بازیهای استان تهران عبارتند از:
آب اومد كدوم آب، آبجی نساء، آسیاب بچرخ، آسیاب بشین، آفتاب مهتاب چه رنگه، آن مان نبارا، اتل متل توتوله، اِشنقَر، الك دولك، اوسا بدوش زن اوسا ندوش، باقالی به چندمن، بامبك، برهغُزی، پنج دوك، پنجره، پِنشت، تاببازی، تركهبازی، ترنابازی، تیرونبازی، جستو خیز، جفتك چاركش، چال مال خدا، چرخك، چشمك، چوبتوپ، حسن كمال، حمومك مورچهداره، خاله رورو، خاله دیگ بهسر، دختر گریه میكنه، دستمال، دوزیازی، دوقوز بپرك، ریگبازی، زوری،زوو، سُكسُك، سهپایه، سه نفر كله ملوق، شلاقبازی، شیر دیدم، شیر یا خط، طاق یا جفت، عرقچینك، عمو زنجیرباف، عموسبزیفروش، قایم باشك، قلعهبازی، قلعه ٔ شاه مال منه، كبوتربازی، كلاهبردار، كوشك، گربه ٔ خاله پیرزن، گردوبازی، گردو شكستن، گرگم به هوا، لبوداغه لبو، لیلی، مدادبازی، مَلمَلیگو، مولودی، میخ طویله، میخك، نقطهبازی، نون بیار كباب ببر، هالنگه، هسته ٔ خرمابازی، هفت سنگ، هل و گلاب، یاسمن و نسترن، یك كلافه و ….
آب اومد، كدوم آب
این بازی در واقع ترانهای است كه بین استاد و شاگرد یا شاگردان رد و بدل میشود. ترانه پایان مشخصی ندارد و میتواند برحسب استعداد استاد و حوصله ٔ شاگردان ادامه یابد. ترانه اینگونه آغاز میشود : استاد: یه مرغ زردی داشتم، خیلی دوسش میداشتم، توله هه اومد و بردش، سرپا نشست و خوردش … سگ اومد . شاگردها: كدوم سگ؟ استاد: همون سگ كه مرغو خورده . شاگردها: كدوم مرغ؟ استاد: همون مرغ زرد پاكوتاه، گردن هما كه شیش قرون تا هش قرون میخریدنش، نمیدادمش …
آسیاب بچرخ
بازیكنان دستهای یكدیگر را گرفته و دایرهوار میایستند. آنگاه یكی از بازیكنان فرمان داده و میگوید: ‘آسیاب بچرخ’ . با این فرمان بازیكنان با سرعت زیاد شروع به چرخیدن میكنند تا آنكه سر آنها گیج رفته و بر زمین بیافتند .
آسیاب بشین
بازیكنان دست یكدیگر را گرفته و دایرهوار میایستند. یكی از آنها استاد شده و خطاب به بازیكنان میگوید: آسیاب بشین. آنگاه همگی نشسته و میگویند: ‘میشینم ‘ . بعد از آن هربار كه استاد میگوید: ‘جون خاله جون’ یا ‘جون عمهجون ‘ ، همگی میگویند: ‘پا نمیشم’ و زمانی كه استاد میگوید: ‘جون چمدون’ همگی میگویند: ‘پا میشم’ و بعد بلند میشوند. دوباره استاد آنها را مورد خطاب قرار داده و میگوید: ‘آسیاب قلیان بكش’ ؛ آنگاه همگی قلیان كشیده و در واقع ادای قلیانكشیدن را درمیآورند. سپس استاد میگوید: ‘آسیاب بخواب’ و همگی خود را كج میكنند و در آخر استاد میگوید: ‘آسیاب بچرخ’ ، كه همگی دست یكدیگر را گرفته و دور خود میچرخند و بازی پایان میگیرد .
