ریپورتاژ آگهی
روستای شلدان

روستای شلدان

موقعیت روستا : روستای شلدان در جنوبی ترین نقطه استان فارس با مساحتی حدود ۱۲كیلومتر مربع بین مدارهای ۵۲ درجه و ۴۵ دقیقه عرض شمالی و ۲۷ درجه و ۴۲
  • 1400/11/23
  • استان : فارس
  • شهر : مهر
  • دسته : روستاهای ایران
آدرس : جنوبی ترین نقطه استان فارس- توابع بخش اسیر در شهرستان مهر- روستای شلدان
تلفن : 66059000-021

موقعیت روستا :

روستای شلدان در جنوبی ترین نقطه استان فارس با مساحتی حدود ۱۲كیلومتر مربع بین مدارهای ۵۲ درجه و ۴۵ دقیقه عرض شمالی و ۲۷ درجه و ۴۲ دقیقه جنوبی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. از شمال و شرق به دهستان اسیر، از غرب به دشت كناردان و مشك آویز و از جنوب به روستای چاه بالو و قلعه سرگاه منتهی می‌شود. از لحاظ زمین شناسی و توپوگرافی این شهرستان بر روی یك دشت ساختمانی واقع شده كه شمال و جنوب آن را دو رشته كوه موازی احاطه كرده‌است. ارتفاع این كوه‌ها نسبتاٌ بریده و فرسایش یافته زیاد نیست و ازمارنهای آهكی گچی، نمكی و ماسه ایی با شیب ۵۰ تا ۷۰ در صد تشكیل شده‌است. آب و هوای منطقه بیابانی و گرم و خشك است كه قسمت‌های وسیع ای از خاك ایران از جمله جنوب فارس شامل می‌شود. متوسط درجه حرارت به دست آمده با در نظر گرفتن موقعیت ارتفاعی و مختصات جغرافیایی حداكثر ۵۰ درجه و حداقل تا صفر درجه سانتی گراد متغیر بوده‌است. متوسط رطوبت ۴۲ درصد است كه از اواخر خرداد به مدت ۴۵ تا ۶۰ روز تا سطح۹۰ درصد در نوسان می‌باشد. میزان بارندگی طبق آمار ده ساله ۲۹۸ میلی متر برآورد شده كه از سالی به سال دیگر متغیر است و شدت این تغییر نیز زیاد می‌باشد. سرعت وزش باد در منطقه بین ۵ تا ۷ كیلومتر در ساعت به مدت ۷۵ روز از سمت جنوب به سمت شمال شرقی است كه از جمله آن می‌توان به بادهای موسمی اشاره كرد. از لحاظ پوشش گیاهی به صورت خود رو ی مرتعی می‌توان بادام كوهی، بنه، انجیر، گون، ساری سولماز، شكر تیغال، قیچ، قره گز، بارهنگ، تنگرس، انار شیطان، گزوناترك كه در زیر آنها علفهایی مانند شبدر، بهمن و بعضی گیاهان مشخص منطقه مدیترانه ایی می‌رویند را نام برد. از گیاهان دارویی منطقه می‌توان به یولاف با نام علمی SATIVA، ORIGANAVALGRE، AVENA گل شقایق با نام علمی PAVEATHOEASو… اشاره كرد كه از آن در درمان بسیاری از بیماریها استفاده می‌شود. از نظر زندگی جانوری منطقه دارای تنئوع خاص می‌باشد و انواع پستانداران مانند شغال، كفتار، خرگوش كل ( بزكوهی) ،روباه، گرگ و… پرندگانی چون تیهو، كبك، بلبل، كلاغ، كبوتر، گنجشك، جغد، باز شكاری، دم جنبانك، شاهین، عقاب و… در آن زندگی می‌كنند.

فرهنگ:

مردم شلدان همگی مسلمان و دارای مذهب شیعه می‌باشند. نژاد آنان آریایی و زبانشان فارسی است كه به علت نزدیكی با كشورهای خلیج فارس و سابقه تاریخی هجوم انگلیسیها بعه بنادر بعضی واژه‌های انگلیسی نیز بدان وارد شده‌است. در زمینه برگزاری مراسم مذهبی و هم چنین مراسم ازدواج و غیره رسم و رسومات خاص خود را دارا است كه در فرصتهای آتی بیشتر بدان پرداخته می‌شود. به علت علاقه وافر مردم منطقه به اسلام و ائمه معصومین برگزاری مراسم سوگواری ائمه به ویژه امام حسین با تشریفات خاص صورت می‌پذیرد كه ابعاد گسترده این سوگواری به گونه‌ای ملموس در تعزیه داری سید الشهداءّ نمود پیدا كرده‌است.

