سجاد امامی درباره امكان سفر ارزان در این روزها گفت: اگر نگاه ما به سفر ارزان و اقتصادی سفری با هزینه سیصد تا چهارصد هزار تومان باشد باید گفت كه امروز امكان چنین سفری تقریبا وجود ندارد. شاید تا دو ماه پیش میشد چنین سفری رفت، ولی امروز شرایط كاملا فرق كرده و اصلا مثل قبل نیست.
خیلی از ما روزی روزگاری رویای سفر به دور دنیا یا دور ایران را داشتیم و فكر میكردیم چقدر اتفاق خوبی خواهد بود اگر به عنوان یك مسافر با یك خودرو و یك كاروان به سفر برویم و از زندگی روزمره شهری فرار كنیم. احتمالا حتی حالا و در اوج دردسرهای زندگی شهری هم این رویای جذاب و رها گاه و بیگاه به سراغ ما میآید، به خصوص وقتی كسانی را میبینیم كه آرزو و رویای ما را زندگی میكنند.
یك از مهمترین و جذابترین مدلها زندگی به عنوان یك مسافر سبك ون لایف است، سبكی كه در آن یك ون محل زندگی و وسیله سفر مسافران میشود. در این مدل از زندگی مرزها تقریبا بیمعنا میشود و خانه شما آن جایی است كه جاده میگوید. به دل جنگل، صحرا و شهر میزنید و خارج از ریتم روزمره دنیا زندگی میكنید.
اما آیا ون لایف یا زندگی در ون به اندازه عكسهای آن زیبا، جذاب، بیدغدغه و بیمشكل است؟ برای پاسخ به این سوال با سجاد امامی گفتوگو كردیم.
سجاد و همسرش اسما حالا بیش از سه سال است كه به جاده زدهاند و به عنوان یك زوج ایران گرد از شمال تا جنوب ایران را گشتهاند و تجربههای بسیاری از زندگی جذابی دارند كه برای بسیاری از ما رویا است.
برای نگاهی به دنیای ون لایف گفتوگوی سلام نو با سجاد امامی را بخوانید.
او در پاسخ به این پرسش كه وقت آغاز مسیر زندگی ون لایف نگران ریسكها آن بوده یا خیر، گفت:حتما ریسكها و نگرانیهایی بود چون تصمیم میگیری از زندگی شهری دست بكشی و زندگی در ون (ون لایف) را انتخاب كنی. به خصوص وقتی ما تصمیم به این كار گرفتیم دو یا سه نفر بیشتر چنین كاری نكرده بودند و كمك و راهنمایی به نسبت الان بسیار كمتر بود. به علت همین كمبود اطلاعات چنین تصمیمی ریسك و ترس داشت.
در نتیجه ما آن روز پا در راهی گذاشتیم كه به علت كمبود اطلاعات بیش از هفتاد تا هشتاد درصد آن برای ما نامشخص بود. این راه، مسیری بود كه به طور معمول نود و نه درصد مردم به دلیل سختیها و روحیات خاصی كه این مدل از زندگی نیاز دارد آن را انتخاب نمیكردند.
سجاد اما از تصمیمی كه گرفته ناراضی نیست و میگوید: بهترین لحظات زندگی من در این سه سال و نیم گذشت و با خودم میگویم كاش ده سال پیش این كار را میكردم ولی به هر شكل شرایط زندگی به خصوص از منظر مالی اجازه این كار را نداد.
اما چنین مدل سبك زندگی به چه منبع مالی نیاز دارد؟ باید پولدار بود یا چنین سبك زندگی اصلا نیاز چندانی به پول ندارد؟ سجاد تاكید میكند كه این سبك زندگی هم حتما نیاز به پول دارد، به خصوص وقتی پای یك ماشین در میان باشد. او ادامه میدهد: اگر شما خانواده پولدار یا توان مالی خاصی داشته باشید حتما شرایط فرق میكند و عالیترین شكل آن است، هر چند این سبك زندگی عموما مورد علاقه قشر بسیار مرفه نیست. برای اكثریتی كه شرایط معمول زندگی را دارند اصلا نمیشود سفر را بدون كار كردن تصور كرد.
او سبك زندگی مثل ون لایف را برای كسانی مناسب میداند كه دنبال جنس خاصی از آرامش در زندگی هستند و میگوید: هر كسی معیار و ایدهآلی برای زندگی دارد و پولی كه در میآورد را با آن متر و معیار خرج میكند. یك نفر ماشین و یك نفر ویلا میخرد، ما هم تصمیم گرفتیم كه پول خود را در این راه خرج كنیم.
سجاد ادامه میدهد: سبك زندگی ون لایف و دائم در سفر بودن به نوعی از رها شدن و گذشتن از بسیاری چیزها نیاز دارد تا به جنسی از آرامش برسید، اگر دنبال پول باشید و اولویت اول شما پول باشد با این سبك زندگی كنار نمیآیید.
