ریپورتاژ آگهی
بزرگترین طایفه كوهدشت

بزرگترین طایفه كوهدشت

سوری وامرایی(غضنفری)، ،ایتیوندواولادقباد ، نورعلی (رشیدیها و سرتیپ نیا...)و میربگ ، سادات حسینی؛ آزادبخت ، رشنو، گراوند(عباسی... )، چواری ، اهل حق بلوران ، عبدولی ، چارقلا - خوشناموند- قرعلیوند- سوری لكی -خلیفه- كوشكی(احمدی...) -كونانی - درویش- ضرونی -شاهیوند -شیرآوند -آدینه وند- یاری بگ - طولابی - مهكی - گرمی (سلیمی ها...)و...می باشند
  • 1401/08/04
  • استان : لرستان
  • شهر : کوهدشت
  • دسته : مكانهای تفریحی جهان
آدرس : كوهدشت
تلفن : 66059000-021

 طوایف معروف این شهرستان عبارتنداز:
سوری وامرایی(غضنفری)، ،ایتیوندواولادقباد ، نورعلی (رشیدیها و سرتیپ نیا...)و میربگ ، سادات حسینی؛ آزادبخت ، رشنو، گراوند(عباسی... )، چواری ، اهل حق بلوران ، عبدولی ، چارقلا - خوشناموند- قرعلیوند- سوری لكی -خلیفه- كوشكی(احمدی...) -كونانی -  درویش- ضرونی -شاهیوند -شیرآوند -آدینه وند- یاری بگ - طولابی - مهكی - گرمی (سلیمی ها...)و...می باشند
گویش مردم كوهدشت اكثریت  لكی و گویش طوایف سوری و عبدولی و چارقلا و... لری است
 درمورد طوایف كوهدشت بیشتر خواهیم نوشت ودرنظر است با توضیحات درمورد آداب وسنت های این طوایف هم آشنا شویم.
ضرونی: نام طایفه‌ای در جنوب كوهدشت لرستان در ایران است. زبان این طایفه لری و شامل ۷ روستا می‌باشد. اسامی روستاها عبارت‌اند از:
    پشت باغ
    سرچشمه
    كره
    انبار
    میانرود(قنبربگ)
    گنجینه
    پریان ضرونی
توجه:این پست عیناً از ویكی پدیا كپی شده و نشر آن هرگز به معنی تایید یا عدم تایید صحت محتوی توسط "كوهدشت از گذشته تا حال"نمی باشد!
هدف ، شناخت از تعریفی است كه این دانشنامه ی آزاد از شهر ما - كوهدشت - در معرض دید جهانیان قرار داده است.
پس شایسته است بعد از مطالعه ی كامل ، نسبت به اصلاح یا اضافه كردن اطلاعاتی كه به نظرتان احیاناً توسط ویكی پدیا راجع به كوهدشت مان از قلم افتاده در  این صفحه اقدام كنید.
كوهدَشت
شهری است در غرب استان لرستان. این شهر مركز شهرستان كوهدشت است. این شهرستان با ‪ ۲۱۱٬۸۸۶‬نفر جمعیت سومین شهرستان استان لرستان، پس از خرم آباد و بروجرد است. كوهدشت در فاصله ‪ ۹۴‬كیلومتری جنوب غرب خرم‌آباد واقع شده است. دارای آب و هوای معتدل كوهستانی با تابستانهای گرم است. مردم آن با لهجه لری و زبان لكی گفتگو می‌كنند.
پیشینه
اگر چه شهر جدید كوهدشت حاصل اسكان عشایر در دوره رضاخان است اما بنا بر روایات تاریخی از حمدالله مستوفی و سایرین به نظر می‌رسد كه در سالیان دور در این منطقه شهری باشكوه دایر بوده است.
آثار تاریخی و جاهای دیدنی :
معبد سرخ دم لكی منطقه‌ای تاریخی در شش كیلومتری شمال غربی كوهدشت است كه در دامنه كوه چنگری
قرار دارد. از این منطقه تاریخی كه یك هكتار وسعت دارد آثار و اشیای تاریخی متعددی از دوره تاریخی نخست هزاره یكم قبل از میلاد بدست آمده است. كارشناسان با تحقیق و مطالعه‌روی اشیاء و آثار بدست آمده دریافتند كه منطقه سرخ دم لكی پایتخت پادشاهی به نام"آل پی" بوده كه به صورت مستقل حكومت می‌كرده است.
غار میر ملاس در كوه سرسورین و در فاصله ‪ ۲۰‬كیلومتری شهر كوهدشت واقع است. به گفته مورخان، این غار نخستین سكونتگاه انسان و آغازگرتاریخ مدون بشری است زیرا نقاشی‌های حك شده روی دیواره آن كهن‌ترین آثاری است كه انسانهای اولیه تاكنون از خود به یادگار گذاشته‌اند.
نقوش صخره‌ای هومیان بر روی غاری در شمال شهرستان كوهدشت و در شمال غرب استان لرستان نقش بسته اند. اطلاعات دقیقی از زمان ایجاد این نقوش در دست نیست اما احتمال می رود مربوط به دوره پارینه سنگی باشند.
چشم اندازهای زیبای طبیعی شهرستان كوهدشت تنگه‌شیرز كه به لحاظ زیباییهای طبیعی از آن به عنوان نگین سبز لرستان نام می‌برند.[نیازمند منبع] این تنگه بكر و دست نخورده در ‪ ۴۰‬كیلومتری شمال غربی كوهدشت و در كنار رودخانه سیمره واقع است.
حرم امامزاده محمد(ع) در حاشیه رودخانه سیمره واقع شده است
مقبره داودرشید، قلعه"سیله"مربوط به دوره اشكانیان، قلعه "جق" مربوط به دوران قبل از اسلام، قلعه منیژه و غارهای باستانی میرملاس، برد سفید، همیان، مناره خسروآباد، دژ "زلال‌انگیز" و كاخ ساسانی از دیگر مناطق دیدنی شهرستان كوهدشت لرستان است.