قدمت روستا:

تنب بت كه در شرق شلدان قرار دارد آثار به جا مانده ی یكی از كاخهای هخامنشیان بوده و قدمت آن بیش از دو هزار وپانصد سال می باشد. این اثر از لحاظ معماری و نقش و نگاره هایی كه در دل آن كنده شده است شباهت بسیار نزدیكی به معماری تخت جمشید دارد

چرا شلدان را شلدان نامیده اند؟

در زبان و گویش محلی منطقه اسیر وشلدان كلمه شَل به معنی گِل در زبان فارسی (هنگامی كه خاك با آب مخلوط می شود) می باشد ، شاید همه فكر كنند كه وقتی می گویند شلدان منظور مكانی پر از گِل (شَل ) می باشد. ولی به این معنی نیست . شلدان را شلدان میگویند بدین منظور كه :

« در صدهه های پیش بندر سیراف مهمترین و بزرگترین بندر ایران بحساب می آمد و سفرهای دریایی شاهان و پادشاهان ایران و كشورهای همسایه از این بندر صورت می گرفت. بدین منظور باید مكانی ساخته می شد تا پادشاهانی كه به عنوان مهمان وارد كشور می شدند و همچنین پادشاهان و شاهزاده هایی كه می خواستند از طریق بندر تجاری سیراف به كشورهای دیگر سفر كنند در آنجا استراحت نمایند. لذا بدلیل وجود رطوبت و گرمای زیاد در تابستان و فصول دیگر سال، بندر سیراف برای ساختن چنین مكانی مناسب نبود. در نتیجه شلدان امروزی برای ساخت آن مكان با وجود نزدیكی به این بندرو داشتن ارتفاع بسیار زیاد از سطح دریا و وجود كوههای بلند از نظر امنیت و دارا بودن هوای خشك و نسبتاً خنك و نزدیكی به مركز ناحیه فارس (كه یكی از بزرگترین مناطق ایران در آن زمان بحساب می آمد ) مكان بسیار مناسبی برای ساخت چنین استراحتگاهی ( قصر ) بود. این مكان در آن زمان نامهای مختلفی داشت از جمله نامهایی چون : شه دان ، شاه دان ، شاه جا ، شاه سرا كه نام شلدان كنونی را نیز از آن نامها گرفته اند . بعدها در كنار همین مكان تجار و علمایی كه جهت سفر به كشورهای همسایه از این مكان رد می شدند توقف میكردند ، چون عبور و مرور تجار و همچنین مردم عامه از این مسیرزیاد بود لذا علمای زیادی در نزدیكی این مكان ( شاه دان ) سُكنا گزیدند. بعد از چند دهه بعلت وجود آب و هوای خوب و چاههای آب شیرین در این منطقه روستاهای متعددی به وجود آمد و شلدان بعلت نزدیك بودن به قصر شاه دان آن را شلدان نامیدند. و تپه ای كه در وسط روستای شلدان وجود دارد و آن را قلعه (كَله ) می نامند نیز یكی از تپه های دیدبانی آن زمان بوده است. شایان بذكر است كه علمای بسیار بزرگی در مناطقی چون شلدان ، اسیر ، فال و جم می زیستند كه امروزه نام آنها را میتوان از مردمان پیشین شنید. حتماً خواهید پرسید كه پس الان چه بر سر شاه دان آمده است؟ بعد از اینكه زلزله ی بزرگی ( چند برابر سونامی امروزه) بندر تجاری سیراف را ویران نمود و همه بندر را در آب فرو برد، دیگر عبور و مرورو تجارت در این بندر به یكباره رها شد. و از آن موقع به بعد تجار از بنادر دیگر كالاهای خود را وارد و صادر می كردند و همچنین مسافرتها نیز از بنادر دیگر صورت میگرفت و دیگر توجه كمتری به این بندر می شد و قصر شاه دان نیز در هنگام حمله مغولان كه در همان دهه بود به طور كلی ویران و غارت شد. در حال حاظر این قصر در فاصله ۷ كیلومتری شرق روستای شلدان امروزی قرار دارد كه فقط آثار بسیار كمی از آن بجای مانده است كه در همین سالهای اخیر سازمان میراث فرهنگی باتوجه به اطلاعات موجود از تاریخ ایران مقداری از آثار بجا مانده از آن زمان در قصر شاه دان را شناسایی و جمع آوری كرده و جهت مطالعات و تحقیق بیشتر به آن سازمان انتقال داده است. ولی روستای شلدان اكنون جز خرابه ای از آن بجای نمانده است. سیلی كه در سالهای اخیر به سوی این روستا هجوم آورد، روستا را تخریب نمود كه باعث مهاجرت ساكنان آن شد.

