ریپورتاژ آگهی
شهر گراش

شهر گراش

شهر گراش شهری جنوبی است در استان فارس كه تا مركز استان شهر شیراز ۳۵۵ كیلومتر فاصله دارد .این شهر مركز شهرستان گراش است
  • 1400/12/16
  • استان : فارس
  • شهر : گراش
  • دسته : شهر-استان
آدرس : استان فارس- گراش
تلفن : 66059000-021

شهر گراش شهری جنوبی است در استان فارس كه تا مركز استان شهر شیراز ۳۵۵ كیلومتر فاصله دارد .این شهر مركز شهرستان گراش است. جمعیت گراش طی سرشماری نفوس و مسكن در سال ۱۳۹۵ برابر ۳۴،۴۶۹ تن (۱۰،۲۰۷ خانوار) بوده‌است. زبان مردم گراش اَچُمی است.گراش از نظر تاریخی یكی از شهرهای مهم در جنوب استان فارس محسوب می‌شود. وجود قلعهٔ گراش یا همایون‌دژ بر روی كوه كلات كه در مركز شهر قرار دارد و به گواه اكثر مورخانی كه به این موضوع پرداخته‌اند، از لحاظ استراتژیكی از موقعیت بسیار مناسبی برخوردار است، یكی از جنبه‌های اهمیت شهر گراش در طول تاریخ است.

به دلیل استراتژیك بودن قلعهٔ گراش، در دوران قاجار، سلسله‌حكامی بر جنوب فارس و بنادر و جزایر جنوب ایران حكمرانی می‌كردند كه اغلب این حاكمان، قلعهٔ گراش را برای استقرار خود مناسب می‌دیدند. آخرین حاكم این سلسله، زادان‌خان گراشی بود كه در سال ۱۳۰۹ خورشیدی و طی مبارزه با نیروهای دولتی رضاشاه پهلوی، شكست خورده و به تهران منتقل شد.

 

شهر گراش-Tk3QWn96J2

دوران پیش از تاریخ
تپهٔ گال كه در زبان محلی به آن بئر گال گفته می‌شود، یكی از آثار دوران پیشاتاریخ در گراش است. در گزارش كارشناسان سازمان میراث فرهنگی كه جهت ثبت این تپه در فهرست آثار ملی ارائه شده‌است، با توجه به كشف سازه‌هایی از خشت خام در اندازه‌های بزرگ و در عمق ۳ متری از سطح زمین و نیز ظروف سفالی و دست‌سازهای سنگی، قدمت تپهٔ گال و سكونت در اطراف آن، ۴۰۰۰ سال ذكر شده‌است.

در امتداد تپهٔ گال، تپه‌های دیگری نیز قابل مشاهده هستند كه در زبان محلی به آن‌ها جاشهر گفته می‌شود. با توجه به این كه این جاشهرها هنوز مورد كاوش‌های كارشناسانه و مطالعات تخصصی قرار نگرفته‌اند، می‌توان به روشن شدن زوایای تاریكی از تاریخ كهن گراش و منطقهٔ جنوب فارس امیدوار بود.

دوران باستان
اشكانیان
در كتاب‌های دره‌التواریخ نوشتهٔ شیخ‌علی ادبی لاری و نیز منتخب‌التواریخ نوشتهٔ حبیب‌الله انصاری اشكنانی، چگونگی شكل‌گیری و تلاش برای استحكامات قلعهٔ گراش (همایون‌دژ) توسط فرهاد پسر سیامك آمده‌است. فرهاد در سدهٔ اول پیش از میلاد، یعنی هم‌زمان با حكومت بلاش پسر پیروز از پادشاهان اشكانی، به حكومت لارستان می‌رسد.

ساسانیان
وجود آثاری مانند سد ساروجی تنگ‌آب، موید رونق كشاورزی گراش در دورهٔ ساسانیان می‌باشد. سد تنگ‌آب كه در تنگه‌ای در جنوب شهر گراش قرار دارد، با جوی‌های كوچكی به دشت گراش متصل می‌شده و آب موردنیاز برای كشاورزی آن مناطق را تأمین می‌كرده‌است. همچنین آثاری مانند چاه زیت و بركهٔ كده‌بان (كه متأسفانه تخریب شده‌است) رونق كشاورزی در مناطق دیگر گراش را نیز تأیید می‌كنند.