امامزاده ابوالوفاء:در 25 ‪كیلومتری شمال كوهدشت می‌باشد سید محمد ابوالوفاءفرزند زید و زید نیز فرزند زین العابدین می‌باشد این امامزاده داری قدرت فوق العاده بوده و شفاء بخشی او زبانزد خاص و عام بوده و دیگر امكانات و جاذبه‌های تفریحی و سیاحتی و زیارتی كه در این روستا وجود دارد باعث شده كه هموطنان استقبال پرشوری داشته باشند. البته این امامزاده بزرگوار باعث خیر و بركت در این روستا شده كه به عقیده خیلی‌ها اگر این امامزاده نبود این روستا خرابه ای بیش نبود مردم این روستا مردمی خون گرم و مهمان نواز بوده و مردم این روستا ساده زیستی را به هر چیز دیگر ترجیح می دهند
مردم‌شناسی و زبان
مذهب مردمان این شهر شیعه است و تعداد بسیار محدودی نیز پیرو آیین یارسان هستند. از حیث طایفه و تیره‌های موجود در این شهرستان تنوع فراوانی وجود دارد كه با گویش‌های مختلف لری و لكی تكلم می كنند.طوایف معروف این شهرستان امرایی، ایتیوند، گراوند،نورعلی ،سادات حسینی؛ ازادبخت و... می باشند.
لكی گویش طوایف لَك است. برخی از طوایف كوهدشت در مناطق دیگر نیز زندگی می كنند.مثلا عده ی زیادی از طایفه ایتیوند در شهرستانهای نورآبادوهرسین و كنگاور و كرمانشاه و...زندگی میكنند.
طایفه دریكوند
  .    دریكوند :
از طوایفی چون :  . شورابی *  . زینی وند  .  كرفوند    . نجفوند    . یاقه وند    . میر    .  ساتیاروند   .  شلووند     .  گلالوند و ......         تشكیل شده
 * شورابی :به گفته بعضی از بزرگان این طایفه ، ابتدا در منطقه رباط نمكی خرم اباد سكونت داشته اند ولی به مرور به جاهای دیگری نقل مكان كرده اند .
در زمانهای گذشته افراد این طایفه شغل اصلیشان دامپروری بوده و به صورت عشایر كوچ رو زندگی می كردند ، در فصل سرد در اطراف پلدختر ( تخته چان ) و در فصل گرم  در مناطق كوهستانی ( حومه خرم اباد ) سكنی می گزیدن ( سیب تلخ ، خارزار ، گوشواره و . ..) . تا اینكه بعد از انقلاب یكسری از خانواده ها به جاهای دیگر و یكسرسی دیگر یكجانشین ( كرگاه خرم اباد ، رباط نمكی و سایر نقاط استان ) شدند و یكسری هم به همان شكل قدیم زندگی می كردند ولی در حال حاضر اكثراً به شكل یكجانشینی (روستا ) در مناطق حومه خرم آباد كه عمده ایشان در منطقه كرگاه خرم آباد هستند . 
شاخه های اصلی و فرعی طایفه شورابی :
ـ اصلی
۱ - حسین بك .  اسماعیل . ابراهیم . كرم . شورابی . صحت بك . بساط بك  . ساتیار  . دیرك  . درویش . آلان  توضیح : ( الان پدر بزرگ و بقیه پسران ایشان )
۲-الله . خدارحم . ابراهیم . كرم . شورابی .  صحت بك . بساط بك . ساتیار  . دیرك  . درویش  . آلان
۳- شورابی . رحیم  . قربانی  . طرهانی  . شورابی . صحت بك . بساط بك . ساتیار  . دیرك  . درویش  . آلان  ۴- رحم خدا . شفیع . قربانی . طرهانی . شورابی . صحت بك . بساط بك . ساتیار  . دیرك  . درویش  . آلان ۵ - جمال .   اسماعیل  . ابراهیم  .  كرم  . شورابی . بساط بك . صحت بك  . ساتیار  . دیرك  . درویش . آلان۶- براتعلی .سبزعلی  . گنجعلی . سخته زار  . كرم  . شورابی  . بساط بك . صحت بك  . ساتیار  . دیرك  . درویش  . آلان
ـ فرعی شورابی : ۱ - طرهانی ۲- كرم*حسین بك . حسن بك  . شكر  . اسماعیل  . ابراهیم  .الله . علی . علی عبدال  . بارانی  .محمد  . ولی  .شورابی . عبدال .علی اكبر  .  علی عسگر
رحم خدا . ملك شاه. علی شاه جمال . فرضیبراتعلی . حسن بك . حسین جان . حسن جان  . شاه جان . بابا جان  . غلام شاه حسین جان : حسن خان . علی مروت . لطف الله . خدا مروت حسن خان:   هوشنگ . قدرت . نصرت . صید محمد خان . حجت . محمدی . حسین هوشنگ:محمد امین . علی قدرت : مجید . میلاد . مسعودحجت :مبین . علی رضامحمدی : امیر علی علی مروت : علی محمدعلی محمد : علی . رضالطف الله : نعمت ،صمدخدا مروت : فرشاد. فرهاد . محسنحسن جان : میرزا حسن . قلی جان میرزا حسن : مركب . حسین . امیر خان . صحبت الله . علی فتح مركب: اصغر ، اسكندرامیر: مختار ، سعید ، وحیدقلی جان : خاجه حسین . محمد حسین . اصحاق . صادق  . كیومرث . كیانوش.