بازیهای محلی استان كرمانشاه نقش در فرهنگ و آداب و رسوم خاص كردها دارد و در حال حاضر ۲۰۰ بازی محلی در استان كرمانشاه وجود دارد.
از جمله بازیهای محلی استان كرمانشاه بازی ارچن است كه مختص سنین ۱۰ الی ۱۵ است و زمان انجام آن فصول پاییز و زمستان است.
همچنین بازی آسیا مختص سنین ۳ الی ۷ سال است و زمان انجام آن تمامی فصول است.
بازی آقادای آقادای نیز مختص پسران در سنین ۱۰ الی ۲۰ سال است و زمان اجرای بازی فصول پاییز و زمستان است.
بازی بازپران مختص پسران در سنین ۱۵ الی ۳۰ سال بوده و زمان اجرای آن فصول پاییز و زمستان است.
بازی باواگیجه مختص پسران در سنین ۱۰ الی ۲۰ سال بوده و زمان اجرای آن پاییز و زمستان است.
باز بوكبوك مختص پسران در سنین ۱۰ الی ۲۰ سال بوده و زمان اجرای آن فصول پاییز و زمستان است.
بازی پالپال لنجه كه مختص جوانان منطقه جوانرود بوده و زمان اجرای آن تمام فصول و شب هنگام است.
بازی جلیتر ویژه دختران و پسران ۱۰ الی ۱۵ ساله بوده و از جمله بازیهای مهارتی است.
شرح تعدادی از بازیهای محلی استان كرمانشاه:
خلورتانی:
ازمخروط های چوبی استفاده می كردند و دور آن را نخ محكمی می پیچاندند و به نوك آنها یك میخ فلزی ته گرد كه بیشتر در نعل اسب و قاطر استفاده می گردد می زدند سپس با كشیدن نخ مخروط شروع به دوران روی زمین می نمود و با چنان سرعتی می چرخید كه صدایی نیز ایجاد می كرد . برای به حركت درآوردن آن می بایست سر بالایی نخ را به صورت حلقه ای در آورند و انگشت اشاره را در آن قرار دهند سپس مخروط ها را كه در دست بود محكم به طرف زمین پرتاب می كردند و نخ را می كشیدند بعضی اوقات مخروط خود رابه مخروط افراد دیگری كه در حال چرخش بود می زدند و به این ( خلورته مارانی ) یا مخروط شكستن می گفتند اگر مخروط شخصی بدون ترك برداشتن موفق می شد مخروط دیگران را بشكند یا ترك اندازد مخروط او بهترین مخروط محسوب می گردید.
هه ملوقوانی یا گوره كانی:
هه ملوقوانی از بازیهایی است كه دختران انجام می دادند به این صورت كه پنج قطعه سنگ به اندازه ی بزرگتر از یك حبه قند انتخاب می كردند و هر كدام از بازیكنان به نوبت با آنها به بازی می پرداختند . برای این كار ابتدا با یك دست سنگ ها را روی زمین ولو می كرد و سپس یكی از آنها را بر می داشت و ضمن اینكه آن را هوا می كرد سنگی را از روی زمین برمی گرفت و می بایست قبل از اینكه سنگ هوا شده به زمین برسد او سنگ خود را برداشته باشد و با همان دست سنگ هوا شده را نیز بگیرد . این بازی چندین مرحله مختلف داشت ابتدا سنگ ها را تك تك بر می داشتند سپس دو تا دو تا سپس یك تكی و یك سه تایی و به همین ترتیب تا پایان تمام مراحل . اگر در حین بازی سنگ هوا شده به زمین می خورد بازیكن دیگر بازی را شروع می نمود و به همین ترتیب بازی دور می زد و هر بار بازیكن بازی را از مرحله ای آغاز می كرد كه قبلا نتوانسته بود تا اینكه یكی از آنها زودتر به پایان مراحل برسد و برنده محسوب شود.
از دیگر بازی های دخترانه می توان به بازی آلنجی كولنجی یا آسمان رنگه و چوزی و خط خط اشاره نمود.
