حفاظت از وضع موجود خانه وظیفۀ بانك است
با ناصر طاهری، معاون میراث فرهنگی اداره كل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اصفهان برای پرسیدن از وضعیت خانه نایب اسدالله تماس میگیرم. او با اشاره به ارسال تذكر كتبی از سوی این اداره به بانك سپه، میگوید: خانۀ نایب اسدالله در مالكیت بانك سپه قرار دارد، متأسفانه هیچ حفاظتی هم نشده است و ما به این بانك تذكر دادیم و گفتیم شما بهعنوان مالك مسئول این خانه هستید و باید از این اثر تاریخی مراقبت كنید. تذكر خودمان مكتوب هم را ارسال كردهایم. بانك در حال حاضر این خانه را برای فروش گذاشته و در شرایط فروش خود هم نوشته است كه این اثر یك بنای تاریخی و ثبتی است و هركس بخواهد آن را خریداری كند باید با نظر میراث فرهنگی مرمت كند.
او ادامه میدهد: اگر مدتی از تذكر كتبی ما به بانك سپه بگذرد و بانك اقدامی نكند، اقدام حقوقی خواهیم كرد چراكه وظیفه دارد حداقل در حد حفاظت وضع موجود خانۀ نایب از آن نگهداری كند و این حداقل كاری است كه میتواند انجام دهد. ما حتی اجازۀ مداخلۀ بانك در معماری این خانه را میدهیم كه بخواهد موزه یا ساختمانی بسازد اما با حفظ بخشهای باقیماندۀ این خانه.
طاهری، با بیان اینكه همۀ قسمتهای این خانه مربوط به زمان قید حیات نایب اسدالله نیست، تصریح میكند: این خانه واجد ارزش معماری و تاریخی نیست بلكه به دلیل تعلق آن به نایب اسدالله دارای ارزش است و دلیل ثبت در پروندۀ ثبت ملی آن نیز تعلق به نایب اسدالله ذكرشده است.
لازم به ذكر است، در پروندۀ ثبتی خانه نایب اسدالله در خصوص دلیل ثبت این اثر در فهرست آثار ملی آمده است كه «خانه نایب اسدالله خان نی نواز معروف دوران قاجار، گرچه فاقد ارزشهای معماری است لیكن به دلیل تعلق به یكی از مفاخر ملی واجد شرایط ثبت در فهرست آثار ملی است.»
در این پرونده با اشاره به اینكه خانۀ نایب در مالكیت سرپرستی بانك سپه در استان اصفهان قرار دارد آمده است كه «تخریب كامل جبهه غربی و بازسازی اتاقها، تغییر نمای اتاق گوشه شرقی حیاط بهصورت جدید و استفاده از درهای فلزی برای كمدها در این اتاق، تخریب كامل تاق ایوان در میانه ضلع شرقی و تخریب سردر ورودی و تعویض در قدیمی با در آهنی جدید، از دخل و تصرفات موجود در آن است.»
ماجرای خیابانی به نام نایب اسدالله
حفظ خانهها، آرامگاهها و وسایل شخصیتها و مفاخر برای بسیاری از كشورها از اهمیت خاصی برخوردار است و بهعنوان سرمایههای مادی و معنوی تلقی شده و تبدیل خانههای محل اقامت این مشاهیر به مراكز فرهنگی و موزه، شاهدی بر ارزش ارزشگذاری كشورها به زندگی و آثار شخصیتهای برجسته و مفاخر خود است. علاقهمندان به فرهنگ و هویت اصفهان نیز بارها خواستار حفظ آثار، خانهها و آرامگاههای مفاخر خود شدهاند، این خواستهها با تقاضای نامگذاری خیابانها و كوچهها و معابر به نام این شخصیتهای برجسته همراه بوده است همانطور كه دو سال قبل پیشنهاد نامگذاری خیابانی در شهر اصفهان به نام نایب اسدالله اصفهانی از سوی انجمن دوستداران اصفهان ارائه شد اما مسئولان شهر آن را نادیده گرفتهاند.
