چوخا پوشاك مشترك بین اقوام ایرانی می باشد كه با طرح و نقش و الیاف متنوعی بافته می شود . چوخا به بالاپوش مردانهای میگویند كه بلندایش تا زیر زانو است، بدون دكمه و آستین و یقه است، بافت خانگی از نخ پشم یا نخ پنبه دارد و مردان آن را به عنوان بالاپوش، روی لباسهای دیگرشان میپوشند. این بالاپوش هنوز در بعضی مناطق ایران استفاده میشود و جزئی از لباس مردان محسوب میشود.
عشایر و اقوام ایرانی نه تنها برای خود ایرانیان بلكه مردمان خارج از این مرز، جالب و ویژه هستند زیرا تفاوتی اصیل با روال یكسان جهانی شدن دارند. لباسها، فرهنگ و سبك زندگیشان از قوانین مدرنیته و آنچه روی مد میآید تبعیت نمیكند و از اصل و ریشه خودش، سیراب میشود. البته نمیتوان تأثیر مدرنیته را هم بر اقوام سنتی ایرانی نادیده گرفت. تاثیرش به گونهای است كه نسلهای جدیدتر، قلبشان به سمت فرهنگ به روز شده سوق پیدا میكند و این فرهنگ اصیل و چند هزار ساله، بی یار و یاور خواهد ماند.
اگر بخواهیم این تفاوت سبك زندگی و فرهنگ را بیشتر بیان كنیم، سرپناههای اقوام یا لباس محلی هر منطقه خودش گویای این مسئله است؛ لباسهایی كه هر جزئش معنا و كاركرد خودش را دارد و با سایر مناطق متفاوت است مثل شلوار محلی و كلاه محلی مردان یا زیورآلات زنان. انقدر روی طراحی لباسهای محلی فكر شده كه حتّی لباس متاهلها متفاوت از مجردها است و با نگاه كردن به سبك پوشش و رنگهایی كه استفاده شده، این تفاوت را متوجه میشوید.
در این مطلب، جزء دیگری از لباس محلی مردان را میان اقوام مختلف بررسی میكنیم. جزئی از لباس كه در بیشتر نقاط ایران هنوز میتوانیم آن را ببینیم. این جزء معروف، چوخاست كه میان اقوام مشترك است امّا طرح و ویژگیهای منحصر به فرد اقوام هم در خودش دارد.
ریشه نامگذاری چوخا
گفته شده كه «چوخه» یعنی ردای سفید پشمی كه در گذشته راهبان مسیحی میپوشیدند. البته به معنای نوعی بارانی هم خوانده میشود. در فرهنگ رشیدی، چوخا به معنی جامه بدون آستین آمده كه درویشان و مسافران میپوشند. در فرهنگ معین، چوخا را به معنی جامه پشمی خشنی كه چوپانان و برزگران میپوشند آورده است.در آذربایجان، چوخا به كُت و رِدایی گفته میشود كه یك جامه مردانۀ قفقازی است. این بالاپوش، بلند و دارای كمر چیندار است.

چوخا (چوقا) بختیاریها
گفته شده كه قبلا چوخا به مردم سرزمین لرستان اختصاص داشته امّا در دهه ۱۳۰۰ شمسی به مرور بین بختیاریها هم آمده و جای قبای سنتیشان را گرفته است. داستان از این قرار بوده كه اولین بار یكی از خانهای لر (خان لیوس) از شمال شرقی دزفول یك چوخا به خان بختیاری هدیه داده و از آن به بعد بین بختیاریها استفاده از وخا رایج شده است. البته روایتهای دیگری هم برای اولین استفاده از چوخا میان بختیاریها مطرح شده امّا مهم این مسئله است كه در سالهای اخیر بینشان رایج شده است.
در حال حاضر، چوخا یكی از عناصر مهم لباس بختیاریها است و از نشانههای شناسایی آنان از دیگر عشایر. مردان بختیاری امروزه چوخا را مثل كت، روی لباسهایشان میپوشند.
طرح چوخاهای بختیاری راههای سیاه عمودی روی زمینه سفید است. جنس آن پشم است البته در شوشتر و دزفول چوخاهای نخی هم یافت میشود كه از پشم ارزانتر است. بین ایل چهارلنگ، چوخا از پشم بره تهیه میشود و بافتش شبیه جاجیم است.
در كل امّا جنس چوخاها به گونهای است كه حتّی در گرمای تابستان هم میتوانند آن را بپوشند. در زمستانها هم برای اینكه سرما كمتر نفوذ كند، كمرشان را با شالی میبندند. گفته شده جنس این چوخاها به گونهای است كه آب باران هم به راحتی در آن نفوذ نمیكند.
برای بافت آن مثل گلیم، روی دار آن را میبافند امّا به صورت ریزبافت و تار و پودهای نازك. هر چقدر چوخا مرغوبتر باشد، بافت ظریفتری دارد.
درباره طرح سیاه و سفید چوخاهای بختیاری، تفاسیر مختلفی ارائه شده كه هنوز هیچ كدام به قطعیت تایید نشده. بعضی آن را برگرفته از معماری چغازنبیل میگیرند و میگویند خود واژه چوخا هم از چغا آمده. بعضی آن را به كنگرههای تخت جمشید منتسب میكنند و عدهای از آن تفسیر اهورایی اهریمنی ارائه میدهند.

