دشت قزوین در شرق استان قزوین دارای یكی از كهنترین زیستگاههای انسانی است. كاوشهائی كه به منظور شناسایی محوطههای باستانی این منطقه انجام شده از زندگی انسان در ده هزارسال پیش در این نواحی حكایت میكند. از جمله سفالهای جدیدی كه در تپهای باستانی در ابراهیم آباد كشف شده، كاربرد آنها را تا نه هزاره پیش نمایان میسازد. باستان شناسان دشت قزوین را به عنوان یكی از نخستین پایگاههای استقرار بشر در مركز فلات ایران میدانند. حصار خروان، دهستانی در شرق قزوین است كه از شمال به دامنههای البرز (ارتفاعات طالقان-الموت) و از جنوب به دشت حاصلخیز قزوین منتهی میشود. گزارش زیر به موقعیت اقلیمی و تاریخی این دهستان میپردازد. نام و نسب حصار خروان، از مجموع دو روستای متحد به نامهای “حصار” و “خروان” تشكیل شده است. پیشتر روستای خروان در مجاورت امامزادگان احمد و محمود (سلام الله علیهما)، قرار داشته و گویا بر اثر تهدیدهای مهاجمان و احتمالا تركتازیهای مغول، اهالی خروان هم به روستای حصار كه حدود ۲ كیلومتر با هم فاصله داشتند، پیوستهاند.معمرین و كهنسالان روستا، خرابههای خروان را در مجاورت این دو امامزاده دیده بودند. آنها براین اعتقاد بودند كه خروان به معنای خورایوان-ایوان خورشید-بوده است. این ایوان-طاق بزرگ- سردر ورودی یك كاروانسرا در مسیر ری-قزوین بوده است.آب شُرب خروان قدیم، از قناتی كه هنوز آثار چاههای آن پابرجسات از دامنههای زرجه بستان، تامین میشده است. مسیر این قنات پس از انتقال خروان به مجاورت حصار، به سمت مكان جدید منحرف شده است كه هنوز مظهر آن در خیابان سرچشمه كنار بزرگراه قزوین-تهران كمی پائینتر از منبع آب موجود است. آثار باغهای كهن، قبرهای قدیمی و خاندانی(اَجز) در كنار امامزادگان هنوز مشهود است. بین دو روستا، پیوندی قدیمی برقرار بود. به طوری كه در سدههای دور، اهالی روستای حصار نیز اموات خود را در مجاورت امامزادگان، دفن میكردند، گویا هفتصد سال پیش به دلیل پر شدن محوطه این امامزادگان، گورستان مشترك روستا به قبرستانی در ضلع جنوب غربی حصار منتقل شده است. در دهه ۶۰ كارشناسان محلی در این گورستان قبری با سنگنوشته متعلق به ۶۰۰ سال پیش یافته بودند.در دهههای اخیر-یعنی حدودا از دهه۱۳۵۰- بازهم به دلیل پر شدن محوطه گورستان مذكور، اموات اهالی حصارخروان در مجاورت امامزادگان دفن میشوند. از انجایی كه طی سده اخیر، اهالی روستای كوندج نیز اموات خود را در مجاورت امامزاده محمود به خاك میسپردند، اهالی حصارخروان تدفین اموات خود را بیشتر در مجاورت امامزاده احمد دفن میكنند. به همین سبب، از آنجائی كه اهالی كوندج كُردزبان هستند، امامزاده محمود به لهجه محلی به كِردان امامزاده (امامزاده كردها) هم موصوف میشود.اما روستای حصار، كه امروز مجموعا حصارخروان نامیده میشود، تقریبا در همین نقطه كنونی مستقر بوده است. از نام آن و علت مهاجرت اهالی خروان به آن میتوان دریافت كه این روستا دارای دژ مستحكمی بوده است. اما معمرین جز یك برج كوچك از “حصار” این روستا را به یاد نمی آورند. با این حال، تا سالهای اخیر ارگ حكمرانی هر دو روستای حصار و خروان، پابرجا بود و هنوز مكان ارگ خروان به نام “اربابی” خوانده میشود. هر دو روستا به رغم اتحاد اهالی آن، دارای مسجد جداگانه(شهدا و صاحبالزمان-عج)، مالكان مستقل و به همین سبب تا پیش از خشكسالی اواخر دهه ۱۳۳۰، دارای كدخدایان جدایی بودند. با اعمال نظام اصلاحات ارضی، این تقسیمبندی عملا كمرنگ شد در حالی كه به ویژه كشاورزان(رعیتها) هنوز براثر مكان زمین زراعی خود “حصاری” یا “خروانی” خوانده میشوند. گزارش لغت نامه مرحوم علی اكبر خان دهخدا كه خود اهل