كوه، رود، دشت، دره، باغ، شالیزار، كرد، ترك، فارس، معماری ایران، هنر هندوستان، اسطوره، تاریخ…؛ اینها همه با هم در جایی جمع شدهاند كه در قیاس با این سرزمین پهناور، یك وجب جا بیشتر نیست: شهر تاریخی كلات
اما همین یك وجب جا آن قدر زیباست كه فردوسی بزرگ در وصفش میگوید:
همان به كه سوی كلات و چرم/ برانیم و منزل كنیم از میم
چپ و راست آباد و آب روان / بیابان چه جوییم و رنج روان
این یك وجب جا، همان دژ نفوذ ناپذیری است كه تیمور گوركانی ۱۴ بار به فتح آن كوشید و ناكام ماند و همان قلعه امنی است كه نادرشاه افشار خزاین به غنیمت آورده از هند را درونش پنهان ساخت.
با این حال، از آن ۲۴ میلیون زائر و مسافری كه هرسال به خراسان میروند، كمتر كسی به سوی كلات راه كج میكند ؛ این راه از شمال مشهد آغاز میشود و پس از عبور از روستای پاژ ( زادگاه فردوسی) ۱۴۵ كیلومتر آن سوتر به كلات میرسد و پس از كلات، زمینی نیست كه از خاكش عطر ایران به مشام برسد؛ آن سوتر هرچه هست خانه همسایه است: تركمنستان.
راه مشهد به كلات، مدام چهره عوض میكند. گاه تو را بر ستیغ كوه میبرد و گاه به ژرفای دره ؛ گاه خشكی تپه ماهورها را پیش رویت میگذارد و گاه از میان درختان انبوه گذرت میدهد ؛ گاه آبی آسمان را در آیینه شالیزار قاب میگیرد و گاه… . اصلا جاده مشهد به كلات راه رسیدن نیست، خود مقصدی است برای رفتن. این را اگر آن ۲۴ میلیون مسافر ندانند، مشهدیها خوب میدانند و از همین رو اگر روز تعطیل و فراغتی پیدا كنند، راه كلات را در پیش میگیرند.
كلات را كوههای بلند در میان گرفتهاند و راههای طبیعی ورود به شهر كه محلیها به آن دربند میگویند، سخت و صعب العبور هستند. یكی كه از همه فراختر است، دربند ارغونشاه نام دارد و آن را رودخانهای به نام ژرف رود از میان كوهها گشوده است. ژرف رود از جنوب غربی وارد كلات میشود و پس از پیمودن طول شهر، از زاویهای مخالف به كشور تركمنستان میرود. در دهههای اخیر، تونلی در كنار دربند ارغونشاه ساختهاند كه راه ورود به شهر را كوتاهتر و آسانتر كرده است.
اما مردمان كلات نیز برای خود حكایتی شنیدنی دارند. گرچه كلات از قدیمالایام جای آبادی بوده است، اما آبادی خود در سه سده اخیر را وامدار نادرشاه افشار است. هم از این روست كه كلات را كلات نادری لقب دادهاند. نادر این دژ طبیعی را برای نگاهداری غنایمی كه از فتح هندوستان آورده بود، برگزید و جماعتی از سپاهیانش را مأمور حفاظت از آن ساخت. چون سپاهیان او مخلوطی از فارسها و تركها و كردها بودند، لاجرم كلاتیهای امروز كه بازماندگان همانهایند، به این سه قوم نسب میرسانند و در شهر كوچك خویش به سه زبان با یكدیگر سخن میگویند. بیشترشان كشاورزی و باغداری میكنند و زنانشان در قالیبافی مهارت بسیار دارند.
مهمترین یادگار نادر در كلات، كاخی است به نام قصر خورشید. این قصر در میان باغی بزرگ به شیوه باغهای ایرانی بنا شده، اما ساختمانش تلفیقی است از معماری ایران و هندوستان ؛ چرا كه نادر علاوه بر سیم و زر و جواهر، هنرمندان زیادی را از هند به ایران آورد و زبدهترینشان را به آرایش قصر خورشید واداشت. پس اگر حالا بر سنگهای نمای بیرونی قصر، نقش میوههایی چون موز و آناناس را میبینیم، نباید گمان كنیم كه ۳۰۰ سال پیش اجدادمان چنین میوههایی را میشناخته اند و میخورده اند. اینها هنر دست هندوانی است كه به اقلیم و سرزمینی دیگر تعلق داشتند.
