ریپورتاژ آگهی
حكاكی

حكاكی

بر طبق شواهد تاریخی بدست آمده،نخستین آثار هنری انسان به ۲۰۰۰۰ سال پیش تعلق دارد و بوضوح‏ روشن شده است
  • 1400/12/04
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • دسته : صنایع دستی ایران
آدرس : تهران-تهران
تلفن : 66059000-021

بر طبق شواهد تاریخی بدست آمده،نخستین آثار هنری انسان به ۲۰۰۰۰ سال پیش تعلق دارد و بوضوح‏ روشن شده است كه نه تنها هنرمندان ایرانی،بلكه‏ هنرمندان سراسر این كرهء خاكی،در هركجا كه‏ بوده‏اند،برحسب نیازهای زمان و مكان،نبوغ و استعداد خود را به اثبات رسانده و با بكارگیری هر وسیله‏ای كه‏ در دسترس خویش داشته‏اند به هنرنمایی پرداخته و در این راه،طرح و نقش خود را بر پهنهء هر سطحی كه‏ جوابگوی نیاز درون آنان بوده نشانده‏اند.آنان در ادوار تاریخی،به اثبات رسانده‏اند كه نه تنها از سطوح محدّب‏ و مقعر كوزه‏ها و كاسه‏ها-در تركیب‏بندی فرم و نشست‏ تناسب دقیق اشكال نهراسیده و آن را مانعی فراراه‏ خویش نپنداشته‏اند،بلكه با كوته‏نمایی اندام‏ها چنین‏ سطوحی را هماهنگ با طراحی و نقاشی خود نموده‏اند.

بی‏تردید هنرمندان ایرانی نیز با آن گذشتهء بالنده كه‏ حدود ۱۲۰۰۰ سال تمدن را بدوش می‏كشند بی‏هیچ‏ پروائی هنر طراحی و رنگ‏آمیزی خود را گاه به روی‏ سنگ و سفال و گچ،گاه به روی چوب و شیشه و كاشی،و گاه نیز به روی پارچه و عاج و دیگر وسائلی‏ كه سطحی هموار را برای عمل طراحی و نقاشی فراهم‏ می‏ساخت به نمایش در آورده‏اند و در اختیار نداشتن‏ بومهای نقاشی امروزی نمی‏توانست چنین عطشی را در دل آنان خاموش نماید.بنابراین به هركجا و به هرچه‏ نگاه می‏كنیم جای پای نبوغ هنرمندانی را می‏بینیم كه‏ هیچگاه خود را بعنوان نقاش معرفی ننموده و مدعی چنین‏ دست‏آوردی نبوده‏اند.