ساخت‌وسازهایی از جنس سنگ و ملات گچ در تپهٔ باستانی گال، كه بر روی سازه‌های خشتی پیش از تاریخ بنا شده‌است و بنا به گزارش كارشناسان سازمان میراث فرهنگی، مربوط به دورهٔ ساسانی می‌باشد، بیانگر بخشی دیگر از حیات تاریخی گراش در دوران ساسانیان است.

 

شهر گراش-VPL2E0uNpm

دوران اسلامی
قرون اول تا هفتم هجری
اتفاقات تاریخی گراش نیز همچون دیگر نقاط كشورمان، در قرون اولیهٔ اسلامی به‌درستی معلوم نیست. امّا همراهی سپاهی از گراش با لشگریان جهانگیریه و دیگر نقاط در مقابل لشگریان عمادالدوله علی‌بن‌بویه از پادشاهان دیالمه در اواخر قرن سوم، موضوعی است كه در كتب تاریخی محلی آشكارا ذكر شده‌است.

در نیمهٔ دوم قرن چهارم، بر اساس مندرجات تذكرهٔ شاه‌زندو، امیرمحی‌الدین از جانب ایشان به فتح قلعهٔ گراش نائل می‌شود و فرماندهٔ قلعه را كه شخصی به نام صارم‌بن‌خوره مجوسی بوده، به اسلام دعوت می‌كند؛ و مؤید این نكته، متن شجره‌نامهٔ سادات و امیران گراش از همراهان شاه‌زندو است كه برداشتی از تذكره بوده و بازماندگان سادات شاه‌زندو در گراش را كه به سادات فعلی گراش ختم می‌شود، به‌صورت مشروح ذكر می‌كند. به جز تذكره‌ای كه در ابتدای قرن چهاردهم توسط سید علی‌اكبر بیرمی نوشته شده‌است، در هیچ‌كدام از كتب تاریخی در دسترس، به فتح قلاع منطقه توسط شاه‌زندو، كوچك‌ترین اشاره‌ای نگردیده‌است.

پناه بردن عبدالله‌خان پسر صدرالدین ابوالقاسم حاكم لار به قلعهٔ گراش در حملهٔ ابوبكربن‌سعد زنگی از اتابكان سلغوری به لار در قرن هفتم كه طبق نوشتهٔ منتخب‌التواریخ و دره‌التواریخ «مدتی قلعه را محاصره كردند و دیدند علاج‌بردار نیست؛ پس بنا بر صلح گذاشتند…» و هم‌چنین ذكر نام گراش تحت عنوان جریس در كنار ایراهستان، صحرای كندران، جویم، فال، كران، رم و سیراف در كتاب تاریخ وصاف نوشته وصاف‌الحضره، درجهٔ اهمیت و آبادانی گراش و تسخیرناپذیری قلعهٔ آن را در مقابل تهاجمات در قرن هفتم هجری نشان می‌دهد.

ظهور شیخ ركن‌الدین دانیالی معروف به شیخ دانیال هنگی در قرن هفتم كه طبق نوشتهٔ محمودبن‌عثمان در كتاب فردوس‌المرشدیه فی اسرارالصمدیه، از ده گریش بوده‌است و تأیید دكتر ایرج افشار و پروفسور اُبن (Aubin) فرانسوی، كه گریش همان گراش كنونی است، به نظر دو محقق نشان‌دهندهٔ این است كه این شهر در قرون ششم و هفتم نیز از آبادی و رونق برخوردار بوده‌است. شیخ دانیال با مهاجرت به خنج و پایه‌گذاری سلسلهٔ مشایخ دانیالی، خنج را به مقر خانقاهی از دراویش تبدیل می‌كند و در سرنوشت بنادر و جزایر خلیج فارس تأثیر زیادی بر جای می‌گذارد. با توسعهٔ فعالیت‌های مشایخ دانیالی در منطقه، گراش به عنوان زادگاه شیخ دانیال نیز در قرون ششم و هفتم محل استقرار مشایخ و بزرگان صوفیه دانیالی می‌گردد؛ به نحوی كه سید كامل پیرقتالی (۶۲۸–۷۱۷ ه‍. ق) در ایام شباب به دستور پدر، با شیخ دانیال كه در كبر سن بود ملاقات نمود و در گراش نیز «در یكی از روزهای ماه مبارك رمضان با شیخ غیاث‌الدین، و دیگر بزرگان و صوفیان گراش ملاقات داشته و نماز مغرب و عشاء به امامت ایشان برگزار می‌شود و بعد از نماز خفتن سید كامل پیر سخنرانی مفصلی ایراد می‌فرمایند كه حاضرین شدیداً تحت تأثیر قرار می‌گیرند» (بخشایش، ۱۳۷۷).