شاهین سپنتا، فعال میراث فرهنگی در این خصوص به ایسنا میگوید: انجمن دوستداران اصفهان و دیدهبان شهر سال ۱۳۹۷ در نامهای از شورای اسلامی شهر اصفهان خواست تا خیابانهایی كه نام دوم آنها پس از گذشت چند دهه هنوز بین مردم پذیرفتهنشده و مقبولیت عمومی نیافته است به همان نام پیشین بازگردد و از نامهای دوم كه اغلب نام شخصیتهای سیاسی و مذهبی هستند، برای نامگذاری معابر و اماكن تازه احداث كه هنوز در حافظه تاریخی مردم ثبتنشدهاند، استفاده شود.
در قسمتی از این نامه آمده است كه «همانگونه كه آگاهید طی چند دهه گذشته نامگذاری خیابانها، كویها، كوچهها، میدانها، بوستانها و دیگر اماكن شهر تاریخی اصفهان بهصورت روشمند و اصولی و در چهارچوب اصل حفظ هویت تاریخی محلات شهر و در خدمت توسعه فرهنگی شهر صورت نگرفته است و نگاه سلیقهای و گاه غیر كارشناسی مدیران پیشین شرایطی را پدید آورده است كه در حال حاضر بسیاری از خیابانهای شهر اصفهان دارای دو نام رسمی و مصوب نهادهای شهری از یكسو و نام غیررسمی و مردمی مبتنی بر هویت فرهنگی و تاریخی از سوی دیگر هستند و این وضعیت برای گردشگران داخلی و خارجی كه به نقشههای رایج مراجعه میكنند ایجاد سردرگمی در نقشهخوانی میكند و حتی نشانی دادن به گردشگران را هم دشوار میكند.»
و در بخشی از طرح پیشنهادی ارائهشده در این نامه با هدف ساماندهی نامگذاری معابر و اماكن عمومی شهر اصفهان، نیز ذكر شده: «در نقاطی از هر محله شهر، شرحی از تاریخچه و وجهتسمیه و سوابق فرهنگی و تاریخی و مشاهیر محله نصب شود و نام یكی از خیابانهای اصلی محله به نام همان محله نامگذاری شود. اولویت نامگذاری خیابانها و میدانها و فرهنگسراها و… در اصفهان به نام شخصیتهای تاریخی و فرهنگی معاصر اصفهان قرار گیرد.» در این نامه از اسامی جمالزاده، میرزا آقا امامی، نایب اسدالله، استاد كسایی، استاد شهناز، تاج اصفهانی، پروین دولتآبادی، استاد فرشچیان، دكتر هنرفر، عباس بهشتیان بهعنوان اسامی پیشنهادی برای نامگذاری خیابانها و میدانها و … نامبرده شده است.
خانه را پر از آشغال كردهاند
برای دیدن خانه نایب اسدالله با شمارهای كه مسئول پشتیبانی بانك سپه اصفهان معرفی میكند تماس میگیرم.
– آقای اسدی من میخوام خونه نایب رو ببینم كه در مزایده گذاشتید.
– از بیرون میتوانید ببینید داخل آن را نمیتوانید ببینید
– یعنی چی! من میخوام خونه رو بخرم، نباید ببینمش؟
– متأسفانه از بس داخل این خونه آشغال ریختند و قفل آنهم خراب كردند فعلاً مقدور نیست كه در رو باز كنند، اما صبر كنید ببینم كسی اونجا هست تا ما یك پِرِس بیاوریم و قفل را ببریم و در را بازكنیم، اجازه بدهید من زنگ بزنم.
و بعد از چند دقیقه آقای اسدی با من تماس میگیرد:
– زنگ زدم ببینم مأمورین فنیِ ما هستند كه بیایند و قفل را ببرند و برویم و آشغالها را پس بزنیم تا شما ببینید كه متأسفانه هیچكدام نیستند. فقط میتونید از بالای در خونه رو ببینید. بگویید با من هماهنگ كردید و از بالای در ببینید، اونجا كسی هیچ اعتراضی نمیكند یعنی هیچكس اونجا نیست، اصلاً كسی نمیدونه این ملك مال چه كسی هست. اگه خواستید خونه رو بخرید قفل را میبُریم.
– خونه زیر نظر میراث فرهنگیه، پرسیدید چقدر اجازۀ ساخت میده؟
– فكرمی كنم ۱۳۳ متر را یك طبقه بدهد اما آنطرفش كه میراثی ندارد خوب ساختوساز میدهد چون این خونه دوتكه است، یكتكهاش ساخت جدید است و یكتكه كه ساخت خشت و گل است.
