ریپورتاژ آگهی
خانه تاریخیِ «نیما یوشیج»

خانه تاریخیِ «نیما یوشیج»

سر كوچه «رهبری»ِ امروز و سابقاً «نیما» كه كوچه ای سه متری بود و حالا عریض تر است، خانه نیما كنج حیاطی كه عالمی آشغال در آن ولو شده، كز كرده است. اهل محل می دانند كه اینجا خانه «پدر شعر نو» در تهران بوده اما حال و روز خانه دیگر به این اسم و رسم نمی خورد. از دیوار كوتاه كناری می‌شود سر بلند كرد و وضع حیاط را دید كه چند مبل زهوار در رفته كنجش افتاده اند، زمینش پر از آت و آشغال است و درخت ها خشكیده و بی جان‌اند. خانه هم تعریفی ندارد؛ بنایی پهلوی كه رنگ آبی دیوارهای دو اتاق تو در تویش پوسیده، یكی از پنجره هایش را از قاب درآورده و شیشه درها و پنجره های دیگر را شكسته اند.
  • 1401/01/27
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • دسته : عمارت های تاریخی ایران
آدرس : تهران_تهران
تلفن : 66059000-021

خانه تاریخیِ «نیما یوشیج»-jG4cmGvteI


سر كوچه «رهبری»ِ امروز و سابقاً «نیما» كه كوچه ای سه متری بود و حالا عریض تر است، خانه نیما كنج حیاطی كه عالمی آشغال در آن ولو شده، كز كرده است. اهل محل می دانند كه اینجا خانه «پدر شعر نو» در تهران بوده اما حال و روز خانه دیگر به این اسم و رسم نمی خورد. از دیوار كوتاه كناری می‌شود سر بلند كرد و وضع حیاط را دید كه چند مبل زهوار در رفته كنجش افتاده اند، زمینش پر از آت و آشغال است و درخت ها خشكیده و بی جان‌اند. خانه هم تعریفی ندارد؛ بنایی پهلوی كه رنگ آبی دیوارهای دو اتاق تو در تویش پوسیده، یكی از پنجره هایش را از قاب درآورده و شیشه درها و پنجره های دیگر را شكسته اند.
 
 عكس و نوشته سند نیست
سال‌هاست، در این كوچه، خانه ها عقب نشسته اند و باغ ها به ساختمان های تنگ چند طبقه تبدیل شده اند. بساز و بفروش ها منتظرند كه این خانه هم به چنگشان بیفتد تا سهم خیابان عریض شده را بدهند و باقی را بسازند و ببرند بالا. خانه نیما با سقف شیروانی و هشت ستون آبی اش وسط ساختمان‌های یك شكل سنگی، زیبای خفته است؛ بیغوله‌ای كه ١٦ سال پیش وقتی دیوار بیرونی اش را تخریب كردند، «سیمین دانشور» به دادش رسید و در فهرست آثار ملی ثبتش كردند تا سه سال پیش كه دیگر اسباب و اثاثیه زندگی هم در آن نماند و سازمان میراث فرهنگی هم یادش رفت كه باید مراقبش باشد. ٢ ماه و ١٢ روز پیش صاحب خانه آمد و تابلوی شماره ۴۶۰۳ را از دیوار خانه برداشت و قصه به امروز رسیده كه خریدار افتاده به متر كردن خانه تا ببیند بعد از عقب نشینی چقدرگیرش خواهد آمد و سفره خانه جای چند تخت و قلیان خواهد داشت.
 
از پنجره خانه پیرمرد كه صاحب یكی از واحد های همسایه سنگی دست چپ خانه نیماست، پیداست چه بلایی به سر خانه شاعر آمده:«وقتی خالی شد، راه باز برای آدم های بی خانمان و معتادها باز شد تا از این دیوار كوتاه بالا بیایند، شیشه ها را بشكنند و همه چیز را خراب كنند.» كم و بیش رهگذرانی كه گذرشان به این كوچه می رسد، چند دقیقه ای سر و گوشی آب می دهند و پیگیر می شوند كه واقعا قرار است تنها یادگار نیما یوشیج در دزاشیب تخریب شود؟

خانه تاریخیِ «نیما یوشیج»-nPRu9HySsu
این خانه سفره خانه می شود
مرد خریدار وقتی می شنود كه روز یكشنبه ١٥ نفر با چكش در خانه را باز كرده اند، عصبانی می‌شود و می گوید:«كی؟ كِی؟ كسی حق نداشته. آقای مسجدی، مالكش رفیقمه. همین دیشب با هم بودیم.» اسمش «آقای نوری» است.