الك دولك
بازیكنان به دو گروه تقسیم میشوند، یك گروه در بالای زمین، پشت خط شروع بازی و گروه دیگر در داخل زمین مستقر میشوند. در نقطه ٔ شروع سنگی را كه بزرگتر از آجر معمولی است، قرارداده و چوب دولك را طوری روی آن میگذارند كه موازی با خط طولی زمین و لااقل یكی از لبههای آن آزاد باشد. ابتدا یكی از نفرات بالا با الك ضربهای محكم بهسر آزاد دولك میزند. دولك از سر سنگ بلند شده و پس از چرخشی در هوا به داخل زمین فرود میآید. اگر افراد گروه پائین كه داخل زمین هستند، دولك را در هوا ‘بُل’ بگیرند، برنده میشوند و جای دو گروه عوض میشود. در غیر اینصورت یكی از نفرات گروه پائین، دولك را از روی زمین برداشته و بهطرف الك كه پس از پرتاب دولك، در كنار سنگ و به موازات خط طولی زمین گذاشته میشود، پرت میكند. اگر الك به دولك اصابت كند، باز جای دو گروه عوض میشود و در غیر اینصورت نوبت به نفر بعدی گروه بالائی میرسد و بههمین ترتیب تا پایان نفرات گروه بالا ادامه پیدا میكند . در نوع دیگر الك دولك بهجای سنگ، دو آجر موازی با فاصله ٔ حدود ده سانتیمتر را روی زمین گذاشته و چوب الك را روی آن دو آجر میگذارند، یكی از بازیكنان گروه بالا با دولك زیر الك میزند تا الك حدود ۱ – ۵/۱ متر بههوا بلند شود، بعد ضربهای محكم به آن زده و بهطرف زمین بازی پرت میكند .
بامبك
اولین بازیكن از جمع بازیكنان پیش آمده و دو زانو روی زمین مینشیند. توپی را كه قطر آن حدود ده سانتیمتر است، در دست گرفته و آن را به زمین میزند، توپ پس از برخورد به زمین بالا آمده و بازیكن با ضربات كف دست خود، آن را دوباره به زمین میزند و ضربات را ادامه میدهد تا زمانی كه توپ از دست وی رها شده و ضربات قطع گردد. پس از او یكیك بازیكنان مهارت خود را میآزمایند . بازیكنی كه تعداد ضربات او بیش از دیگران باشد، برنده ٔ بازی شناخته میشود. در این بازی هر ضربه ٔ توپ را یك ‘زییك’ مینامند .
دستمال
بازیكنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. آنگاه مقابل هم و بهفاصله ٔ ده قدم از یكدیگر، در دو صف قرار میگیرند. استاد بازی یك دستمال بین دو صف میگذارد، طوریكه فاصله ٔ آن از دو دسته به یك اندازه باشد. با فرمان استاد نفر اول هر دو صف باید بهسرعت دویده و دستمال را بردارند. بازیكنی كه زودتر دستمال را برداشته و بهجای خود برگردد برنده ٔ بازی است. البته بهشرطی كه طرف مقابل او نتواند دست خود را بدن او بزند. پس از پایان بازیِ دو نفر اول، نوبت به نفر دوم صف میرسد و بههمین ترتیب بازی ادامه مییابد تا همه ٔ نفرات دو صف به پایان برسد. در پایان گروهی كه تعداد برندههای آن بیشتر باشد، برنده ٔ اصلی شناخته خواهد شد .
دوزبازی
هریك از دو بازیكن دوازده ریگ یا شیء كوچك دیگری مانند لوبیا را برمیدارند، طوریكه رنگ شیء موردنظر هریك با دیگری متفاوت باشد. بعد روی زمین یا كاغذ سه مربع داخل هم میكشند. آنگاه به نوبت هربار یك شیء خود را در نقاط تقاطع خطها میگذارند. بازیكنی كه زودتر از دیگری بتواند، سه دانه از شیء خود را در یك خط مستقیم قرار دهد، برنده است .
زوو
بازیكنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. روی زمین، مستطیل بزرگی رسم میكنند و هریك از دو گروه در یكی از دو نیمه ٔ مستطیل مستقر میشوند. آنگاه بهترتیب از هر گروه یك نفر، نفس را در سینه حبس میكند و با كشیدن زوو وارد زمین حریف مقابل میگردد. هریك از این دو نفر سعی میكند در حال زووكشیدن، یاران حریف را نیز لمس كند. یاران حریف نیز ضمن فرار از او، سعی میكنند او را محاصره كرده و بگیرند كه نتواند از خط نیمه ٔ زمین بگذرد، زیرا در غیر اینصورت تمام كسانی را كه لمس كرده باشد، از بازی اخراج خواهند شد. در دور و دورهای بعدی دو نفر دیگر از دو گروه وارد زمین حریفان خود خواهند شد و بههمان ترتیبی كه گفته شد عمل میكنند. هر گروهی كه زودتر یاران خود را از دست بدهد، بازنده است و بهعنوان مجازات باید به افراد گروه برنده كولی بدهد؛ یعنی بازیكنان برنده هركدام بر كول یكی از بازندگان سوار شوند و چند دوری سواری گیرند . در این بازی این نكته قابل ذكر است كه فردی كه برای زوو كشیدن نفسگیری كرده است، هرگاه احساس نماید كه نفس خود رو به اتمام است باید بلافاصله به زمین بازگردد و اگر در زمین حریف نفس آن تمام شود، از دور بازی خارج میگردد .
