هانی گرمله آبادیی در كوهستان اورامانات
هانی گرمله آبادیی است در غرب ایران، استان كرمانشاه ، شهرستان پاوه ،بخش نوسود، در نقطه صفر مرزی با كردستان عراق وهم مرز با آبادی بیاره عراق . مردم اینجا گویش هورامی ( كردی) دارند و مسلمان هستند.خانه های ده هانی گرمله در حین جنگ هشت ساله ایران و عراق كاملا” تخریب شده بودند وباغهایش خسارت زیادی را متحمل شدند و بسیاری از درختان میوه خشكیدند. از این رو برای درك این نگارش می توان چهار دوره زمانی برای این ده كوچك در نظر گرفت :
یك) هانی گرمله كهن
دو) هانی گرمله قدیم (قبل از انقلاب اسلامی )
سه) هانی گرمله پس از انقلاب و قبل از جنگ
چهار ) هانی گرمله تازه (پس از هزینه های انسانی و مادی جنگ تحمیلی)
هانی گرمله از دو واژه هانه به معنی چشمه و گرمله به معنی گرمی ساخته شده است . این نام در واقع نام
چشمه ای است در مركز ده كه گویا در طول فصول سال از گذشته تا حال میزان آب آن كاهش و افزایش داشته اما هرگز نخشكیده واین چشمه همیشه گرم و جوشنده جریان داشته است. و این احتمال وجود دارد كه دلیل سكنی گزیدن مردم كهن ده و ایجاد آبادی هانه گرمله بوده است .
آنچه در مورد هانی گرمله كهن شنیده ام ; چون این آبادی در قدیم صعب العبور و فاقد جاده( دو یا سه سالی قبل از انقلاب برایش جاده زدند) بود و دور از حكومت های مركزی قرار داشت حكامی محلی به نام بگ داشته است. برخی از این بگ ها در زمان های بسیار دور بر جان و مال و ناموس مردم حاكم بودند و بر رعیت، ظلم روا می داشتند . بگ ها و خانواده شان (بگ زاده ها ) به اصطلاح طبقات اجتماعی اقتصادی برتر آبادی بوده اند. پس از دوره كهن در قدیم این ده، كد خدا داشته است . كدخدا مردی خردمند از میان مردم آبادی و مورد تایید اهالی و رابط امور مردم با حكومت بود.آخرین كدخدای ده، قبل از انقلاب، محمد سعید طیبی فرزند محمد رشید فرزند قادر می باشد كه پس از كد خدا محمد كریم حدود سال ۱۳۳۰ (ه.ش) تا بیش از بیست سال كدخدای ده بوده است. ایشان تلاش می كردند تا تاثیرشرایط جبر و ظلم حكومت بر مردم و بی عدالتی زمان را بر مردم ده با تصمیم گیری های خردمندانه بكاهد.
شغل مردم هانی گرمله قدیم باغداری و دامداری بوده است و باغداران در تابستان به خانه باغ هاشان در كنار چشمه هاوجویبارها كوچ میكردند ودر آغاز سرمای زمستان به ده باز می گشتند. و دامداران ده در فصل بهار به خانه های كوهستانیشان كه در زبان محلی« هوارگه »نامیده می شود می كوچیدند و با این اوصاف و گویایی شواهد آن، علاوه بر محصولات باغی محصولات لبنی طبیعی و خالص و گوشت دام هایشان راهم داشتند و این، اثبات سازگاری كامل این مردم با شرایط طبیعی محیط شان بوده است و بهینه ترین رابطه با طبیعت را دارا بوده اند.
این گونه زیستن مستلزم مبارزه سر سختانه زنان و مردان ده با خشونت طبیعت و كوهستان مخصوص منطقه بوده است . آنها جهت تامین علوفه زمستانی دامهاشان و هیزم های بخار ی های زمستان از كوهستان علوفه و هیزم جمع آوری ودر انبارهاشان ذخیره می كردند..در فرهنگ قدیم آبادی چون مردان و پسران نیروی كار بودند بنابر این مرد سالاری رواج داشت . هرچند كه زنان آبادی علاوه بر نقش سنتی و طبیعی پرورش نسل و آشپزی و پختن نان سنتی كردی (نانوایی نداشتند) و شستشو در كنار چشمه ها (امور بهداشتی خانواده) و دوشیدن دامها و درست كردن شیر،ماست دوغ و كره و سر شیر و… در جمع آوری هیزم و علوفه و دامداری و باغداری پا به پای مردان تلاش می كردند، بنابر این میزان كار كردن آنها حتی فراتر از میزان كار مردان بود اما سهم آنها از درآمد و ثروت هیچ بود و محكوم به پذیرش امر پدر سالاری در محرومیت ازارث و تحصیل و مجبور به تن دادن به ازدواج اجباری بودند. وضع زنان این ده پس از انقلاب آرام آرام تحول یافت و عادلانه تر شد. در شرایط قدیم، مردان آبادی هم از لحاظ شرایط سیاسی زمان وهم به دلایل امكانات محدود و محرومیت های دیگر به سختی می توانستند ادامه تحصیل دهند.