«به این ترتیب، طی قرن هفتم هجری، خانقاه او به قدری شهرت یافت كه به عنوان یكی از چهار ركن دراویش جنوب ایران مشهور شده بود. پس از او، مریدانش در سراسر حوزهٔ جنوب ایران و به‌ویژه دربار «هرمز» از قدر و ارزش والایی برخوردار شدند و اصولاً قرن هفتم را باید عصر «دانیال» و اخلاف او نامید.

 

شهر گراش-F9vSD9pakr

قرون هشتم تا دوازدهم هجری
در ابتدای قرن هشتم «تحولاتی در خنج باعث شد كه شاخهٔ «دانیالی» و مشایخ آن دیار از قدرت پیشین افول نموده و جانشینان دانیال بنا به دلایل نامشخصی به دربار ملوك هرمز مهاجرت نمایند و ریاست طریقت پس از شیخ‌عبدالسلام خنجی (متوفی به سال ۷۴۶ ه‍. ق) به شیخ‌محمد ابونجم (۷۰۴–۷۸۶ ه‍. ق) منتقل گردید.» (وثوقی، ۱۳۷۴).

سلسلهٔ ابونجمی تحت حمایت حكام لار توانستند تا ابتدای قرن دهم به حیات سیاسی-اجتماعی خویش تداوم بخشند. در ابتدای قرن دهم با روی كار آمدن شاه‌اسماعیل صفوی و ترویج مذهب تشیع و تشدید اختلاف فرقه‌ای در منطقه و هم‌چنین انتقال مسیرهای تجاری منتهی به خلیج فارس از طریق خنج به مسیر جهرم، باعث ایجاد ناامنی در منطقه گردید. به نحوی كه بنا به گفتهٔ وثوقی در كتاب خنج گذرگاه باستانی و محمداعظم بنی‌عباسیان در تاریخ جهانگیریه، بسیاری از مشایخ و علما از منطقه مهاجرت كردند. مسئلهٔ ناامنی در منطقه باعث تقویت قلاع نظامی از سوی حكام منطقه گردید كه قلعهٔ گراش نیز از این امر مستثنی نبود؛ به‌طوری‌كه نقش قلعهٔ گراش در تأمین امنیت منطقه و هم‌چنین محلی برای نگهداری ذخایر و مهمات، از ابتدای قرن دهم تا پایان دورهٔ قاجاریه به مدت چهارصد سال، در تاریخ منطقه مشهود است و نام سلسله‌حكام گراش از این تاریخ به بعد، بلاانقطاع در تاریخ‌های محلی ذكر شده‌است.

اولین حاكم گراش شخصی به نام احمدخان بود كه از سوی نورمحمدخان كه از جانب شاه‌اسماعیل صفوی منصب امیر دیوانی به وی تفویض شده بود، در سال ۹۲۳ هجری به قدرت رسید. «احمدخان از جانب پدر، حكمران جراش بود با توابع آن، و قلعهٔ جراش نسلاً بعد نسل بر اولادان احمدخان باقی ماند.» (ستاری، ۱۳۴۹ه‍. ق).

در قرن یازدهم چهار نسل از پسران احمدخان به نام‌های طالب‌خان پسر احمدخان (۱۰۴۲–۱۰۱۰ ه‍. ق)، محمدخان پسر طالب‌خان (۱۰۶۲–۱۰۴۲ ه‍. ق)، حاج‌طاهرخان پسر محمدخان (۱۰۸۷–۱۰۶۲ ه‍. ق) و حاجی‌حسن‌خان پسر طاهرخان (۱۱۵۴–۱۰۸۷ ه‍. ق) به حكومت رسیدند. در ابتدای این قرن شهر لار توسط علی‌ویردی‌بیك (الله‌وردی‌خان) غارت و ابراهیم‌خان حاكم لار اسیر گردید؛ ولی پسر او میرزاتقی‌خان همراه با چند نفر به قلعهٔ گراش نزد عمویش احمدخان حاكم گراش پناه برده و در امان ماند، اما پس از حكومت علی‌ویردی‌بیك بر لار، وی احمدخان را از حكومت گراش بركنار و پسرش طالب‌خان را به حكومت گراش برگزید. در این دوران گراش از آبادی و رونق نسبی برخوردار شده بود. وجود مساجد جامع و آخوند كه از آن دوره باقی مانده‌اند، هم‌چنین حضور مشایخ بزرگواری چون شیخ‌مشهداسماعیل، شیخ‌حسین، حاجی‌صدره و شیخ‌عُزیر مشهور به پیر پنهان به عنوان مبلغین مذهبی در گراش، مؤید این نكته می‌باشد. هم‌اكنون آرامگاه این بزرگواران در گراش محل زیارت و احترام اهالی است. در این دوره با احداث آب‌انبارهای متعدد، حفر چاه‌ها و تعمیر و مرمت سد تنگ‌آب، كشاورزی نیز در گراش رونق گرفت و وجود كاروانسراهایی كه تا دورهٔ معاصر در شهر گراش وجود داشت (جای مدرسهٔ اسدی، جای زورخانه و جای سپاه) و به محلی برای دادوستد تبدیل شده بود، حكایت از رونق تجاری و امنیت راه در این دوره دارد. در نیمهٔ دوم قرن یازدهم، در زمان حكومت حاجی‌طاهرخان، مصطفی‌خان بستكی آغاز سركشی و یاغی‌گری نهاد و مالیات نمی‌پرداخت، لشگری از گراش به همراهی دیگر مناطق برای تأدیب مصطفی‌خان روانهٔ بستك شدند و مدت شش‌ماه به جنگ پرداختند تا بستك را به قهر و غلبه فتح كردند و مصطفی‌خان سر اطاعت فرود آورد (اشكنانی، ۱۳۵۲ ه‍. ق).

