سوزن دوزی از هنرهای زیبا و كاربردی بلوچستان است كه با دوخت های سنتی دیگر مناطق ایران كاملا فرق دارد و به آن بلوچی دوزی نیز می گویند . در زندگی ساده و دور از تحمل مردم بلوچ ، مهمترین وسیله تزیین لباس نیز است. این هنر از زندگی و سنن قدیم بلوچ ریشه گرفته است و مادران هنرمند به دختران خود آموزش می دهند.
تاریخچه سوزن دوزی
بلوچستان سرزمین ایلات است . نام بلوچستان نخستین بار در كتیبه های میخی داریوش بربیستون و تخت جمشید مكا ضبط شدهو از آن به عنوان استان چهاردهم امپراطوری هخامنشی نامبرده شده است . تاریخ دوخت و دوز در سیستان و بلوچستان در دست نیست ، اما با توجه به اسم مكانی كه در حجاری های تخت جمشید آمده است گمان می رود تزیین و دوخت و دوز روی لباس از همان زمان در مكا یا همان بلوچستان ابداع شده است .
سوزن دوزی را نمی توان به زمان خاصی نسبت داد اما اگر بخواهیم زمان به فعلیت رسیدن آن را بررسی كنیم شاید در حدود ۱۰۰ الی ۲۰۰ سال قبل از اسلام باشد كه به آمدن اسلام به ایران مربوط است .قومی به نام اسلاوها به ناحیه ای از بلوچستان آمده و در آنجا سكنی گزیدند . این گروه از اسلاوها از طریق جاده ابریشم به ایران آمده بودند . این منطقه در حال حاضر مربوط به پاكستان است و در مرز پاكستان و افغانستان قرار دارد . این قوم پرورش كرم ابریشم و بدست آوردن نخ از پیله های ابریشم و استفاده از آن در پارچه بافی و سوزن دوزی را به زنان بلوچ آموختند . این محصول كه اكنون آوازه اش از مرزهای كشور فراتر رفته و در برخی نقاط دنیا آن ررا می شناسند ، مشابهای در كشور ندارو و تقریبا در همه جای بوچستان رایج است ، اما در برخی نقاط در این زمینه شهرت بیشتری دارد . مانند اسپكه ، نكوچ ، چانف ؛ فندج ، سومیچ ، سیب سوران ، ایرندگان و مارندگان ، قاسم آباد ، بمپور و اسماعیل آباد . معروفترین سوزن دوزان زاهدان در بمپور و قاسم آباد فعالند اما تولیدات نكوچ و چانف مرغوبیت بیشتری دارد..ذكر این نكته لازم است كه سوزن دوزی های بلوچ های سرحدی كه در مناطق شمالی بلوچستان زندگی می كنند ، با تولیدات بلوچ های مكرانی كه در نواحی جنوبی زندگی می كنند تفاوت های مختصری دارد ؛ بدین معنا كه در قسمت جنوب بیشتر رنگ های تیره مورد استفاده قرار می گیرد و نقش های ریز و پر رواج دارد ، در حالی كه محصولات منطقه شمال و شرق بیشتر دارای رنگ های روشن و نقوش ساده تر است .امروز سوزن دوزان برای جلب بازاار در كیفیت آن دخل و تصرف كرده كه به میزان قابل توجهی از ارزش فرهنگی آن كاسته است ، مثلا برای سرعت و سهولت كار ابتدا سوزن دوزی را روی پارچه كتان حصیری یا ارگانزا كه مخصوص شماره دوزی است انجام داده و سپس قطعه سوزن دوزی شده را به لباس می دوزند كه به هیچ وجه ظرافت سوزن دوزی روی پارچه را ندارد ، به علاوه با استفاده از این روش به تدیج نام اصلی نقوش فراموش می شود و به جای آن را اعداد و ارقام می گیرد . زیرا سوزن دوز به جای اینگه نام نقش را بگوید هر نقش را بسته به تعداد تاری كه برای دوختن آن به كار می برد نام گذاری می كند ، مثلا چون برای دوختن نگاره موسوم شش تار به كار می ود به آن شش تاری می گویند .
همچنین كاربرد مهر برای طرح نقش بر چارچه با دوخت بدون استفاده از مهر دوخت متفاوتی را ایجاد می كند و از زیبایی آن می كاهد . مردم منطقه به این نقش ها ، تپه ای گفته و در مقابل دست دوزهای الهام گرفته از تخیل برای حك نمودن نقش به دیده حقارت به آن می نگرند . از سویی دیگر جهان مدرن كنونی ، این هنر را به سوی دوخت های ماشینی كه بیشتر كار مردان است سوق داده كه ارزش هنر سوزن دوزی های اصیل را ندارد .