سُكسُك
سُكسُك، نوع دیگری از بازی قایم باشك است. با این تفاوت كه ‘گرگ’ هنگامی كه یكی از بازیكنانی را كه پنهان شده، میبیند، باید خود را به محل چشم گرفتن رسانیده و بگوید: سُكسُك. در این صورت بازیكنی كه توسط گرگ دیده شده، گرگ بعدی خواهد بود. بقیه ٔ بازیكنان دوباره به محل شروع بازی آمده و دوباره بازی را آغاز میكنند .
طاق یا جفت
در این بازی كه بیشتر بردوباخت موردنظر است، یكی از دو بازیكن، تعدادی ریگ یا شیء ریز دیگر را در مشت خود میگیرد و دو كف دست خود را روی هم گذاشته و آن اشیاء را در میان دستان خود تكان میدهد و یا دو دست خود را به پشت خود برده و آن اشیاء را در یكی از مشتهای خود قرار میدهد. آنگاه شست خود را در مقابل بازیكن دوم گرفته و میگوید: طاق یا جفت. بازیكن دوم به میل خود یكی از دو كلمه ٔ طاق یا جفت را ادا میكند. سپس بازیكن اول مشت خود را باز كرده و تعداد اشیاء مشت خود را میشمارد، اگر با گفته ٔ بازیكن دوم مطابقت داشت كه وی برنده است و در غیر اینصورت بازنده خواهد بود .
عمو سبزیفروش
زنی عاشق عمو سبزیفروش است و تنبان سیاه دبیت و شلیته ٔ كوتاه میپوشد و چادر بهسر میكند. یك زن هم قبای بلند پوشیده و با شال و گیوه و عرقچین ادای سبزیفروش را درمیآورد. حاضران در مجلس هم با دایره و تنبك و دست، با اشعار آهنگینی كه دو طرف میخوانند، هماهنگی میكنند. زن اشعاری را میخواند و دلبری میكند و با گفتههای خود حاضران را میخنداند .
قلعه ٔ شاه مال منه
بازیكنان یك نفر را بهعنوان شاه انتخاب میكنند. بعد از اینكه شاه به بالای تپه ٔ خاكی یا ماسهای رفت، آنگاه همه ٔ بازیكنان با هم میگویند: ‘قلعه ٔ شاه مال منه’ و همگی به سمت بالای تپه هجوم میبرند كه شاه را پائین بیاورند، شاه مهاجمان را به پائین هل داده و میگوید: ‘شاه منم كه زور دارم قلعه ٔ شاه مال منه ‘ . بازی بههمین ترتیب ادامه پیدا میكند تا زمانیكه كسی بتواند او را پائین بكشد كه در نتیجه، خود وی یا بازیكن دیگری بهجای شاه قرار میگیرد .
كبوتربازی
معمولاً كسانی كه كبوتر نگهداری میكنند، گاه گاهی آنها را هوا كرده و از پرواز آنها لذت میبرند و حركات آنها را زیر نظر دارند. گاهی دو نفر كبوترباز كه با هم رقابت دارند مسابقه میدهند، یعنی اگر كبوترهای یكدیگر را بگیرند پس نمیدهند. گاهی هم بر سر مدت زمان پرواز كبوترهای خود شرطبندی میكنند . كبوتربازان برای شناسائی كبوترها خود اسامی خاصی كه معمولاً به رنگ آنها بستگی دارد، انتخاب میكنند مانند: طوقی، دمسیاه، سینه دمسیاه، ابلق، كلهدار، چتری و …
گرگم به هوا
یكی را بهعنوان گرگ انتخاب میكنند و چند محل را كه كمی از سطح زمین بلندتر است بهعنوان ‘ هوا’ انتخاب میكنند. گرگ شروع به تعقیب دوندهها میكند. هرگاه بتواند دست خود را به پشت یكی از بازیكنان بزند آن بازیكن گرگ میشود و گرگ بهجای او وارد بازی میشود. هرگاه بازیكنی خود را به ‘هوا’ برساند گرگ دیگر نمیتواند او را بزند. بازیكنان معمولاً برای آنكه گرگ را گیج كنند سروصدای زیادی راه میاندازند و شعرهائی را میخوانند .