«با خانه نیما چه می كنید؟» با خونسردی می‌گوید كه سفره خانه اش می كند. «گفتن ٨ میلیارد تومان می فروشن. شهرداری مدعی بود كه اینجا آثار ملی است. الحمدلله كه خارج شد. دادگاه به نفع ما رأی داد.» صاحب خانه كیست؟ جواب می‌دهد :«آقای مسجدی. سه دانگ به نام یك نفر. دو دانگ به نام یك نفر و یك دانگ آخر هم به نام یكی دیگر. یعنی سه تا مالك دارد.» آمده تا خانه را متر كند. كنار دیوار عقب نشینی كرده همسایه، قدم های بلند بر می دارد:«باید عرض بالایی رو متر كنم، می دونید كه؟ اصلاحی می خوره، هم از ضلع جنوبی، هم از بالا.» همسایه راه می دهد تا زمین پاركینگ را اندازه بزند و خریدار می پرسد:«اندازه عرض خونه تون چنده؟» پیرمرد می گوید:« بالاخره باید تكلیفش روشن شود.» و آقای نوری كه دیروز دفتر مالك بوده و حالا منتظر كلید است، با آب و تاب جواب می دهد:«روشن است. فقط باید مجوز بگیریم. شهرداری هم حریم رو معلوم كرده. این هم كپی سند.
 
باید بررسی كنم، ببینم بعد از اصلاح چقدر از زمین می مونه. از این طرف ٦ متر می ره، ٦ متر هم از عرض. سند اولش، اونی كه مال زمان نیما بود، ٥٨٦ متر بود. ولی الان طبق سند از اصلاح شده اش ٣٩٦ متر مانده. با این وضعی كه من می بینم بعد از اصلاح ٣٠٠ متر به زور می مونه. اول از همه باید بازسازی اش كنیم تا موقتا سفره خونه شه. البته اگر با یكی از وراث توافق كنم اینطور می شه. اصل كاری هم انجام شده.» اصل كاری رای به خروج خانه شاعر از آثار ملی است، تنها به این دلیل كه اسناد از نظر دادگاه ارزشمند نبوده اند.«خُب نیما یوشیج وقتی می آمده تهران، اینجا ساكن می شده. یكی از این اشخاصی بود كه اهل ادب و اینها بود. سندی هم به نام نداشت. میراثی ها استناد كرده بودن به نوشته های نویسنده ای كه خونه اش همین بغله. شكر خدا دادگاه رد كرد. نمی دونم بنده خدا اجاره نشین بود یا نه اما خونه مال خودش نبود، مطمئنم. چون سندش نیست. آقای مسجدی معروف؛ كه الان خونه مال خودشه، چند ملك جاهای دیگر هم داره. ولی ملك «تابلو»اش همینه كه به خاطر رفت و آمد نیما سر و صدا كرده. سر جمع چیز خاصی هم نداره با این همه اصلاحی.»

خانه تاریخیِ «نیما یوشیج»-v587LWFiTr
چند سوال و ٤٧ تذكر
تا قبل از این كمتر كسی پا پی خانه نیما بود. این چند وقت چنان شده كه حتی ، ۴۷ نفر از نمایندگان در مورد تعلل در نگهداری از خانه نیمایوشیج به وزیر ارشاد تذكر داده اند. بیشتر از دو ماه طول كشید تا این خبر برسد كه خانه نیما از ثبت خارج شده و هر لحظه امكان  تخریبش هست. وقتی این اتفاق افتاد گروهی از شاعران، نویسندگان و هنرمندان بیانیه‌ای نوشتند و برای جلوگیری از تخریب خانه نیما در تهران و پیگیری بازسازی آن و تبدیلش به خانه شعر معاصر ایران، امضایش كردند.
 
آنها در این بیانیه چند سوال پرسیده اند: نقش سازمان میراث فرهنگی در ثبت و نگهداری منزل نیما یوشیج پدر شعر امروز ایران چیست؟ اگر این خانه در فهرست اثار ملی به ثبت رسیده است علت خارج شدن آن از این فهرست چیست و چرا با وجود ثبت شدن در فهرست آثار ملی در سال های گذشته، هیچ گونه تلاشی برای حفظ و نگهداری و كاربری فرهنگی این ملك انجام نشده است؟ و چرا این بنا در حال حاضر به ویرانه‌ای تبدیل شده است؟ از این سازمان می‌خواهیم كه روند پیگیری خود برای جلوگیری از خروج این خانه از فهرست میراث ملی را به صورت روشن و شفاف بیان كرده و توضیح دهد كه چرا موفق به نگهداری این بنا در فهرست آثار ملی نشده است؟