در نه كیلومتری شرق كلاله در دهستان آق سو در كوهپایه ای مصفا و چشم نواز روستایی واقع است بنام آجان سنگر لی كه دو رشته كوه ، كیمور كور و اشیك یال در شمال و جنوب دایره وار آن را محصور كرده است ، در دامنه رشته كوه شمالی زمین های حاصل خیز كشاورزی وجود دارد و رشته كوه جنوبی پوشیده از درختان مثمر از قبیل زالزالك ، كندس ، آلوچه ، هندی خرما و درختان غیر مثمر نظیر: بلوط ، ممرز ، اینجیلی ، توسكا و آفرا و نمای جنگلی بسیار زیبا ، در هر دو رشته كوه چشمه های فراوان و مناظر زیبا قرار داشته است ، این روستا در گذشته های نه چندان دور به نامهای ساری باش اوبا ، توت لی آجان ، یوقارقی آجان و آجان ـ قانجیق نیز نامیده شده است .
درباره ی وجه تسمیه آجان سنگرلی باید گفت كه تركیبی است از : آجان و سنگرلی ،آجانی ها مردمانی از گوگلان بوده اند كه اول بار در ارتفاعات جنوبی رود گرگان در مكانی بنام آجان آدا ـ در رشته كوه اشیك یال كه از بولانچاق شروع شده و به قره یسر ختم می گردد ـ سكنی گزدیده اند ، لغت شناس و پژوهشگر ایل قشقایی آقای مردانی آجان را چنین معنا می كند : «آجان (صفت فاعلی) از كلمه آجئماق به معنی جدی بودن ، تند شدن و تند مزاج بودن می باشد ، درست مانند كلمه ی عباس در عربی كه به معنی ترش رو و تند مزاج می باشد .» اما در مورد پسوند سنگرلی ، یكی از بزرگان معتقد است كه پسوند سنگرلی به سبب وجود عوارض طبیعی و جغرافیایی و موقعیت ممتاز سوق الجیشی و نظامی گری محل سكونت مردمان آجان می باشد ، كه به آن اضافه شده است ، یعنی آجانی هایی كه دارای سنگرند ؛ و آن را اینگونه تشریح می كند :
در گذشته های بسیار دور در بلندترین نقطه اشیك یال كه نامش قاراوول دفه است و نیز در روبروی روستای آجان یللی درست مشرف به روستای آجان غاراخوجه در محلی به نام داش دفه دیده بانانی می گماشته اند تا با افروختن آتش در شب و در روز با تولید دود مردم آجان را از سواران و یاغی هایی را كه از راه دور می آیند ، آگاه نمایند . این هم اضافه شود كه در بالای چشمه ی آق سو در جنوب آجان سنگرلی فعلی منطقه ای وجود دارد به نام بیگ لیك، همان گونه كه از نامشان پیداست ، زیستگاه خان ها و بیگ ها درازمنه گذشته بوده ،و این موفقیت طبیعی كه وصف شد، جهت حفاظت و حراست از آن منطقه و مردمان آن بسیار مناسب بوده است .
آجان نام عمومی مردمانی است كه در گذشته های بسیار دور بنا به شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و شغل ویژه ی خود به صورت كوچ رو می زیسته اند و هر جا كه مراتع بكر و علف زار می یافته اند ، دامهای خود را به آن جا می برده اند ، خانه های آن ها از غارااؤی بوده كه برپا و جمع كردن آن به سهولت و به سرعت انجام می گرفته است . و اما سیر كوچ و سكنی گزینی آن ها به این شرح بوده است :
منقول است كه اهالی روستاهای آجن یللی ، آجان غاراخوجه ، آجان شیر یملی ، چاقیر ، قانجیق ، آجان سنگرلی و آجان بلوك همگی از یك طایفه و قوم بوده و از یك اصل و نسب اند كه بعد از چند سال سكونت در آجان آدا ، از راه بولانچاق به سوی تنگه لی (قوجمز فعلی) سرازیر شده و در محلی به نام آق اینجیك ساكن می شوند . بعدها چند خانوار از آن ها تصمیم به جدایی می گیرند . مردمان روستای آجان یللی با كمی جابجایی در محل فعلی ساكن می شوند و به نام روستای آجان یللی شناخته می شوند . مردمان آجان سنگرلی و قانجیق (صالح آباد فعلی) پس از چند سال سكونت در محلی به نام چارمازو كه یك محیط جنگلی بكر بوده ، چند خانوار از آن ها جدا شده و روستای قانجیق (صالح آباد فعلی) را تشكیل می دهند . با این حال تا همین اواخر نیز مردمان این روستا به آجان ـ قانجیق معروف بوده و در شناسنامه ها نیز صادره از آجان ـ قانجیق نوشته می شده است . مردم آجان سنگرلی نیز از آن جا كوچ نموده و در محل هایی با نام های اینچه آدا ، مللك ، غامیش لی ، آق سو و غارری كوتل سكنی گزیده اند ، كه البته بین غارری كوتل و محل استقرار كنونی سالها به صورت (ییلاقی ـ قشلاقی) به صورت چاروا زندگی می كرده اند كه آثاری از محل زندگی آنها از جمله مسجدی است كه در مرتع پایین روستا موجود می باشد.
