● كلاغ پر
▪ اهداف بازی: سرگرمی و نشاط، افزایش تمركز، دقت و هماهنگی عصبی عضلانی
▪ تعداد بازیكنان: ۴ تا ۱۰ نفر
▪ محوطه بازی: فضای بسته
▪ شرح بازی:
بازیكنان از بین خودشان یك استاد انتخاب می كنند. همه به همراه استاد به شكل دایره وار دور هم می نشینند. هر كدام از بازیكنان انگشت اشاره شان را روی زمین می گذارند و استاد نیز انگشتش را روی زمین می گذارد و عبارت هایی هم چون «كلاغ پر، گنجشك پر، عقاب پر، اتاق پر و اسب پر» را می گوید. هم زمان با گفتن هر مورد، به وسیله استاد، بازیكنان باید در صورت درستی در پریدن، انگشتشان را به بالا ببرند و در صورت اشتباه در پرش، انگشت را حركت ندهند.استاد برای آزمایش هوش و ذكاوت بازیكنان و به اشتباه انداختن آنان، گاهی اوقات، انگشتش را به اشتباه بالا می برد و به طور مثال می گوید: «تلویزیون پر» و انگشت را به نشانه پریدن بالا می برد و یا می گوید:« پروانه پر» و انگشتش را بالا نمی برد.این بازی به همین شیوه ادامه می یابد و هر كس حركت پریدن یا نپریدن را به اشتباه اجرا كند، می سوزد و باید از بازی خارج شود. در پایان فقط یك نفر باقی می ماند كه به عنوان برنده بازی شناخته می شود و مورد تشویق دوستان قرار می گیرد.
● كچه كچه (گل یا پوچ)
▪ اهداف بازی: سرگرمی، افزایش دقت، ذكاوت و تیزهوشی
▪ تعداد بازیكنان: ۴ نفر به بالا
▪ ابزار بازی: چیزی كه به عنوان گل استفاده شود (نخود یا سنگ)
▪ محوطه بازی: فضای بسته
▪ شرح بازی:
بازی كچه كچه بیشتر در عروسی ها انجام و گاهی در محافل و شب نشینی های خانوادگی اجرا می شود.ابتدا افراد به ۲ گروه تقسیم می شوند و هر گروه، یك سرگروه با نام استاد انتخاب می كند و استادها سر امتیاز با یكدیگر توافق می كنند؛ مثلا پایان بازی تا امتیاز ۲۰ باشد. بعد دو گروه رو به روی هم می نشینند و بین دو استاد گروه اول و دوم قرعه كشی می شود و مثلا قرعه كشی را گروه اول می برد. بازی به این گونه آغاز می شود كه استاد گروه اول باید گل را به دست یكی از افراد گروهش بدهد. برای این كار بلند می شود و از نفر اول گروه تا نفر آخر، دستش را می چرخاند و به گونه ای اظهار می كند كه گل را در دست هر شخصی می گذارد، به طوری كه گروه دوم متوجه نشود كه گل را در دست چه كسی گذاشته است، بعد خودش هم در بین گروه می نشیند. البته می تواند گل را نیز در دست خودش نگه دارد. بعد از این كه استاد نشست، استاد گروه دوم باید حدس بزند كه گل در دست كدام شخص است، البته افراد گروهش هم می توانند به او كمك كنند. در این جا ۲ حالت رخ می دهد:حالت اول: اگر استاد گروه دوم حدسش درست باشد، گل را می گیرد و این كار را در بین گروهش تكرار می كند.حالت دوم: اگر حدسش اشتباه باشد، گروه اول یك امتیاز می گیرد و استاد گروه اول دوباره گل را به دست یكی از افراد گروهش می دهد و دوباره باید گروه دوم حدس بزند. در این بازی، اگر استادها حدسشان درست باشد، گل را برای گروه خودشان می گیرند و اگر اشتباه حدس بزنند یك امتیاز به حریف واگذار می كنند. گروهی كه زودتر به امتیاز مورد نظر برسد برنده بازی شناخته می شود و بازی تمام می شود.جایزه بازی را كه گردو، آجیل، كشمش، خرما و میوه است، صاحب عروسی باید تهیه كند و اگر از لحاظ مالی ضعیف باشد، گروه بازنده تهیه می كند و هر دو گروه جایزه را كه خوردنی است با هم می خورند.
● كبریت بازی
▪ اهداف بازی: سرگرمی و تفریح و هماهنگی عصبی و عضلانی
▪ تعداد بازیكنان: ۶ تا ۲۰ نفر
▪ ابزار بازی: یك عدد كبریت و قلم
▪ محوطه بازی: فضای بسته
▪ شرح بازی: روی دو سطح بزرگ كبریت یك سمت دزد و سمت دیگر پلیس و روی یك طرف سطح باروتی كبریت شاه و طرف دیگرش وزیر نوشته می شود. سپس بچه ها دایره وار می نشینند و به نوبت كبریت را پرتاب می كنند تا یك نفر شاه را بیاورد. این روش ادامه پیدا می كند تا وزیر هم پیدا شود. از آن پس هر فردی كه دزد بیاورد باید بدین گونه مجازات شود:
وزیر می گوید: پادشاه پادشاه یك دزد داریم.
