روستای شیخ هابیل از توابع بخش سرفاریاب چرام در فاصله ۴۰ كیلومتری شمال شرق دهدشت در استان كهگیلویه وبویراحمد واقع شده است. شهرت این روستا به امامزاده یحیی (ع) بوده كه میگویند امامزاده واجبالتعظیم و از اولاد امام موسی بن جعفر (ع) است.برای رسیدن به روستای شیخ هابیل باید از سرفاریاب عبور كرد . راه ارتباطی روستا آسفالته و چشم اندازهای زیبای مسیر دل هر رهگذری را به خود جلب می كند .عبور از تنگ زیبای پیرزال با جاذبه های دل نشین و طبیعت سرسبز روستاهای سواری ، گوشه و مندان تارسیدن به شیخ هابیل باعث می شود احساس خستگی نكنید .
بقعه متبركه امامزاده یحیی ملقب به نجم الشرف از نوادگان امام هفتم در روستا همچون نگینی خوش نقش در گوهر احساس اهل دل می باشد . چشم اندازهای طبیعی و بكر روستای شیخ هابیل آدمی را در معرفت الهی آمیخته و غرق در آرامش می كند . در زیر ماجرایی از روستارا مرور می كنیم .
تاریخچه روستا
اهالی روستای شیخ هابیل در سند دیگری چنین معرفی شده اند: ” سادات صحیح النسب از ذریه ی امامزاده حسن مثلث(ملقب به یحیی) ابن امامزاده حسن مثنی ابن امام حسن مجتبی(ع)…معروف به مشایخ هابیل الهاشمی…” (مادر امامزاده یحیی رقیه دختر امام حسین ع است.) تعدادی از این طایفه درسال ۱۲۱۰قمری در اثر اختلاف با خان كهگیلویه كه گفته می شود بر سر پرداخت مالیات بوده است، به ایل قشقایی پناه می آورند.
قشقایی ها مقدم این سادات را كه همه با سواد و معلومات مذهبی بودند گرامی داشتند چون دیگر باحضور آنان در ایل ناچار نبودند برای نوشتن نامه ها، قراردادها،عقدنامه ها،غسل و تلقین وتدفین مرده ها و… در روستاها به دنبال ملا بگردند. سه تن از این مهاجرین سید غلامحسین، سید محسن و برادر زاده جوانشان سید علیرضا بودند كه به دستگاه ایلخان قشقایی راه یافتند. در طایفه عمله ساكن شدند و به منشیگری و مكتبداری پرداختند. چند سال بعد سید علیرضا كه مجرد بود از طایفه قادیلی(قادرلو)همسری انتخاب كرد كه از وی صاحب سه دختر و پسری به نام سید محمد ابراهیم گردید.

محمد ابراهیم در مكتب پدر به كسب علم و معارف اسلامی میپردازد وبا ذوق و قریحه كم نظیرش در خوشنویسی، حفظ قرآن و احادیث و دواوین شعرا و عرفای متقدم در اندك مدتی به درجات عالی میرسد در سیزده سالگی پدرش دار فانی را وداع گفت.محمدابراهیم نزد عموی پدرش سید غلامحسین منشی ایلخانی میرود و در كنار او به كار دبیری و شاهنامه خوانی میپردازد و سالها در این سمت می ماند چون مردم ایل منشی را میرزا خطاب میكردند وی به (میرزا) شهرت پیدا میكند و اشعار خود را با تخلص میرزا میسراید و اشعاری با این تخلص در دفاتر و اوراق به دست آمده از وی باقیست. مدتی بعد به دلیل اتفاقی كه رخ داد ظل سلطان والی اصفهان به وی تخلص مأذون را میدهد.

محمد ابراهیم
سید محمد ابراهیم پس از جدایی از همسر دوكوهكی و پیوستن مجدد به دارابخان در سفری از طایفه دره شوری همسری انتخاب میكند. دارای پسری به نام احمد می شودكه جوانمرگ میگردد.دخترانی به نام خورشید بی بی و جواهرسلطان داشته كه اولی با یكی از محترمین دو كوهك ازدواج میكند كه مرحوم سرهنگ شباب یكی از نوادگان اوست. یكی از بستگان مأذون، سیدفتح ا… دبیری از طایفه شیخ هابیلی ، كه دبیر و منشی آقاكیخا و فرزندش نصرا…خان بوده در سفری به گلستان و دو كوهك میفهمد كه مأذون از دنیا رفته. و هنوز جواهر سلطان ازدواج نكرده، لذا بستگان را واسطه خیر قرار می دهد. با وی كه دختری ادیب، فاضل و حافظ قرآن واشعار پدرش بوده ازدواج میكند.
فرزندان جواهر سلطان، سید صدرا…، سید لطف ا…و سید سیف ا… دبیری بودند. مأذون در سال ۱۳۱۳هجری قمری در شهر شیراز درگذشت. در بقعه شاهزاده منصور واقع در محله دروازه اصفهان این شهر مدفون است. اینك عده ای از فرهنگ دوستان قشقایی با تشكیل بنیاد خیریه میرزا مأذون در صدد بازسازی آرامگاه وی می باشند.




