امامزاده سیّد تاج الدّین (سیّد پنهون) – محلّه فهّادان این زیارتگاه در محلّه فهّادان شهر یزد، جنب مجتمع خیریّه علی¬اصغر، و در ده متری مسجد چهل محراب در خیابان گل سرخ، كوچه كشكنو واقع شده است. این بقعه در محلهٔ فهادان شهر یزد واقع و بنایی بسیار ساده شامل دو اتاق كوچك بدون هیچگونه ارزش معماری است و فقط یك قطعه كاشیكاری به صورت ستارهٔ چهار پر در آن قرار دارد. نام واقعی صاحب بقعه سید تاجالدین جعفر است كه یكی از اعقاب امامزاده ابوجعفر یزد است. از نوشتههای تاریخی چنین برمیآید كه از حدود قرن نهم هجری مزار سید تاجالدین جعفر به عنوان «سید پنهون» معروف شده است. امامزاده سیّد تاج¬الدّین جعفر، معروف به «سیّد پنهون» و مشهور به «امامزاده یك¬شنبه» و از سادات عریضی سدة ششم هجری است كه در زمان اتابكان (۵۴۳-۶۸۴ هـ.ق) در محلّه فهّادان یزد میزیست و چون اهل خلوت و گوشه¬نشینی بود، به «سیّد پنهون» معروف شد و از آن جا كه مردم بیشتر روزهای یك شنبه به زیارت این امامزاده میروند به «امامزاده یك شنبه» نیز مشهور است. بقعه شامل یك سالن ۵۰ متری است كه مرقد امامزاده در وسط آن قرار گرفته و دارای گنبدی از نوع گرد به قطر سه و ارتفاع شش متر است. نخستین بار مؤلّف جامع مفیدی عنوان « سیّد پنهان» را همراه با نام حقیقی صاحب قبر كه سیّد تاج¬الدّین جعفر بوده است، میآورد و از آن معلوم میشود كه این مزار محلّ دفن تاج¬الدّین جعفر مذكور است. جعفری در تاریخ یزد مینویسد : « ذكر مزار سیّد تاج الدّین جعفر داخل یزد در شهرستان، مزار او در اندرون شهر به محلّه شهرستانست ، و او از نزدیكان محمّد بن علی بن عبیدالله است و بسیاری كرامات از او ظاهر شده و گوشه انزوا داشتی ، و روزهای جمعه از خانه بیرون آمدی و به مسجد رفتی و دیگر از خانه بیرون نیامدی ، و هیچ كس بر حال او اطّلاع نداشتی ، در مقام عبادتگاه او مدفونست ، وفات او در سال ستمائه بود.» در تاریخ جدید یزد هم همین مطالب ذكر شده به انظمام دو قصّه از كرامات كه در حق او روایت شده كه مینویسد: «سیّد پیش از مرگ خود قبر كن و غسّالی طلبید و به آنها مزد داد تا برایش قبری حفر كنند و پس از مرگ او را غسل دهند و به خاك بسپارند. همچنین درخواست كرد كه كسی را از این موضوع مطّلع نكنند. سپس سیّد تاج الدّین شبا هنگام به اتاق خود رفت و دیگر بیرون نیامد، چون هوا روشن شد، آن دو مرد به اتاق سیّد رفتند و او را مرده یافتند و مردم را از مرگ وی باخبر كردند. سیّد تاج الدّین پس از تشییع، در خانة خود در كوچة فهّادان، به خاك سپرده شد.» مطالب جامع مفیدی هم تكرار مسطورات تاریخ جدید یزد است، یگانه مطلب جدیدی كه دارد عنوان «سیّد پنهون» است و چنین برمیآید كه بعد از قرن نهم هجری مردم مزارِ سیّد تاج¬الدّین را بدین شهرت میشناختهاند. ظاهراً این شهرت مطابق با تاریخ تعمیر و بازسازی بقعه مذكور است كه طبق حروف ابجد سال ۶۳۳ هـ.ق، بدست میآید از آثار هنری مزار یك تكیه كاشیكاری چهار پره و ستارهای شكل است، مانند آنچه در مدرسه شهاب¬الدّین قاسم دیده میشود. در منابع موجود، سیّد تاج¬الدّین جعفر تنها به عنوان «از فرزندان سیّد ابوجعفر محمّد بن علی بن عبیدالله بن احمد بن علی-العریضی بن امام جعفر صادقA» یاد میشود و او را متوفّای سال ۶۰۰ هـ.