ریپورتاژ آگهی
افسانه عمو كردعلی

افسانه عمو كردعلی

در منطقه داران افسانه ای رایج است به نام عمو كردعلی در آغاز چارچار هفت بهمن تا ۱۴ بهمن به كوه می رود ومردم اورا همراهمی می كنند
  • 1400/11/30
  • استان : مرکزي
  • شهر : اراک
  • دسته : آداب محلی ایران
آدرس : شهر اراك
تلفن : 66059000-021

در منطقه داران افسانه ای رایج است به نام عمو كردعلی در آغاز چارچار هفت بهمن تا ۱۴ بهمن به كوه می رود ومردم اورا همراهمی می كنند. به صورت نمادین اورا بدرقه می كنند وقتی كردعلی به كوه می رود آشی پشت پای او می پزند.هشت روزی طول می كشد كه كردعلی به كوه می رود ووقتی برمی گردد. در استقبال از كردعلی در دامنه كوه با كردعلی برمی گردند كردعلی چوبی در دست دارد كه آنرا پرت می كنداگر چوب داخل آب بیفتد معتقدند باران بیشتر ی در ادمه سال می بارد .واگر جوب به خشكی بیفتد می گویند خشكسالی خواهد شد .واگر چوبش به بوته بیفتد می گویند باد شدیدی بیشتری می وزد واگر چوبش روی برف بیفتد می گویند برف بیشتر ی می بارد آغاز بازگشت كردعلی آغاز چله كوچك چله روز دوم سال است. در بازگشت كردعلی از كوه به او هدیه خوراكی وپول به او می دهندواز او تجلیل می كنند ودعا می كنند كه سال پر باران باشد واب سالی باشد وخشكسالی برطرف شود ورونق به كار وكسب آنان عطا شود كردعلی در فرهنگ مردم داران پیشینه بسیار كهنی دارد وبزرگتر ها به آن اعتقاد دارنداین مراسم نمادین افسانه ی عمو كردعلی در جاهای دیگری هم اتفاق می افتدمثلا در منطقه الوند عمو كُردعلی در پنجم بهمن ماه، بار و بندیل و آ ذوقۀ و توشۀ سفر خود را برمی‌داشت و روانۀ كوه الوند می‌شد، در شب دهم بهمن خود را به قلۀ كوه می‌رساند و تا صبح در داخل غاری بیتوته می‌كرد و صبح روز بعد راهی را كه رفته بود برمی‌گشت و روز پانزدهم بهمن یعنی چهل و پنجم زمستان به دامنۀ كوه می‌رسید و به ده برمی‌گشت. این ده روز از سال را “كُرده به كوه” می‌گفتند. مردم عقیده داشتند، در ایام كُرده به كوه اگر باد می‌وزید عام كردعلی خودش را به چِزّه زده است، اگر برف می‌بارید، عام كردعلی خودش را به برف و آب زده و اگر هوا گرم و آ فتابی می‌شد و باد نمی‌وزید عام كردعلی خودش را به گون زده است. در ایام كُرده به كوه هر وقت هوا سرد می‌شد و آفتاب زیر ابر پنهان می‌گشت، بچّه‌ها كه نمی‌توانستند بازی كنند، این شعرها را می‌خواندند: عـــــام كردعــــلی آفتو كن یــــه مَـن روغـــــنِه او كـــن ایــــما بچـّـــای گـــرگـــــیم این جا از ســــرما مُــــردیم عصر روز پانزدهم بهمن كه می‌شد، می‌گفتند: «عام كردعلی از كوه پایین آمده و به ده رسیده است.» موقع غروب آفتاب، بچّه‌ها و جوانان رباط مراد در محلی كه به آ ن “چاله گوگل” می‌گفتند، چند كُپّۀ آتش روشن می‌كردند و با شور و هیجان به پایكوبی می‌پرداختند و هر چند نفر دست به دست هم داده و دور یكی از كپه‌های آتش می‌چرخیدند و شعر می‌خواندند.

افسانه عمو كردعلی-TnhCKaPNbe