خاجه حسین: محمد،  احمد،  مصطفی محمد حسین: سامان، آرش اسحاق: علی رضاصادق: علی كیومرث: ابولفضلشاه جان : ذولفعلی  .  سلطانمراد  . فرجعلی  . میرزاعلی  . سلطانعلی ذولفعلی : شیرعلی  . پیر ولی  (ولی )  . عابدین شیرعلی : محمدپیرولی (ولی) : بیات، یاسین عابدین: آرمین سلطانمراد  : مراد   . بهروز (عزیز مراد )   . عباسمرادمراد : آرتین فرجعلی  : جواد . جمشید  . اردشیر  . عباد .جواد : ماهان  جمشید: كیارش میرزا علی : عبدالعلی   . داربلوط  . قدرت  . فرج الله عبدالعلی: مهدی . احسان. محمدداربلوط: میثم . اسكندرقدرت:امیدفرج الله:محمدبابا جان . صید حسن  . شیخ حسن صید حسن : میر حسن . میر عباس میر حسن: میلاد. مهدی شیخ حسن : داریوش . علیغلام شاه . صید عیسی صید عیسی : علی اكبر . علی صفر ،علی اصغر . حیدرعلی اكبر : امیر رضاعلی صفر: یاسینشكر . مراد جان . مراد خان . مراد بك . قباد مراد جان : مردان . حسین خان  . ریش سفید . محمد خان مردان ، شكرالله – اسدالله - نصرت الله  - صید نبی – برجعلی – ولی الله – محمد شكرالله: حسین. مصطفی اسدالله: فرشاد. فرزاد. مهرداد. فرهاد
فرشاد: آیدینفرهاد: عمادنصرت الله: احمد. اصغرصید نبی: امین. امیر رضابرجعلی: زاهدین. رضاولی الله: دانیال محمد: علی حسین خان ،  احمد علی - هرمز- فریبرز - میلاداحمد علی: هادی. حامدهرمز: حسین ریش سفید ، علی كرم - كرم علی -     بهروز - سیروس علی كرم: محمدكرم علی: محسن. مسلم. یوسف. فیروزبهروز: مهدی محمد خان ، علی رسان علی رسان: مصطفی. مجتبی. علی. مرتضی. حمیدرضامراد خان : سبز خداسبز خدا ، منوچهر – یحیی – حسین – حسن – علی -پیمان منوچهر، امیربهادریحیی ، نیمامراد بك : بابا خان . علی رضا  . برانازار . شیر خدابرانازار ، علی – عزیز الله
علی رضا ، خدارسان  - علی – سعید - حمید -مجیدخدارسان: محمدعلی: امیرحسین بابا خان ، عباس – مراد – مرید علی – شكرعلی – حامد – وحید عباس: اشكان، پژمان مراد: رضا، جوادشكرعلی: یاسین شیر خدا .عصمت الله - رضا - حسن  - مصطفی عصمت الله: سینامصطفی: افشین قباد : علی پناه  . شیر آقا . نورخدا  . الموعلی پناه ، علی آقا – احمد – محمد – عبدالله – میثم علی آقا: حسام. محمد حسن شیر آقا ، شهرام – بهرام – بهزاد – سجادنور خدا ، صمد – نعمت – امین – احسان نعمت: امیرعلی المو( محمدرضا): حسین اسماعیل . اتابك . آقا بك اتابك  : بساط بك . سعادتبك   . علی بابا . آقا بك .علی یت بساط بك ، محمد علی - محمدرضا محمد علی ٬ علی ـ حسین محمد رضا٬ مرتضی سعادتبك ، علی – بهروز- خسرو – سیروس – فیروزعلی ٬ حمیدرضابهروز ٬ علیرضا - بهنام خسرو: حسین فیروز: مهدی علی بابا ، نوراله – امان اله – ماشااله – یداله –روح اله - فتح اله - حسین - محمدنوراله ٬ نیما . ارشیاآغا بك .ابراهیم . میرزاجان . رضامیرزا جان : طهماسب . مهدی .طهماسب ، خداداد - علی داد – علی مرادخداداد: فریدون. مرتضی فریدون: كیان علی داد: محمد جواد. محمد هادیعلی مراد: هومنمهدی ، اكبر  -  عسگر  - فاضل اكبر ، شیر مرد – فخرالدین – نجم الدین – ذبیح الله  فخرالدین: سروش عسگر : هرمز. مسعود. ابراهیمرضا  : میرزا خان میرزاخان  ، نورالدین نورالدین: حسین
 الله.بارانی : شفیع . علی رحم . برفی . شاه كرم . تقی . الله شفیع ، نبی - حبیب - اسفندیارنبی ، جواد ـ محمودحبیب،محمد اسفندیار،علی رحم ، صید عباس - شیخ عباس - رحمت الله صید عباس ، شاه عباس  - خدانظر - مصطفی - كیومرث - اسفندیار - روح الدین- عابدین خدانظر ، علی ، محمدشاه عباس ، علی - اكبر - مهدی - هادی - محمدمصطفی ، مهدی شیخ عباس ، فخرالدین - سیف الدین- مجید رحمت الله، اردشیر - علیشیر - شمس الدین - وحید - سجادبرفی ، الله كرم - آقا بزرگ - رضا كرم - شاه بزرگ - صید جمعه - صید موسی - علی نجات -علی مولاالله كرم ، شهریار - خدایار - قربانعلی- سیروس- بلال - احمد - حسینشهریار ، حامدخدایار ، سعید - سیناسیروس: امیرحسین بلال: ابولفضل رضا كرم ، كرم - مهدی - محمدآقابزرگ ، مختار - مسلم - ستار - امین - ایمان - جعفر - حجت