تمام نیمهٔ اول قرن دوازدهم را حاجی‌حسن‌خان حاكم گراش بود. حاكم لار با وی اظهار خویشی و ارادت می‌كرد و نسبت به وی و جانشین او حاج‌علی‌خان به نیكی رفتار می‌كرد؛ اما در نیمهٔ دوم قرن دوازدهم، امیرحسین‌خان پس از مرگ پدرش حاج‌علی‌خان به حكومت گراش رسید. وی فردی «ذوالاقتدار بودی و با حاكم لار یاغ شدی و مالیات ندادی و باقی برادران را گرفته محبوس ساختی و بنای ظلم و تعدی گذاشتی» (اشكنانی، ۱۳۵۲ ه‍. ق).

پس از شش‌ماه، مردم از دست وی به تنگ آمده و او را كشتند و برادرش محمدخان را به جای وی به حكومت رساندند. بنا به روایت محمداعظم بنی‌عباسیان در تاریخ جهانگیریه، به دنبال اختلاف و درگیری بین نصیرخان لاری و شیخ‌محمدخان بستكی، وی تصمیم گرفت «قلعهٔ گراش را تسخیر نماید. این قلعه بر یك تپهٔ بسیار مرتفع به قریهٔ گراش كه از سه‌طرف آبادی‌ها را در آغوش گرفته در جلگه‌ای واقع شده، عمارات و برج و باروی مفصلی بالای كوه ساختمان شده كه محل سكونت و انبار ذخایر و قورخانه و مهمات حكام لار مخصوصاً نصیرخان بوده‌است؛ و چندین فقره قشون دولت‌های وقت از گرفتن آن قلعه عاجز مانده بودند. با هزار تفنگ‌چی در سال ۱۱۶۶ ه‍.ق قلعهٔ گراش را متصرف و نیروی محمدخان همان شب تمام اسلحه و مهمات متصرفی را به بستك حمل و قلعه را خراب كردند. چو از سال غوسق ز هجرت گذشت، گراش دژكوه تسخیر گشت (غوسق= ۱۱۶۶).

لازم به توضیح است در دیگر كتب تاریخی از جمله منتخب‌التواریخ و دره‌التواریخ، تسخیر قلعهٔ گراش در سال ۱۲۱۲ ه‍. ق؛ و در زمان عبدالله‌خان بیگلربیگی پسر نصیرخان اتفاق افتاده‌است و شروع حكومت نصیرخان نیز در این كتب از سال ۱۱۹۴ ه‍.ق آغاز شده‌است و عملاً طبق روایت اخیر، در سال ۱۱۶۶ نصیرخان حاكم لار نبوده‌است.

