در آن هنگام مردی نیز با چارپای خود از آن مسیر میگذشته اما او نیز به درخواست نازبانو برای یاری به وی توجهی نمی كند و این شاهزاده یزدی به كوه "گیگون" می رود و از كوه گذر می كند و در دامنه كوه ناركی درخواست یاری از پروردگار می كند.
در این هنگام كوه وی را در خود پناه می دهد و از آنجا چشمه ای در خشكی روان می شود. شب هنگام مسافری خسته كه از آنجا گذر می كرده، در آن جایگاه استراحتی می كند، به خواب رفته و در خواب نازبانو به وی سفارش می كند كه زیارتگاهی را در آنجا بنا دهد.
زرتشتیان در این روز كه مصادف با زمان پناه دادن كوه به زربانو است در این جایگاه گردهم می آیند و به اوستا خوانی و شادی می پردازند.