مختار ، احسان - آریان ستار ، آیدینمسلم ، رضاشاه بزرگ ، محسن - صادق - محمدمحسن ، علی صید جمعه ، قاسم - توكل قاسم ، امیر حسین سید موسی ، مهدی- میثم - ابوذر - فهیم علی مولا ، میلاد علی نجات،شاه كرم ، علی صفر - تاج الدین - نورالدین - علی حنا علی صفر ، اصغر - اكبر - میلادعلی حنا ، نصرت - قدرت - آیت تقی ، غلامی الله ، غلامعلی - فتح الله - شمس الله -  فرج الله - فیض الله -رحمتعلی غلامعلی ، هوشنگ- حمید - محمد علی - علی اكبر - اصغر - امین فتح الله ، مرتضی - مصطفی شمس الله: محمدفرج الله ، ولی الله - علی رحمتعلی ، حسین - حسن - امید - امیرعلی عبدال . )فاقد اولادمحمد . احمد خان احمد خان ، محمدی - نصرت - عزیز - باقر - موسی - امیرجان باقر: شیرزاد. عصمت. علی موسی: علی راس. امیر. امین. رامین امیرجان: سعید. حجتولی. علی جان علی جان، جهانگیر - علیشورابی .عبدال ، علی نقی - علی تقی - علی عباس علی نقی ، علی یار - خدایارعلی یار: مصطفی. امیرحسین خدایار: محمد. آیتعلی عباس ، نورالدین - تاج الدین - عابدین نورالدین: امیر محمد. حسین عابدین: علی علی تقی، خدانظر - احمد - صادق - قاسم - حسین- حسن خدانظر: امیر رضا. شایان احمد: علی رضا. امیر رضاعلی اكبر ، كلانتر - حاج صید عباس - روشن - صید علی صید علی، صید ولی - لطیف - نصرالدین - ایرج - تورج صید عباس ، غلام  حسین - غلا م حسن - غلام رضا - غلام علی - علی غلام حسین، امین -محمد زعیم - اویس غلام حسن، سعید - وحید غلام علی، امیرحسین كلانتر ، علی باقر - علی علی باقر: مهدی. محمدعلی رسان: حسین روشن ، علی - ناصر - یارولی علی: مصعود. محمدیارولی: حسین علی عسگر ، (بی اولاد)رحم خدا .ملك شاه ، خان میرزا - صید میرزا - محمد شاه محمدشاه ، میرزاحسین - میرحسین - آقا حسین - نصرت - غلام میرزاحسین: اسدالله. بیژن. محمد. محمودبیژن:سهندمیرحسین: پیمان . پیام. میثم آقاحسین: اصغر. احمد. مصطفی. مسلم. مجیدنصرت: حسین غلام: امین. ایمان خان میرزا ، محمد حسین - محمد رضا - محمد كریم - علیمحمد حسین: مصطفی. هادی مصطفی: علی محمد كریم: صابر. ابولفضل. حمیدعلی: رضاصیدمیرزا ، محمد میرزا - مهرداد - بهزاد - سجادمحمد میرزا: مصطفی. محمدجمال .چاونی، فرضی چاونی: فاقد اولاد فرضی: شاه داده. سبزی. جوزی. جمال. عله. قادرشاه داده :علی میرزا علی میرزا ، غافل - عزیز - عابد  - قاسم غافل: فردین. فرداد. سجاد. ایمان. هدایت. روح الله فرداد: ایلیاعزیز: شهاب. خسرو. پیمان. سامان عابد: اشكان. احسان قاسم: امیر حسام سبزی: نورمحمدنورمحمد :روح الدین - فخرالدین - شاه الدین - وحیدروح الدین: مهدی. فرهاد. عرفان. محمدجمال : محمود - اسماعیل - ابراهیم
محمود:محمداسماعیل: امیر رضا. امیر محمدقادر :محمد علی . كوچك علی  محمد علی،  بهزاد - مصطفی - مجتبی - سجادبهزاد: امیر حسین كوچك علی ، علی  - مهرداد - حسین - محسن - حسنبراتعلی.جاروكار : امیدعلی - رحیم - كریم كریم ، سعید - كیومرث - فرشید - امین - داریوش- محسن امین: اشكان رحیم ، محمد علی - مجید - افشین - آرش مجید: برهان، بابك جلودار، حجت - قدرت - نصرت - بهزاد - مهردادحجت: احسان. ایمان نصرت: ماهان امید علی، امیررضاعلم دار ، نورمحمد - عباس عباس: ابراهیم، علی مراد، مصطفی، علی كرم، كرم حسین، مرتضی نورمحمد ، علی ، پیمان سخته زار(فاقد اولاد)
نورآباد دلفان..
دِلفان با جمعیتی بالغ بر ۱4۰ هزار نفر، منطقه‌ای در شمال غربی استان لرستانودر فاصله 90 كیلومتری شرق كرمانشاه ودر مجاورت استان همدان از شمال و استان ایلام از جنوب غربی ایران است.
مركز آن نورآباد با جمعیت تقریبی 6۰۰۰۰ نفر است.دارای 500 پارچه ابادی میباشد كه در حال حاضر 422 روستای ان دایر وبقیه خالی از سكنه شده اند در مغرب آن رودخانه‌های سیمره و گاماسیاب جریان دارند.و در جنوب شرقی ان رودخانه كشكان جاری است همچنین رودخانه بایور(باداور)از میان شهر نوراباد می گذرداین منطقه كوهستانی و سردسیر استواز دیر باز محل ییلاق طوایف دلفان بوده است. محصول آن غلات، صیفی‌جات، لبنیات و پشم می‌‌باشد.