مواد و ابزار سوزن دوزی
ابزار كار سوزن دوزان بلوچ بسیار ساده و ابتدایی است و عبارت است از : سوزن ، انگشتانه خیاطی و قیچی .
سوزن
سوزن كه در گویش محلی به آن سوچن می گویند نقش مهمی در هنر سوزن دوزی دارد و اندازه و نوع آن به نوع كار ، دوخت و پارچه مورد نظر بستگی دارد و از آنجا كه نقش ها با هم تفاوت دارند سوزن دوز سعی می كند ابزار كار با نوع كار هماهنگی داشته باشد . اگر انواع سوزن را خوب بشناسیم و مورد مصرف هر یك را بدانیم ، خواهیم توانست ، كار را سریعتر و صحیح تر به پایان برسانیم .
انواع سوزن : سوزن شارپ ، سوزن بیتوین ، ســـوزن كرول ، ســــوزن چنایل ، سوزن دارنینگ(رفو) سوزن تاپستری ، سوزن منجوق دوزی
سوزن شارپ : این سوزن دارای نوك بسیار تیزی می باشد . اغلب دوخــــت ها رابا این سوزن انجام می دهند . به طور كلی سوزن شارپ دارای طول متوسط است و دراندازه های مختلف ساخته می شودودرخیاطی مورداستفاده فراوان دارد.
سوزن بیتوین : این سوزن دارای طول متوسط است و برای دوخت روی پارچه هایی با ضخامت زیاد و متوسط به كار می رود .
سوزن كرول : این نوع سوزن مختص گلدوزی است . با سوزن شماره ۹ كرول می توان دمسه یك لا را دوخت واز شماره ۵ آن برای دوخت دمسه شش لا استفاده كرد .
سوزن چنایل : این سوزن برای گلدوزی روی پارچه های ضخیم و درشت بافت به كار می رود . الیاف ابریشم بدون تاب را توسط شماره ۲۰ چنایل می دوزند و اگر بخواهید روی پارچه های درشت بافت ، كانوا دوزی كنید و یا با الیاف پشم بدون تاب گلدوزی نمائید،بهتر است از سوزن شماره ۱۷ و ۱۴ چنایل استفاده كنید.
سوزن دارنینگ یا رفو : این سوزن دارای طول بلندی است كه بیشتر برای دوختهای درشت به كار می رود . از شماره ۱۸ و ۱۷ برای دوخت نخ های ضخیم و پشم استفاده می گردد ، شماره ۷ برای دمسه سه لا و شماره ۵ جهت دوخت با دمسه شش لا به كار می رود .
سوزن تاپستری : این سوزن جهت دوخت روی تورهای درشت استفاده می شود . نوك این سوزن گرد است و اصلاً تیز نیست پركردن سوراخ های تور توسط آن آسان بوده و آسیبی به دست وارد نخواهد كرد .
سوزن منجوق دوزی : این سوزن بسیار نازك و ظریف است . به راحتی از داخل دانه های منجوق عبور می كند . این سوزن حالت فنری و انعطاف پذیری دارد .
پارچه
پارچه هایی كه برای تهیه انواع رودوزیهای ایرانی مورد استفاده قرار می گرفت ، درست به تعداد انواع رودوزی های ایرانی متنوع بود . به عبارت دیگر هر یك از رودوزی ها بر روی پارچه خاصی انجام می شد .
پارچه هایی را كه دوزندگان بر اثر تكرار و تجربه نوع آن را برای انواع مختلف رودوزیها مناسب تشخیص می دادند در حال حاضر نیز استفاده از آنها عمومیت دارد كه عبارتند از :
پارچه كتان
از گیاه یك ساله ی گیاه كتان تهیه می شود كه برای تهیه الیاف مورد مصرف در صنعت نساجی به كار میرود. از روزگاران بسیار دور كشت آن رواج داشته و مصریان ، بابلی ها ، فینیقی ها و قوم یهود اهمیت ویژه ای برای این گیاه قائل بوده اند و بقایای پارچه هایی كه از چهار یا پنج قرن پیش از میلاد بر جامانده است به همراه تصاویری كه طرز كاشت و پرورش این گیاه را به همراه وسایل مورد نیاز جهت كاشت و برداشت نشان می دهد همگی موید این ادعاست. آثار به دست آمده از حفریات شوش در ۴۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد كه اكنون در موزه ی بوفالوی نیویورك موجود است ، بیانگر این موضوع می باشد .