 

شهر گراش-bebTL5Q9dy

قرن سیزدهم هجری
در ابتدای قرن سیزدهم هجری، بین حاجی‌محمدخان گراشی حاكم گراش و عبدالله‌خان بیگلربیگی حاكم لار كه قرابت نزدیكی نیز با هم داشتند، نزاع ملكی واقع شد و حاجی‌محمدخان از اطاعت عبدالله‌خان سرپیچی كرد و عبدالله‌خان نیز با نیروهای سواره و پیاده، به صورت غافلگیرانه به قلعهٔ گراش حمله كرد و حاجی‌محمدخان را كشت. قلعه بعد از سه‌ماه فتح شد و تمام اموال قلعه را عبدالله‌خان به یغما برد و میرهاشم اوزی را به عنوان نایب قلعهٔ گراش تعیین كرد ولی مردم گراش با همدیگر اجماع كرده، قلعه را از دست میرهاشم اوزی گرفتند و پسر حاجی‌محمدخان را كه طالب‌خان نام داشت و در سن ده‌سالگی بود، به جای پدر نشاندند و چون این خبر به عبدالله‌خان كه در گاوبندی بود رسید، از این غم دق كرده و هلاك شد و او را در آن‌جا به خاك سپردند (اشكنانی، ۱۳۵۲ ه‍. ق) و (ستاری، ۱۳۴۹ ه‍. ق).

پس از عبدالله‌خان، نصیرخان دوم پسر وی نیز قلعهٔ گراش را به مدت سه‌ماه و به روایتی شش‌ماه محاصره كرد و نتوانست قلعه را فتح كند ولی تمام نخل‌های گراش را قطع كرد و مردم گراش را فراری داد و بی‌نتیجه، به لار برگشت.

ظلم و ستم حاجی‌ابوطالب‌خان كه از ابتدای قرن سیزدهم حاكم گراش شده بود بنا به نوشتهٔ تاریخ لارستان، مردم گراش را به شورش وامی‌دارد. مردم گراش با همدستی علیرضا نامی كه از مردم گلپایگان بود و در گراش سكونت داشته‌است، موفق به كشتن ابوطالب‌خان شده و قلعهٔ گراش را تصرف می‌كنند و علیرضا را دَهباشی آن قلعه قرار می‌دهند. از این جهت وی به دَهباشی علیرضا گراشی موسوم شده‌است. علی‌خان حاكم لار چون از ماجرا مطلع می‌شود، با قشون زیادی قلعهٔ گراش را محاصره می‌كند ولی موفق به تسخیر نمی‌گردد. كشته شدن حاجی‌طالب‌خان در كتب دیگر تاریخی تأیید نمی‌گردد چرا كه در منتخب‌التواریخ و دره‌التواریخ، جهت به قدرت رسیدن فتح‌علی‌خان در سال ۱۲۷۸ ه‍.ق حاجی‌طالب‌خان با برادر فتح‌علی‌خان یعنی حاج‌اسدالله، علیه حاكم وقت لارستان یعنی میرزاحسن‌علی‌خان نصیرالملك، همدست می‌شوند و موفق به رسیدن به هدف خود می‌گردند. مضاف بر این، كربلایی دَهباشی علیرضا داماد حاجی‌محمدخان یعنی شوهرخواهر حاجی‌طالب‌خان بوده‌است و در حكومت گراش با هم همكاری‌هایی داشته‌اند.

قاجاریه
در زمان حكومت محمدشاه قاجار، هنگامی كه علی‌خان بیگلربیگی حاكم لار برای امری به سبعه رفته بود، گراشی‌ها به فرماندهی دهباشی علیرضا به لار حمله كرده و لار را به تصرف خود درآوردند. دهباشی علیرضا تجار لار را می‌طلبید و از آن‌ها مبلغی پول می‌گرفت (اشكنانی، ۱۳۵۲ ه‍. ق).

در خصوص دهباشی علیرضا كه بنا به نوشتهٔ فارس‌نامهٔ ناصری پس از قطع دودمان نصیرخانی در لار كلانتری لار و ضابطی بیشتر نواحی آن به عهدهٔ وی بوده‌است و شرح خدمات عمرانی و عام‌المنفعهٔ وی در گراش و لار و هم‌چنین ویژگی‌های شخصیتی وی دركتاب تاریخ كامل گراش نوشته شده توسط عبدالعلی صلاحی و همكاران به تفصیل آمده‌است؛ اما آنچه در تاریخچهٔ گراش و لار از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، شكل‌گیری یك دورهٔ تاریخی درخشان حدوداً صدساله است كه وی و احفاد وی در منطقه به حكومت پرداخته‌اند و از این دودمان یكی از مقتدرترین حكام لار و سبعه یعنی فتح‌علی‌خان گراشی كه بعدها عنوان بیگلربیگی لار و بنادر را از ناصرالدین‌شاه قاجار می‌گیرد، به ظهور رسیده‌است. در اغلب كتب تاریخی و سفرنامه‌های سیاحان خارجی، از اقتدار، وسعت قلمرو، تأمین نظم ولایتی، كارهای عمرانی و عام‌المنفعه، رونق كشاورزی در تمام مناطق تحت حاكمیت خود و هم‌چنین مردم‌داری و رعایت حقوق ادیان و مذاهب مختلف در دورهٔ حكومت فتح‌علی‌خان، به صورت مشروح مطالبی آمده‌است. از جمله آثار خیریهٔ وی احداث دو كاروانسرای تجاری و میدان بزرگ شهر لار، تعمیر بازار قیصریه لار كه به خرابه‌ای تبدیل شده بود، تعمیر بقعهٔ شاه‌سیف‌الله قتال و شاه‌غیب قتالی و ساخت بقعه اسبق شیخ‌عبدالله انصاری در گراش، تعمیر سدها و احیای فاریاب‌ها و قنات‌های منطقه و مساعدت‌های مالی وی به بازاریان و كسبه و كمك به فقرا و اطعام آن‌ها و… می‌باشد.