زبان مردم این منطقه لكی است. نام دلفان در اصل بر مجموعه طوایفی ساكن در غرب فلات ایران اطلاق میشود كه علاوه بر جمعیت 140000 نفری شهرستانی به همین نام در شهرستانهای هرسین وكوهدشت هم اكثریت بیش از 75% را شامل میشود همچنین 120000 از جمعیت شهر كرمانشاه واقلیتی از جمعیت شهرهای خرم اباد_ نهاوند _صحنه_كنگاور وایلام وهمچنین دلفانهای تبعیدی به كلاردشت مازندران وحوالی قزوین وشمال خراسان ونقاط دیگر ایران از همین طوایف میباشندجمعیت تقریبی دلفانها بالغ بر 600 هزار نفر تخمین زده میشود وطوایفی به نامهای كاكاوند ایتیوند مومه وند(نورعلی ومیربگ) كولیوندو…. كه خود به زیر شاخه هایی تقسیم میشوند البته بعضیها طایفه بیرانوند راهم جزو دلفانها به حساب میاورند وبه روایت دیگر خواهر زاده دلفان بزرگ همچنانكه طوایف سلسله مثل حسنوند-یوسفوند-تركاشوند و..برادرزادگان دلفان وجد اعلایشان یعنی سلسله برادر دلفان بوده است در دلفان سادات زیادی زندگی می كنند از جمله سادات اتش بگی و كر ابدالانی

    بزرگترین طایفه كوهدشت-1M8gEcAQ7h

ایل پاپی
ایل پاپی در بخش پاپی كه مركز آن سپیددشت كه حدود 1306 كیلومتر مربع مساحت دارد و در جنوب شرق لرستان واقع شده است زندگی می كنند.سرزمین پاپی از بركت كوه های پربرف و نیز ارتفاع زیاد و جنگل های انبوه آب و هوای ییلاقی دارد و قسمت بسیاری از راه های آن در زمستان به علت برف زیاد قابل عبور نیست و جون هوای سردسیر دارد پایگاه خوبی برای سكونت ساكنان كوچ نشین آن كه زمستان ها را رد پیرامون شهرستان های اندیمشك و بخش الوار گرمسیری می گذرانند.جمعیت این بخش در سال 1335 ،3831 خانوار شامل 21396نفر بوده است
وجه تسمیه :با توجه به اینكه بقعه ی شاهزاده احد(ع) در محدوده بخش پاپی قرار دارد و كلیه خدام امام زاده عمامه ی قرمز بر سر دارند لذا ملقب به پاپی هستند.از طرفی چون مردم این ایل از نظر احترام خودشان را خادم شاهزاده احمد می دانند ازاین جهت نام پاپی به این ایل و سرزمین آن اطلاق شده است.
در حدود پنج قرن پیش ریاست ایل پاپی بر عهده ی شخصی به نام پاپی مراد بوده است وایل پاپی به نام وی نام گذاری شده است.پس از وی دو عموزاده به نام های مناصر و هادی ریاست ایل را بر عهده گرفتند و از نسل آنان دو تیره بوجود آمد ریاست ایل را به صورت موروثی به دست گرفتند .ازاین جهت است كه كه دو شعبه ی ایل ،خوانین مناصر و خوانین هادی به نام این دو تیره نام گذاری شده اند.در زر به شعب طوایف و تیره های ایل پاپی اشاره می شود:
1)شعبه ی هادی : شامل طوایف یاقون و خدمه می باشد كه وابسته به خوانین هادی و زیر آنان اداره می شدند.
الف)طایفه یاقوند:شامل تیره های:ملكعلی وند،سوز علی وند،چپ،قاسم علی ،سراوی
ب)طایفه خدمه: شامل تیره های:تاجدی وند، سیدوند،بلبون،خیزوند
2)شعبه ی مناصر:بزرگتر از شعبه ی هادی بوده است و شامل طوایف :مدهنی ،لیریایی،گراوند،كشوری و مال زری می باشد
الف)طایفه مدهنی : شامل تیره های:جمال ،ملا ،داراوند
ب)طایفه ی لیریایی: شامل تیره های:خورشیدوند،منجری ،رگی
ج) طایفه ی گراوند: شامل تیره های:پسیر و شوادر میباشد
د) طایفه ی كشوری شامل تیره های:رئیسوو شهر میر میباشد
ه) طایفه ی مال زری : شامل تیره های:درشوند وتاوه ای
واحد اجتماعی ایل به این صورت میباشد
دودمان یا اولاد ←تیره←طایفه
نظام سیاسی ایل پاپی امزوره دگرگون شده است و ایل به عنوان یك واحد سیاسی دارای كاربرد نمی باشد .در حال حاضر هر تیره به صورت مستقل وبدون دخالت خان امور خود را اداره می كنند .
ایل سگوند
مردم ایل سگوند ابتدا در قسمت جنوبی لرستان و نزدیك خوزستان در دامنه های شمالی ارتفاعات كیرف و كلا از رشته كوه های هشتاد پهلو زندگی می كردند وبه هین دلیل قشلاق خود را در خوزستان و ییلاق خود را در لرستانمی گذراندند.در وجه تسمیه ایل سگوند نظرات مختلفی به شرح زیر بیان شده است:
((مرحوم رزم آرا مولف كتا ب جغرافیای نظامی ایران،لرستان می نویسد:مطابق اظهارات اهالی و اشخاص مطلع محل،چون آقا میر جد بزرگ علی خان ورحیم خانبرای امرا ر معاش و زندگانی خودپاسبان و مستحفظ یك گله سگ و تازی بوده است.این است كه از آن دوره تاكنون به نام سگوند(سگ بند)معروف شده اند....
عده ای از مطلعین نیز اظهار می دارندچون اصالتا طایفه سگوند از طایفه بنی كلاب عرب بوده وبه فارسی آنها را سگوند نامیده اند بدین خاطر این اسم بر روی این طایفه ماندگار شده ست.