هنر حكاكی ایران كه در بستر زمان به تحولاتی‏ شگرف می‏رسد،خود وسیلهء بیان دیگری است كه راه را برای كاربرد ارزشهای طرح و نقش می‏گشاید،همچنن‏ زبان گویای دیگری است كه به زیبایی‏های نهفته در آثار ایرانی اشاره می‏كند.مهرهای استوانه‏ای شكل‏ هخامنشی كه متعلق به حدود ۳۲۰ ق.م است،نبوغ و استعداد آنان را در حك استوانه‏های دوار به اثبات‏ می‏رساند.آنان با بهره‏گیری از موم كه هم به جای‏ سطحی زیرین،و هم به جای جوهر و رنگ بكار می‏رفت به ترسیم اشكال انسانی و حیوانی می‏پرداختند و تناسب اندام حیوان و انسان را كه در استوانه‏های دوار رعایت كرده بودند-با غلطاندن استوانه‏ها به روی اشیاء و اسناد درباری-به صورت نقش برجسته(بارولیف) ارائه می‏دادند كه كوچكترین خللی در ترسیم اندازه‏ها و نمایش عضلات،پوست،و البسهء پیكره‏های نیم برجستهء انسانها و نقش گل و گیاه و دیگر شكلهای فیگوراتیو بوجود نمی‏آورد.این اشكال نیم برجسته قدرت نمایشی و سطوح تیره و روشن خود را زمانی عیان می‏ساختند كه‏ نور بر آن برجستگیها و فرورفتگیها می‏تابید.جا دارد متذكر شویم كه این همه دقت و ظرافت در اشیایی‏ چنین ریز و كوچك گواه ذوق و سلیقهء هنرمندانی است‏ كه با امكانات محدود حضور خود را در عرصهء هنر ایران‏ اعلام داشته‏اند.بویژه اینكه خوب می‏دانیم عمل كندن‏ و حكاكی نمودن،دشوارتر از بكارگیری قلم‏مو بر روی‏ سطوحی صاف و یكدست است.از دیگر آثار بدست آمدهء تاریخی می‏توان به ظروفی اشاره‏ كرد كه متعلق به ۲۴۰۰ تا ۲۳۰۰ ق م است و در گور ملكه پویائی واقع در اور یافت شده است.این ظروف‏ كه در نهایت ظرافت حكاكی گشته،از سنگ سبز رنگی است كه گمان می‏رفت در كولی واقع در هرپا، یعنی در وادی سند شكل گرفته است،امّا در قرن حاضر، به سال ۱۳۴۹ هـ.ش حفاریهای دامنه‏داری در تپه یحیی‏ واقع در كرمان صورت پذیرفت و كارگاه‏های‏ سنگ‏تراشان از زیر خاك بیرون آمد كه سرشار از آثار حكاكی شدهء ناتمام بود؛سپس در نزدیكی آن،معادن‏ متروك پیش از تاریخ پیدا شد و آزمایشهای فیزیكی و شیمیایی تأیید كرد كه سنگ سبز یاد شده از همان‏ جنس سنگ اور و هرپا است.همچنین در حفاریهای‏ تپه یحیی بتی سنگی بدست آمد كه پیشینه و عمر این‏ صنعت و هنر را تا سال ۴۵۰۰ ق م نشان می‏دهد.این‏ سنگ سبز را هنوز هم از این منطقه استخراج می‏كنند و به‏ مشهد می‏فرستند و بدین ترتیب رشته پیوستهء هفت هزار سال تاریخ این صنعت و هنر محلی را از گسستگی و انحطاط می‏رهانند.بی‏تردید شواهد تاریخی موجود كه‏ در این سرزمین یافت شده است گواه هنرآفرینی این‏ هنرمندان بشمار می‏رود،بویژه اینكه انعكاس نقوش‏ مطروحه را متعاقبا در دیگر آثار ایرانی شاهد هستیم.

هنرمندان ایرانی در ترسیم نقوش پارچه‏های قلمكار، با استفاده از قالب‏های چوبی كنده‏كاری شده و با سود جستن از رنگهای طبیعی به هنرنمایی پرداخته و بخوبی‏ توانسته‏اند صفحهء زرین دیگری را بر دامنهء هنرهای‏ ایرانی بگشایند.هنرمند قلمكار گاه از طراحی و رنگ‏آمیزی كاشی‏ها و گاه نیز از دیگر هنرها ایرانی‏ تقلید و یا الهام می‏گیرد،زیرا در ارائه باره‏های اندیشه و تفكر كه در طراحی و رنگ‏آمیزی اثرش بكار می‏بندد همان ارزشهایی را برمی‏گزیند كه در دیگر آثار ایرانی رخ‏ نموده است.آنان درواقع از وحدت اندیشه سود می‏جویند و راه خود را از اسلاف خویش جدا نمی‏پندارند و این ارتباط و همبستگی را در گذر تاریخ‏ حفظ و حراست نموده‏اند.در این‏ تصاویر شاهد بكارگیری نقوشی هستیم كه نه تنها در هنر كاشی‏كاری،بلكه در دیگر هنرهای ایرانی نیز بكار رفته‏ است.

هرچند عمل حكاكی(گراوور)كه به عنوان‏ چاپ‏های دستی در ایران مشهور است؛هنرمند حكاك‏ را غالبا با محدودیت در تنوع رنگذاری مواجه می‏كند،و مشكلات فراوانی در رنگ‏آمیزی آثارش بوجود می‏آورد، معذلك،زمانیكه او نیاز حضور رنگی را احساس‏ می‏نماید،به هیچ‏وجه از بكار بردن رنگ عاجز نمی‏ماند.درواقع هنرمندانی كه با صبر و حوصلهء وصف‏ناپذیر در سطوحی كوچك به ارائه پیچیده‏ترین‏ طرحها می‏پردازند چگونه ممكن است از محدودیت و دشواری رنگ‏ذاری در حكاكی بهراسند؟جا دارد متذكر شویم،كه این هنرمندان حتی زمانیكه امكان رنگ‏ذاری‏ در حكاكی را نداشته و با چنین تكنیكی آشنا نبوده‏اند، گاه اتفاق افتاده كه بعد از اتمام آثار خویش آنها را با رنگهای گوناگون آراسته‏اند.

