ریز شهری است در استان بوشهر در جنوب ایران. این شهر در بخش ریز از توابع شهرستان جم قرار دارد.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۸۰۲ نفر بوده است.
موقعیت
بخش ریز نیمه غربی شهرستان جم را تشكیل میدهد. این شهرستان در منتهیالیه جنوب شرقی استان بوشهر واقع است بخش ریز از شمال با شهرستان فیروز آباد فارس؛ از سوی جنوب با شهرستان دیر؛ از غرب با بخش مركزی جم همجوار است و به مساحت ۸۵۰ كیلومتر مربع و بالغ بر ۱۲۰۰۰ نفر جمعیت و از دو شهر (ریز و انارستان) و ۲۲ روستای كوچك و بزرگ است كه ۹ روستا از این تعداد به دلیل داشتن حد نصاب جمعیت شورای اسلامی داشته و در آمار وزارت كشور منظور گردیده است. ۱۱ روستا عبارتند از:
۱) تشان ۲)دره بان ۳)قلعه كهنه ۴) پشتو ۵) حسین آباد ۶) تنگمان ۷)جمال آباد ۸) گند مزار ۹) حرمیك
جغرافیا
قسمت عمدهٔ بخش را جلگهای تشكیل میدهد كه ما بین آخرین دیوارههای جنوبی رشته كوه زاگرس محصور است این دیوارهها شامل كوه سرخان در شمال و كوه احمد سلمان (كوه بهرامشاه) در جنوب است. رود خانهٔ ریز (درهٔ جمی) كه از چشمهٔ هفت چه (هفت چاه) جم سر چشمه میگیرد از میان دشت گذشته و با گذر از مسیر طولانی در میان كوهها سرانجام به رود مند میپیوندد در پی خشكسالیهای پیاپی سالهای اخیر از میزان آب رودخانه تا حد زیادی كاسته شده است. با این حال یكی از عوامل شكل دهندهی حیات در این ناحیه كه تاریخ ریز بستگی تام و تمامی با آن دارد، همین رود و شعب فصلی آن میباشد. در پایین دست رود در منتهیالیه غربی دشت یكی از كمیابترین جاذبههای طبیعی جنوب ایران یعنی جنگل گلوبردكان (گلی بردكان) ساختهٔ دستان مهربان همین آب است. این مكان در سالیان اخیر یكی از پر طرفدارترین تفرجگاههای استان بوشهر در ایام نوروز شده است.
وجه تسمیه
ریز نامی كهن است كه از واژهای اوستایی و پهلوی((ریژ)) گرفته شده است. این واژه به سرزمین یا سرزمینی در كنار رود یا دریاچه گفته شده و بعداً خود به معنای آب و رود و دریاچه به كار رفته است. نام شهر تبریز، مهریز، تفلیس، بدلیس، كلمهٔ كاریز و نیز نام خالص ریز و ریگ، این واژه را به همین معنا به یادگار نگه داشتهاند. سرانجام این فعل ((ریزاندن وریختن )) كه در مورد آب و سایر مایعات به كار میرود نیز از همان واژهٔ مشتق شده است. به عقیده برخی از اساتید ادبیات فارسی كلمه و نام ریز با واژههای “رگا، ری، آریا و ایران” هم خانواده است و به معنای سرزمین پاك، نجیب و مقدس به كار رفته است.
زبان و گویش
یكی از لهجههای روان و اصیل زبان فارسی در این منطقه رواج دارد كه دارای ویژگیهایی تقریباً منحصربهفرد است به عنوان نمونه میتوان از تلفظ صدای (آ) در كلمات ((خانه، شانه، لانه، باران و…)) یاد كرد نمونهٔ دیگر مربوط به كاربرد شناسههای ((مان، تان، شان)) به صورت كامل است یعنی در صحبتهای روزمره مردم تركیبات صحیح و كاملی همچون ((خانهمان، پولتان، خودشان و بادنگان(بادمجان)…)) بدون تبدیل الف به (و) – كه در بیشتر لهجههای كشورمان رایج است به وفور به كار میرود.
تاریخچه
بقایای پی بناها و خرده سفالها پراكنده در سطحی وسیع نشان میدهد كه احتمالاً زمانی شهر یا ناحیهٔ مسكونی بزرگی در اینجا ریز كنونی وحومه وجود داشته است.
گهگاه بر اثر شسته شدن خاك توسط سیلاب بقایای آسیابهای آبی مدفون شده ظاهر میشود یا در جریان شخم زمین در باغها ظرفهای سنگی بزرگی پیدا میشود. در مواردی نیز خمرههای حاوی بقایای اجساد یافت شده است كه قدمت حیات تمدنی این ناحیه را به پیش از اسلام و دورانهای باستان میرساند. اینها همه نشان دهندهٔ وجود حیات شكوفای یك جامعهٔ كشاورز یكجانشین در گذشتههای دور این منطقه است.