كلاوریزان:
فردی كلاهی را پر از سنگریزه می نمود وآن را وارونه روی یك سطح قرار می داد سپس می بایست كلاه را طوری از زمین بردارد كه سنگریزه ای برجای نماند اما اگر موفق نمی شد می بایست سنگریزه های باقیمانده در روی زمین را تك تك طوری بردارد كه بقیه سنگریزه ها موجود در سطح تكان نخورند در غیر این صورت بازنده اعلام می گردید . هر كس در این بازی موفق می شد كه یا كلاه را پر از سنگریزه برگرداند یا اینكه سنگریزه ها را تك تك بردارد به طوری كه بقیه ی آنها تكان نخورد برنده اعلام می شد در این بازی دقت زیادی لازم بود و كسی كه نمی توانست اعصاب آرامی داشته باشد موفق نمی گردید.
هیلكه مارانی:
هیله مارانی (تخم مرغ شكستن) این بازی كه به صورت برد و باخت انجام می گرفت به این صورت بود كه در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند هر كدام از طرفین تخم مرغی را محكم در دستش نگه می داشت به طوری كه یك سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود سپس فرد دیگری تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد اگر تخم مرغ یكی از آنهاترك بر می داشت این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترك بر می داشت صاحب این تخم مرغ بازنده محسوب می شد و می بایست تخم مرغ خود را به طرف مقابل بدهد و اگر هر دو ترك برمی داشتند آن طرفی بازنده محسوب می شد كه تخم مرغش بیشتر شكسته باشد. به این طریق یك فرد ممكن بود در روز چند تخم مرغ را صاحب شود.
خرمایله (خواستگاری از شرف نسا):
این بازی نمایشی بسیار قدیمی است و نشاندهنده مراسم خواستگاری دختران كوچك است و اشعاری كه در این بازی خوانده میشود نوع خاصی از اشعار هفت هجائی است. خرمایله یعنی موخرمائی كه اشاره به عروس است. بازیكنی كه نقش عروس را بازی میكند در جمع دختران سر بهزیر مینشیند و دو نفر از دختران دسته داماد دست به گردن هم میاندازند و جلو میآیند و شعری را میخوانند كه در آن از عروس تعریف و به او سلام میكنند. اطرافیان عروس جواب سلام را میدهند . فرستادگان داماد میگویند كه طشت طلا هدیه آوردهاند تا شرف نسا را ببرند آنوقت چشم عروس را میبندند و او را بههمان شكل كه نشسته از زمین بلند میكنند، در حالیكه انگشتهای بزرگ پای خود را در مشت گرفته است. او نباید انگشتهای خود را رها كند. سپس او را به مكانهائی كه قبلاً مشخص كردهاند بهنام بهشت و دوزخ و برزخ میبرند و میپرسند كه كدامیك را میخواهد . اگر دوزخ را انتخاب كند برسرش میكوبند و او را دوزخی مینامند. اگر برزخ را انتخاب كند برسرش میكوبند و میگویند ‘گِل برسرت برزخی ولی اگر بهشت را انتخاب كند میگویند ‘گُل برسرت بهشتی كه این نشانه خوشبختی عروس است. این بازی امروزه بهشكل دیگری اجراء میشود. بدین صورت كه خانواده عروس و داماد دو دسته میشوند و در مقابل هم قرار میگیرند. خانواده داماد میگویند هدیه آوردهاند كه عروس را ببرند ولی خانواده عروس هدیه را رد میكنند. خواستگارها عقب مینشینند و دوباره با هدیه دیگری برمیگردند. پس از چندبار پیشنهاد دادن و رد شدن پیشنهاد، یكی از خواستگارها سعی میكند یكی از افراد عروس را به دسته ٔ خود بكشاند. این وضع ادامه مییابد تا در دسته عروس بازیكنی باقی نماند.
كتكپرانی (اسلامآباد غرب):
بههنگام آوردن عروس به خانه داماد، جوانان و بزرگان ورزیده و سواركار دست به عملیات نمایشی جالبی میزنند. هر سوار یك كتك خوشخط و خال و زیبا در دست گرفته و شروع به تاختن در اطراف كاروان عروس میكند و با پرتاب كتك خود در حین تاختن به زمین و گرفتن مجدد آن باعث حیرت و شگفتی بیننده میشود. به ازاء هر پرتاب كتك و گرفتن یا عدم گرفتن آن، از سوی سر سواركاروان امتیازی به سواركار داده و یا امتیازی از او كم میشود. البته این امتیازها فقط لفظی است و از نظر مورد توجه قرار گرفتن سواركار نزد مردم اهمیت دارد.
