روستای همه سین (ده تركمن یا تركمنده)، روستایی از توابع بخش مركزی شهرستان تهران در استان تهران ایران می باشد . روستای همهسین در ۷ كیلومتری شرق تهران و در پوشش شهرداری منطقه ۱۳ تهران میباشد.این روستا در شمال شرقی تهران و هفت كیلومتری پارك جنگلی سرخه حصار قرار گرفتهاست. همهسین در دهستان سیاهرود قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۹۸۲ نفر (۲۶۹خانوار) بودهاست.
در لغتنامه دهخدا آمده است كه همهسین «واقع در شش هزارگزی جنوب راه دماوند، دارای ۱۹۱ تن سكنهاست. آب آن از چشمهسار و محصول عمده اش غله و صیفی است. ساكنان تركمن هستند.»
مالكیت این روستا مربوط به پازوكی های ورامین بوده و در سال ۱۱۰۱ه. ق توسط شخصی بنام صولتخان یوزباشی به چندنفر از پازوكیها كه در ورامین زندگی میكردند به چهل تومان تبریزی فضی (سكه نقره) فروخته میشود(۳۳۰سال پیش در زمان شاه اسماعیل صفوی كپی مدارك در سایت روستای همهسین موجود میباشد.)امامزادهای كه در این روستا وجود دارد از نوادگان امام سجاد و بنام امامزاده عبدالله میباشد.
آخرین خرید و فروشهای این روستا كه نام اصلی آن (هامسین) میباشد در سنه۱۲۱۱ ه. ق چهار ماه بعد از مرگ آغا محمد خان قاجارو توسط چند نفر از تركمنهای طائفه عرب زرنلی خریداری میشود و از آن زمان تا كنون در آنجا مستقر میباشند. نام تمام كوههای آن منطقه كه در مجاورت شكارگاههای سلطنتی (از زمان قاجار تا زمان پهلوی) است نامهای تركمنی دارد.در كتاب یادداشتهای روزانه ناصرالدین شاه، اشاره به گذر از این منطقه و شكار در این شكارگاه شده است.
اما ساكنان این روستای خوش آب و هوا با اینكه از نظر تقسیمات شهری، جزو منطقه ۱۳ شهر تهران به حساب میآیند و به نوعی پایتختنشین هستند، برای زندگی در ده آبا و اجدادیشان با مشكلات ریز و درشتی دست به گریبانند؛ مشكلاتی كه از نبود آب آشامیدنی و گاز شهری آغاز میشود و تا جاده پر پیچ و خم و پرخطر، نبود امكانات رفاهی و شهری، نداشتن اجازه برای ساختوساز و تعمیر خانهها و… پیش میرود.
روستای «همه سین» بیخ گوش تهرانیهاست.۷ فرسخ از كمربند كاجهای همیشهسبز سرخهحصار كه فاصله بگیری جاده تك شاخهاش را میبینی كه بین كوههای كبود رنگ پیچ برمیدارد و به این آبادی ۳۰۰ ساله میرسد. خاك بارانخورده جاده قدمهایمان را بهكندی میاندازد. پیاده رفتن در جنم ما شهریها نیست. ترسخورده از همپا شدن با سگهای بیشمار این حوالی بالاخره به سرازیری آستانه آبادی میرسیم. خانهها چفتوبست هم شده و به كوچهباغهای بادامكوهی پهلو دادهاند. حالمان از اینكه سلیقه «همه سینی» ها به شهریها نبرده و خانهها هنوز شكل و شمایل ویلایی پیدا نكردهاند خوش میشود. شاخه لخت درختهای انار و سیب و بادام ازسر دیوارها سرازیر شدهاند و بوی كاهگل بارانخورده از رهگذرها دلبری میكند. ساكنان روستا سه قرن است كه پشتبهپشت هم كشاورزی و دامداری را در اینجا زنده نگاه داشتهاند. اواخر دهه ۳۰ بود كه عمال شاه عزم كردند برای خوشخدمتی «همه سین» را خالی از سكنه كنند. قدیمیها هنوز روزهای رانده شدنشان از روستا را قصه وار برای نوهها و نتیجههایشان تعریف میكنند.

