عروس گولهی مراسمی كاملا” سنتی است كه بیشتر در روستاها و آبادیهای شرق گیلان انجام میشود.
تاریخچه عروس گولهی ریشه در سنتهای نمایشی اسطورههای كهن مر بوط به آغاز سال نو دارد كه در آها نمادهای سال كهنه و نو با هم به ستیز بر میخیزند .
جشنهای شاد نوروزی كه از دیرباز در سرزمین گیل ودیلم برگزار میشده حالا روز به روز كمرنگتر میشود.
مراسمی مانند نوروزی خوانی و عروسه گولهی كه سال به سال كمرنگتر میشود و مردم كمتری دست به این كار میزنند اما این مراسم هنوز در شفت و روستاهای آن انجام میشود وطرفداران بیشماری دارد
عروسه گولی نیز نمایشی است كه از شاخصترین نقشهای آن میتوان به ناز خانم و غول اشاره كرد.
ناز خانم مانند بهار ی است كه با با ناز وكرشمه در حال آمدن است وغول همان زمستان است كه صورتش از كهنگی سیاه شده است.غول پس از مبارزه شكست میخورد وبهار به خانهها میآید.
هر ساله در ایام نزدیك نوروز نیز این مراسم در شهر شفت نیز برگزار میشود.بازار شفت در این این روز سراسر غلغله و شادی است.
این گروه معمولا چند روز پس از نوروز خوانها پیدا میشوند. گروه شبها حركت میكنند و در هر خانه كه بازی میكنند از صاحبخانه هدایی چون برنج، تخم مرغ و شیرینی و گاهی پول دریافت مینمایند.
ابزارها و لوازم مورد استفاده در این مراسم عبارتند از: لباس، گالش، كلاه، كچك، جارو، زنگوله، ریسمان، ریش سف
ید برای پیربابو، پوستین، مندیل برای سرعروس، دستمال سفید، جوالدوز، كلاه تخم مرغی، كلاه نمدی، كیسه و سبد
اعضای این گروه نمایشی عبارتند از:
سرخون(خواننده)/كاس خانم/ناز خانم/پیر بابا(بابو)/غول/دیاره زن/كتاره زن/ساز زن (سرنا نواز)
این گروه نمایش خانه به خانه و آبادی به آبادی میروند و گروهی از مردم نیز آنها را همراهی میكنند و شعر عروسه گوله را میخوانند و موجبات شادی مردم را فراهم میآورند
غول، مردی بلند قد و زورمند با لباس مندرس و قیافه عجیب با پوتین و كلاه و كچكی در دست است. لباس غول، چغا و بر پا، چمش یا گالش دارد و در ساق پا تاوه، جارو در كمر، غور و زنگ در كمر و ریسمان متصل به زنگ كه شانههای او را میگیرد، همراه دارد.
پیربابو، ریش سفید، پوستین كلاه در سر و كچكی در دست و دور كمر حمایلی كه زنگ و غور به آن آویخته میشود، دارد و همچنین عروس، مردی با لباس محلی است كه بر سر، مندیل زده و دستمال سفید تور بر سر و همینطور در یك دست دستمال و در دست دیگر جوالدوز برای دفاع از خود دارد.
كولبارچیها نیز با كیسه در پشت یا در دست گندم با گروه هستند.
غول، تمثیلی از زشتیها و بدیها است و عروس، نماد اخلاق و خوبیها، پاسدار نیكیها و پند و نصیحت راستی و چگونه خوب زیستن را به عروسگوله نشان میدهد.
موضوع داستان، جنگ غول و پیربابو بر سر تصاحب عروس است كه غول و پیر بابو كشتی میگیرند و گاهی پیربابو پیروز میدان است و گاهی غول. بعد از پایان نمایش سرنانواز آهنگهای شادی را به نوا درمیآورد و گروه هلهلهكنان به خانههای دیگر میروند و نمایش را از نو شروع میكنند.
در بسیاری موارد مشهود است كه در این مبارزه، آیین پیروزی با غول بوده است، پیروزی غول بر پیربابو میتواند نمادی از پیروزی قهرمان جوان بر قهرمان پیر باشد، یا به تعبیری سیاهی در اینجا نماد زایش و رنگ گرفتن طبیعت و گرم و جوانشدن آن برابر دیو سرما و زمستان باشد و سفیدی پیربابو در واقع نمادی از یخ و برف و پیری، كه میخواهد عروس طبیعت یا بهار را در اسارت خود نگه دارد كه قهرمان جوان و تنومند این شانس را از او میگیرد.
غول در را میزند و صاحب خانه را میخواهد كه از خانه بیرون بیاید و پس از رد و بدل شدن صحبتهایی میگوید:
ای خانخواه بیرون بیه تی سگ مره گیره، یكی زنم میره/
ای خانخواه بیرون بیه عروسگوله بیاردیم/
جان دله بیاردیم خانخواه تره نیردیم تی پسر بیاردیم/
از راه دور بیاردیم چه ظرف زور بیاردیم /
خانخواه تره نیاردیم تی پسر بیاردیم /
آهای پیربابو تی افسار كهنه وابو، تی پالون پیربابو /
تی جوه چركم بو عروسگوله بیاردیم جان دل بیاردیم.
پیربابو نیز در جواب میگوید:
غول ببین غول كمر بجیر توله كمر بجور نقره
و غول پاسخ میدهد:
عروس میشه میجان شه میدلشه سیاه كشمشه /
زحمت بكشه آهای پیربابو تی ریش سفیدابو /
عروس گوله بیاردیم جان دله بیاردیم /
خانخواه تره نیاردیم تی پسر بیاردیم/
غلام بما غلام پیر غلام بما شمی محله چربمه برای حاجتر بمه
غلام میگوید: غلام دروغ گونه، غلط كنه عروس میشه سیا كشمشه.
دعوا غول و غلام با كچك شروع میشود بعد از مدتی همه با هم میگویند:
عروس گوله همینه ببینین چه نازنینه /
عروس گوله بیاردیم جان دله بیاردیم/
عروس شب بیاردیم بی چادر شب بیاردیم/
خانخواه تره نیاردیم تی پسر بیاردیم/
آهای پیر بابو تی كاره وه چه وابو تی ریشه سفیدابو/
عروس كی شه پیر بابو شه پیر بابو زحمت بكشه /
ای غولك شیرازی یه قدری بكن بازی تا خانخواه ببو راضی/
حمام بزار بیاردیم چه ظرف زور بیاردیم /
عروس گوله همینه عروس نازنینه عروس بهار چینه /
ای پیربابو تی افسار كهنه وابو زمستانم بهارابو/
عروس گوله بیاردیم جان دله بیاردیم خانخواه تره نیاردیم تی پسر بیاردیم /
عروسگوله همینه ببین چه نازنینه .


