بانهوره یا بانوره (به كردی: بانەوڕێ) یكی از شهرهای بخش باینگان شهرستان پاوه در استان كرمانشاه میباشد.
تاریخچه
شهر بانهوره كه در ۱۱۰ كیلومتری مركز استان و در ۱۷ كیلومتری جنوب شرقی شهرستان پاوه با مساحتی ۱۰۰ هكتاری قرار دارد یكی از مرتفعترین مكانهای منطقه اورامانات نسبت به سطح دریاست. قدمت این شهر از نظر مسكن دائمی مردم به حدود ۱۳۵۹ شمسی برمیگردد. این شهر در میان كوههای زیبای شاهو و آتشكده، ریاوكو و ماكوان محصور گشتهاست. مردمان بانهوره به زبان كردی سورانی سخن میگویند. این شهر برخلاف شهر پاوه كه به هورامی سخن میگویند، به جافی سخن میگویند. در میان اورامانات این شهر به نام طایفه امامی شناخته میشوند كه این گفتنی است كه طایفه امامی از طوایف اتحادیه ایلی مهم و نیرومند و معتبر كردستان هستند و در امور داخلی كاملاً خودمختار و مستقل هستند. همچنین عده زیادی از این طایفه نیز در كردستان عراق ساكن هستند. در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ ایران و عراق مردم چند روستای امامی كه در مرز عراق بودند آوار شده و زمینی كه اكنون در سكونت دارند و در مالكیت روستای خانقاه بوده به مبلغ ۱۲۰۰،۰۰۰ تومان خریداری و با مجوز مسولین دولتی روستایی را به تدریج آباد كردند و چون در قدیم مردم اورامی زبان خانقاه در زمینی كه به اندازه هموار بوده پنبه كاشتهاند و در زبان اورامی زمین هموار و نسبتاً بلند را بان و به پنبه وره به همین مناسبت روستا را به نام بانهوره نام نهادهاند. طایفههای بزرگ امامی قبل از ساكن شدن در بانهوره، كوههای اطراف و چشمههای پرآب آن مانند زیستگاه تابستانی میگوره محل ییلاقی آنها بودهاست و در فصل گرما همراه دامهای خود به این محل سفر میكردند و در فصل سرما نیز به گرمسیر یعنی محل اصلی زندگیشان برمیگشتند.
جمعیت
براساس سرشماری مركز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، این شهر دارای ۷۵۶ خانوار بوده و جمعیت آن ۳،۰۴۳ نفراست كه از این جمعیت، ۱،۵۹۴ نفر زن و ۱،۴۴۹ نفر نیز مرد تشكیل میدهد.
خالو حسین كوهكن
یكی از نكات قابل توجه شهر، غار سنگی دستساز به دست خالو حسین كوهكن است كه در منطقه میگوره از توابع بانهوره ایجاد شدهاست. این فرد با یك پا از دل كوه چندین غار برای سكونت خود ایجاد كردهاست. این نیز گفتنی است كه به خاطر این كار او، به او لقب فرهاد ثانی دادهاند. خالو حسین در سال ۵۷ با جسمی معلول، یك كلنگ و بیل شروع به تراشیدن صخره میكند تا برای خود كاشانهای مهیا كند. او ۱۹ سال از عمر خود را برای ساخت خانهاش صرف میكند و جالب اینكه تمام این مدت این كار رابا یك كلنگ و بیل انجام داده است. كلنگی كه خود او آن را بسیار دوست میداشت و اعتقادتش برآن بود كه جنس كلنگش از الماس است.