حمید ایزد پناه محقق ونویسنده كتاب آثار باستانی و تاریخی لرستان میگوید((كه شاید اجدادد انها سكاها بوده اند و سپس اعقاب این قومم با تحریف این كلمه وبا پسونداضافه به به این نام مشهور شده اند والا بعید بلكه ناروا است كه اطلاق این نام را به این ایل از آن جهت بدانیم كه جد آن ها سگ پرورش میداده اند ویا نام سگ در مفهوم(پاك و ارجمند)امده باشد و لقبی برا ی سكاهاست وتركیبی آن سكستان و سگزی هست كه نمی تواند به معنی محل سگ و حالت نسبی و نوع آن باشد.اما در مورد اینكه اینان باقیمانده ای از قوم سكاها باشند مطلبی قابل بحث است كه یتوان با توجه به نفوذی كه این قوم داشت و برخوردها و جنگ هایی كه با مادها داشته اند وهمچنین مسیر نفوذ آنان این ادعا را می توان عنوان كرد)) .
ریاست ایل سگوند با خانواده ی علی دوست نامی بوده است و پس از او خانجان و صفر خان و محمد حسن خان ریاست این ایل را بر عهده داشته اند. امروزه ه تیره ای از ایل سگوند به نامم علی دوست وجود دارد.
تا اوایل سلطنت محمد شاه قاجار (1250-1264ق)ریاست ایل سگوند با خوانداده ی علی دوست خان بوده است كه آخرین آنان محمد حسن خان بوده است.در این هنگام تیره ی دیگری از این ایل به نام ((ختوا))با درگذشتن حاجی علی خداداد رئیس آن و روی كار آمدن چهار پسرش كه با یكدیگر متحد شده بودند قوتی گرفتند.پسران حاجی خدادا به علت دشمنی كه از قبل با طایفه ساكی داشتند بر علیه طایفه مزبور با طایفه بهاروند،غلاوند،میر ،جودكی وپپاپی كه تحت شعاع طایفه ساكی بودندو از ظلم و ستم روسای این طایفه به تنگ آمده بودند متحد شده و حسین خان رئیس طایفه ساكی را به قتل رساندند.پس از یان ماجرا تیره مختوا وسران آن بر تیره علی دوست نیز تسلط یافته و از این زمان رئیس طایفه ی مختوا ریاست سگوند سگوند را بر عهده گرفت
پس از چندیبر سر ریاست ایل سگوند بین پسران حاجی خدادا اختلاف افتادوچون چهار برادر از دو مادر بودند از این رو برادران بطنی به هم پیوستند و در نتیجه ایل سگوند هم به دو شعبعه به نام سگوند حاجی علی خانی و سگوند رحیم خانی تقسیم شد
تا سال 1308 شممسی هر دو طایفه در كنار هم زندگی می كردند ولی در این سال صادق خان رئیس سگوند رحیم خانی یاغی شده و پس از نیرد مختصری كه با نیروهای دولتی می كندمغلوب وفراری شده وی چند ماه متواری بود تا اینكه به دست یك نفر از اهالی سرخه كه از طوایف شمالی خوزستان بود به قتل رید.طایفه او را دولت وقت به ناحیه شوش كوچانید و امروز نیز در هین ناحیه به سر می برد.پس از كشته شدن صادق خان دو پسر عمویش غلام خان پسر خان جان و محمد حسن خان پسر حسین خان سرپرستی طایفه طایفه سگوند رحیم خانی را به عهده گرفت و با دولت در سركوبی اعراب همكاری نموده است
تشكیلات اجتماعی و سیاسی طایفه سگوند
1)سگوند رحیم خانی:این طایفه از سال 1308 شمسی در كرانه نهر خرموشی كه از رودخانه كرخه منشعب می شود و قسمتی از نطقه شوش را مشروب می سازد سكونت دارد.
2)طایفه سگوند حاجی علی خانی : این طایفه در نواحی ۀبستان ،زاغه ماهی ازنا و روستای زاهد سكونت داردو نطقه مسكونی آن در قسمت شرقی شهر خرم آباد بین رودخانه های آبدز و ارتفاعات كیرف كلا نامك و مادبا واقع شداه است.
روسای ایت قبیاه فتح الله خان و اگور خان بوده است .سگوند حاجی علی خانی ازدو قسمت اصلی و فرعی تشكیل شده است و در سال 1323 بالغ بر 500 خانوار بوده اند.
تیره های اصلیعبارتنداز :
مختوا، قلی، علی دوست، خداوردی، زینل، عالیخانی
تیره های فرعی عبارتنر از پیامنی، فقیر، چكمه سی ،ساكی، طایفه باجلوند، طایفه دالوند كایدرحمت
گویش آنان غیر از چند تیره لك مهاجر از هرو ،لری می باش
 بزرگترین طایفه كوهدشت-bOS9rP4XAl
                                                 ایل بیرانوند
در بخش چغلوندی كه حدود 1080 كیلوتر مربه مساحت دارد زندگی می كنند.نام اصلی این بخش ((هروhorrh)است اما وجه تسمیه كنونی آن چغلوندی است .مردم این بخش همه از ایل بیرانوند هستند كه بزرگترین و قدیمی ترین ایل لرستان میباشد.تیره هایی از بیرانوند در بخش های زاغه ،كوهدشت،و حسینیه سكونت دارد.مردم این ایل به لكی صحبت می كنند گرچه تیره ای از آنان كه در حسینیه زندگی می كنند.
ایل بیرانوند از دو طایفه ی((دشی نوdashy no)وآلای نوalayno)تشكیل گردیده است.
