تئاتر پارس یكی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران است كه این روزها در خیابان لالهزار در وضعیتی بسیار نابسامان روزگار میگذراند و مدیران آن چشمانتظار یاری مسئولان و متولیان تئاتر كشور برای رفع مشكلات سالن هستند.
دیمیترین سالنهای نمایش شهر تهران در خیابان لالهزار واقع شدهاند كه در گذشته رونقی خاص داشتند و پذیرای علاقمندان تئاتر بودند. تئاترهای نصر، پارس و دهقان روزگاری محل اجرای آثاری برجسته در حوزه تئاتر ایران بودهاند.
تئاتر پارس مربوط به دوره پهلوی اول است و در تاریخ ۱ مهر ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۴۰۲ بهعنوان یكی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گروهها و بازیگران حرفهای تئاتر كه همگی برای جامعه هنری كشور شناخته شدهاند، در این سالنها فعالیت میكردند. عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید لایق، جمشید مشایخی، داود رشیدی، محمدعلی كشاورز و برخی هنرمندان بزرگ كه اكنون در میان ما نیستند از جمله فعالان تئاترهای لالهزار بودهاند.
بالای این ورودی نوشته شده «پاساژ پارس» و در دو طرف آن ویترینهایی به چشم میخورد حاوی عكسهایی از یك نمایش. وقتی داخل میشویم با یك باجه كوچك بلیت فروشی مواجه میشویم و آنگاه است كه باور میكنیم در مقابل ورودی تئاتر پارس با قدمتی حدود ۶۵ سال ایستادهایم.
در چنین حالتی یاد و خاطره حضور بزرگان تئاتر و عبور آنها از راه پله باریك ورودی ساختمان برای اجرای نمایشهای جذاب بر صحنه تئاتر پارس در ذهنمان تداعی میشود. وقتی به انتهای راهرو میرسیم، سمت چپ راه ورود به پست صحنه نمایش و دفتر مدیریت سالن در مجاورت آن است. مقابل ما فضایی بسیار فرسوده با سقف و دیوارهای ریخته است.
ولی با همه اینها هنوز میتوان خاطره ایام جوانی را از گوش دیوارها شنید. شاید اگر هر كدام از خشت و گل و آجرهای این بنای تئاتری قدرت تكلم داشتند زندگینامه پرشور خود را برایمان نقل میكردند و حتما میگفتند كه بوی دستهای احمد بهروزی، علی تقوایی، افشین یكه، اصغر زمانی و حسین رنگینوند را هنوز به مشام دارند.
حتما برای ما بازگو میكردند كه غلامرضا امیری كه سال ۸۶ حین اجرای آخرین نمایش زندگی خود روی صحنه تئاتر پارس با تئاتر وداع كرد، چه روزهای خاطرهانگیز را با آنها سپری كرده است. حتما میگفتند اشكهای آخرین اردشیر سهرابی را كه دو روز بعد از تعطیلی تئاتر پارس در فراق صحنهای كه دوست دیرینش بود جان به جانآفرین تسلیم كرد.
وقتی به سالن تئاتر پارس وارد میشویم اگر گروهی روی صحنه آن مشغول تمرین نباشند گمان میكنیم وارد مخروبهای شده ایم كه سالهاست در آن نمایشی به صحنه نرفته است. صندلیهایی كه خود به اندازه عمر سالن قدمت دارند دیگر بعد از گذشت سالها توان پذیرایی از تماشاگران تئاتر را ندارند.
روشنایی سالن بسیار اندك است و توصیف دوران كهولت تئاتر پارس را با زبان بیزبانی برای ما بازگو میكند. هر چه به انتهای سالن نزدیك میشویم، فرسودگی و تخریب در صندلیها، سقف، دیوار و كف سالن بیشتر میشود. در انتهای بخش همكف و زیر بالكن فضای سیاه نشاندهنده سالها استفاده از بخاری برای گرم نگه داشتن سالن در فصل زمستان است.
از میان راهرو فرسوده با سقفی كه چوبهای آن دیگر طاقت ندارند، وارد بالكن میشویم. ای كاش اهالی تئاتر و نسل جوان در سالن حضور داشتند و وضعیت حاكم بر تئاتر پارس را میدیدند. گرچه فضای درونی تئاتر پارس به لحاظ استاندارد از برخی سالنهای كنونی تئاتر بهتر است و با تمام آسیبها هنوز صدای بازیگر را به گوشه گوشه تن فرسوده سالن هدایت میكند.
دیدن زخمهای به یادگار مانده از بیتفاوتی و بیتوجهی مسئولان بر جان تئاتر پارس هر بینندهای را متأثر میكند. آیا اینجا تئاتر پارس است كه با تمام وجود سالها میزبان هنرمندان بود؟ چرا نسبت به نابودی گنجینههای تئاتری خود بیتفاوت شدهایم؟ چرا هیچكدام به نجوای سالنهای تئاتر لالهزار كه یك به یك نابود میشوند گوش فرانمیدهیم؟
آدرس : تهران، خیابان لاله زار، طبقه دوم پاساژ پارس


