محمد نادری ملقب به مملیكا؛ جهانگرد، عاشق و بلاگر سفره. در حال حاضر سفر الویت اول زندگیشه و تجربههای زیادی در سفر تنهایی، سفر گروهی، سفر ارزان و سفر با كوله پشتی داره، به نظرش اگر دنیا رو نگرده بیهوده زندگی كرده و معتقده با دیدن جاها، آدمها و فرهنگهای مختلفه كه میشه به خودشناسی و جهانشناسی رسید. مملیكا در سفری به كشور «كوبا» و پایتخت اون یعنی «هوانا»، ما رو با خودش همراه میكنه و از مردم و فرهنگشون، طبیعت، ساختمونها و تاریخ این كشور و شهر میگه.
مملیكا از تصویر ذهنی و شناختش راجع به كوبای جذاب میگه: "من كوبا رو با چنتا چیز میشناسم. ماشین های كلاسیك رنگارنگ، ساختمانهای قدیمی رنگی، مردم مهمان نواز، طبیعت زیبا، حكومت كمونیستی و فقر مردم، سیگار برگ و فیدل كاسترو و چه گوارا. در سال ۱۴۹۲ این جزیره توسط كریستف كلمب كشف شد و ۴۰۰ سال به استعمار اسپانیا در آمد. در سال ۱۸۱۷ از جمعیت حدود ۶۰۰ هزار نفری، حدود ۳۵ درصد سیاهپوست برده بودن. اسپانیا از بومی های اینجا برای پیدا كردن طلا استفاده میكرده. بعد به خاطر بیماری عفونی اكثرا میمیرن و مجبور میشه از افریقا برده بیاره.
پس از جنگ اسپانیا و آمریكا، در راستای معاهده پاریس در ۱۸۹۸، كشورهای پورتوریكو، فیلیپین و گوام به امریكا داده میشن و اسپانیا از پادشاهی بر كوبا چشم پوشی میكنه. در سال ۱۹۰۲ از امریكا نیز جدا شده و جمهوری كوبا تشكیل میشه، اما امریكا هنوز در سیاست و اقتصاد كوبا مداخله داشته و دولت كوبا دست نشانده امریكا بوده. در این دوره، كشور كوبا حیاط خلوت امریكا میشه و سزمایه گذاری های زیادی انجام میشه. در واقع میشه گفت ماشین های خوشگل و ساختمانهای مجلل این كشور، باقی مانده اون دوران هست."
اون در ادامه از آنچه كوبا تجربه كرده و شرایط سخت اقتصادیش بعد از فروپاشی شوروی میگه: "در سال ۱۹۵۹ انقلاب كوبا توسط فیدل كاسترو و رائول كاسترو و چه گوارا شكل میگیره. فیدل در زمان تبعید در كشور مكزیك با چه گوارا اشنا شده بود. سپس با یك گروه ۸۲ نفره به كوبا حمله چریكی میكنن و نهایت پیروز میشن. پس از اون، سیاست های كمونیستی و ضد امریكایی باعث میشه تحریمهای شدیدی علیه كوبا وضع بشه و باعث بشه به كشور فقیری تبدیل بشه. تا حدود سال ۱۹۹۰ از حمایت شوروی برخوردا بوده ولی بعد از فروپاشی شوروی، اوضاع خیلی بدتر میشه و سختترین دوران اقتصادی رو تجربه میكنه."

مملیكا با رفتن به پایتخت كوبا، این شهر رو خاص توصیف میكنه و با گشتن در هاوانا، انگار از طریق ماشین زمان به ۷ دهه گذشته سفر كرده. اون درباره مناطق مهم شهری هاوانا میگه: "شهر هاوانا انگار كه در ۷۰ سال پیش گیر كرده. واقعا شهر خاصی هست. هاوانا پایتخت كوبا با حدود ۲ میلیون جمعیت هست. این شهر پس از كشف كوبا و قاره امریكا، به نقطه اتصال جهان جدید (قاره امریكا) و جهان قدیم (قاره اروپا) تبدیل شد و از آن برای انتقال محصولات با ارزش از امریكا به اروپا استفاده میشد. این شهر سه منطقه مهم داره. یك منطقه پولدارها و سفارتهای مختلف، یك منطقه معمولی و یك منطقه شهر قدیم هاوانا هست كه خیلی توریستی است. مركز تاریخی شهر به عنوان میراث جهانی ثبت در یونسكو شده است."

مملیكا در نهایت از شاهد بودن رشد و توسعه در هاوانا با سفر كردن به این شهر میگه: "در قرن هفدهم توسعه بسیار زیادی داشت و ساختمانهایی با سبك اسپانیایی آن زمان و مصالح عمدتا بومی مثل چوب ساخته شد. در میانه قرن ۱۸ ام حدود ۱۷ هزار نفر جمعیت داشت كه رتبه سوم قاره امریكا رو داشت. از لیما و مكزیكو سیتی كوچكتر بود اما از نیویورك پرجمعیتتر بود. در سال ۱۷۴۰ این شهر به بزرگترین و فعال ترین بندر كشتی سازی اسپانیایی ها و و یكه تاز در قاره جدید امریكا تبدیل شد.
در قرن نوزدهم هاوانا به یكی از مجلل ترین و زیباترین شهرهای روز دنیا تبدیل شد. در سال ۱۸۳۷ اولین خط راه آهن از این شهر تاسیس شد و كوبا ۵ امین كشور دارای راه آهن شد. بین سالهای ۱۹۰۲ پس از استقلال كوبا از امریكا تا سال ۱۹۵۹ كه انقلاب كمونیستی رخ داد، این كشور شاهد رشد و توسعه زیادی بود كه تبدیل به سومین كشور دارای طبقه پرجمعیت متوسط جهان و اولین در قاره امریكای لاتین شد. در این دوران هتل های مجلل، كازینوها و كلاب های شبانه زیادی برای توریست های عمدتا مرفه و سرمایه دار ساخته شد. پس از انقلاب سال ۱۹۵۹ توسط فیدل كاسترو و چه گوارا، شهر لاس وگاس امریكا جای این شهر رو گرفت و پاتوق امریكاییهای سرمایه دار شد."
