یكی از اماكن تاریخی اردكان كه با حسرت و تأسف تنها خاطره آن را از معمران و سالخوردگان میشنویم و تنها با نیروی خیال می توانیم آن را در ذهن مجسم كنیم، بازار چارسوق است كه متأسفانه با ورود مظاهر جدید شهری تخریب شد. به نظر مرحوم دكتر سید محمود طباطبایی اردكانی این بازار بیش از چهارصد سال قدمت داشته و از «مقابل باغ ملی آغاز و به میدان كوشكنو» ختم می شده است. (فرهنگ عامه اردكان، دكتر سیدمحمود طباطبایی اردكانی، ص۲۱۳) واژه چارسوق هم بدین صورت و هم به صورت چارسو و چارسوی در كتب ثبت شده است و در لهجه عامیانه بیشتر به صورت چارسو تلفظ می شود. مرحوم دهخدا هر دو لفظ چارسوق و چارسوی را به معنی محلی كه چهار سمت آن بازار باشد، ثبت نموده و این بیت خاقانی را شاهد آورده است: در چارسوی فقر درآ تا ز راه ذوق/ دل را ز پیچ نوش سلامت كنی دوا و از چند چارسوی معروف ار جمله چارسو نمكی اصفهان، چارسو كوچك تهران و چارسو كهنه كرمان نام برده است. مرحوم استاد بدیع الزمان فروزانفر كه پایهی علمی و دقت نظر و مداقه ایشان در تحقیقات ادبی بر هیچ كس پوشیده نیست، در مقدمه كتاب «رساله قشیریه» در ذیل عنوان «نیشابور در روزگار قشیری» مینویسد: «در این شهر بازارهای مخصوص برای طبقات پیشه وران و تجار وجود داشته و مهمترین آن ها بازار چهارسوی بزرگ(المربعه الكبیره) و دیگری بازار چهار سوی كوچك(المربعه الصغیره) بوده … .(رساله قشیریه، به تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، صص۱۳-۱۴) بنابراین می توان گفت صورت صحیح كلمه باید چهارسوق باشد كه به محل تلاقی دو بازار اطلاق می شود. لازم به یادآوری نیست كه ترجمه تحت اللفظی چهارسوق یعنی«چار بازار» نام یكی از كشتخوان های اردكان است كه ظاهراً ربطی به بازار چارسوق ندارد بازاری كه گویند درازایش به ۸۰۰ متر می رسیده است. شروع بازار از یك طرف، دروازه ی بازارنو بوده است و از طرف دیگر دروازه ی كوشكنو. جالب این جاست كه گذر این بازار از دو حسینیه بوده است. از ظرافت های دیگری كه در معماری و طرّاحی بازار وجود داشته، عبور آب از وسط آن بوده است؛ آبی كه نماد حیات و سرزندگی است. این آب از قنات نیلی تأمین می شده و تا انتهای بازار ادامه داشته است. نكات دیگری كه در مورد بازار اردكان قابل بیان است، وجود تیمچه هاست كه فلسفه اش تأمین امنیت بیشتر برای برخی دكان های خاص بوده است. از نمونه های به جای مانده ی آن، تیمچه ایست رو به روی مسجد حاج محمد حسین. همچنین این بازار دارای بازارهای فرعی بوده است كه از آن مشتق می شده اند مانند بازار چیلونگرها كه بقایایی از آن بجای مانده است. اما شاهكار معماری آن تلاقی بازار اصلی با بازار كوچك تری بوده است كه بقایای آن امروزه نمادی گشته است برای بازار قدیمی اردكان. این تلاقی به چهارسوق یا به بیان عامیانه چارسوق معروف بوده. چارسوق در قاعده ی شبه دایروی خود كه شعاعی معادل ۱۰ متر داشته، دارای ۸ ضلع بوده است كه ۴ دهنه ی آن را مغازه تشكیل می داده. این بنا دارای یك گنبد مخروطی شكل بوده است كه ۳۲ وجه داشته است و ارتفاع آن به ۶ متر می رسیده به قسمی كه از حوالی ترك آباد قابل رؤیت بوده است. انتهای این بنای مخروطی شكل با كلاه فرنگی پوشانده شده بوده و در نقش نورگیر عمل می كرده است. بازار حوالی سال ۱۳۳۶ در اثر بارش زیاد باران آسیب دید كه توسط مرحوم استاد محمّد شابل و استاد میرزا محمّد دهستانی مرمّت گردید؛ امّا انگار تصمیم بر این گرفته شده بود تا این قلب تپنده ی اردكان با تمام خاطرات، خوشی ها و ناخوشی هایش برای همیشه به تاریخ بپیوندد و بنا بر آن چه كه معروف است در تاریخ ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۳۸، این تصمیم عملی گردید.