به گزارش ایسنا، خانههای مفاخر ما كه در كوچههای شهرمان غریب مانده و در حال احتضار به سر میبرند، تاریخ شفاهی و مكتوبی دارند از صاحبخانههایی كه چشم و چراغ هویت ملیاند و در بسیاری از كشورها به موزه و مراكز فرهنگی تبدیل شدهاند و بازدیدكنندگان داخلی و خارجی با قدم گذاردن در این خانه با این مفاخر، همزمان و هممكانی احساس خواهد كرد.
خانه محل تولد چارلز دیكنز در پورتس موث انگلیس، خانه كنستانتین استانیسلاوسكی در مسكو، خانۀ بتهوون در بن آلمان و حتی خانههایش در وین اتریش كه با پرچم سفید و قرمز كشور اتریش قابل تشخیصاند، خانه و كارگاه رامبرانت در آمستردام، خانه محل تولد پابلو پیكاسو در شهر مالاگای اسپانیا، خانههای ویلیام شكسپیر و مادر و همسر و دختر و نوهاش در شهر استرافورد انگلیس، خانه محل مرگ لئوناردو داوینچی در شهر امبیوز فرانسه، میلادگاه موتسارت در زالتسبورگ استرالیا، خانه ارنست همینگوی در كوبا، خانه محل تولد هانس كریستین اندرسون در شهر اودنس دانمارك، میلادگاه گوته در دوسلدورف آلمان، خانههای پوشكین در روسیه و اوكراین، خانههای فردریك شوپن در لهستان، خانه لوییجی پیراندلو در شهر رم ایتالیا، خانه محل تولید امیلی برونته در تورنتون انگلیس و از این نمونهها كم نیستند … اما در ایران، خانههای مفاخر و مشاهیر یكی پس از دیگری خراب میشوند و برجها سر برمیآورند؛ خانه ملكالشعرای بهار به انبار تبدیل میشود، خانه میرزاده عشقی به آپارتمان تبدیل میشود، خانه فروغ فرخزاد تخریب میشود، خانه صادق هدایت در تملك بیمارستان قرار میگیرد، خانه حسین منزوی رها میشود، خانه علی حاتمی گم میشود، به تخریب خانه امیر اقتدار قاجاری حكم داده میشود، خانه نیما یوشیچ در تهران، خانۀ تناولی، خانه بنان، خانه محمد نوری، خانه احمد محمود و… و… و خانۀ نایب اسدالله اصفهانی به حال احتضار میافتد…
عجبا كه نمیفهمیم آنچه از دست میرود سرمایههای اجتماعی است كه به ما معنا و امكانِ كامل شدن میدهند و اینچنین است كه در اكنونمان درماندهایم و در جا میزنیم.
نایب اسدالله را میشناسید؟ همان كه نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد و در یكی از دستگاههای ایرانی، گوشهای اضافه كرد كه به گوشۀ «بغدادی نایب» معروف است. میدانید خانهاش كجاست؟ در چهارباغ خواجو. ثبت ملی هم هست اما مدتی است كه بالای آن یك آگهی زدهاند؛ آگهی مزایده با شرایط استثنایی و تخفیف ویژه!
خانه نایب اسدالله مربوط به دوره قاجار است. پلاك شماره ۱۶۰ بنبست نظام در محلۀ مكینه خواجو، یادگار خداوندگار نی ایران كه در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شماره ۱۱۴۵۶بهعنوان یكی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده.
روزنامه همشهری مورخ دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۹ در فهرست مزایده فروش املاك تملیكی و مازاد بر نیاز بانك سپه واقع در استان اصفهان از خانۀ نایب اسدالله نامبرده است. در این آگهی، شماره پلاك ثبتی ۲۳۴۱ با كاربری مسكونی به نشانی اصفهان، چهارباغ خواجو، جنب مدرسه فرزانه، نبش بنبست نظام با عرصۀ حدود ۴۳۶ مترمربع و اعیان حدود ۲۸۶ مترمربع بهصورت نقد و با قیمت پایه صد و چهار میلیارد ریال به مزایده گذاشتهشده و در توضیح این پلاك آمده است كه «ملك مذكور در فهرست آثار ملی ثبتشده و اخذ كلیه مجوزات مربوطه و همچنین هزینههای متعلقه صادره از مراجع قانونی در خصوص انتقال سند مالكیت و غیره به عهده برنده مزایده است و بهصورت وضع موجود به فروش میرسد.» در این آگهی همچنین ذكر شده كه نوزدهم آذرماه ۱۳۹۹ نتایج مزایده اعلام میشود.
