پاكدشت كنونی شامل مجموعه ای روستا و شهر است كه در دوران باستان دهكده هایی در دشت ری بوده اند.
این دشت، تاریخی كهن در دل خود دارد كه بیانگر گذار اقوام مختلف و مهاجرت آنان از سرزمینهای دور به این دیار و یادآور جنگها و ستیزهای مكرر گروههای اجتماعی از اقوام گوناگون و شخصیتهای شهیر تاریخ می باشد.
پیشینة آبادانی این دشت كه در حاشیه های جنوبی و جنوب شرقی تهران واقع است را باید در آغازین روزهایی كه تاریخ شاهد عظمت و شكوه شهر باستانی ری بوده است جستجو كرد.
این منطقه به شدت تحت تاثیر جریانات و اتفاقات تاریخی شهرهای اطراف قرار داشته است. روند این تاثیر چنان است كه برای بیان تاریخی آن لازم است نگاهی به تاریخ باستان شهرها و آبادیهای اطراف پاكدشت و سرزمینهایی كه هر چند یكبار این ناحیه در حوزه آن قرار داشته است بویژه ری باستان داشته باشیم.
دكتر كریمان در مقدمه كتاب «برخی از آثار بازمانده از ری قدیم» درباره قدمت جلگه ری نوشته است:
« . . . تاریخ مسكون شدن این جلگه و بنای ری تا زمان مهاجرت اقوام آریایی بالا می رود» وی همچنین پیدا شدن سفالهای ساده و الوان و ظروف كهنه و قدیمی در ری و نواحی اطراف آن را نشانه قدمت آبادیهای این منطقه می داند.
دیاكونوف در تاریخ ماد با تاكید بر قدمت این شهر و آبادیهای اطراف آن كه زادگاه زرتشت و سرزمین مغان است می نویسد: «روایات متاخر قرون وسطی به تقریب متفقند كه زرتشت از مردم ماد بوده است و زادگاه پیامبر را گاهی ری (در ماد شرقی) ذكر می كرده اند»
دیاكونوف تلاش می كند سرزمین ری را بعنوان پایگاه قبیله مغان كه كاهنان و روحانیان مبلغ تعلیمات زرتشت از میان ایشان انتخاب می شدند، بشناساند.
در همین رابطه منابع جمع آوری شده توسط دكتر كریمان نیز حاكی است كه ری پیش از اسلام آتشكده بزرگ مغان و مركز دینی زرتشتیان و شهری مقدس به شمار می رفته است و نوعی حكومت دینی نظیر حكومت پاپ در آنجا برقرار بوده است.
در ترجمه تاریخ طبری نیز از آتشگاه ری به قدمت یاد شده و آمده است: «. . . .به ری آتشگاهی بود كه از آن قدیمی تر نبوده . . . »
این دشت از نظر سابقه سكونت بشر در منطقه بسیار بااهمیت می باشد و نتایج بدست آمده از كشفیاتی كه در سالهای اخیر انجام گرفته نشان می دهد كه در آستانه تاریخ مدون كشور ما یكی از مراكز عمده تمدن بوده است. اتلال پیش از تاریخ در بخشی از این منطقه مورد بررسی قرار گرفته اند كه آثار بدست آمده از آنها قابل مقایسه با تمدن ری میباشد. بررسی های مذكور تمدن تپه های پوئینك و خورین كه در نزدیكی منطقه پاكدشت واقعند را به هزاره پنجم ق.میلادی می رسانند مطالعات ابتدائی نیز نشان می دهد در هزاره اول قبل از میلاد حدود سالهای ۱۲۵۰ و ۱۳۰۰ قبل از میلاد تمدن معروف به سفال در این منطقه از رشد و شكوفائی قابل توجهی برخوردار بوده است. در بقایای ویرانه ها تكه های سفال به رنگهای فیروزه ای، آبی، طلائی و بسیاری رنگهای دیگر با زبان بی زبانی تاریخ را بازگو می كنند و این یادبود گذشته ای است كه هنر، تمدن و ذوق نسلهای پیشین را در خود دارد. بخوبی روشن است كه بررسی اتلال باستانی این منطقه چنانچه بطور كامل انجام گیرد تمدن این منطقه را به پیش از دوران نوسنگی می رساند.
طبق اظهارات پژوهشگران اسامی بسیاری از روستاهای پاكدشت نامهایی باستانیند از اینرو كاوش در تپه ها و مناطق مختلف احتمالا به اكتشافاتی در این زمینه منجر می گردد. از جمله این اسامی می توان به نام روستای مامازند، یبر و . . . اشاره كرد كه محققین این اسامی را به دوران مهر پرستی ایرانیان نسبت می دهند.