1)طایفه ی دشی نو:این طایفه شامل 8تیره و 7 زر تیره می باشد
تیره ها:پیروایه ،چقلوندی، رش، شلكه، شوردی، دلیرو، دیوه، كوه لری
زیر تیره ها:قمر بك ،الماس، طهماسب(تهماسب)،مرید، قاسم علی، حیسن علی، چقل
2)طایفه ی آلای نو:این طایفه شال 6 تیره و 31 زیر تیره میباشد كه عبارتند از:
تیره ها:مال اسد، یار احمد ،كر ،زید علی ،بارانی ،هنی honi
زیر تیره ها: كر، مهراب ،دارچین، زنجفیل ،چرم آرن، صفر، میخك، زید علی، بارانی،نقی، حسین بك، اصله مرز ،بزن، تاری، لور، متش، مصطفی وند، شمسی، جیجه وند، چلوی ،سبز علی، ایمان قلی، گلاب، سی ،علی صالح،صفر علی، گنجعلی، محمد، خلیل بك، شره بك
ایل بهاروند
  ایل بهاروند در سرزمین بالا گریوه كه شامل بخش ملاوی و قسمت اعظم بخش ویسیان می باشد سكونت دارد. ایل بهاروند خود را از نسل شخصی به نام بهار میدانند كه بین 2 تا 4 پشت یعنی دوران صفویه و مقارن حكمرانی آخرین اتابك لر یا شاهوردی خان(1600میلادی.979شمسی -1006 قمری)میزسته است از این رو نام ایل ماخوذ از اسم وی می باشد كه به ایل بهاروند ممشهور شده است.مردم ایل بهاروند از اوایل مهرماه از ییلاق به گرمسیر كوچ میكنند وچون این حركت از كوهستان به سمت سرزمین های پست صورت میگیرد به مال زر معروف است (این كلمه از دو قسمت مال یعنی خانوار و زر یعنی پایین تشكیل شده است)این ایل از اواسط مهرماه تا اواسط فروردین در مناطق گرمسیری می مانند وپس از ذوب برفها یه مناطق ییلاق خود باز میگردند. نطقه تابستانی (ییلاق)بهارونددر جنوب خرم آباد به فاصله ی 120 كیلومتری از نطقه ی زمستانی قرار دارد.این منطقه شامل قسمتی از دشت كرگاه ومناطق كوهستانی دره نسو(دره نصب)،خار زار ،بووه،چنار بگالی ،تخت ریفه و دامنه های جنوبی كوه هشتاد پهلو یعنی سیب تلخ(سیو تل)و هودكل می باشد. منطقه ی زمستانی (قشلاق)شامل اراضی بین دو رود خانه ی بالا رود ،كرخه و جاده دهلران و از طرف شمال شرقی و غربی به ترتیب به كوه های كیالان ،هرندی و چنارهنتهی می شود. ایل بهاروند از دو طایفه ی مرالی ون و كردالی وند (كرد علی وند)تشكیل گردیده است. 1) طایفه ی مرالی ون:تیره های این طایفه عبارتند از:آم الله ،بووك یا بابكbo”ak))،جافر،ولی،محمد حسن یامسی masy ،شیر ولی ون،گنجعلی ون،حیدر ون،كزاد ون(كهزادوند)،كوگانی (كبكانی)، داویدون(داوود وند) 2) طایفه كردالی وند: تیره های این طایفه عبارتند از:بهرام ،محد ممیرزا،شیری، شاهپور نظر علی وند،رشنو مردم ایل بهاروند به سه قشر زیر تقسیم ی شوند: 1)بهاروند های اصل: این طبقه شامل پنج تیره :ام الله، بابك ،جافر، ولی و محمد حسن می شد .چون اعضای این تیره از نسل شخصی به نام (كیو )بودند به پنج بووه كیو(boye kio )مشهورند 2)تیره های كوچك یا بووه هیرده تیره های این طایفه عبارتند : ازكرادون ،حیدرون، داویدون، شیر ولی ون، گنجعلی ون و كوگانی می باشد 3)تیره های غیر بهاروند:شامل تیره ها و خانواده هایی می باشد كه از سایر ایل ها به بهاروند پیوسته اند مردم ایل بهاروند همانند دیگر ایل ها از راه پرورش دام و كشاوری امرار معاش می كنند گویش ایل بهاروند لری می باشد 
                                  بازگیر هاایلات لرستان
اصل و منشاء : بر اساس روایات محلی سالمندان و ریش سفیدان این طایفه،آنان از نسل دو برادر به نام های داراب و دوشم بوده اند كه نیاكانشان در زمانی بسیار دور _كه دقیقا مشخص نیست_ از دیار باختران و غرب ایران به دلایلی نامعلوم به سرزمین لرستان مهاجرت و در محدوده زیستی و جغرافیایی ایل ((جودكی))وارد شده اند. به علت ازدیاد جمعیت ،اختلاف محلی نداشتن حق مالكیت و عدم پذیرش شرایط سیاسی و اجتماعی مبتنی بر نظام اجتماعی ایل موجود به منطقه زیستی و نفوذی ایل دریكوند كوچ نموده اند و چون سرزمین معینی نداشته اند و فاقد حق آب و خاك بوده اند بناچار به صورت گروه های خانوادگی به حسب نوع استقبال ،رفتار و نحوه ی پذیرش و برخورد سران طوایف دریكوند به همسایگی آنان در امدند  و با حفظ هویت خود و ادامه ی زندگی كوچ نشینی با آنان به زندگی پرداختند .
    در میان عشایر به پیروی از یك سنت پسندیده ، معمولا پذیرش گروه های تازه وارد در محدوده ی ایل یا طایفه برحسب اهمیت اقتصادی و اجتماعی تازه تازه واردان با نوعی احترام به آزادی و استقلال گروهی آنان انجام می گرفته است و این سنت هنوز در میان آنان در پناه دادن به گروه های غیر ایلی و و طایفه ای در بعضی موارد چون نزاع های طایفه ای و قومی وجود دارد .