پارچه زربفت(زری)
پارچه زری با الیاف ابریشم، طلاونقره یكی دیگر از انواع پارچه هایی بوده كه برا ی رودوزی های ایرانی مورد استفاده قرار می گرفت كه آثار كشف شده از حفاری های تپه حصار توسط دكتر اریك اشمید مربوط به ۵۰۰۰ سال قبل موید نظر فوق می باشد .
پارچه ابریشمی
ابریشم رشته ی نازكی است كه بر اثر جامد شدن موادی كه كرم ابریشم ترشح می كند به دست می آید و از دو رشته موازی كه توسط ماده چسبناكی به نام صمغ به یكدیگر چسبیده اند ، تشكیل می شود. پارچه ابریشمی از دوره های گذشته برای سوزندوزی مورد استفاده قرار می گرفت كه كاوش های باستان شناسی در منطقه لولان موید این ادعا است .
پارچه پشمی
پارچه پشمی یكی دیگر از پارچه های مورد استفاده در رودوزی های ایرانی است كه قدمتی طولانی و تاریخی همزمان با آغاز ریسندگی و بافندگی دارد .
پارچه پنبه ای
پارچه پنبه ای از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد برای دوخت و دوز مورد استفاده قرار می گرفت ولی با توجه به دوام كم نسبت به سایر پارچه ها خیلی مورد علاقه سوزندوزان قرار نگرفت .
از دیگر پارچه های مورد استفاده در رودوزی ها می توان به پارچه های : توری و درشت بافت ، فاستونی ساده ، گاندی ، كرباس ، پوپلین ، تترون ، دبیت ، مخمل ، ترمه ، ماهوت ، اطلس ، تافته ، گاباردین و چلوار اشاره نمود .
نخ
نخ های مورد مصرف در سوزندوزی ها عبارتند از :
نخ ابریشمی
الیاف نخ ابریشم توسط كرم ابریشم تولید می شود . ابریشم به واسطه نرمی ، براقیت ، ظرافت و استحكام فوق العاده ای كه دارا است یكی از معروف ترین و ارزنده ترین نخ های مورد استفاده در بعضی از شاخه های سوزندوزی می باشد .
ابریشم به دو صورتِ عمامه و كلاف در بازار عرضه می شود . عمامه ابریشمی معمولاً ضخامت نسبتاً زیاد و حالت تابیده ای دارد و بیشتر برای حاشیه دوزی ، قلاب بافی و قلاب دوزی استفاده می گردد . كلاف های ابریشمی هم به صورت ابریشم تابیده و هم به صورت ابریشم نتابیده (خام) عرضه می شود .
نخ های دمسه كه به صورت كلاف های كوچك در دسترس سوزندوزان قرار می گیرد ، از یك رشته نخ شش لا تشكیل شده است و از لحاظ رنگ بسیار متنوع بوده و كار كردن با آنها بسیار ساده است .
نخ پنبه ای
الیاف آن از پنبه تهیه می شود و در پنبه دوزی ، سرمه دوزی و … كاربرد دارد.
نخ پشمی
پشم یكی از الیافی است كه از پشم ، مو و كرك حیواناتی مانند گوسفند ، شتر و بز تهیه می شود .
نخ های فلزی
نخ های فلزی عبارتند از : الف : نخ گلابتون ، ب : نخ نقده ، ج: نخ سرمه
الف : نخ گلابتون :
گلابتون نخی است كه در زری دوزی ، زری بافی ، گلابتون دوزی و ده یك دوزی به كار می رود. در قدیم مغز آن ابریشم بوده و دور آن را با نوارهای كم عرضی از نقره یا طلا می پیچیدند .
در نخ گلابتون عصر صفوی تا ۵۰ درصد طلا به كار می رفته است . طلای مصرفی در تهیه گلابتون معمولاً دارای عیار ۲۰ تا ۲۲ درصد می باشد و اصطلاحاً لفظ گلابتون بیشتر به الیافی كه از طلای حدیده كشی شده به دست آمده اطلاق می شود .