– دوران اسلام
در دهه سوم هجری ری و ورامین بدست مسلمین فتح شد سعید وزیری در كتاب تاریخ ورامین می نویسد: «در سال ۲۲ هجری نعیم بن مقرن به دستور عمر از همدان به ری می آید در ری سیاوش حكومت می كرد این مرد خود را برای مبارزه با سپاهیان سیاوش آماده كرد. یكی از ایرانیان به نام رامی كه با سیاوش دشمنی داشته است خود را به نعیم بن مقرن می رساند و در روستای كوچك قوهه با او ملاقات میكند و به او قول مساعدت میدهد.نعیم هم ده هزار نفر از سپاهیان خود را در اختیار او میگذارد این عده كه فرماندهی آنان را منذر بن عمر بن القرن عهده دار است با همراهی رامی از روستای قوهه شبانه بطرف ری (در نزدیك دروازه خراسان) حركت می كنند و چون روز بعد سیاوش با كسان خود جهت جنگ با نعیم از شهر بیرون می آید، رامی از دروازه ای كه در برابر كوه طبرك قرار داشته است وارد شهر می شود و به كشتار مردم می پردازد. سیاوش كشته می شود مردم ری غارت می شوند و بعد هم رامین مرزبان ری می شود و بنا را بر این می گذارد كه مردم ری به مسلمانان جزیه دهند اما پایداری روستاها تا سال ۱۴۱ ادامه می یابد و بالاخره مردم ری با قبول اسلام از فرهنگ اسلامی برخوردار می شوند.
در اواخر قرن دوم و سوم روستای ارنبویه كه امروزه به ارم بو معروف است از موقعیتی استثنایی برخوردار بوده است. در كتاب مسالك و ممالك ابواسحاق ابراهیم اصطخری آمده است كه «در ری روستاهایی است بزرگتر از شهرها مانند ورامین و ارنبویه و . . .در هریك از این دهات بیش از ده هزار مرد بوده است با این حساب ارنبویه در گذشته شهری همپایه ورامین بوده است. یاقوت در ذیل نام ارنبویه اشاره به گذشته ارنبویه می كند و می نویسد فعلا اهمیت خود را از دست داده است و در شمار روستاهای ورامین در آمده است.»
ابن حرقل می گوید: «سرزمین ری را علاوه بر شهرها قرایی است كه از این شهرها مهمتر و معظم ترند ولی منبر ندارند از قبیل سد، ورامین، ارنبویه . . . و دیه های دیگر كه بنا بر آنچه شنیده ام سكنه یكی از آنها بیش از ده هزار تن است.»
«. . . در زمان آبادانی ری كه تا قرن هفتم هجری ادامه داشت ورامین از توابع شهرستان ری بوده است و موقعیت ممتازی داشته زیرا از دهات مشهور ری به شمار می رفته است كه معروف ترین آنها دولاب، قصران. . ورامین، قوهه، تهران و فیروزان است.»
بنا به روایات در آغاز قرن هشتم هجری قمری زمان سلطنت ابوسعید نیز ورامین آبادترین و پرجمعیت ترین شهرهای ایالت ری بود و همزمان با آن روستاهایی چون ارنبویه نیز دارای اهمیتی چون ورامین بودند. علت این آبادانی در امان ماندن ورامین از حمله مغولان بود. در اوایل قرن هفتم حمله برق آسای مغولان به ایران شروع می شود. مغولها همه جا را غارت می كنند خراسان، مازندران، خوار و سمنان و ری از آسیب این حمله در امان نمی مانند و با این همه ورامین و روستاهای اطراف آن كمتر از سایر شهرها صدمه می بینند. پس از ایلخانان بسیاری روستاهای معروف منطقه چون ارنبویه اهمیت خود را از دست می دهند. در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری قمری یورشهای تیمور و سرداران وی پیشرفت و ترقی را در بیشتر شهرهای ایران متوقف كرد و از همان زمان مهاجرت مردم ری و ورامین كه دیگر پیشرفت اقتصادی و كشاورزی نداشتند به دیگر شهرها از جمله تهران آغاز شد.
