ریپورتاژ آگهی
آرامگاه سهراب سپهری

آرامگاه سهراب سپهری

سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. سهراب از مهمترین شاعران معاصر ایران است
  • 1401/12/26
  • استان : اصفهان
  • شهر : کاشان
  • دسته : آرامگاه های ایران
آدرس : اصفهان، كاشان، روستای مشهد اردهال، صحن امامزاده سلطان علی
تلفن : 66059000-021

سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ كاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش بود. او از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌ اند.

هر كجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره، فكر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟

زندگینامه
سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در كاشان به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگراف‌ خانه كاشان بود. پدرش «اسدالله» و مادرش «ماه‌جبین» نام داشتند كه هر دو اهل هنر و شعر بودند. سهراب سپهری چنین می انگاشت كه دوران كودكی بسیار خوبی داشته است. او روزهایی سراسر شور و هیجان را در طبیعت باغ خانه می گذراند و لحظه هایی تكرار ناشدنی را تجربه می كرد. سهراب، عاشق روزهای آفتابی بود. اسفند كاشان را نیز به عنوان سرآغاز رویش جوانه ها و شكوفه ها خیلی دوست داشت. یكی از سرگرمی های سهراب، گِل بازی در روزهای تابستانی بود. گرفتن حشرات مختلف، نگهداری برخی حیوانات مثل بوقلمون، اردك و مرغ و خروس، دیگر سرگرمی سهراب بود. گیاهان، در زندگی كودكانه سهراب سپهری جایی مهم و مؤثر داشتند. سهراب در آغوش طبیعت زنده و ملموس و همگون با وجودش می بالید و سال ها را پشت سر می گذاشت. صبح ها خیلی زود، وقتی كه هوا هنوز گرگ و میش بود، از خواب برمی خاست و تا تاریك روشن غروب، به بازی و شیطنت می پرداخت. او همواره پس از انجام دادن تكلیف های مدرسه، نقاشی می كرد. عادت كتاب خواندن، از زمان فراگیریِ خواندن و نوشتن در كودكی، در سهراب شكل گرفته بود و ساعت های معینی را مطالعه می كرد.

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام كاشان (شهید مدرّس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی كاشان گذراند و پس از فارغ‌ التحصیلی در خرداد ۱۳۲۲ در دورهٔ دو سالهٔ دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ كاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شركت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت كرد. سپس به تهران آمد و در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم‌زمان به استخدام شركت نفت در تهران درآمد كه پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر كرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشكده هنرهای زیبا فارغ‌ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت كرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شركت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ ها منتشر كرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ كل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ ها شروع به كار كرد و در هنرستان‌ های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌ پرداخت.

سهراب به فرهنگ مشرق‌ زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاكستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی كرد و هنر «حكاكی روی چوب» را در آنجا فرا گرفت. همچنین به شعر كهن سایر زبان‌ ها نیز علاقه داشت؛ از اینرو ترجمه‌ هایی از شعرهای كهن چینی و ژاپنی انجام داد.

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به كشورهای اروپایی سفر كرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام‌ نویسی كرد. در دورانی كه به اتفاق حسین زنده‌ رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌ اش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به كار شد و برای پاك كردن شیشهٔ آپارتمان‌ ها، گاهی از ساختمان‌ های بیست‌ طبقه آویزان می‌ شد.

وی همچنین كارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ ها به معرض نمایش می‌ گذاشت. حضور در نمایشگاه‌ های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره كل اطلاعات وزارت كشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به كار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنركدهٔ هنرهای تزیینی تهران نمود. پدر وی كه به بیماری فلج مبتلا بود، در سال ۱۳۴۱ فوت كرد. در اسفند همین سال بود كه از كلیهٔ مشاغل دولتی به كلی كناره‌گیری كرد. پس از این سهراب با حضور فعال‌ تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا كرد. وی با سفر به كشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌ های بیشتری را برگزار نمود.

سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، كمال‌ طلب، فروتن و خجول بود كه دیدگاه انسان مدارانه‌ اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسی‌ هایی همراه بوده‌اند.
برخی از كتابهای او عبارتند از: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبك هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان كنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری».