نایب نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد
در پرونده ثبتی خانه نایب اسدالله دربارۀ صاحب این ملك آمده: «نایب اسدالله فرزند حسینخان در اصفهان چشم به جهان گشود و دوران طفولیت را نزد پدرش كه از نوازندگان مشهور نی بود به تعلیم و فراگیری این ساز پرداخت. نایب جز پدرش، استاد دیگری نداشته و تنها به دلیل علاقه و پشتكار و خلاقیت توانسته در زمره یكی از موسیقیدانان برجسته درآید. او در نواختن تار نیز مهارت فوقالعادهای داشت و شاگردان لایقی نیز تربیت كرد كه از آن جمله میتوان به مرحوم استاد حسین آقا شهنازی و مرحوم استاد جلال تاج اشاره كرد.
نایب اسدالله در یكی از دستگاههای ایرانی گوشهای اضافه كرد كه امروز به نام بغدادی نایب معروف است. نایب اسدالله مظهر پاكی و خلوص نیت بود و به قول خودش كسی بود كه نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد.
او با استادان بزرگ و مهم آن زمان نظیر سماع حضور و آقا حسینقلی رابطه نزدیكی داشت و آموختهها و تجارب خود را بهرایگان در دسترس هنرمندان قرار میداد. تاریخ فوت این استاد بزرگ بهدرستی مشخص نیست اما مزارش بهطوریكه یكی از نوادگان وی به نام عباسعلی مظفری میگوید در تخت فولاد اصفهان روبروی مقبره فیض كاشانی در زیر یك دیوار واقعشده است. قابلذكر است خانه نایب اسدالله در دوره قاجار بناشده است.»
قرار بود خانه نایب با پلاكی از ارگ جهاننما معاوضه شود
مهدی پاكنژاد، از همراهان انجمن اصفهان پژوهان با اشاره به ثبت خانه نایب اسدالله در اوایل دهۀ هشتاد، به ایسنا میگوید: خانۀ نایب در سال ۱۳۸۲ توسط انجمن اصفهان پژوهان به ثبت ملی رسید. ما با كمك جوانهای عاشق اصفهان تلاش كردیم این خانه محفوظ بماند. بانك سپه خانۀ نایب را خریده بود و این خانه بعد از خرید ثبت ملی شد. بانك از این موضوع عصبانی بود. ما خیلی تلاش كردیم كه این خانه حفظ شود چون این خانه چون رهاشده و هر روز مخروبه میشد و مردم محل هم ناراحت بودند و در تخریب آن همكاری كردند. بارها و بارها به پایههای این خانه آب ریختند تا خراب شود، معتادان و افراد نادرست هم رفتوآمد میكردند و همسایهها نگران بودند.
او ادامه میدهد: در دورهای كه آقای جمالی نژاد شهردار اصفهان بود ایشان موافقت كردند این خانه با پلاكی از ارگ جهاننمای اصفهان معوض داده شود و بعد هم در یك جلسه مصوب كردند كه این خانه به خانه نی استان اصفهان تبدیل شود كه متأسفانه با رفتن آقای جمالی نژاد این موضوع هم به فراموشی سپرده شد.
پاكنژاد تصریح میكند: ما خانه را نگه داشتیم و تا امروز ثبت ملی است ولی از اینجا به بعد ما توان آن را نداریم و باید سازمانهایی جلو بیایند و این خانه از بانك خریداری یا معاوضه كنند و اینجا كاربری فرهنگی بگیرد. خانه وقتی به ثبت ملی رسید سالم بود اما الان وضعیت آن بدتر شده است، نه سازمان میراث فرهنگی جلو میآید، نه شهرداری و نه بانك؛ در نتیجه مردم محل بهانهای دستاویز میكنند تا تكلیف این خانه مشخص شود. خانۀ نایب اسدالله یا باید فرهنگسرا شود و یا موزه نی استان اصفهان، درست مثل خانه دف در كردستان. ما این موضوع را هم مطرح كردیم ولی توجهی نشد.