بنا به نوشتهٔ فارس‌نامهٔ ناصری، دهباشی علیرضا در سال ۱۲۷۱ ه‍.ق به حكومت لار رسیده و در سال ۱۲۷۹ ه‍.ق در سن ۱۱۸ سالگی درگذشته‌است كه به حكومت رسیدن وی در سن ۱۱۰ سالگی جای تأمل دارد؛ اما كتب دیگر تاریخی به حكومت رسیدن وی را سال ۱۲۷۵ ه‍.ق ذكر كرده و فوت او یك‌سال پس از شروع حكومتش ذكر شده‌است.

پس از این كه حسین‌علی‌خان نصیرالملك به فرمان ناصرالدین‌شاه حاكم لار شد، گراشی‌ها با وی از در مخالفت درآمدند و با حمایت طالب‌خان حاكم گراش و حاج‌اسدالله پسر دیگر كربلایی علیرضا دهباشی، موجبات به حكومت رسیدن فتح‌علی‌خان گراشی را فراهم آوردند كه بدین ترتیب، حاكم لار فتح‌علی‌خان را به لار طلبیده و حكومت لار را به او واگذار كرده‌است. فتح‌علی‌خان گراشی از سال ۱۲۷۸ ه‍.ق تا ۱۳۱۲ ه‍.ق به مدت ۳۴ سال حاكم بلامنازع گله‌دار، سبعه و بنادر بود كه وسعت قلمرو او از مشرق به بلوك رودان و احمدی و نواحی جیرفت كرمان، از شمال به ناحیهٔ سیرجان، كرمان و نواحی از مغرب به علامرودشت و نواحی بلوك مالكی و از جنوب به دریای فارس می‌رسیده‌است. مأذون قشقایی در بیان قلمرو حكومت فتح‌علی‌خان گراشی می‌سراید:

ز دشتی برو تا به كرمان زمین، همه جمعی اوست زیر نگین

در دورهٔ حكومت فتح‌علی‌خان بر خنج، نیریز و سبعه، حكومت گراش از سوی وی به پسرانش سپرده می‌شد كه با وجود قلعهٔ گراش، كه از مستحكم‌ترین قلاع منطقه به‌شمار می‌رفت، حكومت گراش مهم‌ترین پشتیبان وی در طول دورهٔ زمام‌داریش به‌حساب می‌آمد.

با دست‌یابی گراشی‌ها به بالاترین قدرت سیاسی منطقه یعنی حاكمیت بر لار، سبعه‌جات و بنادر حاشیه خلیج فارس، نه‌تنها لار به اوج شكوفایی و رشد خود و تحكیم قلمرو حكومتی خود رسید، بلكه گراش نیز از اواخر قرن سیزدهم تا ابتدای ظهور پهلوی اول، در تمام ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به پیشرفت‌های چشم‌گیری دست یافت. ثبات سیاسی و امنیتی كه پس از حاكمیت فتح‌علی‌خان گراشی بر منطقه ایجاد شد، موجبات این پیشرفت‌ها را فراهم آورد. در سال ششم از حكومت وی، حاج‌اسدالله برادر فتح‌علی‌خان با حضور در نجف نزد میرزای شیرازی، تقاضای اعزام مجتهدی به گراش نمود كه ایشان آیت‌الله شیخ‌علی رشتی را به گراش فرستادند. در بیشتر كتب تاریخی از جمله منتخب‌التواریخ آمده‌است كه «حاجی‌اسدالله در گراش بنای مدرسهٔ بسیار عالی گذاشتی و كتبات علمیه از عراق خریده وقف بر طلاب نمودی و آقاشیخ‌علی را به گراش آورده و طلاب زیادی به جهت آقاشیخ‌علی جمع كرده و در مدرسه‌اش جای داده، هر ماهه حقوق معین به جهت طلاب قرار داده و هر شب جمعه چند دیگ برنج و گوشت طبخ كرده عموم فقرای بلد را طلبیده اطعام می‌كرد و حاصل گراش را به دارالعلم قرار داده…» حاج‌اسدالله نه‌تنها مدرسهٔ علمیه، كه چندین آب‌انبار، من‌جمله آب‌انبار كَل كه در نوع خود بی‌نظیر است و بزرگ‌ترین آب‌انبار ایران به‌شمار می‌آید، حمام، حسینیه، مصلا و مسجد را به یادگار گذاشته‌است كه بیش‌تر آن‌ها اكنون در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و حفظ شده‌اند.