وقتی تبعید در دستور كار قرار گرفت
از تكوتوك عابران كوچهباغها سراغ بومیهای روستا را كه میگیریم همهشان ما را به جهانگیرخان سرخهحصاری حواله میدهند. او هم مثل باقی اهالی امروز به میدان امام علی (ع) رفته تا در جشن چهلسالگی انقلاب شركت كند. جهانگیرخان با حدود ۸۰ سال سن شقورق و كتوشلوارپوش در معبر اصلی روستا راه میافتد و با روایتهایش ما را به سالهای آخر دهه ۳۰ میبرد: «قدمت این روستا به دوره نادرشاه و محمدخان قاجار برمیگردد؛ یعنی درست زمانی كه تعدادی از خانوادههای گنبدكاووس را برای پرورش اسبهای اصیل به پایتخت آوردند و اینجا اسكان دادند. جمعیت مهاجر كمكم روستاهای هاجر آباد، چمنآباد، یانگ چشمه و همه سین را شكل دادند و در كنار دامداری و كشاورزی به پرورش اسب هم مشغول شدند. روستا ۲ رشته قنات و ۱۵ دهنه چشمه آب داشت و همین به این حوالی زندگی میبخشید. اواخر دهه ۳۰ شاه تصمیم گرفت مراتع این منطقه را به دلیل آبوهوای خوش به شكارگاه سلطنتی تبدیل كند. حكومتنظامی از همان زمان آغاز شد. برای ۱۰ سال ساكنان این روستا تحتفشار و ارعاب و تهدید قرار گرفتند. كمكم دامداری مختل شد، از كشاورزی جلوگیری كردند. بهمرور كار بالا گرفت و تعدادی از روستاییان را به جرمی نامعلوم در قزلقلعه زندانی كرند.»
وقتی آبادی متروكه شد
از جهانگیرخان میپرسم راست است كه همان روزها برای فرار روستاییها سه حلقه شیر را در «همه سین» رها كردند. ابرو میجهاند و با یاد آن روزها سرش را با تأسف تاب میدهد: «چرا باید دروغ باشد؟ روستاییها قانع هستند. خواستهها و آرزوهای كلان ندارند. سرشان به آب و آبادیشان گرم است. اهالی همه سین خویشتندار بودند. مدام از شهربانی به روستا مراجعه میكردند و از بخشدار میخواستند روستاییها را باقیمتی ناچیز راضی به فروش زمینهایشان كنند. وقتی دیدند كه ما قصد ترك روستا را نداریم سه حلقه شیر را در روستا رها كردند. مردم روزهای طولانی در خانه میماندند. كشاورزی هم مختل شده بود. راهی برایمان باقی نگذاشتند. اهالی یكبهیك روستا را ترك كردند و كمكم همه سین ریخت و روز آبادیهای متروكه را به خود گرفت. دیگر نه خبری از پرورش اسب در تپهماهورها بود و نه از كشاورزی در زمین های زراعی چند هكتاری. مدرسه و حمام عمومی هم تخریب شد، البته ناگفته نماند كه مأموران حكومتی برای تخریب بارگاه امامزاده عبدالله هم اقدام كردند؛ اما راننده بولدوزر همان شب خوابی دید و از این خبط و خطا منصرف شد. در تمام آن سالها اهالی به هركجا كه شكایت كردند پاسخی جز زندان، تبعید و شكنجه دریافت نكردند. تا اینكه راهپیماییهای سال ۵۷ به اوج رسید. در همان روزها بود كه تعداد زیادی از اهالی روستا برای بازپسگیری خانه و كاشانهشان غسل شهادت كردند و به روستا آمدند و برای بازپسگیری خانههایشان با عمال شاه درگیر شدند.»
بافت روستا دستنخورده ماند
سرانجام مقاومت روستاییها نتیجه داد. تا زمستان سرد ۵۷ از راه برسد اهالی امامزاده، مسجد و خانه قدیمی را به تصرف خود درآورده بودند و حاضر به ترك روستا نشدند. انقلاب پیروز شد. بزرگان روستا به نمایندگی از اهالی برای دریافت و حقوحقوقشان راهی شورای انقلاب شدند. پس از دستور امام راحل، تمام سندهایی كه به نام دربار شده بود به مالكان اصلیاش بازگشت. سال ۵۹ برای اهالی روستای همه سین آغازی سال رسیدن به حقوق ازدسترفتهشان بود. سرخهحصاری از ساخت دوباره مدرسه میگوید: «در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب روستا صاحب مدرسه شد. به مالكان سند تكبرگ دادند و در سال ۶۱ همه سین در حوزه استحفاظی شهرداری منطقه ۱۳ قرار گرفت. ازهمان روزها به دلیل نزدیكی به تهران خیلی از سرمایهداران راغب بودند در روستای ما صاحب ویلا شوند؛ اما خوشبختانه با سختگیریهای شهرداری بافت روستا دستنخورده باقی ماند.»