قصر خورشید، ساختمانی است سه طبقه ؛ طبقه زیرین كه همان زیرزمین باشد جایی است مخوف و تاریك كه گفتهاند یا جای نگاهداری بخشی از خزاین نادر بوده یا زندانی برای مغضوبین درگاه. اما حالا به همت سازمان میراث فرهنگی خراسان، نمایشگاهی است كه مراحل بازسازی قصر خورشید در سالهای اخیر را به تصویر میكشد.
طبقه دوم یا هم كف، تالاری بزرگ در میان دارد و اتاقهایی در پیرامون. تالار با تزییناتی به شیوه بناهای صفوی آراسته و طلا كاری شده است و چون دورادور دیوار آن كتیبهای حاوی سوره نبأ با تاریخ مرگ نادر ( ۱۱۶۰ ه.ق ) به چشم میآید، برخی چنین نتیجه گرفتهاند كه نادر قصر خورشید را به عنوان آرامگاه خویش بنا كرده بود. (آرامگاه كنونی او در مركز شهر مشهد قرا دارد.)
طبقه سوم نیز گنبد استوانهای بزرگی است كه از ۶۶ نیم ستون سنگی تشكیل یافته بدین سبب در تمام بناهای تاریخی ایران یكتا و بیهمتا ست. از كنار این گنبد مدور میتوان باغ زیبای پیرامون قصر و نمای عمومی شهر كلات را تماشا كرد.
در میان این منظره دلفریب، آنچه بیش از همه جلب توجه میكند، گنبد فیروزهای رنگ مسجدی است كه درست در محور قصر خورشید و چشم در چشم آن جای گرفته است. مسجد به صفت گنبد زیبایش كبود گنبد خوانده میشود. یادگاری است از دوره سلجوقیان ( سده پنجم و ششم هجری ) و شاهدی است بر اهمیت و آبادانی كلات در آن روزگار. این مسجد بعدها، یك بار در زمان نادرشاه و یك بار در زمان فتحعلیشاه قاجار مرمت شد و امروز زیر گنبد بلند خویش، جسم پاك شهیدان كلات را درآغوش كشیده است. بعد از این دو بنای فاخر، سومین اثر تاریخی بزرگ در كلات، بند نادری است كه گرچه نام خویش را مثل خیلی از داشتههای كلات از فاتح هندوستان گرفته، اما احتمالا او فقط مرمتگرش بوده، نه سازندهاش.
بند نادری با ۷۰ متر ارتفاع و عرضی متغیر بین ۷ تا ۱۲ متر، روی ژرف رود بنا شده است و طبق شواهد موجود ممكن است در دوره ایلخانان مغول ( سده هفتم و هشتم هجری ) از سنگ و آجر و ساروج ساخته شده باشد.
غیر از اینها باید از برج و باروی كلات نام برد كه پیش از دوره نادروجود داشته و به دستور او تجدید ساختمان شده است. پایین برج و بارو و مشرف به دربند ارغونشاه كتیبهای ناتمام به زبان تركی وجود دارد كه از صفات داشته و نداشته نادر میگوید. در روستای خشت در ۱۳ كیلومتری كلات نیز استحكامات و آب انبارهای روستای خشت خودنمایی میكنند كه باز از دوره نادر باقی مانده اند.
اثر دیگر، یك رشته لوله سنگی است كه آب شیرین نهر قره سو را از ۱۲ كیلومتری كلات به شهر میآورده است و حالا جز تكههایی از آن باقی نیست. هوش سرشاری نمیخواهد كه آدم حدس بزند این یكی هم از روزگار نادر به جا مانده است.
به اینها باید بقایای قلعه فرود در روستای گرو در یك كیلومتری شمال غربی كلات را افزود كه عمرش به دوره پیش از اسلام میرسد و شاید جایگاه فرود افسانهای در شاهنامه فردوسی بوده است.
اینها جملگی در طبیعت زیبایی قرار دارند كه وصفش نه گفتنی است نه شنیدنی، بلكه دیدنی است. حالا اگر میخواهید به كلات بروید، باید بدانید كه نه در زمستان میتوان رفت كه جاده پربرف و شهر سرد و سوزان است و نه در هفتههایی از پاییز كه بارانهای سیل آسا معروف به هفته بار حتی كلاتیها را در خانه حبس میكند. بهار و تابستان بهترین هنگام برای دیدار كلات است و اگر خودروی شخصی ندارید، اتوبوس و سواری در میدان بار نوغان در شمال شهر مشهد، شما را به مقصد میرساند. با اتوبوس ۳ تا ۴ ساعت راه است و با سواری ۲ تا ۳ ساعت.
این یك وجب جا، درست روی پشت این گربه بزرگ و دوست داشتنی، مینیاتوری است از همه زیباییهای سرزمین پهناورمان ایران