معرفی شلدان:

شلدان(shaldan)بروزن (قندان)نام روستایی در شمال غربی روستای اسیر واقع است و به «دارالایمان»مشهور و معروف است. اهالی شلدان از دیرباز به صلاح وسداد معروف بوده و هستند. مردمان خوب این روستا انسانهایی وارسته زحمتكش و دین باور می باشند.
وجه تسمیه این روستا به شلدان در وهله ی نخست به سبب مرغوبیت خاك رس آن است كه نسبت به خاك روستاهای همجوار آن از كیفیت بهتری برخوردار است. وجه دیكر اینكه هنگام بارندكی به خاطر قرار داشتن روستا در گودال سراسر كوچه ها و معابر گل آلود می باشد. چون گل را در زبان محلی «شل»(shal)میگویند از این روی این ده را شلدان نام نهاداند.
از شلدان علمایی همجون ملا شهاب ، قاضی شلدانی ، ملا محمد جعفر شلدانی و ملا علی شلدانی برخاسته اند.
قاضی شلدانی كه نامش حسین و فرزند ملا محمد است ، در شلدان دیده به جهان گشوده است . دوره ی مقدماتی و قسمتی از دوره ی تحصیلات عالیه اش را در حوضه ی فال گذرانید و سپس رهسپار شیراز شد و در انجا به تحصیلات خود ادامه داد ، تا به درجه ی اجتهاد رسید و برای ارشاد مردم به شلدان بازگشت. وی در زهد و تقوی یگانه ی عصر خود بود .
این عالم نامی در سال ۱۲۷۰ه.ق در روستای شلدان وفات یافت و در مسجد همان محل به خاك سپرده شد.
چنان كه اشاره شد اهالی شلدان در منطقه ی فال و اسیر و گله دار ووراوی و تراكمه جات(لامرد كنونی)واشكنان و جم و ریز و دژگاه و دارالمیزان و بنادر به دین داری و درستكاری معروف و مشهور بودند. امروزه نیز مردمان آن همچنان اصالت و نجابت دینی و اخلاقی خود را حفظ نموده اند . هنوز هم اهل صفا و وفا ومهمان نواز و صمیمی هستند.
در دوران هشت سال دفاع مقدس مردم پاك اعتقاد شلدان همدوش با دیگر اقشار جامعه از نظر مالی خدمات ارزشمندی به اسلام و انقلاب اسلامی انجام دادند، از جماه چند شهید سرفراز و آزاده ی سربلند می باشند .
در شرق شلدان در دامنه ی دره ای به نام تنگ كافران آثار ویرانه ای موجود است كه از روزگاران گذشته به تمب«بت»(تمب در زبان محلی به معنی تپه وبرامدگی است.)معروف بوده و است. در این محل سنگهای تراشیده شده و صیقلی موجود است ، كه قدمتشان به دوران قبل از اسلام بر می گردد،كه مشخصا ستون های عظیم معبدی بزرك یا كاخ وسیعی را تشكیل می داداند ، كه آثار حخاری به صورت شیاری به عمق ۴۰ تا ۶۰ سانتی متر روی آن وجود دارد .
در پانصد متری شرق شلدان تپه ای به ارتفاع چهل متر وجود دارد ،كه اهالی شلدان به آن قلعه ی «روح الدین»می گویند. در بالا و اطراف تپه آثاری از بناهای ساخته شده ار مصالح گوناگون مانند ساروج و گل و گچ وجود دارد . این تپه گویا قلعه بوده است . یك حلقه چاه نیز در آن واقع است كه هنوز هم نزدیك به چهل متر عمق دارد.
در صدو پنجاه متری «تمب بت»اثر قبری موجود است ،كه آن را قبر كشته می نامند و به عاشق و معشوقی نسبت می دهند ، كه آنها را همراه كشته اند و در یك گور خوابانیده اند.
زنان نازا بر سر این قبر می روند و مراسم مخصوصی را به جا میآورند و معتقدند كه بچه دار خواهند شد.
ناگفته نماند كه آثار باستانی موجود در اطراف شلدان و اسیر و قلعه سرگاه متعلق به شهر «كران»است . شهر كران یكی از شهرهای آبادان در دوره ی پیش و بعد از اسلام است .
متاسفانه نسبت به حفظ میراث فرهنگی و آثار باستانی در منطقه ی گله دار در دوران رژیم پهلوی هیچ گونه توجهی نشده است . پس از پیروزی انقلاب اسلامیهم علاوه بر آن كه توجهی به حفظ آثار باستانی و میراث فرهنگی منطقه نشده است ، صدمات و خسارتهای زیادی به وسیله ی افراد سود جو ومنفعت طلب برآن وارد آمده است.