چوخای قشقاییها
به نظر میرسد چوخا از لرهای همسایه یا بومیان غیر قشقایی به میان مردمان قشقایی راه پیدا كرده است و به مرور جنبه تشریفاتی و رسمی یافته است. به این صورت نبوده كه چوخا را در همه حال بپوشند و گفته شده در جشنها، شكار و جنگ یا دیدار از رئیس بزرگ ایل قبای نازكی به نام چوخا میپوشیدند كه با دو نوار قیطان، به دنبالههای ریشهدار محكم میشد. آنها هم مثل بختیاریها چوخاهایشان را روی لباس میپوشیدند. گفته شده چوخاهای پشمی و نخی قشقاییها كه مرغوب هستند از مكه، كویت و دیگر سرزمینهای حاشیه خلیج فارس میآمدند
متاسفانه بعد از ممنوعیت پوشیدن لباسهای بومی توسط رضاخان، چوخاها تا مدّتی از رواج افتادند تا بعد از انقلاب اسلامی دوباره به مرور جایگاه خودشان را میان پوشاك رسمی مردان قشقایی پیدا كردند.

چوخای كردها
چوخای كردها «چوخه و رانك» نامیده میشود كه از جنس كرك بز است. البته با توجه به پراكندگی كردها در بخشهای مختلف ایران، اندك تفاوتی در این پوشاكشان گاهی از نظر جنس و طرح وجود دارد. مثلا كردهای خراسان در زمستان چوخایی از جنس پشم شتر و كرك بز به تن میكنند كه دست باف زنان است. كردهای قوچان، دامادهایشان چوخا یا قبای كردی میپوشند از پارچه ابریشمی به نام «الجه» و قبایی كه ۴ انگشت از چوخا كوتاهتر است. البته مردان دره گز (شمال شرقی قوچان)، نوعی چوخای ضخیم هم دارند كه از پشم زبر یا موی بز بافته میشود و آن را روی شانهشان میندازند. كردهای كرمانشاه چوخاهایشان به شكل نیم تنه جلو بازی است كه روی پیراهنشان میپوشند.

چوخای گیلانیها
بین گیلانیها چوخا بیشتر لباس كوهنشینان است و معمولا چوپانان و دهقانان آن را میپوشند. در گویش گیلكی واژه «پشمه چوقا» به معنی كت پشمی مرد روستایی است كه معمولا در هوای بارانی گیلان بوی خاصی میگیرد. چوخا معمولا در میان گیلانیها از پشم خالص است و پشمینهای ضخیم محسوب میشود.
چوخا بالاپوش بدون آستینی است كه در میان اقوام مختلف ایرانی یافت میشود و فقط به همین اقوامی كه نام برده شد محدود نمیشود. شاید بتوان گفت تا حدودی در پوشاك مدرن، كت مردانه جای چوخای سنتی را گرفته است؛ هم از نظر ظاهر كه روی لباس پوشیده میشود و هم كاربرد كه معمولا كاربرد رسمی دارد. امّا آنچه چوخاها را مهم میكند، شكلهای متفاوت و منحصر به فردشان در هر قوم و طایفه ایرانی است كه باعث میشود گاهی تشخیص ندهیم این همان چوخایی است كه در سایر نقاط ایران میپوشند.