ترمز خالی كردن در نقطه صفر مرزی
او درباره چالشهای ون لایف میگوید: به جز مسئله مالی، با تمام زیباییها و تجربه ناب ون لایف، شما با چالشهای متفاوتی رو به رو هستید. مثلا ماشین وسط بیابان خراب میشود یا مثل ما ترمز ماشین در نقطه صفر مرزی میبرد و هیچ كس برای كمك نیست. اكثر این سختی را نمیبینند و فراموش میكنند كه زیبایی این سبك زندگی بهایی هم دارد كه احتمالا در زندگی روزمره كارمندی و شهری با آن مواجه نمیشوید. البته با تمام اینها این چالش برای ما جذاب است چون هر روز تجربهای جدید كسب میكنیم كه در یك زندگی عادی به سادگی كسب نمیشد.
سجاد اما بزرگترین چالش این سبك زندگی را مشكل مالی و كسب درآمد میداند و میگوید: دائم در سفر بودن به درآمد نیاز دارد، به خصوص در زندگی ون لایف شما به خاطر خرج ماشین به درآمد نیاز بیشتری دارید. من در سال اول سفر تلسكوپی داشتم كه برای استفاده مردم مستقر میكردم و بابت آن پول میگرفتم. همسرم هم كارهای هنری میكرد و آن را میفروختیم. امروز هم مشغول ساخت مستند هستم و از این راه كسب درآمد میكنم.
او درباره دیگر شیوههای كسب درآمد در سفر میگوید: بچههای كولهگردی را دیدم كه آثار هنری دستی درست میكنند و برای گذران امور میفروشند. دوستی داشتیم كه برنامهنویس بود و همیشه به اینترنت نیاز داشت و به خاطر این نیاز بسیاری از نقاط خاص را نمیتوانست تجربه كند.
ایران و شگفتیهایی كه هنوز تمام نشده
با تمام اینها و بعد از بیش از سه سال سفر، آیا ایران همانقدر كه به نظر میرسید جذاب بود؟ سجاد این طور به این سوال پاسخ میدهد: در ابتدای سفر بر اساس دیدن عكسها و فیلمها من یك سری مقصد در ذهن داشتم و فكر میكردم با یك سال زندگی ون لایف میتوانم كل ایران را بگردم. امروز سه سال و نیم گذشته هنوز تمام ایران را نگشتهام و بیست تا سی درصد ایران را اصلا ندیدهام و فكر هم نمیكنم هیچ وقت بتوانم بگویم تمام ایران را دیدهام چون این كشور پر از شگفتی است.
اما در كنار تمام زیباییها، مشكلات هم به چشم سجاد و همسرش آمد. او در این باره میگوید: در كنار این شگفتیها و زیباییها كاستیهایی هم به چشم میآید كه با خودت میگویی امكان ندارد این مشكل یا سبك از زندگی در ایران وجود داشته باشد. من حلبی آبادهایی در ایران دیدم كه نمونه آن را فقط در بمبئی دیده بودم. البته از طرف دیگر در مناطقی سبكهاب عجیب فرهنگی وجود دارد و در مناطقی دیگر ترسهایی وجود دارد كه بسیار عجیب به نظر میرسد.
سجاد جنوب ایران را یكی از شگفت انگیزترین بخشهای سفر میداند و میگوید: جنوب ایران پر از شگفتی است و هر بار شگفتی خاص خود را دارد و هیچ وقت تكراری نمیشود.
او با اشاره به یكی از مواردی كه از این سفرها به خاطر دارد گفت: من به خاطر دارم در یك عروسی در قشم با این صحنه مواجه شدم كه جوانان كنار نشسته بودند و این پیرمردها بودند كه میزدند، میخواندند و میرقصیدند. این در حالی بود كه در محل زندگی من اصولا بزرگان مینشینند و جوانان میداندار عروسی هستند.
سفر ارزان؛ شاید وقتی دیگر
آخرین سوال اما درباره سفر اقتصادی در این روزها بود. این كه آیا میشود باز هم سفری ارزان و اقتصاد رفت یا خیر. سجاد این طور پاسخ داد: باید دید معنای سفر اقتصادی و ارزان چیست. شاید برای یك نفر سفری كه زیر بیست میلیون تومان هزینه دارد ارزان حساب شود، اما اگر نگاه ما به سفر ارزان و اقتصادی سفری با هزینه سیصد تا چهارصد هزار تومان باشد باید گفت كه امروز امكان چنین سفری تقریبا وجود ندارد. شاید تا دو ماه پیش میشد چنین سفری رفت، ولی امروز شرایط كاملا فرق كرده و اصلا مثل قبل نیست. امروز حتی اگر رفتن به یك سفر ارزان ممكن باشد، این مسئله نیاز به گذشتن از بخش قابل توجهی از لذتهای سفر دارد.