سیل ویرانگر :

در آبانماه ۱۳۶۵ه.ش ۲۹/۴/۱۴۰۷ه.ق اخبار سیل ویرانگر در جنوب فارس از رادیو و تلویزیون پخش شد .
از طرف دولت خدمتگذار جمهوری اسلامی ایران و مردم غیور و همیشه در صحنه ایران اسلامی كمك های انسان دوستانه ای ارسال شد كه شامل پول ، لباس و مواد غذایی به سیل زدگان بود ولی متاسفانه عده ای افراد سودجو و فرصت طلب وقت را غنیمت شمردند وكمك های مردم را در اختیار خود قرار دادند و مشتی لباس كهنه و مندرس به مردم تحویل دادند.اینگونه افراد در هر زمان و مكان پیدا می شوند . مثلا در سیل ۱۳۸۴ه.ق گندم فراوانی برای مردم شلدان كه سیل زده بودند ارسال شده بود . به نسبت جمعییت شلدان در آن زمان ده تن گندم برای مردم آنجا حمل شده بود كه به هر نفر سی یا پانزده من بلوكی بیشتر ندادند. بقیه را رندان بردند و خوردند و فروختند.
بنیاد مسكن قول داده بود كه شهرك جدیدی با كمك خود مردم بسازد و مبلغ یكصد هزار تومان به عنوان وام در اختیار هر خانواده ی سیل زده قرار دهد كه در هر سال هم مبلغی به عنوان بازپرداخت وام پرداخت شود ودر مدت هشت سال و چهار ماه این مبلغ كلا بازپرداخت گردد.
با این كه از سال۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ دولت درگیر جنگ خانمان سوز بود در عین حال نسبت به رسیدگی به امور سیل زد گان تمام امكانات خود را به كار گرفت و شهركی جدید به نام شهرك امام خمینی (ره)را احداث نمودند.
در حدود اوایل سال ۱۳۶۶مردم شلدان به مكان جدید نقل مكان كردند.

شلدان
من چون همیشه مست شكر خواب بامداد
شیطان برای غفلتم اصرار می كند
از درز در نسیم سحرخیزم عاقبت
از خواب خوش پرانده و بیدار می كند

از نرمی نوازش لرزآورنسیم
بستر رها نموده و از جای می پرم
دروانكرده گله ی گنجشكهای شاد
بر شاخ و برگ نخل پرند از برابرم

چون خواهم از گذشت زمان یابم آگهی
رو می كنم به جانب دیوار روبه رو
جایی كه زاغ بال سیه پیش چشم من
چنگال برده در كمر اژدها فرو

مه دان ستاده در طرفی دست بر كمر
همدوش اوست سینه ی سنگاب پرغرور
پرداخته مثلث اهرام گونه ای
هر یك كند مراقبت از آن دوتا ز دور

هستند هر سه پای به زنجیر زاگرس
در گردش سپهر سرافراز مانده اند
در سایه شان شهان و قدم گاه و آبریز
دروازه وار رو سوی من باز مانده اند

كم كم سپیده سایه ی سیال آفتاب
بالای كوه چهره ی خود را نشان دهد
بهر وضو تصور سرمای آب حوض
هر رعشه اش به پیكر افسرده جان دهد

سجاده باز و من ز طمانینه عاریم
بر محور رعایت عادت نماز من
دستم بر آسمان و دلم بسته بر زمین
تا این نماز ها چه كند با نیاز من

بیرون خانه غلغله ی محشری به پاست
هر مرغ در ترنم نو نوترانه ای
تعقیب را به فرصت دیگر قضا كنم
تعلیف گاو گشته برایم بهانه ای

آورده حمله لشكر سر سبزكشتزار
محصور كرده خانه به قصد نجات من
ویرانه های ده به تماشا نهاده اند
افسانه ی غریب حیات و ممات من

هر سبزه در شبنم آیینه وار را
اورده تا به مقدم یاران كند نثار
هر خشت در میان علف ها فتاده ای
از سر پناه مردم من مانده یادگار

شلدان به خواب ناز فرو رفته پا به گور
سررا به پای قلعه ی شلدان نهاده است
پوشانده است قد رسا با ردای سبز
بال قبابه دست قبادوز داده است

درمشرقش خرابه ی مشهور تنب بت
آتشكده است باهمه سردی وساكنی
درمغربش دودخمه ی بازدریچه ها
پر غلغله است با همه گنگی وصامتی