شاهد و روایتی در دست است كه نشان میدهد بیش از هزار و سیصد سال قبل این ناحیه پناهگاه برخی از علویان و شیعیانی بوده كه از ستم حاكم عراق حجاج ابن یوسف ثقفی گریخته بودند بر اساس این روایت در راه مال رو و قدیمی ریز به دوراهگ تعدادی قبر وجود دارد كه از آن سربازان و ماموران وابسته به حجاج است. آنگونه كه سینه به سینه نقل شده است این سربازان كه در تعقیب چند تن از علویان پا به این راه صعب نهاده بودند در این مكان از تشنگی هلاك میشوند. مسافران محلی كه در قدیم از آنجا میگذشتهاند به این مكان نام قبرهای حجاج دادهاند.
دشت ریز تا اواخر عهد صفویه آباد و با رونق بوده است شاهد این مدعا قبرستانی وسیع در اطراف روستای حرمیك است كه از جمله سنگهای دیده شده در آن سنگی است كه نام ((صفی قلی فرزند پرویز)) بر آن حك شده و تاریخ ۱۱۱۲ هجری قمری را دارد كه مقارن اوایل دوران شاه سلطان حسین صفوی است. اما هرج و مرج بعد از صفویان و ایام جانشینان نادر همچون بسیاری از نواحی ایران شكوفایی دشت ریز را به زوال و ویرانی كشاند و از آن آباد بوم جز ویرانهای باقی نماند.
بنا به شواهدی تاریخ دوران اخیر ریز از اواخر دورهٔ زندیه آغاز میشود. در این دوره بر اثر عواملی همچون نا امنی گسترده و درگیریهای قدرت مهاجرتهای زیادی در جنوب ایران صورت میگیرد كه از آن میان مهاجرانی از اقوام و مكانهای مختلف در دشت ریز ساكن میشوند بخشی از بافت قومی ساكان این ناحیه از نسل همام مهاجران هستند كه از نقاط مختلفی از جمله دشتی شولستان ((ممسنی كنونی )) كوشك یا كوشكك در فارس، عشایر ترك، دشتستان و جاهای دیگر آمدهاند. بدینگونه حیات دشت ریز و آبادیهای متروك ماندهٔ آن دوباره احیاه میشود و قناتها كهن دوباره به جریان میافتد.
در همین ایام است كه آرامگاه یكی از سادات صاحب كرامت به نام ((سید حبیب الله)) از اعقاب امام موسی كاظم علیهالسلام كه احتمالاً در دوران صفویه یا پیشتر زیسته و رحلت كرده و در اینجا مدفون شده بود زیارتگاه اهالی منطقه گشته و اطراف آن نیز خاكستان (قبرستان) شده است. قدیمیترین سنگ قبری كه نگارندهٔ این سطور توانست بخواند تاریخ ۱۲۰۳ هجری را دارد كه همزمان است با اواخر عهد زندیه. این تاریخ تقریبی با قول یكی از متولیان كنونی بقعه از سادات احمدی همخوانی دارد كه آرامگاه امامزاده سید حبیبالله از حدود ۲۵۰ سال قبل به صورت زیارتگاه در آمده است.
در برخی از نخستین شناسنامهها از این ناحیه به نام بلوك ریز نام برده شده است بلوك كلمهای مغلولی كه به معنای تقریبی یك ناحیه یا بخش كشاورزی و مالیاتی به كار رفته است شروع كاربرد این عنوان در ایران به دوران سلطه مغلان یعنی قرن هفتم و هشتم هجری باز میگردد پیش از آن تاریخ از واژهٔ فارسی میانه ((تسوج یا طسوج)) استفاده میشده است.
محصولات
حیات باغداری و كشاورزی این ناحیه به دلیل وجود آب شیرین فراوان از اهمیت زیادی بر خوردار است. منابع مهم آبی دشت ریز كه از گذشتههای دور موجب رواج و شكوفایی كشاورزی و باغداری بوده است، عبارت است از: رودخانه و چاههای آب ریز، قنات تشان كه آب گوارای آن مشهور است قنات دره بان، قنات پشتو، قنات و چشمهٔ حرمی اناری، چشمههای حرمیك و بنگو و قنات انارستان و ….
در گذشته كشت خشخاش و برنج به خصوص در زمینهای كنار رودخانه معمول بوده است، اما به دلیل حجم فراوان رسوبات سنگی ناشی از سیلابهای زمستانی و از میان رفتن زمینهای كشت این دو محصول كم كم منسوخ شد. ممنوعیت كشت خشخاش از سوی دولت در قرن اخیر نیز یكی از دلایل این امر بوده است. همزمان و بعد از آن، كشت ذرت رواج زیادی داشت و قوت غالب اهالی را رگاك (نان ذرت) تشكیل میداد. تا سالیان اخیر گندم، جو، كنجد، تنباكو و پیاز نیز از محصولات معروف این منطقه به حساب میآید.