او كه از راهنمایان و مدرسان گردشگری است، میافزاید: نایب اسدالله جزو اولین اساتید موسیقی ایران در دورۀ قاجار است كه همراه با ناصرالدینشاه به دربار انگلستان راه پیدا كرد و ملكه انگلیس گردنبند خود را به نایب اسدالله هدیه كرد، نایب هم آدم دستبهخیری بود و گردنبند اهدایی را فروخت و پولش را بین فقرا تقسیم كرد. نایب در نی نوازی خیلی قهار بود و سحرآمیز نی مینواخت، او همیشه یك نی كوتاه در جیب خود داشت و در هر جایی نی مینواخت. او هیچوقت هنر خود را به اهل تكبر نداد.
پاكنژاد با تأكید بر اینكه نی متعلق به اصفهان است، میگوید: نی سازی از آنِ اصفهان است و نی نوازان بزرگی در اصفهان بودهاند، نایب اسدالله، مهدی نوایی، عبدالخالق اصفهانی، حسین یاوری و حسن كسایی از اساتید بزرگ نی اصفهان و ایران هستند و باید میخی برای نی به نام اصفهان كوبید و هیچ جا بهتر از خانۀ نایب نیست كه ما پیشنهاد دادیم و استقبال هم شد و شهردار وقت هم در هنر سرای خورشید دستور معرض داد ولی به فراموشی سپرده شد، اما اگرچه الان قیمت املاك بسیار بالا است اما باز هم شهرداری میتواند معرض پرداخت كند. دروازه دولت جای خوبی برای بانك است و قرار بود بانك سپه یكی از مغازههای بزرگ در ارگ جهاننمای دروازه دولت را بگیرد و خانۀ نایب را به شهرداری واگذار كند و این خانه هم بهردیف بودجههای فرهنگی شهرداری برود و آرام مرمت شود، در این خصوص خاندان نایب اسدالله هم كمك زیادی كردند و عكس و فیلمهای زیادی دادند، اگر این انجام شود كار بزرگی برای فرهنگ و موسیقی و نی اصفهان است.

قولی كه در حد حرف ماند
آنچه عضو سابق انجمن اصفهان پژوهان میگوید در اخبار منتشره سال ۱۳۹۵ قابل استناد است: «سیام شهریورماه ۱۳۹۵ دریكی از سلسله نشستهای كارنامه با عنوان ویژهبرنامۀ دو یار یاور كه به تجلیل از دو استاد نوازنده نی منوچهر شیخ صراف و احمد هنرمند و با حضور مهدی جمالی نژاد شهردار وقت اصفهان در هنر سرای خورشید برگزار و احمد هنرمند چنین درخواست كرد كه «من از شهردار تقاضا دارم كه بازدیدی از خانه این استاد گرانقدر كه در نوازندگی نی بسیار ابتكار داشت، داشته باشد. استاد نایب اسدالله هنرمند بزرگی بود كه باید از ایشان یادكرد و خانه او را به موزهای هنری یا مكانی برای فعالیت هنرمندان تبدیل كرد.»
در این نشست شهردار اصفهان گفت: «این هفته بازدیدی از خانه استاد نایب اسدالله انجام میشود و این خانه به تملك شهرداری درمیآید تا بتوانیم قدم مثبتی در حوزه هنر و نینوازی در اصفهان برداریم.»
دنبالش باشی میتونی خرابش كنی!
۲۰ ساله كه مالكیتش در اختیار بانك سپهه، وراث نایب اسدالله به بانك سپه فروختند ولی، آن روز كه به بانك سپه انتقال دادن، بعد رفتند و ثبت میراثش كردن، قبل از انتقال به بانك ثبت میراث نبود و ما استعلام گرفتیم و مشكلی نداشت اما بعد ثبت كردن و از طرف بانك مركزی تهران به ما اجازۀ ساخت ندادن چون میخواستیم اینجا بانك بسازیم و تهران به ما گفت كه این ساختی كه میراث میگه به درد شعبۀ بانك نمیخوره چون میراث میخواست سنتی باشه ولی بانك میخواست ارتفاع بلند باشد و نمای اون هم فرق میكرد و درنهایت ما در ملكی دیگر ساختیم.