پروسه كوچ و نقل مكان برای یافتن چراگاه های مناسب ادامه می یابد ، در این زمان خانوارهای دیگری از این روستا از كوه جنوبی سرازیر شده بعضی ها در كناره های رودخانه پر آب دوغ و برخی دیگر در جوار سلسله جبال البرز و در همسایگی كوهسارات در جلگه زرخیز گلستان اسكان می یابند ، اینان نام آجان را همچنان حفظ كرده حتی نام محل اسكان جدید را نیز با آجان همراه ساخته اند ، روستاهایی هم چون آجان غاراخوجه ، آجان شیر یملی ، چاقیربش قارداش از این دسته اند .بنابراین بین روستای آجان سنگرلی و روستاهای یاد شده قرابت نسبی وجود داشته و ارتباطات خانوادگی و صله رحم همچنان تداوم دارد .
سكنی گزیدن مردمان آجان ـ قانجق در كوه و جنگل و طبیعت بكر ارتباط مستقیمی با پیشه و هنر و ذوق شان داشته است ، چونكه اینان در هنر چوب بری ، درودگری و ساختن لوازم چوبی غارااؤی و ابزار و ادوات اولیه زراعت مهارت خاصی داشته اند . ونیز در درست كردن وسایل و ظروف چوبی از قبیل چمچه (قاشق چوبی) اوقارا (ظرف غذاخوری چوبی) درست كردن صندوق چوبی و به ویرتألار (گنجه لحاف و تشك) وسایل اولیه كشاوری از قبیل آزال، بوییندیریق ، كؤرك (پارو دهقانی) ، تیخه ، خیزه و … توانایی خاصی داشته اند . از معروف ترین كسانی كه در ساختن و پرداختن ادوات و وسایل فوق صاحب ذوق و هنر بودند: بیگی اوستا ، آننا كچچیك ، قربان گلدی ، آننا جئق ، خاللی غارا و از متأخرین این رشته می توان محرم محرمی ، خدای نظر شیخ آجانی ، بایرام دوردی دوقدی زاده ، نوبر علی دوقدی زاده را نام برد .
از نخستین كسانی كه جوواز (نوعی دستگاه روغن كشی) را راه انداخته اند ، آننا كچچیك و گؤدیللی آقا را می توان نام برد كه حتی از روستاهای اطراف برای گرفتن روغن كنجد و آفتابگردان به آنها مراجعه می كردند.
علاوه بر داشتن تبحر در صنایع چوبی و زراعی ، مردمان آجان ـ قانجیق به مدد ذوق و قابلیت هنری و ابتكاری كه داشته اند و نیز وجود طبیعت و موهبت الهی جنگل و رودخانه ها ، توانسته اند با مهار كردن انرژی آب جاری و آبشار طبیعی و یا با ایجاد آبشار مصنوعی و تغییر مسیر آب ، آسیاب های آبی را راه اندازی نمایند . از جمله كسی كه در آجان سنگرلی در ساختن و پرداختن و تراش دادن سنگها و آماده كردن سنگ آسیاب و نصب كردن آن و سایر ادوات آسیاب آبی مهارت و سررشته داشته آرتیق اوستا فرزند حسین علی بوده است . سنگهای آسیاب را در نزدیكی های نیل كوه تراش داده و درست كرده و با وسایل ابتدایی مثل خیزه و به كمك گاوهای نر قوی و با قرار دادن چوب محكم در سوراخ وسط سنگ آسیاب و با چرخاندن و غلت دادن آن با هزار مكافات به محل آسیاب می آورده اند . آسیاب های معروف و مالكان آنها عبارتند از : قوشا دگرمن در نزدیكی سرچشمه ی آق سو و كككو دگرمنی بین اینچه آدا و آقجا آغاچ دفه كه مالكین آن ها از روستای صالح آباد فعلی بوده اند ، دگر من نظر ، پایین تر از چشمه ی آق سو و دگر منی در نزدیكی چارمازو كه ساری باش ملا ،آرتیق اوستا ، آننا كچچیك آبدال، قربان علی ، مالكین آن بوده اند و هر یك سهمی داشته اند ، و آسیابی هم بین آجان بلوك و آجان یللی قرار داشته كه قلیچ آبدال ، ساری باش ملا و قربان علی از آجان سنگرلی با خالد قلی از آجن یللی شریك بوده اند .