از اولین آثاری كه توسط حكاكی به‏ روی چوب‏ ساخته و پرداخته شد،می‏توان به كتاب قانون در طب و یا به كتاب نجات ابن سینا اشاره كرد كه به سال ۱۰۰۲ هجری قمری،مطابق با ۱۵۹۳ میلادی در رم شكل‏ گرفت و چه بسا حضور چنین نمونه‏هایی در ایران سبب‏ رشد این تكنیك و هنر شده باشد.

در اروپا قبل از اینكه گراوور به‏روی چوب متداول‏ گردد،این عمل را به‏روی سنگ انجام می‏دادند،ولی‏ به‏علت سختی تراش سنگ و اشكال حمل‏ونقل آن‏ -و به‏علت سنگینی و وزن زیاد-بزودی چوب‏ جایگزین الواح سنگی گردید و به‏همین مناسبت‏ گراوور به‏روی چوب نامیده شده است.طرز عمل نیز بدین ترتیب بوده كه ابتدا طرح تصویر را به‏روی چوب‏ ترسیم می‏كردند و یك یا چند متخصص این فن اطراف طرح مزبور را می‏تراشیدند تا بقدر كافی گود شود و تصویر یصورت برجسته درآی،سپس به‏روی طرح، مركت مخصوص حكاكی قرار می‏دادند و نقش مزبور را به‏روی كاغذ یا پارچه چاپ می‏كردند.پارچه‏های‏ قبطی قرون چهاردهم،پنجم و ششم میلادی با همین‏ اسلوب چاپ گردیده و نمونه‏های آن در موزهء لوور پاریس‏ موجود است.در فرانسه برای اولین بار به سال ۱۳۷۰ میلادی گراوور به‏روی چوب بكار ربرده شد؛لیكن در دوره‏های جدید كه موئاد تازه‏ای اختراع گردید بجای‏ چوب از اینولئوم استفاده نموده‏اند.

درباره«چاپ سنگی»ایران یا«لیتو گرافی»نیز باید گفت:هرچند كه درواقع نقش به‏روی سنگ‏ حك نمی‏شود،امّا این تكنیك و هنر در زمرهء آثار گراوور مطرح شده و دامنهء وسیعی را در اختیار هنرمندان‏ قرار داده است.در این روش،تصویری كه با مركب و یا رنگهای مخصوص لیتوگرافی به‏روی سنگ ترسیم‏ می‏شود،بطور معكوس به‏روی كاغذ منتقل می‏گردد.

چاپ سنگی در ایران رونق بسزائی داشته و تمامی‏ راز و رمزهائیكه در مینیاتورهای ایرانی دیده می‏شود،در كتاب‏های چاپ سنگی نیز مشاهده شده است.آثاری‏ از این دست،اغلب اتفاق افتاده كه به دست صاحبلان‏ ذوق و یا دارندگان كتاب و یا احتمالا بدست نگارگر لیتوگراف رنگ‏آمیزی شده است.

از ابتدایی‏ترین نمونه‏های چاپ سنگی می‏توان به‏ كتاب حامل المتن جامع الشرحین كه متعلق ۱۲۶۵ هجری قمری و كتاب حبیب السیر كه متعلق به ۱۲۷۳ هجری قمری و یا به تذكرة الخطاطین كه به‏ امتحان الفضلا نیز شهره است و متعلق به ۱۲۹۱ هجری‏ قمری است و بسیاری دیگر از این دست اشاره كرد.نمونه‏های مطروحه،هرچند كه از رنگ‏آمیزی بی‏بهره‏اند.معذلك تمامی سجایای تذهیب كاری،تشعیر،تزئین و دیگر خصوصیات‏ مینیاتورسازی ایران را در خود حفظ نموده‏اند.