رشد ساختار فرهنگی در این دوره، با نوشتن كتاب‌های «فائده‌البیان» و «عالم‌الخیام» توسط حاج‌اسدالله و كتاب‌های «میزان‌المسالك فی ترتیب‌الدلائل و المدارك» و «تحقیق توبه و رموز آن» توسط شیخ‌علی رشتی و «دیوان اشعار» توسط محمدجعفرخان مقتدرالممالك متخلص به شیدای گراشی و دیوان شعری به نام «باغستان» و «تفسیر سورهٔ فاتحه» توسط حاج‌رستم‌خان گراشی، كتاب «مباحثه مولاقلی اخباری گراشی با سیدعبدالحسین لاری» و حضور مجتهد به‌نام و مسلم كه از سوی بسیاری از مراجع تأیید گردیده بود یعنی آیت‌الله سیدعباس معصومی بزرگ ادامه یافت. به‌نحوی كه ایشان با وجود مدت كم حضور خود در منطقه، توانست مدرسهٔ علمیه شیخ‌علی رشتی كه هم‌اكنون توسط نوهٔ ایشان حجت‌الاسلام سیدعباس معصومی اداره می‌گردد را احیا كند؛ و بنا به نوشتهٔ آیت‌الله العظمی مرعشی‌نجفی كتب و رسالاتی را در فقه و اصول و كلام و تفسیر و غیر آن‌ها به رشتهٔ تحریر درآورد (گلشن ابرار، جلدششم، ۱۳۸۶). و از حمایت بسیاری از مراجع و هم‌چنین مجلس شورای ملی، برای حضور در منطقه و در امان ماندن از معارضین برخوردار گردد؛ ولی آزار و اذیت ایشان از سوی هم‌قطارانش باعث شد به كرمانشاه مهاجرت كرده و در آن‌جا منشأ خدماتی گردد. از جمله كتبی كه از او برجای مانده‌است، كتاب «محاسن‌الاخلاق» است كه به همت نوهٔ ایشان چاپ شده‌است.

در ساختار اقتصادی نیز گراشی‌ها توانستند به كمك حكام در بیش‌تر توابع و لار به كشاورزی منطقه رونق به‌سزایی ببخشند. آن‌ها با احیای فاریاب‌ها و قنات‌ها و هم‌چنین تعمیر سدها و احداث چاه‌ها و آب‌انبارها و ایجاد سیستم تقسیم‌بندی آب رودخانه‌های فصلی، كشاورزی را در منطقه احیا كردند. چه در بیش‌تر كتب تاریخی از جمله سفرنامهٔ سدیدالسلطنه و فارس‌نامهٔ ناصری، بارها به موضوع اجارهٔ زمین در روستاها و رونق كشاورزی توسط گراشی‌ها پرداخته شده‌است.

 

شهر گراش-LgaHfR29jc

موقعیت جغرافیایی
شهر گراش در ۲۷ درجه و ۴۰ دقیقهٔ عرض شمالی و ۵۴ درجه و ۸ دقیقهٔ طول شرقی نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد. گراش در واقع یك نقطهٔ شهری به عنوان مركز شهرستان گراش در استان فارس می‌باشد كه از شمال، شرق و غرب به شهرستان لارستان، و از جنوب به شهرستان لامرد متصل است. بر اساس نقشهٔ توپوگرافی مقیاس ۵۰۰۰/۱، مساحت دشت گراش بالغ بر ۶۲۵ هكتار می‌باشد، كه از این مقدار ۳۲۶ هكتار آن مساحت شهر و بقیه را نخلستان، اراضی دیم، مرتع و بایر تشكیل می‌دهد.