از بزرگان و یاش اولی های آجان كه مورد احترام مردم بوده اند و اینان در حل و فصل امور مردم پیشقدم بوده اند می توان از : ساری باش ملا ، پیش امام و معلم بچه های روستا و هم قاضی بوده از دیگر یاش اولی ها می توان یاری خان ، قربان علی ، سعد منگلی صوفی ، آننا كچچیك ، نوریم حاجی و قارلی حاجی را اسم برد .
اسامی اولین كدخداهایی كه از سوی سید محرابی نماینده دولت در آیدرویش (كلاله) و با مشورت و صلاحدید حاجی كوُرتی و حاج قربان گلدی سعدی در آجان سنگرلی ، تعیین می شده اند عبارتند از :
حاجی ساری باش ملا ، آشور گأدیك ، آننا كچچیك ، آشور گؤگ ، حاجی قارلی ، قربان حاجی ، بایرام دوردی ، نوربردی ، منگی محمد حاجی ؛ طولانی ترین زمان كدخدایی را حاج ساری باش ملا و نوربردی و منگلی محمد حاجی به خود اختصاص داده اند . زمان كدخدایی بقیه كسان از ۲ الی ۶ ماه بیش تر طول نكشیده است.در كنار كدخداها – نمایندگان سیاسی دولت- چندصباحی نیز انجمن ده تشكیل شده است. كه از معروف ترین اعضای آن ، كه برای مدت طولانی در این سمت بوده اند : بایرام دوردی دوقدی زاده ، خالی حاجی دوقدیزاده ،ملاقربان اراززاده را می توان نام برد.
از روحانیون و علمای برجسته آن زمان كه هم پیش امام و هم رهبر مذهبی روستا بوده اند، و هم اینكه شاگردانی داشته اند از این ها عبارت می شود : ساری باش ملا، حاج قربان ایشان ، حكیم ایشان، تاج الدین قاری ، چاری ملا، ملا اراز وشمه و … .
علاوه بر دامداری و زراعت و پرداختن به صنایع چوب و آسیاب ، مردم این روستا از دیرباز به پرورش كرم ابریشم اشتغال داشته اند، كه به سبب داشتن توتستانهای بزرگ به توت لی آجان نیز معروف شده است. البته كار تربیت كرم ابریشم عموماً بر عهده ی زنان خانواده است و تنها در بخش چیدن سرشاخه های درخت توت و نیز پوشاندن كرم ابریشم های بالغ ( در دوره میانی دگردیسی) برای تنیدن تارو تو لید پیله – مردان آنها را یاری می دهند. و البته پرواضح است كه ساختن ابزار ضروری جمع آوری الیاف ابریشم كه كیلدان نام دارد بعهده مردان استاد بوده است ، اما كار گرفتن تارهای ابریشم از پیله بوسیله كیلدان ، و مراحل بعدی آن از قبیل آغارت ماق، ، پت له مك ،ایش لمك، بوك دورمِك،ساریماق،یوویرمك و آن گاه تهیه كردن پارچه های ظریف ابریشمی با دستگاهی بنام تارا ، توسط زنان ماهر و هنرمند انجام می گیرد. كه بعدها بر روی این پارچه های ابریشمی، زنان نقوش زیبایی را می دوزند. در به انجام رساندن مراحل فوق و تهیه ی پارچه های ابریشمی به وسیله دستگاه تارا زنان زیر مشهور بوده اند : تاغان گول وشمه ، آدینه بیكه،آدینه گول آشوری معروف به آتاو و دوندی علیزاده .
