بُجنورد (پارسی میانه: بیژنگرد و پس از اسلام: بوزنجرد) مركز استان خراسان شمالی در شمال شرق ایران و در كوهپایههای رشتهكوه آلاداغ بنا شده است.این شهر ازجمله شهرهای بزرگ خراسان٬ جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱۹۹،۷۹۱ نفر بوده و از اینجهت، چهل و چهارمین شهر كشور بهشمار میآید. بجنورد با شهرهای شیروان٬ اسفراین٬ آشخانه همسایه است. نام این شهر در لهجه شمال خراسان «بُژنُرد» تلفظ میشود.
وجه تسمیه
در منابع قدیمی و فرهنگهای لغت نام این شهر، «بیژنگِرد» یا بیژن یورد آورده شدهاست. و بیژنگرد (بجنورد) به معنی «ساختهٔ بیژن» و «آبادشده به دست بیژن» است. در دوران باستان پسوند “گرد” در نام بسیاری از شهرهای ایران بكار میرفته و از جمله این كاربردها را در نام شهرهایی چون بجنورد (بیژنگرد)، بروجرد (بروگرد)، دستجرد (دستگرد)، سوسنگرد، دارابگرد، ملازگرد (در خاور تركیه امروزی) و… میتوان دید. پسوند “گرد” بگونهی “كرت” از زبان فارسی كهن به زبان ارمنی نیز وارد شده و در نام بسیاری از شهرهای ارمنستان میتوان آن را یافت (برای نمونه استپاناكرت).
شهر بیژنگرد نیز بر اساس حكایت بیژن و منیژه، در شاهنامهٔ فردوسی، مكانی بوده كه منیزه، بیژن را از چاه نجات داده و شهری در آن مكان بنا كردهاست. از نامهای دیگر بجنورد كه آثار بازمانده آن نیز وجود دارد كهنه كند و نیز چرمغان می توان اشاره كرد كه به محوطه ای تاریخی در جنوب شهر بجنورد و در مجاورت معصومزاده اطلاق می گردد.
پیشینه
شهر كنونی بجنورد در حدود سال ۱۱۰۰ق/۱۶۸۹م به وسیله تولیخان دوم، یكی از امیران ایل شادلو بنا شد و پس از آنكه در فتنه حسنخان سالار (۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م) به شدت آسیب دید، بار دیگر به دست فرزندان تولیخان مرمت شد.
پیش از شهر كنونی و حتی پیش از ظهور و سقوط بجنورد، مركز ناحیه جایی میبودهاست به نام جرمگان كه در جریان حمله مغول ویران گردید. تپه باستانیِ چرمغان در كناره شهر كنونی بجنورد، بازمانده ویرانههای آن شهر است.روستای چرمغان = چاه آر مغ آن یعنی چاهی كه رود نورانی را پدید می آورد.
ظاهراً جرمگان، شهركی كوچك، پررونق و آباد بوده و بجنورد كنونی در جوار آن بهوجود آمدهاست. امروزه حدود و گسترهٔ این شهرك در حاشیهٔ شهر بجنورد، نشانگر پیشینهٔ كهن و رونق آن در سدههای آغازین اسلامی است.
به استناد متون تاریخی در سدههای پنجم تا هشتم هجری، بخش وسیعی از ناحیهٔ بجنورد، مسكونی و آباد بودهاست. در آغاز دوران مغول و تیموری، منطقهٔ بجنورد نیز مورد آسیبها و خسارات فراوانی واقع شد. نتایج بررسی و پهنهبندی محوطههای باستانی نشان دادهاست، نقاط باستانی شناسایی شده، متعلق به دوران میانسنگی هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ اول پیش از میلاد، نقش مهمی را در شكلگیری زیستگاههای اولیه در حاشیهٔ رودخانه اترك ایفا نمودهاند. این منطقه، در دوران ماد و هخامنشی، بخشی از ساتراپی پارت قلمداد میشده و از دورهٔ اشكانی، در این ناحیه ۸ زیستگاه، در بخش راز و جرگلان، ۳ مورد در بخش مركزی و نیز ۵ زیستگاه در شهرستان مانه و سملقان شناسایی شدهاند. وجود بنای سنگی موسوم به اتش كده اسپاخو، از آثار تاریخی دورهٔ ساسانی نیز، نقش و اهمیت خراسان شمالی را در این دوران روشن مینماید. علاوه بر آن، منطقهٔ بجنورد در صدر اسلام، در ارتباط فرهنگی – اجتماعی جدی با دیگر نقاط ایران قرار داشته و از آن نواحی تأثیر گرفتهاست. در آن دوران قسمتهای عمدهای از منطقهٔ آباد و مسكونی بودهاست. مؤلف تاریخ سیستان، ناحیهٔ امروزی بجنورد را به عنوان بخشی از سرزمین نساء معرفی نمودهاست و در سالهای آغازین قرن دوم هجری، این منطقه جزئی از قلمرو بزرگ حكومت طاهریان بهشمار میآمدهاست.
ابنابواصیبه نیز در ذكر مناطق بجنورد آوردهاست كه: «ابن سینا، دربار علیابنمأمون را در خوارزم ترك گفت و به طوس، شوقان، طبر و سملقان و جاجرم و بالاخره به جرجان رفت». مؤلف نامعلوم حدودالعالم، از نخستین كسانیاست كه از چرمغان نام میبرد و مقدس نیز آن را جزئی از ناحیهٔ نساء برشمردهاست.
بی یو وّنجهان ورد همان وردی (شهری) كه بی یو ونجهان به دستور هورمزد برای مردمش درست كرده و این در اصل ریشیه كلمه بجنورده بی یو ونجهان ورد = بوجن یورد = بیژن یورد = بجنورد
موقعیت
بجنورد از شمال با تركمنستان و از شمال شرقی تاجنوب شرقی با شهرهای شیروان ، اسفراین و از جنوب غربی تا شمال غربی با جاجرم٬ آشخانه و راز همسایه است.
جغرافیای طبیعی
شهر بجنورد مركز استان خراسان شمالی با ۳۶ كیلومتر مربع مساحت٬ در شمال شرق ایران در طول جغرافیایی ۵۷ درجه و ۲۰ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۲۸ دقیقه در جنوب رشتهكوه كپهداغ و شرق رشتهكوه آلاداغ و شمال رشتهكوه البرز واقع شده است.ارتفاع بجنورد از سطح دریا ۱۰۷۰ متر و فاصله آن تا تهران ۸۲۱ كیلومتر میباشد.
اقلیم
آب و هوای بجنورد بطور كلی معتدل كوهستانی میباشد از اینرو تابستانهای بجنورد آب و هوای نسبتاً ملایم و زمستانهایش سردزمستانی میباشد.
