توس یا طوس. شهری تاریخی در استان خراسان رضوی در ایران است.
تاریخچهٔ توس
از نوشتههای مورخان یونانی برمیآید كه در دورهٔ هخامنشیان شهر توس به نام «سوسیا» (Susia) یاد میشده و یكی از پایتختهای ایالت پارت در شمال شرقی ایران و منطبق بر استان خراسان امروزی بودهاست. برخی از محققان برین باورند كه سوسیا همان توس امروزی است .
واژهٔ توس در قرن دهم م. به مجموعهای از چندین پارچهآبادی و روستاهااطلاق میشد(معجمالبلدان توس را شامل ده هزار پارچهآبادی دانستهاست) و كوره(ده) نوقان و كوره(ده) تابران و روستای سناباد كه امروزه در داخل شهر مشهد واقع شدهاند جزو منطقه توس به شمار میآمد كه در سال ۸۰۹ م. هارونالرشید و در سال ۸۱۸ م. امام رضا پیشوای هشتم شیعیان در آن مدفون گردید، جغرافیدانان آنجا را ولایت توس مینامیدند كه همه دشت (فلات) مشهد فعلی را در برمیگرفت و روستای توس از همه آنها آبادتر بود.
در زمان جغرافیانویسان عرب شهر توس به واسطهٔ رونق و ترقی نیشابور اهمیت درخوری نداشت. توس هم مانند نیشابور به دست تولوی پسر چنگیزخان خراب و در زمان اوغدی (اوكتای) جانشین چنگیز به تجدید عمارتش پرداختند و از آن به بعد چند مرتبه مقر فرمانروایان مغول شد. پس از سقوط مغولهای ایران، توس با قوچان و كلات و ابیورد و نسا و واحهٔ مرو در جزو قلمرو دولت كوچكی كه امیر ارغونشاه رییس طایفهٔ جون غربانی تشكیل داده بود درآمد، پس از ارغونشاه پسرانش محمدبیگ و علیبیگ جانشین پدر شدند. علیبیگ در سال ۱۳۸۲ م. مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وی را به فرغانه اعزام و در سال بعد كشته ساختند.
در سال ۱۳۸۹ م. پس از شورشی، مردم توس را قتل عام كردند و در این رویداد حدود ده هزار نفر كشته شدند. بازسازی عمارت قلعهٔ توس پس از فوت تیمور و در سال ۱۴۰۵ م. انجام گرفت. در دورههای بعد، نام توس را با نام مشهد یكجا میبرند، مشهد تدریجاً به واسطهٔ اهمیت مذهبی خود شهر توس را تحتالشعاع قرار داده و پایتخت خراسان گردید.
توس در تقسیمات كشوری
در گذشته، توس با نام طابران توس شناخته می شده است و بخشی از توس بزرگ به شمار می آمده. با محو شدن نام توس از پسوند دیگر شهر های منطقه از جمله سنابادتوس و نوگانتوس طابران توس خود را به عنوان توس به مردم می شناسد. توس تا بهمن ماه سال ۱۳۹۱ به عنوان یك روستای تابع مشهد شناخته می شد اما با تائید شورای عالی معماری و شهرسازی كشور در تاریخ ۹۱/۱۱/۲۶ این روستا به عنوان یك محدوده ی منفصل شهری به شهرداری مشهد واگذار می شود.هم اكنون هم این ناحیه از مشهد،زیر نظر شهرداری منطقه دوازده، اداره می شود.
بناهای تاریخی توس
سیاحی هندی كه معاصر نادر شاه بود از مهاجرت تدریجی ساكنان توس به مشهد سخن راندهاست و صنیعالدوله وزیر ایران (كه بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه گردید) قول این سیاح هندی را در كتاب خود به نام «مطلعالشمس» نقل كرده و وضع خرابههای توس در آن زمان را مفصلاً در این كتاب شرح دادهاست. در میان خرابهها هیچ گونه آثاری كه دارای تاریخ باشد، دیده نمیشود. صنیعالدوله دیوارهای شهر را كه یك فرسخ دور آن است و ارگی را كه در قسمت شمال شرقی بوده و عمارت بزرگ آن كه در داخل شهر بوده را مسجد میانگارد و نیز در همه جا طول و عرض و ارتفاع دیوارها و برجها و خرابههای سایر عمارتها را ذكر كردهاست.
در داخل ارگ قلعهٔ كوچكی بوده كه بر روی تپهٔ مصنوعی ساخته بودند در كتاب یاد شده تصویر مسجد نیز ترسیم شده، این عمارت در نزد ایرانیان به نقارهخانه معروف است. فرزر در ضمن تعریف توس از منارهٔ كوچكی (در نزدیكی مسجد) و گنبد كوچكی در بالای قبر فردوسی كه در بیرون شهر نزدیكی دروازهٔ جنوب شرقی واقع بوده سخن میراند به طوری كه نقل میكنند ساختمان این گنبد را به عبیداللهخان بخارایی كه در قرن شانزدهم م. زمامدار بوده نسبت میدهند.
در سال ۱۸۵۸ م. كه خانیكاف به این سرزمین به سیاحت آمده بود دیگر آن گنبد نبود و در آن محل، گندم كاشته بودند. پروفسور ژوكوفسكی به سال ۱۸۹۰ م. به محل یاد شده رفته و تنها تپهای دیده بود كه در آن كاوشهایی شده و این تپه از آجر و نیمه و قطعات كاشی كه بدون شك از بنای خراب شده باقی مانده بودند تشكیل یافتهاست و شاید این همان بنایی باشد كه فرزر مشاهده كرده بود. به طوری كه دهقانان آنجا تعریف كرده بودند. تپهٔ مزبور را آصفالدوله حاكم سابق خراسان كنده و دور محوطهای كه تشكیل یافته بود آجر گرفته و دیواری در اطراف تپه كشیده میخواست بنایی روی آن بسازد لیك پیش از پایان كار بدرود زندگانی گفت.
زمانی بود كه آرامگاههای امامین یعنی امام احمد غزالی و امام محمد غزالی كه دومی مؤلف كتاب شهیر احیاء علومالدین است در نزدیكی آرامگاه فردوسی بود، آرامگاه محمد غزالی در قرن چهاردهم م. در ضمن شرح سیاحت ابن بطوطه بیان گردیده لیك در این زمان از بین رفته و اثری از آن نماندهاست. توس در سمت شمالی كشفرود واقع است. در نزدیكی دروازهٔ جنوب شرقی توس در سر راه مشهد پل هشتچشمهای از روی رودخانه ساخته بودند، پل یاد شده در این زمان به حال نیمهخراب باقی است. فرزر و صنیعالدوله هر یك شرحی در توصیف این پل نگاشتهاند، مخصوصاً صنیعالدوله فاصلهٔ هر یك از چشمهها را هم ذكر كرده، پلی كه بر روی كشفرود قدری پایینتر بر سر راه كلات و مشهد (به فاصلهٔ پنج میل از مشهد) ساختهاند و دارای یازده چشمهاست به وضع بهتر باقی مانده ولی نه به طوری كه كاملاً بیعیب باشد. پل یاد شده به «پل شاه» معروف است.