گلابتون هایی كه در حال حاضر ساخته می شود ، هر مثقالش ۳۰ متر درازا دارد ولی اسنادی در دست است كه نشان می دهند ، در دوره ی صفویه گلابتون هایی به مراتب ظریف تر از آن چه كه فعلاً می سازند تولید می شده و گاهی درازای هر مثقال به بیش از ۲۵۰ متر می رسیده و برای بافت هر متر پارچه ی زری حدود ۲۰ مثقال نخ گلابتون به كار می رفته است .
ب- نخ نقده :
از این نوع نخ برای نقده دوزی ، خوس دوزی ، یراق دوزی و گاهی برای زغره دوزی استفاده می شود . شكل این نخ به صورت نواری كم عرض می باشد كه بدون مغزی ابریشمی است . در گذشته نخ نقده و گلابتون از طلا یا نقره ساخته می شدند ولی اكنون مواد پلاستیكی یا فلزاتی به رنگ طلایی یا نقره ای جای طلا و نقره را گرفته است. در قدیم جنس این نوع نخ بیشتر نقره و روكش آن را طلا تشكیل می داد و هنرمند با آگاهی از این كه نقره در معرض هوا تیره می شود ، ترجیح می داد ، جنس نخ نقده را از طلا انتخاب نماید . اكنون در ایران به غیر از كارگاه اداره كل هنرهای سنتی و یك كارگاه در اصفهان در جای دیگری این نخ تولید نمی شود .
نحوه ی تولید نخ نقده به این صورت می باشد كه هنرمند برای تهیه آن از طلا و نقره استفاده می كند . به این ترتیب كه ابتدا نقره را در بوته زرگری ریخته و در كوره ذوب می نماید و سپس طلای مذاب را در داخل وسیله ای به نام ریچه می ریزد . نقره بعد از آن كه در داخل ریچه ریخته شد ، به صورت مفتول های باریك به طول ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر در می آید كه ابتدا با ظرافت تمام آن را سوهان می زنند تا سطحی هموار پیدا كند . به موازات انجام این كار و تهیه مفتول های باریك نقره ، قطعات طلا را با دقت زیاد به وسیله ی چكش آن قدر می كوبند تا به صورت ورقه های بسیار نازك در آید . سپس ورقه های طلا را به دور میله های نقره پیچیده و آن ها را داخل كوره قرار می دهند و بعد از خارج كردن از كوره روی آن سنگ یشم می كشند . در این حالت ورقه طلا كاملاً بر روی مفتول نقره چسبیده و به هیچ وجه قابل جدا كردن از آن نیست . در مرحله ی بعد میله ی نقره را كه دارای روكش طلا می باشد با كمك ضربات چكش آنقدر می كوبند تا طولش افزایش یابد و به حدود ۲ متر برسد . سپس آن را به كمك دستگاه حدیده به صورت نخ در می آورند .
بعد از حدیده كشی با كمك دستگاه نوردی كه اصطلاحاً دستگاه نخ كوبی نامیده می شود ، رشته های نخ به دست آمده را كوبیده و آن را به صورت نخ نقده كه دارای حالتی تسمه مانند می شود در می آورند .
ج : نخ سرمه (ملیله) :
یكی از انواع نخ های فلزی نخ سرمه می باشد . نخ سرمه بدون مغزی به رنگ طلایی و نقره ای است كه نحوه تابیدن آن به صورت فنری بوده و كاملاً حالت ارتجاعی دارد . از این نوع نخ علاوه بر سرمه دوزی در زغره دوزی نیز استفاده می شود. نحوه ی تولید این نخ مثل نخ نقده بوده با این تفاوت كه فنری شكل می باشد.
انواع نخ سرمه :
۱- سرمه لوله ای ساده ( مات یا فنری ) : كه به صورت فنری وبه شكل حلقه های خیلی فشرده به هم تابیده می شود .
۲- سرمه الماسی ( تراش یا براق ) : كه تابیدن آن فنری و به شكل مربعی و مكعبی انجام می گیرد .
۳- سرمه بلورسنت ( بلرسان ) : كه به صورت فنریو به شكل حلقه های به هم فشرده و بسیار ظریف تابیده می شود و حالت ارتجاعی آن نسبت به سرمه ی لوله ای ساده و الماسی كمتر است.
نخ های مصنوعی
در راستای تهیه ی الیاف مصنوعی جهت بافت پارچه ، كارخانه های تولید نخ های سوزندوزی نیز از الیاف مصنوعی مانند نایلون،ابریشم مصنوعی و غیره استفاده كرده و نخ های مصنوعی گوناگون جهت سوزندوزی و گلدوزی به بازار عرضه می كنند.