میانگین بارندگی سالیانه حدود صد میلی‌متر و تغییرات دمایی بین ۲ تا ۴۵ درجهٔ سانتی‌گراد داشته كه سیلاب‌های فصلی و سیستم پخش و توزیع فنی و عجیب آن توانسته نخلستان‌های بزرگ و آبادی را ایجاد و آبیاری نماید. ارتفاع شهر گراش از سطح آزاد دریا ۹۷۰ متر می‌باشد و در ناحیهٔ گرم و خشك ایران واقع است.

ساختمان زمین‌شناسی شهر گراش
شهر گراش در قسمت زاگرس چین خورده با جهت شمال غربی جنوب شرقی در غرب فلات ایران قرار گرفته‌است. تشكیلات زمین‌شناسی شهر گراش جوان بوده و به دورانهای سوم و چهارم زمین‌شناسی تعلق دارد بیشترین تشكیلات منطقه شامل آسماری جهرمی- گچساران- میشان و آغا جاری و بنگستان می‌باشد. گراش بر روی رسوبات آبرفتی كه ناودیس را به صورت دشتی هموار درآورده‌است واقع شده‌است كه تاقدیسهای كوه سیاه در جنوب و كوه سرخ در شمال احاطه كرده‌است.

در بخش جنوب غربی شهر در تنگه‌ای به نام تنگاب (تنگاو) در كوه سیاه (كوسیاه) سدی به نام همین تنگه از سنگ و ساروج ساخته شده‌است كه بنابر نوشته‌های آقای احمد اقتداری (استاد پیشین دانشگاه تهران) دیرینگی آن به دوره ساسانیان برمی‌گردد.

جغرافیای طبیعی
گراش را می‌توان از خشك‌ترین شهرهای ایران قلمداد كرد، كشاورزی در این منطقه وابستگی شدید به ریزش باران، در فصول پاییز و زمستان دارد و به علت خشونت آب و هوا، مردم در شرایط نامساعدی روزگار می‌گذرانند. سطح رطوبت بسیار پایین و دمای هوا از صفر تا ۴۲ درجه سانتی گراد متغیر است. همچنین یك دوره خشك از اردیبهشت تا آبان در منطقه وجود دارد. البته این دوره همیشگی نیست و گاهی اوقات در تیر و مرداد بارندگیهای اتفاقی كه مدت چهل روز ادامه می‌یابد و به «چهل پسین» معروف است، شهر را از شادابی سرشار می‌سازد.

این شهر در میان ناهمواری‌هایی كه ادامه رشته كوههای زاگرس می‌باشد، قرار گرفته، در سمت شمالی آن ارتفاعات سه گروه، كوه تنگ نرگس و گوه چاقو در قسمت شرقی و جنوب شرقی ارتفاعات بادامی، كوه سیاه، كوه بن بش و در جنوب غربی آن ارتفاعات معروف به دره زیتون به چشم می‌خورد.

گراش به علت كوههای مرتفعی كه پیرامونش واقع شده، هیچ رابطه‌ای با اوضاع و احوال خلیج فارس ندارد. مهمترین عاملی كه بر آب و هوای شهر تاثیر می‌نهد. بادهای خشكی است كه از سوی صحرا و كویر عربستان می‌وزند و كمترین بخار آب ممكن را به ارمغان می‌آورند.

فراوانی روزهای آفتابی، كمی بارندگی، جمعیت اندك، دامپروری پراكنده. دورافتادگی و بطور كلی محرومیت آب و هوایی مردم را به ذخیره‌سازی آب واداشته است . بدین ترتیب بركه‌های گوناگون در منطقه پدید آمده ‌است. بركه‌هایی كه چون تاولی بر پوست كشیده صحرا روییده‌اند و نشان از ناسازگاری آسمان با زمین دارند. بركه‌ها مخزن همیشگی آبند كه سقفی گنبدین بر فرازشان قرار گرفته است. نحوه ساخت این مخزن ها نبوغ خاص مردمان منطقه را آشكار می‌سازد. این آب‌انبار ها در جهت رفع نیازهای حیاتی منطقه در دل زمین حفر شده‌اند و با وجود تعداد زیادشان همگی از یگ شیوهٔ‌ هماهنگ پیروی می‌كنند؛ یك حوض یا گودال عمیق (دایره‌ای یا مستطیلی) و یك سقف گنبدی شكل كه از كنار هم قرارگرفتن دایره‌وار آجر یا خشت، پدید آمده ‌است.