بعد چند مرحله آمدیم این ملك نایب اسدالله را بفروشیم كه كار به عقب افتاد. اما واقعاً بخواهیم بگوییم این خانه اصلاً میراثی نیست و اگر كسی قانونی به دنبالش بره و وقت داشته باشه و بره دنبالش میشه تخریبش كنید و كلاً از میراث خارجش كنید چون قدمتش صدسال نیست، تیرچوبی هم هست و توی حیاطش هم یك ساختمان در ضلع شرقیش داره كه تیرآهن و آجره، ولی اگه كسی باشه وكیل بگیره و پیگیری كنه بهراحتی میشه از میراث خارجش كرد چون من چند وقت دنبال این كار بودم اما چون ما ارگان دولتی هستیم یعنی بانك دولتی هستیم نمیتونیم از یك ارگان دولتی شكایت كنیم چون هم بانك سپه و هم سازمان میراث فرهنگی ارگانهای دولتی هستن.
مشخصات خانه نایب اسدالله در پروندۀ ثبتی
در پروندۀ ثبتی خانه نایب اسدالله در خصوص مشخصات این بنا آمده است: «بنا به شواهد تاریخی متعلق به نایب اسدالله نی نواز مشهور دوره قاجار است. این خانه از نوع حیاط مركزی و یك اشكوبه است و فضاهای مختلف در دو جبهه آن جای گرفتهاند، جبهه شرقی اصلیترین بخش بنا است كه یك ایوان و سهدری مشرفبه آن در میانه ضلع و سهدری و دو اتاق و مطبخ در طرفین آن جای گرفتهاند. سقف ایوان بهطور كامل فروریخته و سهدری متصل به آن با پوشش طاق و تویزه پوشیده شده و دارای طاقچه و طاقچه بلند یا قوس هلالی است و در یكطرف این تالار كوچك یك اتاق به دری دیگر با پوشش طاق و تویزه وجود دارد كه از طریق یك در یا تالار میانی ارتباط دارد و در كنار این سهدری یك اتاق با طاق تخت قرار دارد، در طرف دیگر ایوان راهرویی با بست گهوارهای وجود دارد كه مطبخ در میانه آن جای گرفته و پلكانی در ابتدای مطبخ دسترسی به پشتبام را میسر میسازد و در روبروی مطبخ راهرو توسط یك در به تالار میانی راه مییابد و در كنار این راهرو اتاق دیگری وجود دارد كه نمائی با قوس هلالی و طاق تخت دارد. در این اتاق یك بخاری دیواری گچبری شده نیز تعبیهشده است. جبهه غربی بنا كاملاً نوساز است و اتاقها بهصورت جدید بازسازیشدهاند. در جبهه شمالی بنا نیز ساختی وجود ندارد. ورودی منزل از طریق در بزرگی در ضلع جنوبی حیاط صورت میگیرد كه این در آهنی نیز كاملاً جدید است.
مهرشاد متین فر، مدیر خانۀ موسیقی اصفهان با بیان اینكه یكی از پیشنهادها بعد از ثبت ملی خانۀ نایب اسدالله این بود كه به خانه نی اصفهان تبدیل شود، به ایسنا میگوید: چند سال پیش مقالهای نوشتم با نام «نی، اصفهان است» و در آن به لحاظ تاریخی از قرن چهارم هجری تا امروز اثبات كردم كه تكنیك دندانی نی توسط اصفهانیها ابداعشده است، چون به غیر اصفهان و برخی از ایلهای تركمنصحرا همه با لب نی مینوازند و حتی برخی میگویند كه نی در دورهای در اصفهان فراموش میشود و نایب اسدالله دوباره آن را به شیوۀ دندانی مینوازد؛ درمجموع باید گفت كه نی سازی مربوط به اصفهانیهاست و واقعاً نی، اصفهان است و همیشه اصفهان پایتخت نی نوازی ایران بوده و هست. نایب اسدالله، مهدی نوایی، حسین یاوری و بعد هم حسن كسایی كه كلاً نی را عوض میكند و اسطورهای در موسیقی جهان میشود كه تمام دنیا ایشان را میشناسند و در سازهای بادی نام ایشان میدرخشد و حتی همین امروز ما حداقل ۱۰ نوازندۀ خوب نی در اصفهان داریم ازجمله حسن منصوری، احمد هنرمند، سعید روحانی، عبدالحسین جواهری، سید مظفر مؤید، روح اله دادی، منوچهر غیوری، احمد هنرمند و دیگران كه همگی از اساتید خیلی خوب نی نواز هستند.