انگشتانه : یكی از وسایلی است كه در كارهای سوزندوزی و خیاطی كاربرد زیادی دارد ، باعث سرعت عمل در كار شده و از آسیب رسیدن به انگشت دست هنگام دوخت جلوگیری می كند.
انگشتانه در انواع مختلف فلزی، پلاستیكی ، چرمی ، چینی و چوبی وجود داردچ موجود است. انگشتانه بایستی هیچگونه فشاری به انگشت وارد نساخته و كاملاً متناسب با انگشت وسط دست باشد.
انواع سوزن دوزی
در بلوچستان ، سوزن دوزی ها را می توان به سه گروه پركار ، میان كار و كم كار تقسیم كرد . در نوع اول كه نفاست و قیمت بیشتری دارد و صبر و هنر بیشتری نیز صرف تولید می گردد، تمام سطح پارچه از بخیه های ظریف و رنگینی كه در كنار هم می نشیند ، پوشیده می شود و سطح جدید از رنگ و نقش پدید می آید . در نوع كم كار ، فقط خطوط اصلی طرح ها سوزن دوزی می شود و طبیعی است كه حد فاصل این دو نوع كه اصطلاحا میان كار نامیده می شود ، علاوه بر خطوط اصلی قسمت هایی از زمینه نقوش نیز با سوزن دوزی تزیین می شود .
خاستگاه نقش و نگارها
نقش و نگارهای عامیانه آمیخته با زندگی مردم است . منبع الهام بخش ، دیدهها و شنیدهها یا حتی آرزوهای مردم است . به بیان دیگر موتیفهای اصلی این نقش و نگارها بن مایه ذهنی دارد ، به همین دلیل ممكن است سوزن دوز در حین كار آن فی البداهه چیزی بیفزاید یا از آن كم كند . این نقش و نگارها نیز چون ترانههای عامیانه كه سرایندهی مشخصی ندارد معلوم نیست از كدام ذهن پویایی نشأت گرفته و جاودانه شده اند .
از دیگر ویژگی نگارههای عامیانه یكی هم این است كه برخی از آنها به مرور نام و مفهوم اولیه خود را از دست داده و به صرف تشابهی كه با شیئی یا حیوان بخصوصی داشته اند نام آن شیء یا حیوان را گرفته اند ، به این دلیل كه بدواً حضور بعضی نقشها منطقی به نظر نمی آید هر چند در هنر عامیانه نباید در جستجوی منطق و چار چوب از پیش تعیین شده ای بود ولی این بدان معنی نیست كه هنر عامیانه فاقد ضابطه و قانونمندی است . ابهامی اگر وجود دارد بی تردید ناشی از تعویض شناسنامه است.( ۲ )
بطور كلی خاستگاه نقش و نگارهای بلوچ را می توان در مفاهیم زیر طبقه بندی كرد :
۱ـ گلها و گیاهان مثل : مِرْچُك ، گل گلدان ، گل مورت كه مورت نام گردنبندی از زیور آلات زنان بلوچ است ولی در اصل مورت درختی است كه برگهای آن استفادهی داروئی دارد ، مثل برگهای درخت كُنار كه از آن سدر تهیه می شود ، بورُّك به معنای شكوفههایی است كه تبدیل به میوه نمیشوند ، بهار همان فصل بهار است ، شیرَگو كه از شیرهی خرما حاصل شده و چَنْدَن هار كه چَندَن درختی در هند است .
هر چند گل در این منطقه كمتر از مناطق دیگر ایران است ، ولی بلوچ از اَشكال هندسی بخصوص سه گوش كه قابلیت شكل پذیری بیشتری دارد برای ساختن طرح گلهای مختلف استفاده میكند و آنقدر از این نقش بهره جسته كه از سوزن دوزی تعبیر به گلستان دوزی می كند. ( نا گفته نماند كه كلمهی ئـك به معنای گل است و طرحهایی كه بدین نامند ، منظور نوعی گل است ) .