قزوین بوده و منطقه را تا حدودی میشناخته است در لغتنامه خود ذیل مدخل “حصارخروان” نوشته بود: “دو ده متصل جزء دهستان بشاریات بخش آبیك شهرستان قزوین. واقع در سی هزارگزی باختر آبیك، كنار جاده شوسه قزوین واقع شده. ناحیه ای است واقع در دامنه. معتدل. دارای ۱۰۹۳ تن سكنه میباشد. [دارای زبان]فارسی با لهجه مخصوص. از چهار رشته قنات در بهار و از فاضلاب رودخانه زرجهبستان مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، انگور، بادام. اهالی با كشاورزی و گلیم، جاجیم بافی گذران میكنند. یك باب دبستان دارد.» وارث روستاهای گمشده اما، غیر از خروان كهن، روستاهای فراموش شده دیگری را هم در حوالی حصارخروان می توان یافت. در ضلع شمالی حصار خروان، كنار جاده روستای ولامدر(حدود ۱۲۰۰ بالاتر از بزرگراه قزوین-تهران) تپهای بود كه هم اینك در محوطه كارخانه پارس ماكان محصور شده است، آثار یك محوطه مسكونی باقی بود كه تا دهه ۱۳۶۰ امكان مشاهده بقایای آن وجود داشت.حدود هزارمتری شرق همین مكان تپه دیگری بود كه به تپه حاجرضالله(اسدی) موسوم شده بود، در این مكان نیز آثاری سكونت مشهود بود. معمرین از وجود گورستان و آثار یك روستا هم در منتهی الیه “كهریز دره” دو كیلومتر بالاتر از همین دو مكان-یعنی در ضلع جنوبی روستای ولامدر-گزارش میدهند. آثار این گورستان گویا در اوائل سده حاضر هم مشهود بوده است. در ضلع شمالی خولَهدره حدود دو كیلومتر بالاتر از كارخانجات هفت الماس نیز آثاری از یك سلسله باغهای آباد بادام، قیسی، انگور و آثار زیست انسانی گزارش شده است. معمرین از وجود باغات و روستای مشابهی در مجاورت چاههای مادر قنات كنونی خروان در شمالشرقی حصارخروان-حصاردشت- هم گزارش دادهاند. این روستا حد فاصل روستای كنونی كبریتمیان، حصارخروان و انجیلاق بوده است. آثار و به ویژه باغات هر دو روستای فراموش شده اخیر تا اوائل سده حاضر مشاهده میشده است.در ضلع شرقی روستای انجیلاق-حدفاصل حصاردشت و قلور انجیلاق-نیز روستای دیگری بوده است كه تا سده اخیر آثاری از آن مشهود بوده است.بنابراین میتوان گفت، حصار خروان كنونی، وارث بخش مهمی از چند روستای خروان كهریز دره، خولهدره، حصار دشت میباشد. البته بخشی از خاندانهای قدیم كه مقیم در حصارخروان بودهاند اصالتا اهل روستاهای دیگری چون “چناسك”، “چاله”، “ولامدر”، “باورس”، “شترك ماخورین”، “خاكعلی”، “زرجه بستان” و… بودهاند. طی دههای اخیر هم به سبب نزدیكی حصارخروان به قزوین و كارخانجات صنعتی حومه آن، سیل مهاجران غیر بومی نیز از شهرها و استانهای دیگر به حصارخروان سرازیر شدهاند و تركیب جمعیتی روستا را تا حدودی تحت تاثیر خود قرار دادهاند. حصارخروان، در دهههای گذشته مسقطالراس راههای تعدادی از روستاهای طالقان و الموت بود به همین دلیل و براساس رسم “خانهخواهی” روابط اهالی روستاهای كوهستانی با اهالی حصارخروان بسیار صمیمانه بود. همچنین جاده خراسان-ری-قزوین و آذربایجان از روستای كهن”خروان” عبور میكرد. اما در سالهای اخیر، مسیر اغلب این روستاها به جاده انجیلاق-شكرناب و نیز شهر محمدیه، منتقل شد. با این حال موقعیت حصارخروان همچنان به دلیل استقرار در مجاورت سه كریدور بینالمللی زمینی (مجاورت با راه آهن غرب به شرق و نیز استقرار بین جاده قدیم و بزرگراه تهران قزوین)، ممتاز و به عنوان یكی از مقاصد مهاجران، مطلوب بود. پیش بینی میشود با تحقق قریب الوقوع پروژه بزرگراه قزوین-مازندران كه از حصار خروان آغاز و به شهرستان ساحلی تنكابن منتهی میشود، و ارتقاء چشمگیر موقعیت این روستا در تلاقی دو بزرگراه تهران-قزوین و قزوین-مازندران، حصارخروان بیش از گذشته كانون روابط انسانی باشد.