مصائبی كه رو به اتمام است
میدان اصلی روستا با رشته پرچمهای كوچك رنگی كه آن را دوره گرفتهاند محل تجمع همسایههای قدیمی شده است. گوشهای از میدان چادری برپاشده تا خانمهای روستا صنایعدستیشان را در آن به فروش برسانند. مهرانگیز رحمانی متولد سال ۲۵ است و در همه سین زعفران پرورش میدهد. از اینكه این روستا بهزودی صاحب آب شرب و گاز میشود خوشحال است: «اهالی همه سین مشكلات زیادی را پشت سر گذاشتهاند اما در عشق و علاقهشان به آبادیشان رنگبهرنگ نشدند. ازاینجا تا تهران راهی نیست اما باوجوداینكه ما در تمام این سالها از گاز و آب شهری بیبهره بودیم دل این را نداشتیم كه آبادیمان را ترك كنیم.» رحمانی میگوید خانمهای روستا با تولید صنایعدستی كمكخرج خانوادههایشان هستند: «امروز قرار است كلنگ پروژه گازرسانی به روستا زده شود. به مناسبت این اتفاق كه همزمان با جشن چهلسالگی انقلاب شده است نمایشگاهی از محصولات خانگی و صنایعدستی كه دسترنج خانمهای روستا است برپا كردهایم. به آینده روستا دلخوشیم و با همین تولیدات متنوع اینجا میمانیم.»
همه سین مقصد گردشگری همه میشود
با لبخندی كه انگار به لبهایش سنجاق شده در غرفهاش میزبانمان میشود. خانم احمدی از بومیهای قدیمی همه سین است و میگوید بیش از ۷۰۰ خانوار در این روستا زندگی میكنند: «برخلاف باقی روستاها همه سین هیچوقت از سكنه خالی نشده است. با توجه به تعداد بالای خانوادههایی كه در این روستا زندگی میكنند از مسئولان میخواهیم این آبادی را در اولویت محرومیتزداییشان قرار دهند. نبود آب شرب شهری و وسایل نقلیه عمومی از مهمترین مشكلات اهالی اینجاست كه امیدواریم به یمن چهلسالگی انقلاب این كمبودها همپشت بند هم رفع شوند. همه سین روستایی بوده كه شاه مملكت خواهانش شده. اینجا ظرفیتهایی دارد كه در همه این سالها به آنها توجهی نشده است. اگر به این روستای خوش آبوهوا توجه شود اینجا خیلی زود تبدیل به مقصد گردشگری عمومی خواهد شد.»
هر چه داریم از وجود بارگاه این امامزاده است
با نیروهای جوان بسیجیاش سرگرم سركشی به غرفههای نمایشگاه است. برقایی از فرماندهان بسیج همه سین ساخت بارگاه مطهر امامزاده عبدالله را از مهمترین دستاوردهای مردمی در این روستا میداند و میگوید اهالی این روستا هر چه دارند از وجود مبارك این بارگاه است: «خوشبختانه در طول سه سال گذشته با همكاری و كمكهای مردمی موفق به ساخت بارگاه امامزاده عبدالله شدیم. وجود مبارك این بقعه بركت همه سین شده است. اهالی به این بارگاه ارادت ویژهای دارند و یقین داریم با پایان یافتن عملیات عمرانی این بارگاه پای آبادانی به روستایمان باز میشود.» جشن پیروزی انقلاب امسال برای همه سینیها دلنشین تراز همیشه برگزار میشود. همه به آینده این آبادی ۳۰۰ ساله خوشبین هستند و حالا تحمل همه آن مصائب و محرومیتها را به فال نیك میگیرند.