مكان مذهبی:بارگاه امامزاده محمد غیبی در این آبادی ، در نزد مردم ده مكان شناخته شده مقدسی است . گویا امامزاده در گذشته های دور در شهر بغداد توسط حاكم ظالم آن، مدتی زندانی شده است و پس از رهایی از زندان به همراه مرید خویش به نام صوفی خداداد به اورامانات عزیمت ودر هانی گرمله جان به جان آفرین تسلیم می كند. و مرسوم بوده است كه مردم این ده و آبادی های مجاورش عصر های چهارشنبه برای زیارت امامزاده به این مكان می آمدند. و گویا در قدیم به هنگام وقوع خشكسالی ها، طایفه ای سرشناس و پاك به نام «گچینه»از عراق با انجام مراسم آیینی مخصوص برای دعای باریدن باران بدین مكان می آمدند . مردم محلی به استجابت این دعاها ایمان داشتند( همچنان كه تجربه شان نشان می داد) مدتی پس از این دعا، باران می بارید.
مدرسه هانی گرمله:در هانی گرمله قدیم مدرسه در همان مكان حال حاضرش قرار داشت .و تنها در سطح دبستان بود و سطوح دیگر تحصیلی را نداشت. این دبستان كه «خُرّم»نام داشت تنها دارای شش اتاق بود كه یكی از آنها انبار و یكی دیگر دفتر ویا منزل معلم بود. از افرادی كه در این دبستان مدیر و معلم بود مردی شخیص به نام مرحوم باقر خالدی و هانی گرمله ای بو د.سبك تربیتی ایشان همان سبك مرسوم زمانه كه مبتنی بر تنبیه و ارعاب دانش آموزان جهت انجام تكالیف بود. به هر حال ایشان دلسوز و خیر خواه شاگردانش بود و از آیین نامه های وقت پیروی می كردند. از جمله دیگر معلمان ده در گذشته مرحوم ملا محمد حق پناه كه از مردم ده مجاور (كی منه) و اسعد لایی و شهیدان خسرو رحمان زاده و فرهاد فتحی بودند. آقای رحمان زاده را مردم ده به مهربانی و رئوف بودن می شناختند مدرك ایشان دیپلم قدیم بود. و بعدها در جنگ تحمیلی در كوه پشت نیسانه(روستایی در منطقه اورامانات) به نام بیلت شهید شد. آقای فرهاد فتحی پس از مدتی برای ادامه تحصیل رهسپار كشور انگلیس می شود اما مامورین جلاد ساواكِ شاه، ایشان را مدتی بعد به قتل می رسانند و خانواده و مردم هانی گرمله در سكوتی سرشار از خشونت خفته در ماتم ودر خفا- از ترس جور حكومت- عزا گرفتند. و به این دلیل پس از پیروزی انقلاب این مدرسه مزین به نام شهید فرهاد فتحی شد. در زمان محمد رضا شاه پهلوی برای انجام امور اداری(مثل ثبت اسناد) این ده ومردمِ تا حد زیادی محروم از سواد و تحصیلش حتی گاهی كار گذاران اسراییلی استخدام می شدند.آری،كام این مردم با تمام كوچكی آبادی شان ، طعم تلخ ستم را چشیده است. و این نگارش تنها بیان غیر سو گیرانه واقعیت و هویت نیست بلكه بیان رنج ها و خون دل های ناشی از درد های مشتركشان است. فرهنگ و هویت این آبادی( در سهم به نوعی كوچك اما ارزشمندش) شریك تمدن سازی منطقه وجامعه بزرگترش بوده است.
جنگ تحمیلی : در جریان جنگ تحمیلی هانی گرمله و ساكنینش از جمله آبادیها و مردمانی بودند كه هزینه های انسانی و مادی فراوانی را متحمل شدند. مردم این ده از آثارمخرب روحی ،جسمی، اجتماعی و بی خانمانی وآوار گی از مال و مسكن شان رنج و مشقت زیادی كشیدند و مجبور بودند برای مصونیت از تجاوز زمینی نیروهای بعث به شهر های مریوان و پاوه مهاجرت كنند، هر چند این شهرها هم كاملا” امن نبودند و شرایط جنگ زده گی بر مردم حاكم بود . پس از جنگ بازسازی منطقه آغاز شد و برخی از مردم اندك اندك به آبادی باز گشتند اما برخی دیگر در همان شهرها سكونت گزیدندو بیشتر به صورت مهمان به آبادی باز می گردند.
چشمه های هانی گرمله : در طبیعت ناب و دیدنی هانی گرمله از زیباییهایی كه هر بیننده را مجذوب می سازد ، بیشماری چشمه ها یش است كه جوشنده از آب زلال وپاك برف های كوهستان شاهوی هانی گرمله است . چشمه های فراوان اصلی و فرعی جاری در هانی گرمله سبب رونق گرفتن باغ های انبوه و ثمره دادن میوه های مرغوب و آبدار و فراوان بوده است .