مردم آجان نیز مانند تمام مردم تركمن صحرا تا ۱۲۹ سال پیش یعنی تا قبل از قرارداد آخال « ۱۸۸۱ م/۱۲۹۹ هـ .ق) در دوران قاجار با تركمن های آن سوی مرز در مراوده و تردد بوده اند ولی با كشیده شدن مرز میان تركمن ها، بین آنها جدایی می افتد. این تصور كه مردم این روستا از آن تاریخ یكجا نشینی را اختیار كرده باشند می توان تخمین زد كه قدمت این روستا حدود ۱۲۸ سال پیش می باشد. نوع مسكن مردمان آجان در اواخر دوره ی قاجار غارااؤی بوده است كه در مرتع پایین روستا در محلی موسوم به غارری كوتل و سید آقا می زیسته اند كه البته ترجیح می داده اند در بهار پایین تر از سنگرلی و در بالای روستای فعلی بسر ببرند. در همین ایام سه خانواده دیگر از این مردم گله و احشام خود را به مرتعی در روبه روی این او به می برند ،و لی در همان جا ساكن می شوند و به بلوك آجن معروف می شوندكه الان روستایی به همین نام است.نوع مسكن مردم آجان سنگرلی در زمان حكومت رضا پهلوی به نژده تبدیل می شود كه از چوب درختان جنگلی، نی و كاهگل ساخته می شده است.البته آنها كه متمول و مالك گاو و گوسفند بیشتری بوده اند ، خانه های بهتری با خشت خام و آجر می ساخته اند كه بنام تام و آق تام معروف است. از افراد متمول آن دوره :ساری باش ملا، یاری آقا، شیری، قربان علی ، آننا كچچیك را می توان نام برد، بنابراین می توان گنفت از سال ۱۳۱۱ یعنی ۷۷ سال پیش آجان سنگرلی فعلی تشكیل شده و مردمان آجان تا به امروز در آن ساكن اند.
در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در زمان رضاشاه ، مردم روستا شناسنامه دار می شوند و واولین شناسنامه بنام حاج ساری باش منگلی زاده متولد ۱۲۵۰ هجری شمسی با شماره شناسنامه یك صادر می شود، و شماره شناسنامه (۲) به همسر اول ایشان و شماره شناسنامه ۳ به نام قربان بیكه می باشد. قابل ذكر است كه برای گزینش نام خانوادگی از نام پدر افراد استفاده شده است، همانند اینكه چون نام پدر ساری باش « منگلی محمد» بوده لذا فامیل منگلی زاده را برایش اختیار كرده اند .و یا اراز كه اراززاده شده – قاریاغدی ،یاغدی و نادر ،نادری و قوچقلی ، قوچی زاده و چوقورخان ، چخوری و حسینعلی ، حسین زاده .
اولین سربازگیری در روستا حدود سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ صورت گرفته اما اغلب با دادن گاو و گوسفند و یا به دلیل متأهل بودن از خدمت سربازی معاف می شده اند، تقریباً در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی از سوی دولت تعدادی از نوجوانان برای درس خواندن به روستای پیشكمر كه در آن زمان با اهمیت ترین روستای منطقه به شمار می آمده و دارای تلگراف و تلفن بوده است ، اعزام می شوند كه می توان به اسامی بایرام دوردی دوقدی زاده، نوربردی حسین زاده ، خانچا گلدی ، عطاقلیچ ونونی و قربان حاجی اشاره كرد، كه از میان آن ها تنها بایرام دوردی دوقدی زاده كه از شاگردان ممتاز بوده ودر مكتب خانه نزذ تاج الدین قاری تلمّذ می نموده ،توانسته است به تحصیل خود ادامه دهد،آموزگار ایشان در پیشكمر قاضی مراد بوده ،وی بعد از چهار سال تحصیل در پیشكمر در سال ۱۳۱۸ به دبستان فروردین كلاله منتقل می شود، و كلاس پنجم ابتدایی را نزد آقای مكرمی درس می خواند.
منابع مورد استفاده :
فصلنامه مسكین غئلئیچ
بزرگان روستا : بای قلی پیوسته ، بایرام دوردی دوقدی زاده و آرتیق وشمه .