نقش و نگارهای عامیانه آمیخته با زندگی مردم است . منبع الهام بخش ، دیدهها و شنیدهها یا حتی آرزوهای مردم است . به بیان دیگر موتیفهای اصلی این نقش و نگارها بن مایه ذهنی دارد ، به همین دلیل ممكن است سوزن دوز در حین كار آن فی البداهه چیزی بیفزاید یا از آن كم كند . این نقش و نگارها نیز چون ترانههای عامیانه كه سرایندهی مشخصی ندارد معلوم نیست از كدام ذهن پویایی نشأت گرفته و جاودانه شده اند
۲ـ ابزار و وسایل زندگی : مثل پلیوار پنكهای كه شكل ظاهری آن شبیه پنكه است و پنكه وسیلهی سرما زای خوبی برای ایام گرم سال در بلوچستان است كه فصل تابستان آن بیش از سه ماه طول می كشد .
زن بلوچ به زیور آلات اهمیت زیادی می دهد و این را در نقشهای سوزن دوزی نیز می توان یافت؛ مثل جَوَك كه نام گردنبندی است و مورت كه قبل از این آمد و شمس بانور كه بانور به معنای عروس است و شمس نام قطعه طلایی است كه از روی موها وسط پیشانی آویزان می شود .
۳ـ عناصر طبیعت مثل : ماه ءُ روچ ( Mah- o – roc ) همان ماه و خورشید است ، سات سهیلی ( Sat Sohayli ) به معنای ستارهی سهیل است ( البته سهیل به معنای میوهای كه بعد از وقت میرسد نیز هست) ، كوه بندر و …
۴ـ حیوانات مثل : كـئـار پادَك ( Kettar-e-padak ) : پای حشره ، مُرگ ءُ چورگ ( Morg-o-curag ) : مرغ و جوجه ، مُرگ پانچ ( Morg panc ) : پای مرغ ، بال كبوتر ، چَمّ ماهی ( Camm mahi ) : چشم ماهی و …
۵ـ ویژگیها یا اعضاء بدن انسان : چَمّ مژه ( Camm moza ) : چشم مژه ، چمّ سورمَگ ( Camm surmag ) : سورمهی چشم ، شَرّین جَنِك ( Sarren janek ) : زن خوب ، قلب جوانان ، چمّ بُروان ( Camm borwan ) : چشم ابرو ، پاد نُنُّك ( Pad-e-nonnok ) : پای نوزاد و …
قابل ذكر است كه چهرهی انسان در نقوش سوزن دوزی بلوچ به تصویر كشیده نمی شود ، چون نقاشی چهره یا هر جانداری را گناه می دانند و معتقدند روز قیامت از چنین شخصی خواسته می شود كه در آن اثر روح بدمد .
۶ـ ذهن و تخیل : هنرمند بلوچ چون دیگر نگارگران نقوش عامیانه بیشتر به آفرینشهای ذهنی خود توجه دارد. بلوچ در دنیایی از تخیل زندگی می كند ، چه بسا نقشهایی را می آفریند كه صاحب آن نقش را در عمر خود به چشم ندیده است مثل طرح طائوس ( Ta-us ) كه در بلوچستان وجود نداشته است و بلوچ این نگاره را در تعاملی كه با هندی ها داشته ، كسب نموده است.
آدینك ( Adink ) یعنی آینه ، نیز یكی از نگارههای مسلط بر دوخت بلوچ است ، زیرا بلوچ ، گویی در حیات خود همه جا محصور در آینه است . نور پرجلای خورشید در پهنهی بیابان خشك سكندر مانند كه دشت را چون آینه جلا می دهد و بلوچ را مسحور خود می كند . یكی از نمودهای بارز این شیء در « سكًه» جلوه كرده است كه آینه به مثابه مواد خام آن است . بلوچ در سوزن دوزی یا از آینه استفاده می كند یا نقش آن را به تصویر می كشد .
علاوه بر اینها از معنی لغوی برخی نقوش می توان به خاستگاه آن پی برد كه در موارد ذكر شده ی فوق به نمونه های فراوانی اشاره شد .
نامگذاری نقوش بیشتر به جهت شباهت آنها با امری خارجی ، قیمت بالا یا زیبایی فوق العاده است . مثل نقش « دلكش دست مَرَس » ( Delkass Dastnaras ) به معنای دل خواهان آن است ولی دست به آن نمی رسد كه به خاطر زیبایی و قیمت بالای طرح به آن چنان نامی داده اند .