پادشاه: دزد كیست؟
وزیر: (اسم دزد را می گوید)
پادشاه: چی دزدیده؟
وزیر: شیلنگ همسایه (هر وسیله ای را می تواند نام ببرد)
در این قسمت پادشاه یك دستور می دهد و دزد باید اجرا كند و وزیر نیز ناظر اجرای دستور است. حال نوبت به فرد بعدی می رسد كه باید كبریت را بیندازد؛ اگر پلیس بیاورد هیچ آسیبی نمی بیند ولی اگر دزد بیاورد به روشی كه اشاره شد با او برخورد می كنند. كبریت انداختن بین دو نفر ادامه می یابد و كسانی كه مقام وزیر و پادشاه را دارند نیازی نیست كه كبریت بیندازند، ولی اگر كسی شاه یا وزیر بیاورد او صاحب این مقام است و فرد قبلی خلع می شود وگرنه تا پیدا شدن شاه یا وزیر جدید این مقام ثابت است و صاحب آن به انداختن مجدد كبریت نیازی ندارد. بازی تا هر موقع می تواند ادامه یابد. توضیح: مجازات می تواند انجام دادن كارهایی نظیر آب آوردن، كلاغ پر رفتن و زو كشیدن باشد.
بازیهای بومی – محلی بجنورد قدیم در ماه مبارك رمضان
در ماه رمضان پس از مراسم افطار در بجنورد قدیم افراد پس از صرف افطار برای انجام فریضة نماز مغرب و عشاء به مسجد رفته و فرایض مذهبی را به جا آورده و از سخنان و اعظان كه از شهرستانهای مختلف مثل مشهد و قم دعوت شده بودند استفاده می كردند .
علاوه بر رفتن به مساجد بعد از افطار عده ای نیز به قهوه خانه ها می رفتند و به نقل قولها گوش می دادند . نقالها معمولاً داستانهایی از شاهنامه فردوسی یا اسكندرنامه و یا مختار نامه ارائه می دادند و طوری برنامه ریزی می كردند تا یكی از كتابهایی كه عنوان كردند تا پایان ماه مبارك رمضان به اتمام برسد .
نقل قولها شباهت زیادی به سریالهای تلویزیونی داشت ، بدان معنی كه داستان را در لحظات حساس آن در همان شب تمام می كردند تا شب دیگر شروع برنامه با هیجان تر باشد .
در ابتدای جلسه اشعاری در مدح و منقبت ائمة اطهار و یا اشعار اخلاقی و عرفانی را چاشنی گفتار خود می كردند و در شبهای احیا معمولاً به ذكر و منقبت و یا مصیبت می پرداختند .
بازیهای بعد از مراسم افطار به این صورت بود كه عدهای از افراد برای بعد از مراسم افطار به قهوه خانه هایی می رفتند كه در آنجا گل بازی كه در اصطلاح محلی بجنوردی نبان (كچه كچه) می گویند رفته و گل بازی می كردند كه به این بازی گل پوچ نیز می گویند . اما در یك یا دو قهوه خانه در بجنورد در آن بازی پادشاه و وزیر می كردند كه در اصطلاح محلی به آن درنه دی دی می گویند .
بازی پادشاه و وزیر در این بازی قهوه خانه هایی انتخاب می شد كه فضای بزرگی داشت كه صندلی و نیمكت ها را به صورت چهارگوش چیده و وسط كافه به آن میدان میگفتند خالی بود ، لحظاتی بعد از افطار مردم به صورت پراكنده و یا دسته جمعی به سوی كافة مورد نظر می آمدند . پس از اینكه عده ای جمع می شدند صاحب كافه قاپ و درنه به میدان می آورد . قاپ كه در گویش بجنوردی آشق یا گنی و در فارسی معمولاً بجول گفته می شود كه استخوانی است كه در چهارپایان وجود دارد و معمولاً از بجول گوسفند در این مراسم استفاده می شد و اما درنه نیز عبارت از شالی بود كه آن را تابیده و مورد استفاده قرار می دادند .
طریقة استفاده از درنه به این صورت است كه پس از آوردن قاپ و درنه مراسم شروع می شد ، یك نفر به عنوان داروغه قاپ را به گردنش در می آورد ، به حكم قاپ پادشاه و وزیر انتخاب شده و بازی ، رسمی می شد تا زمانی كه پادشاه و وزیر انتخاب نشده بودند بازی رسمیت پیدا نمیكرد به محض انتخاب پادشاه و وزیر ، پادشاه حكم كرده و بازی جریان پیدا میكرد . حكم شاه معمولاً جریمة نقدی و یا زدن درنا به كف دست بود . در فواصل بازی از رقص و بازیهای محلی ( حركات موزون ) و خوانندگان محلی استفاده می شد و گاهی شاه حكم می كرد فلانی چند كیلو زولبیا و بامیه (كه معمولاً قنادها در این ماه تهیه می كردند ) جریمه شود كه بین حاضرین تقسیم می شد .
این بازیها تا نزدیكیهای اول طبل ادامه داشت ، توضیح این كه در ایام احیا این برنامه ها تعطیل می شد و شب عید فطر ختم بازی اعلام و قاپ و درنه تحویل صاحب كافه می شد تا سال آینده نگهداری كند .
این طبل زدنها گویای مطالبی بود : اول طبل و دوم طبل به هنگام سحر طبلزنهایی بودند كه با طبل و شیپور مردم را از خواب بیدار می كردند . در اول طبل ضرب آهنگ طبل گویای این مطلب بود كه از خواب بیدار شده و سحری را مهیا كنید كه این آهنگ ریتم مخصوصی داشت به این معنی كه بلندشو پلو بپز . بعد از غریب نیم ساعت ضرب آهنگ طبل عوض می شد و این بار هم ریتم خاصی داشت به این معنی كه دیگ را پایین بیاور .
طبل سومی وجود نداشت و لحظاتی بعد از طبل دوم ، اذان صبح و انجام فرایض دینی و دعاهای مخصوص سحر و غیره انجام می شد .