نقش برجسته گل گل ملكشاهی یادگاری از حمله و تصرف این منطقه توسط سلسله ی آشوری در هزاره های قبل از میلاد است كه در ضلع شمالی روستای گل گل بخش ملكشاهی و بر نمای شرقی صخره و به ارتفاع حدود ۳ متر از زمین قرار دارد . نقش برجسته گل گل ملكشاهی مربوط به تمدن باستانی آشور است. این اثر در ۸ كیلومتری شهر ملكشاهی و ۲۵ كیلومتری شهر ایلام، در ارتفاع حدود ۳ متری از زمین در كنار رودخانه و بر دیوار شرقی تنگه كوچكی كه روستای گل گل در دهانه آن استقرار یافته، قرار دارد. نقش برجسته گل گل ملكشاهی ثبت ملی به زبان آشوری و با خط میخی حكاكی شده و در آن داستان فتح ایلام توسط آشوریان ثبت شده است. نقش برجسته گل گل ملكشاهی توسط آشوربانیپال آخرین پادشاه مقدر تمدن آشور نوشته شده است.
متن كتیبه ابتدا به عمق متوسط ۵/۲ سانتی متر تراش خورده و طی آن نقش برجسته ی پادشاه را فراهم ساخته اند و سپس به نقر خطوط میخی آشوری در سطرهای افقی بر تمام سطح كتیبه و نقش برجسته پرداخته اند و هر سطر را با خطی كنده و افقی از سطر بعدی مجزا نموده اند . اینكه این كتیبه مربوط به كدام پادشاه آشوری است به درستی معلوم نیست و عده ای آن را متعلق به آشور بانی پال كه سرزمین ایلام قدیم را متصرف و در نهایت موجب انقراض آنها گردید دانسته و عده ای آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشوری می دانند كه وی نیز نواحی شمال غرب و قسمتهایی از غرب ایران تا دریاچه ارومیه را به تصرف درآورد .
آنچه از متن سنگ نوشته مستفاد می گردد این است كه آشوریها همواره چشم طمع به نواحی شرقی حكومت خود یعنی سرزمین ایلامیها داشته و هر زمان كه زمینه فراهم می شد حمله را آغاز می نمودند و این روند به صورت فرهنگ ستیزه گری به فرزندان شاهان منتقل می شد و چهره ی پادشاه آشوری كه رو به سرزمین ایلام حكاكی و نقر شده خوی جنگجویی و طمع همیشگی آنان به این دیار را به نمایش می گذارد .
متن كتیبه آشوری گل گل
به آشور و خدایان ( بزرگ ) كه به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده ( بر زمینهای دشمنانش ( …) شاه جهان (…) پسر (…) آشور پدر خدایان مرا نامزد كرد برای پادشاهی در رحم مادرم (…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند . سین و شماش با هم شگونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند . نبو و مردوك مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشانیدند . خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا بر روی تخت شاهی پدرم گذاشتند . آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار كردند . شهر (…)
آنها بیرون رفتند (…) روی او ستایش كارهایی كه من انجام داده ام . من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد كه امیری در میان شاهان پسران من كه او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد كند . این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد كه به تدفین آن بپردازد و قربانیها بكند اما آنكه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده كه روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه كند .باشد كه به طرفداری او در یك برخورد سلاحها در میدان جنگ برخیزند و باشد كه آنها او را راهنمایی نكنند . (…) با شد كه آنها هم حكم شاهی او را براندازند و باشد كه آنها نامش و تخمه اش را در زمین ضایع كنند .