شعر
وی در ابتدا به سبك نیمایی شعر می‌ سرود ولی بعدها رویه خودش را باز شناخت. در این شیوه جدید سهراب سپهری بر دیدگاه انسان مدارانه و آموخته‌ هایی كه از فلسفه ذن فرا گرفته بود به شیوه جدیدی دست یافت كه «حجم سبز» شیوه تكامل یافته سبكش محسوب می‌ شود. وی عادت داشت كه دور از جامعه آثار هنری اش را خلق كند و برای رسیدن به تنهایی‌ هایش «قریه چنار» و كویرهای كاشان را انتخاب كرده بود.
از معروفترین شعرهای وی می‌ توان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره كرد كه شعر صدای پای آب یكی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است. كریم امامی كه از دوستان نزدیك وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه كرده‌ است. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی توسط انتشارات زبانكده منتشر شد. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه كردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو كتاب حجم سبز و شرق اندوه با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «كلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد. در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان تركی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در كشور تركیه منتشر شد.

نقاشی
وی در نقاشی از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهره‌مند گشته بود كه این تاثیرها در آثارش جلوه گر بودند. در آثار نقاشی اش رویكرد نوین و متفاوتی داشت به طوریكه فرم‌های هندسی نخودی و خاكستری رنگش با تمامی نقاشان فیگوراتیو همزمانش متفاوت بود. درخت‌های او نتیجه پرهیزش از رنگ گذاری با قلم مو هستند.
امضای وی بر روی نقاشی‌ هایش به خط نستعلیق بوده كه به نظر مرتضی ممیز جلوه از روحیه فروتنانه و ایرانی اش دارد. از آثار او می‌ توان به «طبیعت بیجان» ۱۳۳۶، «شقایقها، جویبار و تنه درخت» ۱۳۳۹، «علفها و تنه درخت» ۱۳۴۱، «تركیب بندی با نوارهای رنگی» ۱۳۴۹، «تركیب بندی با مربعها» ۱۳۵۱ و «منظره كویری» ۱۳۵۷ اشاره كرد. برخی از آثار وی در نزد مجموعه داران و دوستان سپهری قرار دارد و پروانه سپهری خواهر سهراب، آثاری از وی را كه در اختیار داشت به موزه كرمان اهدا نمود.
سپهری ركورددار قیمت نقاشی مدرن ایرانی است. در سال ۱۳۹۳، یكی از تابلوهای درخت او در حراج تهران به قیمت یك میلیارد و هشتصد هزار تومان به فروش رسید.

درگذشت سپهری و آرامگاه
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت كرده بود و وی ناكام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌ علی‌ بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف كاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
در ابتدا یك كاشی فیروزه‌ ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌ شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید كه بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از كتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حكاكی شده‌بود:

به سراغ من اگر می‌آیی
نرم و آهسته بیا
تا مبادا كه ترك بردارد
چینی نازك تنهایی من

این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی‌دقتی كارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شكست و با سنگ سفید رنگ دیگری كه سعی شده‌ بود با سنگ قبلی شباهت داشته‌ باشد تعویض شد.
در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاهرنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید.

مراسم نكوداشت سپهری
در روز ۱۵ مهر ۱۳۸۷ به مناسبت هشتادمین سالروز تولد سهراب سپهری، با اهدای ۸۰ شاخهٔ گل، مراسمی بر سر مزار وی برگزار شد. سپس این مراسم در مجموعهٔ فرهنگی اقامتی خانهٔ احسان، از اماكن تاریخی كاشان، ادامه یافت. در این مراسم چهره‌ های فرهنگی و هنری همانند: احمد سمیعی گیلانی، شهرام ناظری، علی دهباشی و امین‌الله رشیدی حضور داشتند.
 



آرامگاه سهراب سپهری-n22RJqXd5M

آرامگاه سهراب سپهری-vb3zqeAe8X

آرامگاه سهراب سپهری-lNLeo9Nvdr

آرامگاه سهراب سپهری-FGFMgvbXD7