روسیه قرار میگیرد كه به برف تاریخی زمستان ۱۳۲۸ میتوان اشاره كرد، كه گاهی تا ۲ متر اندازیگیری شده كه از نظر مردم رشت به پیله برف (برف بزرگ) خوانده شدهاست؛ یا برف زمستان ۱۳۵۰ كه ارتفاع آن در رشت تا حدود ۲ متر (و حتی بیشتر) رسید.
برف بهمن ۸۳ رشت:از جمله بیسابقهترین نزول برف سنگین در رشت، برف بهمن ماه ۱۳۸۳ است كه خسارتهای زیادی به اماكن مسكونی، كارخانجات و مراكز عمومی وارد ساخت. بارش این برف از شامگاه روز یكشنبه ۱۸ بهمن آغاز شد و تا بامداد روز جمعه ۲۳ بهمن ادامه داشت و به گفتهٔ منابع خبری ارتفاع آن به۱/۵ تا ۲ متر رسید و یكی از بیسابقهترین بارش برف در دهههای اخیر بوده بهطوریكه از سوی مطبوعات و مسئولان به بحران سفید نام گرفت. كل خسارت وارده از سوی مقامات وقت استان ۳۳۳ میلیارد تومان برآورد شد
دما
میانگین سالانه دمای هوا در رشت ۱۵٫۹ درجه سانتیگراد است. میانگین حداكثر سالانه دمای هوا ۲۰٫۶ و میانگین حداقل سالانه آن ۱۱٫۳ درجه میباشد. اختلاف حداكثر و حداقل دمای سالانه ۹٫۳ درجهاست. حداقل دمای گزارش شده ۱۹- درجه در ۳۰ دی ۱۳۴۲ و ۱۸- درجه در ۱۴ بهمن ۱۳۵۰ و حداكثر دمای گزارش شده ۴۰ درجه در ۲۳ شهریور ۱۳۷۵ میباشد.
مردم و فرهنگ
روز رشت
در سال ۱۳۹۴، روز ۱۲ دی ماه روزی كه رشت در بیش از ۴٬۵ قرن پیش به عنوان مركز سیاسی گیلان انتخاب گردید به عنوان روز رشت در تقویم رسمی كشور درج شد.
جمعیت
شهر رشت پرجمعیتترین شهر شمال كشور و از جمله كلانشهرهای ایران است. جمعیت شهر رشت مطابق نتایج سر شماری سال (۱۳۹۰)۶۳۹٬۹۵۱ نفر و جمعیت شهرستان رشت ۹۱۸۴۴۵ نفر است. بر اساس سرشماری رسمی در سال ۱۳۹۵، جمعیت ساكن آن ۹۵۶٬۹۷۱ نفر بودهاست. جمعیت شناور ثابت روزانهٔ شهر رشت بهعنوان مادرشهر استان گیلان بالغ بر ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر است. جمعیت این شهر در تعطیلات و ماههای گردشگری سال بالغ بر دو میلیون نفر است. رشت فشردهترین شهر ایران به لحاظ نسبت جمعیت به وسعت است و ازلحاظ نسبت جمعیت در روز و شب نیز رتبه نخست كشور را دارد.
زبان
در شهر رشت لهجههای گوناگون از گویش بیهپس از زبان گیلكی رایج است. برخی گیلكی را به نام پهلوی خواندهاند. حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی كه بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیك «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلكی میداند. زبان رسمی جلسات شورای شهر رشت گیلكی است.
قومیت
مردم شهر رشت عموماً ۹۸/۲ درصد گیلك هستند.گیلك یا همان گیل به زبان پهلوی «گل=Gel» و به تازی «الجیل» ثبت شدهاست، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «كاپوس پلینوس» با نام «گلای Gelaee» معرفی شدهاست. خودزكو در كتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت كروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف كادوس قدیم معرفی میكند؛ كه از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شدهاند. دربارهٔ سلاح این قوم نیز گفتهاست عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری كه از شانه آویزان میشد و سه زوبین و یك خنجر كه به دست چپ میگرفتند. اریستوفن اقوام جنوب خزر را چنین معرفی میكند: از شرق به غرب هیرگانیان – مردها – اناریاكان – كادوس – آلبانی – كاسپی – اوتیان. استرابن، جغرافیدان عهد قدیم كه در فاصله ۴۰ قبل از میلاد تا ۴۰ بعد از میلاد میزیسته و در كتاب ۱۱ فصل ۸ خود آوردهاست كه: در نواحی شمالی كوه «پراخواتراس=همان سلسله البرز كه حائل بین نجد ایران و گیلان و مازندران است» اقوام گلای Gelaee و كادوس (به زبان یونانی باستان: Καδούσιοι) و (به انگلیسی: Cadusii) و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست میكنند؛ و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان میدهد.
مذهب
پیش از ورود اسلام به ایران، گروهی از ساكنان گیلان و دیلمان زرتشتی و گروهی دیگر بتپرست بودند. با آنكه دو نفر كشیش مسیحی در دیلم و دو كشیش دیگر در ری و طبرستان وجود داشتهاند اما آئین مسیحیت پیروان چندانی را در منطقهٔ گیلان به خود جذب نكرده بود. پس از شكست ایرانیان در قادسیه، چهار هزار نفر از سربازان دیلم تصمیم گرفتند به اسلام بگروند و به تازیان در جنگ جلولا كمك كنند، به همین سبب با مسلمانان در كوفه مستقر شدند. از آن به بعد كسانی كه از طرف خلیفه بغداد تحت شكنجه و تعقیب بودند میتوانستند در گیلان پذیرایی شوند.