ق می¬دانند. از آن جایی كه تاریخ وفات امامزاده جعفر سال ۴۲۴ ﻫ . ق ثبت شده و در لسان علمای انساب، هر صد سال سه نسل را شامل می¬شود، بنابراین سیّد تاج الدّین جعفر كه ۱۷۶ سال از جدّ خود فاصله زمانی دارد، می¬بایست با پنج الی شش واسطه نسب به او رساند. بر این اساس علّامه سیّد محمّد بن احمد حسینی نسّابه در كتاب انساب خود از سكونت سیّد جعفری در یزد نام می¬برد كه با چهار واسطه به امازاده جعفر یزد نسب می¬رساند كه از قرار ذیل است: سیّد جعفر تاج¬الدّین بن محمّد بن عبدالله أبی جعفر بن محمّد بن حسن بن محمّد أبی جعفر بن علی أبی¬الحسن بن عبیدالله بن احمد الشعرانی بن علی العریضی بن امام جعفر صادقA. او فرزندی به نام ابوالحسن علی داشته كه در یزد بوده است. مؤلّف كتاب نزهة¬العیون، كنیة پدر جعفر را ابوجعفر [محمّد] ذكر می¬نماید اما از نام جعفر هیچ اشارهای نمی¬كند و تنها به نام دو خواهر او سیّده فاطمه و سیّده سكینه اكتفا كرده است. او همچنین نام جدّ سیّد جعفر را عبیدالله ذكر می¬كند كه ظاهراً تصحیف عبدالله است محمّد مفید مستوفی بافقی در كتاب جامع مفیدی دربارة سیّد تاج¬الدّین جملات زیبایی دارد كه توأم با ذكر كرامتی از این بزرگوار است كه در این جا به اختصار ذكر می¬شود: «گوهر صدف امامت و دوحة چمن مكرمت، سیّد تاج¬الدّین جعفر مشهور به سیّد پنهان علیه الرحمة و الغفران: از آن وجه اولیـای حضرت حق ز چشـم مردمـان باشد پنهان كه تا وقت شهود و كشف اسرار كسی جز حق نداند حال ایشان بر ضمیر انوار ارباب معارف و خاطر از هر اصحاب عوارف، مصراع: كه مهر و ماه از آن اقتباس نور كنند، روشن و مبرهن خواهد بود كه سلسلة نسب عالی حسب قرّةالعین با صرة امامت و شهباز اوج هدایت و نور انوار سیادت و دوحة چمن ولایت، مثنوی: سرو بن روضة صدق و صفا تازه نهال چمن مصطفی قـرة عینیـن نبـی و ولـی میوة بستـان بتول علـی سیّد تاج الدّین جعفر علیه¬الرحمة و الغفران به امامزادة واجب التعظیم و التكریم سلالة آل طه و سپس امامزاده ابو جعفر محمّد علیه التحیة و التسلیم انتظام دارد و آن گوهر صدف كرامت در « محلّه شهرستان» داخل شهر در زاویة خلوت معتكف گردیده به عبادت پرودگار انس و جان روز به شب و شب به روز می¬آورد و در هر جمعه به نماز جماعت حاضر گشته به آداب فرایض می¬پردازد. اهالی دارالعباده از لمعات انوار فایض البركاتش بهرهور گردیده مشاهدة كرامات كه از آبای عظام به یادگار داشت می¬¬نمودند و معتقدان خانوادة رسالت را اعتقاد بر اعتقاد افزوده به بركت وجود فایض الجود آن زلال چشمهسـار ولایت ابواب فتوحات در جهانی دریافته زنگ هموم از صفحات قلوبشان زدوده می¬گردید. در زمان اتابكان یزد یكی از ملازمان والی در حالت مستی از منزل خود بیرون آمده به جستجوی شراب خانه پای در وادی طلب نهاد و به هر كوچه و محلّه میشتافت، اتفاقاً گذارش به منزل سیّد افتاد بنای كار به اشتلم نهاده سیّد را طلب نمود. چون آفتاب هدایت از گوشة افق مشرق عبادت طلوع نمود، آن مست بادة غفلت، چوبی حوالة فرق مبارك سیّد نمود. به قدرت كاملة یزدانی دست آن شخص همچنان در بالا مانده خشك گردید. جرعه نوش بادة بیهوش سر در قدم آن حضرت نهاده به زبان نیاز عرض نمود، مصراع: عهد كردم كه دگر بادة گلگون نخورم آن جناب متبسّم گشته نجات دارین او را از درگاه قاضی حاجات مسئلت نمود. در همان ساعت دست آن شخص به حالت اصلی معاودت نموده حلقة اخلاص در گوش جان جای داد و در سلك مریدان سیّد انتظام یافته مدّة العمر از جادة متابعت و شاهراه اخلاص سر نتافت. نظم: بیا و محض كرامت ببین و سرّ حمایت چگونه دفع بلا كرد از و به دست ولایت … مرقد منّور آن سیّد كرامت نسب مطاف طوایف امم و معبد علمای بنی آدم است، مثنوی: خـاك رهش هســت بـه از توتیـا دیدة جان را بود از وی جلا خار و خس او گل (و) ریحان بود مردمـك دیـدة اعیـان بـود رایـحــهاش زنـده كنـد مـرده را راحت از آن خاطر افسرده را هر كس كه به اعتقاد تمام به جهت مرادات دنیوی و اخروی در شب جمعه بدان مكان شریف به خواندن یك هزار مرتبه سورة اخلاص موّفق گردد به مطالب دو جهانی فایض می¬گردد و به جهت صحّت بیمار به كرّات تجربه شده كه یك مرتبه سورة فاتحة الكتاب و سه مرتبه سورة توحید خوانده دوازده بار صلوات باید فرستاد» منبع : صدا و سیمای مركز یزد