محمد نادری ملقب به مملیكا؛ راهنمای سفر، جهانگرد و بلاگره. اون خودش رو یه مهندس مكانیك میدونه كه عاشق سفر كردن، ماجراجویی و عكاسیه و آدمها بخش اصلی سفرهایی كه داره هستن. مملیكا در سفری به آمریكای مركزی، چند ماهی رو در مكزیك سپری میكنه و كشوری كه بیش از دویست سال از مستقل شدنش میگذره و دیدنیهای بسیاری داره. اون اطلاعات كاملی از «مكزیك» و موزه بینظیر هنرمند مكزیكی«فریدا» ارائه میده، با ما همراه باشید تا از طریق مملیكا بیشتر راجع به مكزیك و جاذبههای گردشگری این كشور بدونیم.
مملیكا از قدمت و پیشینه مثال زدنی مكزیك اینطور میگه: "نخستین آثاری كه از انسان در آمریكای مركزی به دست آمده متعلق به ۴۰ هزار سال پیش در مكزیك است. پس از سه قرن، سرانجام در سال ۱۸۱۰ استقلال مكزیك از اسپانیا اعلام شد. در حدود ۹ هزار سال پیش سرخپوستان عهد باستان به كاشت ذرت روی آوردند از این اتفاق به عنوان یك انقلاب فرهنگی یاد شدهاست. قوم مایا از مشهورترین قبایل سرخپوست مكزیك بودند كه معمولاً شهرهایشان را در دل جنگلهای بارانی میساختند و دستآوردهای بسیار چشمگیری در هنر، معماری، ستارهشناسی و ریاضیات داشتهاند.
به مدت نزدیك به سه هزار سال مناطق آمریكای مركزی در محدوده مكزیك امروزی محل استقرار تمدنهای پیشرفته سرخپوستی بودند. اما در سال ۱۵۱۹ تمدنهای بومی مكزیك از سوی اسپانیاییها مورد حمله قرار گرفتند. اسپانیاییها با توسل به سلاحهای آتشین توانستند تمدنهای آزتك، مایا و اولمك را در مكزیك شكست دهند و این كشور را به تصرف خود درآورند."
اون در ادامه به شرایط اقلیمی و ثروت ۱۱ اُمین اقتصاد بزرگ دنیا میپردازه: "شمال این كشور خشك و غیرقابل كشت بوده، در حالی كه جنوب، مرطوب و گرم است. بلندترین نقطه آن قله سیتلال تپتل(اوریسابا) با ۷۰۰، ۵ متر ارتفاع میباشد. واحد پول آن پزوی مكزیك (Mex. $) است. هر دلار ۱۹ پزو است. علامت پولشان مثل دلار امریكا با یك خط كمتر است. مكزیك ۱۱ اُمین اقتصاد بزرگ دنیاست. استخراج ذخایر بزرگ گاز طبیعی و نفت توسعه خارقالعاده اقتصادی كشور را در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میسر ساخت. هماكنون نیز مكزیك بخش بزرگی از ثروت فزایندهاش را مدیون منابع نفتیاش است. مكزیك همچنین جزو ۱۰ كشور برتر در تولید غلات در جهان است."
مملیكا در سفرش به مكزیك با یكی از برجستهترین هنرمندان این دیار آشنا میشه و تصمیم میگیره تا از خونه این نقاش دیدن كنه، اون درباره «فریدا كالو» و فراز و فرودهای زندگی این هنرمند اینطور میگه: "فریدا كالو یك نقاش و هنرمند مكزیكی هست كه ظاهرا طرفداران زیادی هم در ایران داره. من نمیشناختمش و به واسه سفرم به مكزیك كه هنوز هم ادامه داره اشنا شدم باهاش و یك بار از خونش كه الان موزه شده نیز بازدید كردم.
به دلیل فلج اطفال در ۳ سالگی، بعدا پای راست ایشون لاغر تر از پای دیگرش میشه و تصمیم میگیره همیشه دامن بلند بپوشه. در ۱۸ سالگی وقتی كه دانشجوی پزشكی بوده یك تصادف شدید رانندگی داشته كه از نقاط مختلفی مصدوم میشه و به خاطر فرو رفتن میله در رحم، تا آخر عمر از داشتن بچه محروم میشه. بعد از تصادف و خانه نشین شدن، شروع به نقاشی كشیدن كرد. البته به مرور حالش بهتر شد و توانست راه بره، اما كاملا از پزشكی به نقاشی نقل مكان كرده بود."
مملیكا راجع به دوران بزرگسالی فریدا این توصیفات رو داره: "بعد از تصادف، نامزد قبلیش از ازدواج منصرف میشه. ایشون نقاشی های پرتره خودش رو پیش یك نقاش معروف به اسم دیگو ریورا میبرده كه بعدا عاشق هم میشن و ازدواج میكنن. دیگو ۴۲ ساله و فریدا ۲۲ ساله. اونها فقط یك بار بچه دار شدن كه اون هم سقط شد. بعدها هر كدوم شریك های جنسی مختلفی داشتن و نشان از تزلزل رابطشون داشته. تا اینكه پس از ۱۰ سال، فریدا همسرش رو همبستر با خواهر كوچكش میبینه و طلاق میگیره. اما همیشه از اون به عنوان یك هنرمند بزرگ یاد میكرده. در یك سال آخر عمر، به خاطر بیماری قانقاریا یك پاشو قشع میكنن و روی ویلچر بوده و معتاد میشه. پس از مرگ، خاكسر اون رو در یك كوزه قدیمی در خانهاش كه الان موزه شده نگهداری میكنن."