لیلی
ابتدا زمین مستطیل همواری را انتخاب و آن را به شش خانه ٔ مساوی تقسیم میكنند. از اولین خانه ٔ دست راست شمارهگذاری میكنند به طوریكه خانه ە ای ۱ و ۶ ، ۲ و ۵ ، ۳ و ۴ در كنار هم قرار میگیرند. در بیرون دایره با فاصله ٔ دلخواه نیمدایرهای میكشند و آنجا را نقطه ٔ شروع بازی میدانند. قبل از شروع بازی روی پارهای مقررات توافق میكنند (مثلاً عبور دادن سنگ از خانهها با چند ضرب باید صورت بگیرد). معمولاً خانه ٔ چهارم را خانه ٔ استراحت قرار میدهند. در اینجا هر بازیكنی میتواند از حالت لیلی بیرون آمده و استراحت كند. در هر نوبت یكی از بازیكنان بازی را انجام میدهد یعنی سنگ را در خانه ٔ اول میاندازد و براساس توافق قبلی كه باید بازی مثلاً یك ضرب یا چند ضرب باشد با پا سنگ را بهترتیب از خانهها عبور میدهد، تا از خانه ٔ ۶ به بیرون برود. دفعه ٔ بعد سنگ را به خانه ٔ ۲ و ۳ و … میاندازد برای پرتاب سنگ به خانه ٔ ۶ كه مجاور خانه ٔ ۱ است، باید بازیكن لیلیكنان خود را به خانه ٔ ۳ برساند و از آنجا سنگ را پرتاب كند. اگر پای بازیكن یا سنگ روی خط بین خانهها قرار بگیرد بازیكن سوخته است. وقتی تمام مراحل بازی را با موفقیت به پایان رساند برنده شده و میتواند خانهای بخرد ( تنها خانه ٔ چهارم كه محل استراحت است قابل خریداری نیست). وقتی فرد خانهای میخرد بازیكنان دیگر باید با اجازه ٔ او از خانه خود عبور كنند . اتفاق میافتد كه بازیكنی موفق شود تمام خانهها را بخرد .
نقطهبازی
ابتدا روی كاغذ نقطههائی با فاصله ٔ حدود یك سانتیمتر بهطور عمودی و افقی رسم میكنند . نقطهها میتوانند كم یا زیاد باشد كه برحسب آن بازی كوتاهتر یا طولانیتر خواهد شد. بازیكنان هریك، یكی از حروف الفبا و یا شمارهای را برای خود انتخاب میكنند و آنگاه هریك بهنوبت، دو نقطه را بههم وصل میكنند. البته هربار بیش از یك خط نمیتوان رسم كرد، بهجز زمانی كه بازیكن با رسم یك خط بتواند مربعی را تشكیل دهد كه در اینصورت میتواند خط دیگری هم رسم كند. به این ترتیب بازی را ادامه میدهند تا تمام نقطهها بههم متصل شوند. آنگاه مربعهای هر بازیكن شمرده میشود و كسی كه بیشترین مربع متعلق به او باشد، برنده ٔ بازی خواهد بود .
نون بیار كباب ببر
یكی از بازیكنان دستهای خود را جلو میبرد، طوریكه كف آنها رو به هوا باشد. دیگری كف دستهای خود را روی كف دستهای بازیكن اول قرار میدهد. حال بازیكنی كه دستهای خود را زیر دست دیگری است، باید با سرعت و مهارت دستهای خود را بیرون كشیده و روی دست دیگری بزند؛ بازیكن دوم هم باید بهموقع دستهای خود را كنار بكشد كه مورد ضرب قرار نگیرند؛ در غیر اینصورت، سوخته و جای دستها عوض میشود. بازیكنان بههنگام بازی عبارت ‘نون بیار كباب ببر’ را مرتباً تكرار میكنند .
هفت سنگ
از میان بازیكنان دو نفر بهعنوان استاد انتخاب میشوند. این دو استاد یاران گروه خود را انتخاب كرده و برای تعیین گروه شروعكننده ٔ بازی، تر و خشك میكنند . آنگاه سنگها را از بزرگ به كوچك روی هم میچینند و گروه اول ( شروعكننده ٔ بازی) در مقابل سنگها و بهفاصله ٔ حدوداً پنج متر از آنها میایستد. افراد گروه دوم هم پشت سنگها قرار میگیرند. سپس یكی از افراد گروه اول توپ را بهطرف سنگها پرتاب میكند. اگر توپ به سنگها اصابت كند، گروه دوم توپ را برداشته و به قصد زدن گروه اول، آنها را دنبال میكند. گروه اول هم سعی میكند در موقعیتی مناسب، دوباره سنگها را روی هم بچیند، ضمن اینكه توسط یاران حریف هم زده نشود. این گروه در صورت موفقیت برنده شده و دوباره شروعكننده ٔ بازی خواهد بود. اما اگر هنگام پرتاب، توپ به سنگها اصابت نكند، گروه اول بازنده است و جای دو گروه عوض میشود .