گاه توجه جامعه به امری خاص مثلاً به فوتبالیست یا بازیگری باعث تغییر نام شده است ؛ مثل توپ علی دایی و اخیراً بامشاد . حتی نحوهی دوخت در نام آن تأثیر داشته است ؛ مثل گِرءُ هِلّ
( Ger-o-hell ) یعنی بگیر و بگذار. همانطور كه دو لوزی خالی در وسط نقش بسته كه از گرفتن تارهای كناری در دوخت و گذاشتن این قسمت ، چنین طرحی ایجاد شده است ، یا طرح روچ بَر ( Roc Bar ) كه به دلیل كندی كار دوخت، آنرا روز بر نامیده اند ، یعنی كار دوخت آنقدر كُند است كه روز را زود به پایان می رساند .
انواع طرحهای سوزن دوزی
اما به طور كلی طرحها به دو نوع ساده و مركب تقسیم میشوند. منظور از ساده، سادگی نوع دوخت نیست بلكه این نوع نقوش از تنوع بسیاری برخوردار است كه نمیتوان به همه آنها اشاره كرد. در ادامه انواع این نقوش را بررسی میكنیم.
ساده
جوك
نام گردنبندیست كه از زیور آلات بانوان بلوچ است. به شكل لوزی در ابعاد مختلف است كه در وسط آن لوزی كوچكی قرار دارد.
روچ بر
خطوطی هفت، هشتی و متقاطع كه بین دو خط موازی قرار گرفته اند. به این نقش گوركش هم میگویند. در سراوان این نقش با نامهای كلا یا لاهاری شناخته میشود.
چكن
خطوط عمودی ریزی كه به موازات هم قرار میگیرند.
جالار
خطوط موازی عمودی میان دو خط افقی است كه در رنگهای مختلف دوخته میشود. جالار در منطقه سراوان جالد خوانده میشود. نام دیگر جالار تتك است.
بتنو
چهار مربع كه به شكل + در كنار یكدیگر قرار گرفته اند كه یكی در وسط و سه مربع دیگر به اضلاع چسبیده اند. داخل هر كدام از این بعلاوهها، طرحی هشت ضلعی به شكل حرف انگلیسی I میباشد.
صبا صبا
به علامت < در ریاضی شباهت دارد كه با خطوط ریزی پوشیده شده است. كتار پادك به معنای پای حشره است و طرحی مشابه آن دارد. مرگ پانچ شكلی شبیه به پای مرغ كپك نقش گلی در رنگهای مختلف. آینه كوچو دایره ای شكلی در وسط قرار میگیرد و گلبرگها مانند دایرههای ریز در اطراف آن آینه قرار میگیرند. ماه روچ روچ به معنای خورشید است. این طرح هلال ماهی است كه خورشید را در برگرفته است. به این طح زیبا، چم بروان نیز میگویند. دارك شبیه روچ بر با این تفاوت كه خطوط با فاصله از هم قرار دارند گورچم اسپید سر یا گورچم دو خط موازی با فاصله كم است كه داخل آن با خطوط سفید و سیاه پر شده است. البته لازم به ذكر است كه در برخی موارد به جای خطوط از دایرههای ریز و یا علامت > استفاده میشود.
بورك
طرح لوزی ای كه راسهای آن سه خط كوچك همانند كاكل منشعب و تكرار شده است.
بهار
شبیه طرح بورك است با این تفاوت كه به جای خطوط منشعب، سه گلبرگ كوچك قرار دارد.
مركب
سراوانی دوچ
اولین نوع سوزن دوزی بر روی پارچهها شش تاری است و اولین بار در منطقه سراوان دوخته شد. از معروف ترین دوختها در منطقه سراوان و تركیبی از كپ نال، گور چم، جالار، روچ بر و بتنو است.
كویته دوچ
حز زیباترین و معروف ترین نقوش شهر كویته بلوچستان پاكستان است و تركیبی از نقشهای كپ نال، گورچم، جالار و شیرگو میباشد
گِرءُ هِل
یعنی بگیر و بگذار ، كه منظور به كارگیری یك در میان لوزیهاست. به شكل ۷ بوده و درون آن با مربعهای ریزی پوشیده شده است.
دل بنده
به معنای دل بستگی به طرح است.چند ضلعی است كه به دو خط موازی متصل شده ، دو خط موازی دیگر با فاصله به موازات ان تكرار شده و بین این خطوط با گل و آینه تزئین میشود. داخل آن چند ضلعی دو مثلث كوچك وجود دارد.
شمس بانو
به قطعه طلایی كه به پیشانی عروس بلوچ میبندند شمس میگویند.این طرح همانند آن شمس اما برعكسش بوده و كنار آن گلبوته ای قرار دارد.