او ادامه میدهد: اصفهان شهر نی و واقعاً پایتخت نی است، اصفهان كه اینقدر طی سدهها در نی نوازی نقش داشته واقعاً حق دارد كه یك خانه داشته باشد و چه جایی بهتر از خانه نایب اسدالله كه خانه نی نوازی اصفهان و حتی خانه نی نوازی ایران باشد چون نایب به ایران تعلق دارد و امیدوارم این اتفاق بیفتد و خانه موسیقی هر كمكی بتواند در این زمینه حتماً انجام خواهد داد، باید این كار بشود. اصفهان نشان داده كه در زمینۀ نی حتی بیشتر از آواز رشد داشته است، بزرگان زیادی در زمینۀ آواز در شهرهای دیگر وجود دارد ولی نی همهاش در اصفهان است و واقعاً حیف است این خانه خراب شود، فاجعۀ ملی است.
حفظ فرهنگ حفظ ملیت و پشتوانۀ هویت فرهنگی است
حسن منصوری، از پیشكسوتان نی نوازی در اصفهان نیز با اشاره به صحبت شهردار پیشین اصفهان در خصوص معاوضۀ خانه نایب اسدالله با ملكی دیگر، به ایسنا میگوید: زمان آقای جمالی نژاد بهعنوان شهردار قرار بود معوض داده شود به بانك و این خانه به شهرداری تعلق پیدا كند. من آن روز با شهردار وقت صحبت كردم و گفت با بانك سپه مراودات خوبی داریم و توافق میكنیم و یك ملك میدهیم و این خانه را تملك میكنیم و در كشوقوس بود كه با دورۀ بعدی شهرداری فراموش شد.
او با بیان اینكه شخصیتهای تأثیرگذار در موسیقی ایرانی بهخصوص در مكتب اصفهان الا ماشاالله نیستند و تعداد خاصی بودند، ادامه میدهد: مرحوم نایب اسدالله در مقوله نی نوازی و حفظ ردیف مكتب اصفهان ید طولایی داشتند بهطوریكه حتی در خاطرات بزرگان موسیقی زمان ناصری كه تهران برو و بیایی داشت و پایتخت بود اكثر موسیقیدانها آنجا جمع بودند و همگی آنها به بزرگی علمی و منشی مرحوم نایب اذهان داشتند، مثلاً درویش خان، حسینقلی خان، و میرزا عبدالله كه بزرگان موسیقی تهران بودند به این اذعان داشتند كه نایب اسدالله نخبهای درزمینۀ موسیقی است و مرحوم تجویدی در خاطراتش میگوید كه من از عبدالله خان دوامی كه در ردیف آوازی تهران معروف بود پرسیدم ردیف را از چه كسی آموختی و او میگوید از نایب اسدالله نی نواز اصفهانی، و این نشان میدهد كه ریشههای آواز تهران به نایب برمیگردد.
این پیشكسوت نی نوازی اصفهان خاطرنشان میكند: مفاخری مانند نایب اسدالله كه در حفظ و سنن و آدابورسوم موسیقیایی مملكت ما تأثیرگذار بودند باید آثارشان حفظ شود و آیندگان باید بدانند كه اگر تلاشی در زمینۀ فرهنگی انجام دهند جاوید میماند. اگر این آثار مثلاً این خانه حفظ شود حداقل اثرش این است كه وقتی نسلهای آینده بخواهند موسیقی كار كنند این منزل را میبینند كه توسط دولت وقت حفظشده و حمایت میشود و به مركز فرهنگی تبدیلشده است و بروبیا دارد. این است كه حفظ این آثار، ساخت تندیس و نصب آنها در شهر و نامگذاری خیابان به نامشان كارهایی است كه اگرچه در مورد آن مرحوم اثر خاصی ندارد ولی درواقع ما این كارها را برای آیندگان و نسل جوان و تشویق آنها به پرداختن به مسائل فرهنگی انجام میدهیم وگرنه نایب كه به رحمت خدا رفته است اما اصل، آثارشان و حفظ آثار و ۴زنده نگهداشتن آنها است كه باید انجام شود. اگر كتابهای سعدی و حافظ و بزرگان دیگر دستبهدست نمیشد و آرامگاهشان حفظ نمیشد هیچ اثری از آنها هم در بین جوانان وجود نداشت. حفظ آثار این بزرگان، حفظ فرهنگ ما است و حفظ فرهنگ ما حفظ صیانت و ملیت ما و پشتوانۀ هویت فرهنگی ما است.