بربیستون تخته چوفرهادكوهكن
پهلوفرو نهاده ی از غم فسرده ای
برسینه زخم تیشه ی بیداد خسروی
شیرین به خواب دیدهی از شوق مردهای

چال فراخ مانده به بالای بیستون
از زخم های تیشه بود یادگار او
جز گورها كسی نكند همنواییش
شد سنگ قبرهای سند افتخاراو

این جانشان كوی وخیابان وكوچه نیست
ویرانه ها كنار هم آرام خفته اند
هم رنگ رسته سبزه شلدان ومقبره
زان رازهای دل كه به هم باز گفته اند

بامی زمهر سایه به سطحی نیافكند
بومی بر این خرابه نه می گیرد آشیان
نابی زسوز درد نوایی نمی كند
نوحی نكرده نوحه براین تیره خاكدان
ازاجتماع پیروجوان بعد ظهرها
دیگر به پشته ی كلكت جنب وجوش نیست
كوچیده اند چلچله ها از دیار من
در ده دگر زبانگ خروسی خروش نیست

بالای قلعه چشمی چشمی همیشه باز
چشم است اگر چه خانه ی چوله است نام او
چشمی به راه دوخته ومنتظر مدام
تا آب زندگی كه بریزد به كام او

ای زادگاه خسته ی مردان سخت كوش
بردامن محبتت آورده ام پناه
برخیز مادرانه وآغوش باز كن
زین چهره ی شكسته فرو شو غبار راه

باز آمده است خسته زآوارگی رفیع
من درتو پاك می زنیم وپاك می شوم
وقتی گرفت دست اجل دامن مرا
از خاك دامن تو بر افلاك می شوم
شاعر : محمد رفیع طاهری

توضیحات:

شلدان: زادگاه سراینده – روستایی واقع در سه كیلومتری شمال غرب مركز بخش اسیر كه بر اثر سیل درسال ۶۵ ویرانه شده و مردمش به شهرك جدیدالاحداث امام خمینی (ره) كوچ كردند و روستا امروز مخروبه و متروكه است.
دیوار: دو رشته كوه از سلسله جبال زاگرس دشت گله دار را از شمال و جنوب در بر گرفته و مانند دیواری محصور كرده اند. دیوار رو به رو رشته كوه شمالی منطقه ای است كه خورشید از پشت آن طلوع می كند .
بال سیه:قله ی بلند ومخروط شكل بر بالای كوه شرقی روستای شلدان .
اژدها یا اژدر:تنگه ای عمیق و شرقی- غربی بر قله ی كه آب سر كوه به دشت علامرودشت هدایت می كند و بال سیه در بالا ترین نقطه ی آن قرار دارد.
مه دان: قلات مه دان قله ی بلند ومخروطی كوه در شمال روستای شلدان
سنگاب : قلات سنگ آب قله ای صخره ای و بلند در شمال قلات مه دان
شهان:قدم گاه و آب ریز. سه تنگه كه به ترتیب از شرق ، شمال و شمال غربی شلدان ، دهانه ی آن ها رو به دشت باز است.
لشكر سرسبز كشتزار: پس از تخریب روستا بر اثر سیل ویرانه ها را تسطیح كرده و كشتزار ایجاد كرداند. این كشتزار خانه ی سراینده را از سه جهت كاملا محاصره كرده است .
تپه ای خاكی:باستانی و بلند در شرق روستا كه آن را قلعه ی شلدان می گویند.
قبادوز: تپهای مخروطی بادرخت سدری دربالاكه قبادوزش می گویند ودرنظر مردم پیر قبادوز.مقبره فعلی شلدان پای همین تپه واقع شده است.
تمب بت:تپه بت
دریچه ها: كه اهالی آن را به كسر اول تلفظ می كنند.دو دخمه حفاری شده در كمر كش كوه كه اجساد مردگان را قبل از اسلام درآن می نهاده اند.
تخته:كوهی مرتفع واقع در شمال شلدان به نام تخته ی شلدان
چال فراخ:دره ای بر تخته ی شلدان از بالا تا پایین شبه زخمی سهمگین كه بر كتف وسینه كسی وارد آمد باشد
كلكت: kolakat.سزمین مسطحی در جنوب روستا،محل باز جوانان ونوجوانان ده كه بعد از ظهر ها همه انها جمع می شدند وانواع بازی ها ومسابقات انجا انجام می شد.
چوله:جوجه تیغی، نام غاری در قلعه شلدان

 

روستای شلدان-hGvbczllBQ



روستای شلدان-eZ97eSbci1