تل خسروی یاسوج یا تل خسرو تپه ای در جنوب شهر یاسوج است كه به فاصله ای كمتر از چند كیلومتری آن قرار دارد. بر اساس روایتهای محلی، كیخسرو كاخی بر سر این تل یا تپه بنا نهاده بود. كه پرفسور گاوبه، آثار آن را به صورت عمارتی با آجرهای زرد چهارگوش و آجرهای سرخ از نوع آجرهای پل علیایی بهبهان (ارجان قدیم) مشاهده كرده است . این مكان را به پیش از دوره هخامنشیان مربوط دانسته است. این تل كه به هزاره سوم از میلاد و سده نهم و دهم هجری قمری تعلق دارد. در چهار كیلومتری جنوب شهر یاسوج، در نزدیكی روستای تل خسرو واقع شده است.
مشخصات تپه
این تپه كه ۱۵۰ متر درازا و ۱۲۰ متر پهنا دارد، در دهه ۸۰ خورشیدی به وسیله باستانشناسان مورد كاوش قرار گرفت و نشان داد قدمتی چندین هزار ساله دارد. پایینترین لایههای این تپه باستانی آن را مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد و بالاترین لایه آن، مربوط به یك قلعه قاجاری است. بیشترین ارتفاع تپه مربوط به نیمه شمالی و شمال شرق آن است. طیف وسیعی از بقایایی فرهنگی بهخصوص سفالینههای نارنجی و خاكستری، ابزار سنگی، قطعات شكسته، خشت پخته و… در سطح محوطه تا شعاع ۵۰ متری آن مشاهده شده است.
تاریخچه تپه
برخی تصور میكنند نام تل خسرو برگرفته از نام پادشاه ساسانی ایران خسروپرویز است، اما اگر از اهالی این روستا در مورد این نام پرسش شود، آنها قدمت روستا را به كیخسرو اساطیری فرزند سیاوش از پادشاهان كیانی ایران میرسانند. در علت نامگذاری تل خسرو، دو روایت در نزد مردم روستا موجود است كه هر دوی آنها به واگذاری پادشاهی كیخسرو به لهراسب ختم میشود. روایت این تل را اهالی روستای تل خسرو چنین تعریف میكنند: زمانی كه به كیخسرو سروش الهی رسید كه به دشت یاسوج بیاید، وی به سوارانش دستور داد كه هركدام توبرهای خاك روی هم بریزند تا تپهای شكل بگیرد.
سپس كی خسرو بر بالای تل میرود و لهراسب را به جانشینی برمیگزیند. این كه آیا چنین داستانی واقعیت داشته یا ساختگی است مشخص نیست و تنها یك شاهد میتوان برای آن آورد. در شاهنامه فردوسی پس از اینكه كی خسرو تاج بر سر لهراسب گذاشت به غاری در رشتهكوه دنا (كه اكنون با نام غار كیخسرو شناخته میشود) میرود و عروج میكند.

روایت دیگر
برخی از مردم محلی نیز روایت دیگری دارند و آن روایت این است كه وقتی كیخسرو در كنار چشمه پرآب، مزرعه بزرگی میبینید كه پیرمردی ضعیف و تنها در جمعآوری محصول عاجز مانده است. كیخسرو دستور میدهد سپاهیان هر یك دستهای از محصول را به كمك او جمعآوری كنند. پس از جمعآوری سریع محصول توسط سپاه، خسرو از پیرمرد پرسید: ای پیرمرد بگو در كار كردن دست جمع بهتر است یا دست كم؟ پیر میگوید: دست جمع. سپس میپرسد: موقع خوردن دست جمع بهتر است یا دست كم؟ پیر میگوید دست كم.
خسرو از بخل وی آزرده و خشمگین میشود و دستور میدهد هر یك از لشكریان یك توبره خاك در كنار آن چشمه رویهم بریزند كه با این كار در وسط آن دشت صاف تپه نسبتا بزرگی ایجاد میشود. برای آنكه در حال سخنرانی همه لشكر او را ببینند به بالای تپه میرود و ضمن نصیحت لشكریان خود به عدالت و انصاف و مردمداری و نیك نفسی و وطنپرستی، جانشین خود (لهراسب) را بنا به خوابی كه دیده بود، به جانشینی خود انتخاب میكند. بر اساس روایات محلی، كیخسرو كاخی بر سر این تل یا تپه بنا نهاده بود كه پرفسور گاوبه، آثار آن را بهصورت عمارتی با آجرهای زرد چهارگوش و آجرهای سرخ از نوع آجرهای پل علیایی بهبهان (ارجان قدیم) مشاهده كرده و این مكان را به پیش از دوره هخامنشیان مربوط دانسته است.

ثبت ملی
تل خسرو در سال ۱۳۷۶ با شماره ۱۵۵۲ در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید. شمال شرق تپه باستانی كه مربوط به دوره اسلامی بود تسطیح و به زمین كشاورزی تبدیل شده است. با این حال در این بخش نیز قلوهسنگها و سفالهای به دست آمده نشاندهنده آثار تاریخی در این مكان است. اسطورههای كهن ایران زمین در كهگیلویه و بویراحمد مثل رویدادهای واقعی هستند كه در اذهان مردم این دیار جاودانه ماندهاند. آثار باقیمانده در این استان كه طبیعتی بینظیر دارد. باید بیشتر از گذشته مورد توجه مسئولان و باستانشناسان قرار گیرد تا شاید بتواند رازهای چندین هزار ساله خود را برای نسلهای كنونی بازگو كند.