دلكَش دست مَرَس
یعنی دل میخواهد اما دست به آن نمیرسد.این طرح تركیبی از نقوش كَشُّك ، گورچم ، جالار و كپ نال است.
كوه سر عاشق
تركیبی از جالار ، آینه ، گورچم است و جالار با خفت رنگ دوخته میشود.
گل بادام
طرح بته جقه ایست كه در دو طرف آن دو خط مارپیچ قرار دارد.
تاج پادشاه
شبیه تاجی است كه از قسمت پایین به دو خط موازی متصل است.طرح بُنُك و دو خط موازی دیگر به صورت افقی در آن دیده میشود.
كُردَلُك
طرح مربعیست كه در دو گوشه بالا و پایین در قسمت پیش سینه به كار میرود و شامل نقوشیست كه از خطوط عمود بر هم شكل میگیرد. در منطقه سراوان به این نقش «كوهَلُك» میگویند.
مراحل دوخت سوزن دوزی
سوزن دوز پس از آماده كردن مواد اولیه و ابزار كار پارچه را كه به عنوان ماده اولیه محسوب می شود ، به اندازه های مناسب در آورده و نقش مورد نظر را بر روی آن می دوزد .معمولا سوزن دوزان حرفه ای بدون كشیدن طرح كار دوخت را انجام می دهند ، در غیر این صورت ابتدا طرح كلی را با یك رنگ روی پارچه پیاده می كنند و سپس فواصل بوجود آمده را بر اساس نقش مورد نظر با نخ های متفاوت رنگی پر می كنند . سوزن دوزی گاه انفرادی و اهی به صورت دسته جمعی انجام می شود . در نوع گروهی ممكن است هر زن یك قطعه پارچه را انتخاب كرده و بدوزد یا اینكه دوخت هر نقش و رنگی بر عهده یك نفر قرار بگیرد . انواع محصولات سوزن دوزی عبارتند از :
انواع محصولات سوزن دوزی عبارت است از :
زی آستین ( شامل پیش سینه جیب ، سر آستین و دمپایی )
كریشی كه همان كناره دوزی است و برای تزیین روسری و كناره های چادر به كار می رود .
محصولات جدیدی مانند ، رومیزی ، كوسن ، كیف پول ، جلد آیینه و جلد قرآن و مانند آنها .
كلام آخر
امروزه صنایع دستی برای جلب بازار دخل و تصرفی در كیفیت این هنر بوجود آورده است كه به میزان قابل توجهی از ارزش فرهنگی آن كاسته است . مثلاً در سوزن دوزی برای سرعت و سهولت كار، نخست روی پارچه كتان حصیری یا ارگانزا كه مخصوص شماره دوزی است ، سوزن دوزی میكنند و سپس قطعهی سوزن دوزی شده را به لباس می دوزند كه به هیچ وجه ظرافت سوزن دوزی روی پارچه را ندارد . بعلاوه با استفاده از این شیوه به تدریج نام اصلی نقوش فراموش می شود و جای آن را اعداد و ارقام می گیرد ، زیرا سوزن دوز بجای اینكه نام نقش را بگوید هر نقش را بسته به تعداد تاری كه برای دوختن آن بكار می برد نام گذاری می كند؛ مثلاً چون برای دوختن نگارهی « موسم» (Mosom ) ، ۶ تار بكار گرفته می شود ، به این نقش شش تاری می گویند . در منطقه دلگان به نقش طائوس ، ۶ تاری و به نگارهی «بكالو» ۱۹ تاری می گویند .
همچنین كاربرد مُهر برای طرح نقش بر پارچه با دوخت بدون استفاده از مُهر ، دوخت متفاوتی را ایجاد می كند و از زیبایی آن می كاهد . مردم منطقه به این نقشها ، تپّهای گفته و به آن در مقابل دست دوزهای الهام گرفته از تخیل برای حك نمودن نقش ، به دیده حقارت می نگرند .
شباهت برخی طرحها به وقایع روز مره كه گاه اهمیت می یابند و یا مكان دوخت باعث تغییر نام اصلی آنها شده تا جایی كه نام اصلی از یاد رفته است مثل طرح توپ علی دایی و كویئـه دوچ كه به دوختهای شهر كویته پاكستان گفته می شود .
امید كه شتابزدگی نسل جدید ، این هنر اصیل را كه اقتصادی نیز هست به باد فراموشی نسپرده و برای پایداریش بكوشد.