چپرلی (Chaparli) مرتعی در بالای كوههای جنوب شرقی روستای عباسآباد است. این مرتع سكونتگاه تابستانی (ییلاق) آن بخش از اهالی دریلو است كه زندگی ایلاتی نیمه ساكن دارند، و همزمان به دامپروری اند كشاورزی مشغولند. این عشایر در واقع از بازماندگان روسای ایل محمد خانلو هستند.
تا اواخر دهه پنجاه خورشیدی حدود چهل خانوار در ییلاق چپرلی چادر زده و فصل گرم سال را در آنجا سپری میكردند. بتدریج منزلت اجتماعی شغل چوپانی تنزل كرد، و بعلت كمبود چوپانان خبره، پرورش گوسفند صرفه اقتصادی خود را از دست داد. در سالهای اخیر، عشایر از ترس اینكه ممكن است دادگاه مالكیت مرتع را به اهالی روستای عباسآباد واگذار كند، كوچ تابستانی را از سر گرفته اند، هر چند كه تعداد گلهها بصورت محسوسی كم شده است.
در بخش غربی كمپ، بری تسهیل آبدهی گله ها، چشمه را با كانالی سیمانی مجهز كرده اند. در گوشهای توالت عمومی ساخته شده است. با اینحال، هنوز چادرها بر روی زمینی بر پا میشوند كه در طی دههها از لایه ای ضخیم از فضولات حیوانی تشكیل شده است. در مجموع امكانات رفاهی كمپ حد اقلی است.
اورهان پاموك در كتاب “اسم من قرمز است” رابطه عشق-نفرت تركها و سگها را توصیف كرده است. در میان عشایر ارسباران مصداق این وصف را میتوان به عینه مشاهده كرد. هر خانوار بین ۲ تا ۵ سگ نگاه میدارد. گوشها و دوم این سگها را در بدو تولد میبرند. به این حیوانات نان تیلیت شده در شیر میخورانند. هنگامی كه گله را برای شیر دوشی به نزدیك چادرها میآورند، سگها در محوطه میخوابند بی آنكه توجهی به رهگذران داشته باشند. بین غروب و طلوع آفتاب سگها رفتاری بشدت تهاجمی دارند، و به غریبهها حمله میكنند. زدن سگها، حتی برای دفاع، با واكنش خصمانه عشایر جواب داده میشود. در حقیقت اغلب دعوای بین خانوارها به جانبداری از سگها مربوط میشود. این رابطه عاطفی با حیوانی ظاهرا نجس مورد تقبیح اهالی مؤمن تر روستا نشینان است.

