بهطور یقین نمیدانیم نام گبه از كجا آمده است. فرششناسان امروز برای یافتن ریشه این كلمه مسیر پر پیچ و خمی را پیمودهاند. در مواقعی آن را در كنار واژه قبیح گذاشته و گاه به كلمه گایر ربط دادهاند كه اولی به معنای زشت و معمولی و دومی به معنای حفاظ است. با اینهمه، امروز گبه در لغت به معنای ضخیم و زمخت و نوعی فرش است كه دارای خوابی بلند بوده و بهصورت درشت بافت است و در ابتدا نیز بهعنوان زیراندازی بافته شده كه مانع نفوذ سرمای زمین میشده است. در آن روزها، گبهها ساده و بدون نقش بافته میشدند. بافندگان اغلب از محیط و طبیعت اطراف الهام میگرفتند و طرحهای ذهنی خود را روی گبهها بهكار میگرفتند و چون بافنده آن را برای نیاز و مصرف شخصی خود تولید میكرده در بافت آن از ایدههای ذهنیاش بهره میگرفته و گاهی آرزوهایش را روی گبه به نمایش میگذاشته است.
مانند نقش چادر كه شاید به معنای داشتن سرپناهی ثابت بوده یا نقش انسان به عنوان خانواده و نقشهای دیگری كه هر یك معنای نمادین مشخصی داشتهاند. گبه دستبافتهای با اصالت است و نقوشی كه در بافت آن بهكار رفته آن را از سایر دستبافتهها متمایز میكند. اغلب طرحهای گبه كه در قالب طرح شیر، طرح خشتی یا قابی شكل، طرح حوض گبه، طرح گل گبه، طرح ایلاتی، طرح درخت، طرح راهراه، طرح خانه درهم و طرح كف ساده نقش زده میشوند، ملهم از طبیعت اطراف بافندگان و بر اساس ذهنیت آنها بوده است.
بافت گبهها اما به مرور دستخوش تغییراتی شده است؛ چنانكه گبههایی كه در قدیم بافته میشدند خود رنگ بودهاند، یعنی پشم گوسفندان را بدون تغییر رنگ بهكار میگرفتند؛ به این صورت كه اگر بافنده روز خوبی را سپری میكرد رنگ سفید را بهكار میبرد و اگر روز ناخوشایندی داشت رنگ سیاه در دستبافتهاش نمودار میشد. به مرور زمان بافندگان از رنگهای گیاهی و طبیعی برای پشمهایشان استفاده كردند و نقوش ذهنی خود را با این پشمهای رنگین تركیب كردند. بعدها استقبال خوبی از این گبهها به عمل آمد و برای سرعت بخشیدن بهكار رنگهای شیمیایی جایگزین رنگهای طبیعی شد و همچنین ماشین ریسندگی جای پشمریسی دستی را گرفت؛ همچنانكه با از میان رفتن طرحهای قدیمی و ذهنی، طرحهای جدید به میان آمد.