        بازگیرها مدت ها زندگی كوچروی با طوایف دریكنود داشتند تا سرنجام گروه هایی از آنان اقدام بهخرید محل هایی در منطقه بالا گریوه لرستان چون مقداری از میشون و طاف نموده به هنگام قشلاق و ییلاق در این مكان ها استقرار یافته و به سر برده اندبازگیر های مقیم استان ایلام ادعا می كنند كه از چندین نسل پیش به علت اختلافات ملكی و دشواری معشیت از منطقه طاف بالا گریروی لرستان از هم نژادان خود جدا شده به آبدانان ایلام كوچ كرده اند. آنان می گویند كه بر نقطقه ی طاف حق مالكیت داشته اند . سرنجام در ان زمان كه ایل دریكوندمیان میره های میركریم ،میرعالیخانی و میرعباس تقسیم شده بوده و سران طایفه ی میر برمنطقه نفوذ و تسلط داشته اند بنا به روایات شفاهی تعدادی از بزرگان این طایفه بر اثر اختلافات محلی و طایفه با میره ها اموال و احشامشان توسط آنان غارت شده و خودشان با دشواری های اجتماعی مواجه می شوند این امر موجب میشود كه بسیاری از خانوار  های طایفه ی بازگیر به مناطق زیستی ایل بیرانوند و بالا خره استان ایلام كوچ نمایند .
         گفته شده كه پس از گذشت چندین سال ازاین ماجرا با وساطتعده ای از بزرگان دریكوند تعداد زیادی از خانواده های بازگیر كه به میان بیرانوند ها رفته بودند به منطقه ی بالاگریوه باز گردانده شدند و زندگی  كوچروی رابا دیگرهم تباران خود و با طایفه دیركوند آغاز كردند . كسانی هم كه حاضر به بازگشت شدند در میان بیرانوند ها باقی ماندند و تا به امروز در بخش های چقلوندی ،زاغه ومركزی همراه با طوایف منطقه به زندگی خویش ادامه میدهند . و در این نواحی به سر میبرند .
       بازگیر ها ساكن منطقه  بالاگریوه پس از سر گرفتن مجدد زندگی كوچ نشینی باطوایف دیركوند سرنجام درمنطقه طاف اسكان یافته از زندگی پردغدغه كوچروی دست میكشند.مقارن رودسالارالدوله  برادر محمد علیشاه قاجاربه لرستان وتحریك عشایرمنطقه علیه مشروطه خواهان بعضا به منطقه كره گاه روی آورده تا زمان به قدرت رسیدن رضا خان در آنجا سكونت اختیار می كنند . امروزه مركزاصلی تجمع خانواده های طایفه ی بازگیر دشت كره گاه در جنوب شهر خرم اباد است.
   علامت نامگذاری  :  نیاكان مهاجر طایفه بازگیر در لرستان و در محدوده های محل استقرار دارای زمین و حق مالكیت نبو دند و این امر موجب شدهكه اولا دچار پراكندگی شده به همسایگی سایر طوایف منطقه در آیند و دیگر این كه بر پایه تخصص و مهارتی كه در كار شكار و صید جانوران و پرندكان وحشی داشته اند علاوه بر شغل دامداری به انگیزه تامین معاش خود بعه شكار به خصوص شكار (( باز شكاری ))كه ظاهرا كار دشواری به نظر می آمده بپردازند .
        كاربرد اصطلاح باز اشكار (=شكار باز – شكاركردن) با توجه به وجود مناطق جنگلی و كوهستانی غرب ایران و از جمله  لرستان در عمومیت داشتن امر شكار و استفاده از امر شكار ، و استفاده از باز برای شكار دیگر پرندگان  در دوره ای از تاریخ زندگی مردم این ناحیه غیر معمول و نامعقول به نظر نمی آید . از این روی نیاكان واولاد و احفاد كنونی آنان به  ((بازگیر )) شهرت یافته اند.
        به احتمال زیاد اطلاق نام (( بازگیر)) به پیشینیان این طایفه در زمان حضور و زندگی آنان در سرزمین لرستان اتقاق افتاده است . داستان از این قرار است كه به هنگامه ی استقراردر منطقه بالاگریوه دو نفر از افراد این گروه كه برادر هستند اقدام به شكارباز نموده و ان را به منظورنشان دادن مهارت خویش در كار شكار باز به عنوان هدیه نزد حاكم یا امیر وقت منطقه می برند . حاكم ضمن استقبال و پذیرفتن هدیه ی آنان به دو برادر رو ی كرده و به آنان كه یكی سیاه چرده و دیگری سپید روی بوده می گویند : كدام یك از دو نفر باز را شكار كرده اید ؟ سیاه یا سفید ؟ گویا از ان تاریخ به بازگیر شهرت یافته اند و فرزندانشان سیاه و سفید نام گرفته اند . این امر در عین حال مبنای تقسیمات گروه خانوادگی آنان قرار می گیرد و موجب میشود كه امروزه اولاد و احفاد این دو برادر موصوف به این صفت ها گردیده و خوانده شوند.
    مركز اصلی و عمده ی جمعیت آنان در لرستان در منطقه كره گاه در جنوب شهر خرم آباد و غالبا در روستاهای سهیل بیگی ، دیناروند سفلی  ،ده باقر سرخده علیا، انگز ،سالی چوبتراش و پیر جد است . و نیز متجاوز از پنجاه خانوار آنان در شهرستان پلدختر و روستای چم مهر، هلوش و جلوگیر سكونت دارند كه مجموعا جمعیتشان در منطق ی بالاگریوه در حدود پاصد خانوار تخمین زده می شود . بقیه یبازگیرها لرستان در سه بخش زاغه ،چقلوندی و مركزی ودردیه های پل هرو ، قبررمضان،ده مختوایی، گردكانه ، آب سرده قلعه نو و گلستان ریمله و برالیكه و دره ده پیر و ایوانو در شهرستان بروجرد به سر می برند  .