از اواخر نیمه دوّم سدهء سیزدهم هجری قمری،با به‏ تصویر كشیدن سفرنامه‏های ناصر الدّین شاه به‏عنوان‏ روزنامه‏های وقت،چون روزنامهء سفر از تهران الی‏ كربلا و نجف متعلق به ۱۲۸۷ هـ.ق و یا روزنامهء سفر به‏ مدینه كه متعلق به ۱۲۹۴ هـ.ق است و یا با به تصاویر كشیدن كتبی چون كلیله و دمنه،یوسف و زلیخا،خمسهء نظامی و یا مجموعهء طلسم اسكندر،فصل دیگری در ترسیم كتابهای نفیس چاپ سنگی گشوده می‏شود .

از آنجائیكه چاپ سنگی در تكثیر كتب و تصاویر هنری مشكلات فراوانی داشت و به كندی صورت‏ می‏گرفت،با ورود چاپ سربی و سرعت بیشتر در تكثیر،طریقهء تازه‏ای به فن كتابت ایران افزوده گردید.یكی از روحانیون كه برای نخستین بار چاپ سربی را در شیراز بكار گرفت،میرزا احمد تبریزی است كه به میرزا احمد خوشنویس و همچنین به وحید الاولیاء شهرت‏ دارد.وی در چاپ سنگی مهارت داشته و در سال‏ ۱۳۲۶ هجری قمری با سفر به بمبئی،یك دستگاه‏ ماشین چاپ به انضمام چرخ سوزن‏زنی و كاغذبری و صحافی كه با دست و پا كار می‏كرد خریداری و به‏ شیراز حمل می‏نماید.وحید الاولیاء شاید از نادر كسانی‏ باشد كه جهت حفظ دست‏آوردهای مذهبی و ادعیه‏های‏ دینی تا چاپ سه رنگ،آبی،قرمز و سبز پیش می‏رود و گاه نیز از آبی،قرمز و بنفش در مجموعه آثار خود سود می‏جوید.

با گسترش هنر حكاكی در غرب،غالبا،نقاشان آن‏ سامان به هنر گراوورسازی نیز توجه نموده و آثار ارزشمندی در حیطه حكاكی به‏روی فلزاتی چون مس، روی و یا آلومینیوم بوجود آوردند.بطور مثال می‏توان به‏ آثار حكاكی آنتونیو پولا یوئولو(۱۴۳۱-۱۴۹۸ م)آندرئا (۱۴۳۱-۱۵۰۶ م)هنرمندان ایتالیائی،آلبرشت‏ دورر(۱۴۷۱-۱۵۲۸ م)هنرمند آلمانی پتر،پل روبنس‏ هنرمند هلندی و بعدها به آثار هنرمندانی چون گویا، دومیه و سپس به آثار نقاشانی چون ماتیس،پیكاسو و پراك اشاره نمود.با توسعه و تحول این فنون و سفر ماركو پولو و یا شاردن به ایران؛در هامبورگ گلستان‏ سعدی و دیگر آثار شعرای ایران و یا سفرنامه‏های‏ ماركو پولو و شاردن به‏صورت«گراوور»به چاپ می‏رسد و نمونه‏هایی از این دست را به ایران می‏فرستند كه مورد توجه درباریان و هنرمندان ایرانی وقت قرار می‏گیرد.

در عصر حاضر نیز حكاكی به‏روی فلزات و استفاده‏ از اسیدهای گوناگون در ایران رواج یافته و هنرمندان‏ نقاش نیز اكثرا چون هنرمندان غرب به فراگیری حكاكی‏ و استفاده از امكانات تكثیر و دیگر خصوصیات‏ گراوورسازی در ارائه آثار خویش پرداخته‏اند.آثاری كه مرزه به‏دست هنرمندان ایرانی و یا دیگر هنرمندان‏ حكاك در جهان ساخته و پرداخته می‏شود از چنان‏ تنوعی برخوردار است كه برای گروهی جای نقاشی را گرفته و در هر قسمت آن با تخصصی خاص بطور جداگانه به پیش می‏روند.هنرمندان اروپائی با گسترش روزافزون فنون حكاكی راه خود را از صنعتگران‏ و متخصصین چاپ جدا كرده و دستاوردهای چاپ‏های‏ دستی را كه گوتنبرگ مبتكر آن بود-جهت تكثیر آثار هنری-حفظ و حراست نموده‏اند.

