روستای كشار كن یكی از روستاهای سرسبز و باصفای اطراف تهران است .دره كشار كن دره ای طولانی و پر كشش بالا و پایین در كیلومتر ۱۰ جاده كن-سولقان قرار دارد .سراسر دره توسط درختان خودرو و كاشته احاطه شده ودارای محیط های مناسب برای گشت و گذار در كنار رودخانه ای كوچك است.با ما همراه باشید تا سفری به روستای كشار داشته باشیم . از اول ده سولقان، ۱۰۰متر كه جلوتر بروی، یك بریدگی به چشم میخورد كه چندان به جاده شبیه نیست اما با كمی پرسوجو متوجه میشوی كه جاده «كشار» از همینجا شروع میشود.تا دوراهی كشار، نزدیك به ۲كیلومتر راه است. از اینجاست كه یك مسیر برای كشار پایین جدا میشود و به اعماق دره میرود و یكی هم مسیر صاف جاده است كه به كشار بالا میخورد.
پاییز است و اگر كمی گوشهایت را تیز كنی، از اعماق دره، صدای جریان آب را میشنوی. باد لای كوه میپیچد و امانت را میبرد اما عیبی ندارد.همه چیز جریان طبیعی خودش را دارد و بادی كه اكسیژن خالص است، ریههایت را زنده خواهد كرد. قرار است به كشار بالا بروی. پس راهت را – بدون اینكه كج كنی – ادامه میدهی. جنس كوهها تركیبی از سنگ و خاك است و رنگ قهوهایشان نشانی است از مناسببودن خاك این كوهها برای كشاورزی.
یادت باشد كه گیلاسهای تكدانه كشار خیلی معروفاند. همینطور هلوهای هستهجدایش. كشاورزانش هم خیلی به خاك و زمین و ملكشان متعصباند؛ پس باید از هرگونه دستدرازی به میوهها خودداری كنی. آدمهای زودرنجی هم هستند چون مثل خیلی از روستاییان این مملكت، طبیعت به آنها هم خیلی سخت گرفته. فكرش را بكن؛ تراشیدن كوه و ساختن سنگچین و جابهجایی خاك و آخر سر مراقبت از درختان میوه، مرد میخواهد؛ مردی كه بتواند طاقت ازبینرفتن محصولاتش را هم داشته باشد؛ سرما، گرما، كمآبی… همه اینها در بهبارنشستن محصول موثرند.
كوههای كشار در اردیبهشتماه پر است از سبزیهای كوهی و والك و ریواس و… اما الان كه پاییز است، كوهها لخت لختاند. تنها بته یا گل یا درختچهای در میان كوه دیده میشود.به هر حال، مسیر پیچدار جاده كشار بالا را كه طی كردی، هنوز وارد ده نشده جاده، باریك و خاكی میشود و چند ساختمان چندطبقه نیمهساخته را روبهرویت میبینی. اهالی به این محل میگویند «شهرك».
جلوتر كه بروی، باز هم به یك دوراهی میرسی. از اینجا به بعد، دوباره آسفالته میشود. راه تو سمت چپ جاده است؛ یعنی جایی كه وارد خود ده میشود و از آنجا میتوان به باغهایش هم دسترسی پیدا كرد .

یك روستا و این همه صفا!
نزدیك به هزار نفر در روستا زندگی میكنند كه سهم كشار بالا نزدیك به ۸۰۰نفر است؛ یعنی اكثریت.لهجهشان به لهجههای گیلانی و مازندرانی خیلی نزدیك است؛ همانطور كه در لهجه سولقانیها و سنگانیها و كنیها و كیگاییها و رندانیها و طالونیها و امامزادهداوودیها هم دیده میشود.به قول جلال در كتاب اورازان، كشار هم «دهی است مثل هزاران ده دیگر ایران كه… بر سر تقسیم آبش همیشه دعوا برپاست و… مردم، چاییشان را با كشمش میخورند و…».
تازگیها كه آب لولهكشی به خانهها آمده، همه اهالی حمامدار شدهاند اما قدیمترها(نزدیك به بیست،سی سال پیش) ده، حمام عمومی داشته و خزینه و… كه از آب چشمه آبشخور داشته و سوختش از گونهای كوهی و… بوده است و یك نفر هم مامور حمام و لنگها و… .
وقتی سپاه دانش وارد ده میشود، مسئول سپاه دانش حكم میكند برای محلهای اصلی، چراغ بادی بگذارند و بعد از مدتی آب حمام را آلوده تشخیص میدهد و از خانوادهها سری ۸۰تومان میگیرد و به حساب آن زمان ۸۰هزار تومان جمع میكند و به حساب دولت میریزد و بعد بودجهاش تصویب میشود و ساخت حمام عمومی در دستور كار قرار میگیرد.


گلفروشی؛ شغل دوم
محصول اصلی كشار بالا، هلو است اما تكوتوك، درختهای گردو، شاتوت، انجیر و گیلاس را هم میتوان در باغها دید. كشاریها در قدیم محصولاتشان را بار الاغ میكردند و به سمت گمرك میبردند؛ كاری كه بین روستاییان این اطراف، خیلی معمول بوده. بیشتر باغها حوضچه ذخیره آب دارد كه از آب چشمه پر میشود. تابستانها كمآبی زیاد میشود و… .
مالكیت زمینها هم بیشتر با امضای شورا تایید میشود و اگر كسی قطعهای در كوه داشته باشد، میتواند با آبادكردن بالای زمین، قطعهاش را بزرگتر كند و گاه، این كار میتواند تا قله هم پیش برود؛ البته مرد كهن میخواهد و یك جو همت و غیرت… .
تابستانها همه خانواده مشغول باغداری میشوند و زمستانها و باقی فصلها به گلفروشی میپردازند. بیشتر گلفروشها و باغچهدارهای سطح تهران كشاری هستند و این كار از قدیم برای اهالی، رسم بوده است.

رسوم معمول در روستا
رسم و رسومات كشار در حدوحدود روستایی خودش است؛ یعنی همه ده با هم فامیل هستند و اگر عزا و عروسی به هم برخورد كند، عروسی باید تعطیل شود وگرنه میان طایفهها شكرآب میشود.
برای دفن میت، كل ده به مزار میروند و باقی ماجرا… . در كل، كشار آدمهای خونگرم و سادهای دارد. اهل دروغ و كلك نیستند. اگر غریبهای وارد دهشان شود، خیلی سرد با او برخورد میكنند تا بفهمند كیست و چكاره است و برای چه به كشار آمده اما صفای باطنشان از سادگی و صمیمیتشان حكایت میكند.