چشمه مرگ یا گلابی( هانه مرو):در نزدیكی مدرسه هانی گرمله چشمه هانه مرو قرار دارد و دو دلیل احتمالی برای نامش وجود دارد: اول اینكه این چشمه در هر سال بعد از سه یا چهار ماه می خشكد(به عبارتی دیگر می میرد) به همین دلیل به آن هانه مرو(چشمه مرگ ) گفته اند.و دلیل دوم برای این نام ،احتمال وجود درخت گلابی كوهی در گوشه چشمه بوده است. زیرا« مرو» در زبان محلی هورامی دو معنی دارد:مرگ و گلابی.
رود خانه خروشان دره هانی گرمله از برف كوه های شاهو (هیات)و چشمه های آن مثل خرخره تا چشمه كیمنه (آبادی مجاور) و چشمه های سور آرنگ كه روبروی بارگاه امامزاده محمد غیبی است و هانه مرو سرچشمه می گیردو در هنگام پس از بارندگی ها می خروشد و و باغ های اطراف دره را سیراب می كند.
چشمه سلیمان بگ:این چشمه در باغ یك بگ زاده به نام سلیمان قرار داشته است به همین دلیل به آن چشمه سلیمان بگ گفته می شود. در آغاز فصل گرما مردم باغدار ده به «خانه باغ » هاشان كوچ می كردندو تا اوایل پاییز آنجا می ماندند. هم از نزیك تر باغداریشان را انجام می دادند و هم از گرما و گرد و غبار محیط ده مصون می شدند. و اغلب از آب چشمه هایی مثل سلیمان بگ استفاده می كردند.زلالی آب سخاوتمند و جوشان چشمه سلیمان بگ،بیننده را به سنگ ریزه های روشن ته چشمه خیره می كند و می توان زیبایی را باصریح ترین تصویر بی بدیلش نظاره كردو شاید آدمی به این همه محرومیت از طبیعت بكر حسرت بخورد.
دراطراف این چشمه در گذشته چایخانه سنتی و كبابی قرار داشته است وجایی برای دور هم جمع شدن مردان آبادی بوده است . البته مغازه هایی برای تامین مایحتاج مردم مثل پارچه و دیگر اقلام هم اینجا قرار داشت و شبیه بازارچه بوده است.
چشمه میدان:چشمه میدان، چشمه ای در انتهای خاك هانی گرمله در مرز با آبادی بیاره عراق است.آنجا هم گاهی محل دور هم گرد آمدن مردم ده بوده است به این دلیل به آن چشمه میدان گفته اند.
مردم مسلمان ده، در كنار هر چشمه شان مكانی مسطح از سنگ و سیمان (ته ون نما) برای نماز گذاردن درست كرده اند.آنان مردمی پاك دین ازجنس روشن و زلال چشمه هایشان بوده اند.
دیگر چشمه ها:چشمه خانم ، چشمه آلوچه (هلوچه) ، چشمه دایی سلیم، چشمه حاجی عثمان، چشمه حاجی حامد، چشمه محمد ویس.
میوه های درختان هانی گرمله : گردو، توت(سرخ توت،توت خالدی،توت كومه دره، توت بی تخم و توت تهرانی)،گلابی،آلوچه، هلو، سیب محلی، شفتالو ،زرد آلو، انار، انجیر( كوچ سیاه، كوچ زرد، مجیفی یاسبز رنگ، كوچ كال)، انگور(لك لك، دره بول،اسكری، دیمی).
درختان كوهستان:ون، بادام كوهستانی،گلابی وانجیركوهستانی.
حیوانات كوهستان: بز كوهی (آهو)،گرگ،خوك،سمور ،خرگوش، كبك(ژرژ)،عقاب (دال)و… .
كوهستان بهاری هانه گرمله محل جمع آوری گیاهان خوراكی كوه توسط اهالی اش بود.گیاهانی مثل كنگر، ریواس، شنگ، قارچ كوهی، پونه و گیاهان معطری چون سور هراله (گل آن صورتی است)،چنور، برزلنگ و… .
بنا براین هانه گرمله دو شكل از طبیعت را داراست: باغ و كوهستان كه در هر چند قدم برداشتن از آن منطقه چشمه های جوشان قرار گرفته است و نه تنها مردمان محلی بلكه دیگران را هم مجذوب زیبایی طبیعتش می كند.كوهستان بهاری ده تابلوی هنری شاهكاری است كه گویی زمینه كوه هایش با مخمل سبز فرش شده است و روی فرش را با طرح ریزی انواع گلهای بهاری مزین ساخته اند.مردم این نقطه از اورامانات مردمی سختكوش و با اراده بوده اند و علاوه بر سازگاری با خشنونت طبیعت دوران های تاریخی سختی را هم پشت سر نهاده اند و تمدن این منطقه را حفظ نمودند. در هر شرایطی همواه و به ناچار به كوره راههای هویت خویش باز خواهیم گشت و آنرا كنجكاوانه می جوییم حتی اگر هویتمان به كوچكی هانی گرمله نسبت به كره زمین باشد.