از هنرمندان عصر حاضر ایران كه در این زمینه به‏ فعالیت پرداخته‏اند می‏توان به عباس مصباح‏زاده، هوشنگ پزشك‏نیا،محمود جوادی‏پور،رضا فروزی، پرویز تناولی،رضا بانگیز،درخشنده زعیمی،ماركو گریگوریان،همایون مظاهری،ناهید حقیقت،ابراهیم‏ احراری،نوریان،جعفر روحبخش،ژنا جلیلی و بسیاری‏ دیگر اشاره كرد.

عباس مصبازاده به‏روش حكاكی تیزابی‏ (حكاكی به‏روی فلز به‏وسیلهء اسید)علاقمند می‏گردد و با سود جستن از خط به هنرنمایی می‏پردازد.اكثر آثاری‏ كه او بوجود آورده،به‏صورت منفی(نگاتیو)است.

یكی از آثاری كه وی به سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به‏ طریقهء حكاكی تیزابی ساخته و پرداخته، «بسم اللّه الرحمن الرحیم»می‏باشد كه به‏صورت منفی‏ ارائه داده است.این اثر كه با مركب سیاه به‏روی كاغذ سفید شكل گرفته است.در تركیب‏بندی خطوط ریز در كنار درشت و خطوط عمودی در تقابل با افقی و سرانجام‏ در استتار خطوط مورب به فضاسازی و زیبایی‏های‏ بصری ارزشمندی رسیده است كه یادآور تضاد بین نورو ظلمت و یا روشنایی و تاریكی است بویژه كه از نام‏ خداوند و آیات قرآنی بهره جسته و از بكارگیری رنگهای‏ مشعشع دوری نموده است.

ماركو گریگوریان با بكارگیری لیتو گرافی در رم به‏ تجربه‏های خود می‏افزاید و آثار ارزشمندی را كه در مسیر شیوهء نقاشی اوست به جهان هنر ایران ارائه می‏كند. یكی از آثاری كه به سال ۱۳۵۱ هجری شمسی در رم و در حیطه لیتو گرافی بوجود آورد،حكایت از سیالیت قلم و چیره‏دستی وی در این زمینه دارد. مروزه،با توجه به پیشینهء كنده‏كاری،حكاكی و چاپ سنگی(لیتو گرافی)در ایران-هرچند كه چاپ‏ سنگی به‏دلیل رونق انواع چاپ و به بازار آمدن‏ ماشین‏های مدرن به فراموشی سپرده شده،و از مسیر هنری خویش خارج گردیده-هنر حكاكی با تنوع‏ بیشتری به حیات خود ادامه می‏دهد،زیرا در اثر ارتباط روزافزون ما با غرب و با گسیل داشتن و سفر نمودن‏ هنرمندان ایرانی به‏دیار فرنگ شاهد گسترش امكانات‏ وسیع‏تری هستیم.جا دارد متذكر شویم كه اكثر هنرمندان یاد شده تحصیلات خود را در اروپا و یا آمریكا به‏پایان رسانده و در بازگشت به ایران به تدریس این‏ رشته‏ها،با تمام فقدان‏ها و كمبودها-از قبیل در اختیار نداشتن دستگاه پرس مخصوص حكاكی(چوب،فلز و سنگ)و بویژه پرس لیتو گرافی كه هنوز هم این كمبود را حتی در دانشكده‏های هنری تهران نیز می‏بینیم- پرداخته‏اند.

امید می‏رود روزی بتوانیم این كمبودها را كه با اندك تلاش و هزینه برطرف می‏گردد،از سر راه‏ هنرجویان برداشته و شاهد شكوفائی استعدادهای آنان‏ در این زمینه باشم.

در خاتمه قابل ذكر است،با توجه به تحولات‏ صنعتی-هنری،و سرانجام گستردگی این مبحث كه‏ در بستر تاریخ شكل گرفته است،بررسی بیشتر را-در دوره‏های گوناگون-به فرصتی دیگر موكول می‏نمائیم.

 

حكاكی-zlvUgfcX0T



حكاكی-0NiSA97GCx