– دوره قاجاریه
طوایفی از قاجارها در دوران صفویه و كریمخان كوچ داده شدند كه بیشتر در پاكدشت در روستاهای سعیدآباد و جمال آباد مستقر شدند و املاك زیادی را تصرف كردند، به طوریكه حتی قبل از به قدرت رسیدن آقا محمدخان طایفه متنفذ و قدرتمندی محسوب می شدند كه همین طایفه كمك زیادی به آقا محمدخان در جهت قبضه حكومت ایران كرد. بی شك یكی از دلایل انتخاب تهران به عنوان پایتخت به وسیله آقا محمدخان نزدیكی آن به این منطقه بوده است كه از دو نظر برای خان قاجار می توانست دارای اهمیت باشد، اول اینكه در این منطقه طرفدارانی داشت و دوم حاصلخیزی و استعداد اراضی این منطقه در تامین آذوقه تهران موثر بود. محمد امینی در كتاب تاریخ اجتماعی ورامین در دوره قاجاریه می نویسد: «آقا محمدخان بعد از اطلاع از قریب الوقوع بودن مرگ كریمخان و فرار از شیراز به طرف تهران، ورود به تهران را دور از حزم و احتیاط دید و با اینكه توانسته بود در اسرع وقت خود را به نزدیك تهران برساند باز این امكان را از نظر دور نداشت كه شاید خبر فوت كریمخان قبل از ورود به تهران رسیده باشد و او به محض ورود به تهران دستگیر و زندانی یا كشته شود.
لذا بعد از زیارت حضرت عبدالعظیم به سوی ورامین حركت كرد. گرچه بعضی از مورخین اولین ملاقات آقا محمدخان را با سران طایفه قاجار در شهر ورامین ذكر كرده اند ولی نظر اكثر مورخین این است كه اولین برخورد اقا محمدخان با سران طایفه قاجار در روستاهای جمال آباد و سعیدآباد و یا اراضی اطراف دو روستا انجام گرفته است. اوژن اوبن در این زمینه چنین می نویسد:
«در دشت ورامین در ناحیه ای موسوم به جمال آباد، اردویی از دولوها به سرپرستی جان محمد و میرزا محمدخان از پیش اطراق كرده بودند. آقا محمدخان خود را به آنان معرفی و پیشنهاد می كند، كینه قبیله ای قدیمی را فراموش كنند و با هم دست اتفاق و دوستی دهند تا به كمك همدیگر سرتاسر ایران را زیر فرمان خود درآورند. دولوهای دشت جمال آباد اولین بیعت كنندگان با خواجه تا جدار آینده اند. به دنبال این اتحاد ایل قاجار به جنبش و حركت عظیمی دست می زند.»
یحیی ذكاء نیز می نویسد: همراهی سران قاجار با آقا محمدخان در ورامین كمك بزرگی در جهت تثبیت حكومت سر سلسله قاجار بود. ظاهراً این طایفه در ورامین تا بسط قدرت خان قاجار همیشه موردنظر او و مخالفانش بوده اند.
باتوجه به آنچه كه گذشت روستاهای پاكدشت كنونی در دوران قاجار و استقرار این سلسله در مقر حكومتی خود محل درگیریها و وقایع مهمی بودند كه به تغییر سلسله حكومتی در ایران منجر گردید. با این وجود درگیریهای بومیان منطقه كه از طوایف و اقوام مختلفی بودند پس از آن نیز ادامه پیدا كرد.
جنگ و ستیز این طوایف كه در منطقه نفوذ و قدرت زیادی داشتند حكومت را ناگزیر به دخالت نمود تا اراضی ناحیه را به نام طوایف مختلف تقسیم كند و اعضای هر طایفه را ملزم دارد كه محدوده تعیین شده را رعایت كنند. این تقسیم بندی پنجگانه در دشت ورامین تحت نام بهنام صورت پذیرفت.
روستاهای پاكدشت كنونی در سه منطقه بهنام قجر، بهنام پازوكی و بهنام بوربور واقع شدند. بعداً در محدوده و نام این مناطق تغییراتی ایجاد گردید كه در اسناد تاریخی ملحوظ است. قدیمی ترین سندی كه راجع به مالكیت اراضی دشت ورامین در دست می باشد متعلق به زمان محمدشاه قاجار است. البته تصاحب این املاك به وسیله قاجارها كه قبل از به سلطنت رسیدن آقامحمدخان شروع شده بود در زمان سلطنت این خانواده روند شدیدتری پیدا كرد. علاوه بر شاه خوانین و سران عشایر نیز هر كدام مالك یك یا چند روستا بوده اند. اما پیوسته شاهان قاجار بزرگترین مالك منطقه محسوب می شدند، بطوریكه در اسناد آمده است اكثر روستاهای پاكدشت جزو املاك خالصه بودند چنانكه در عهد ناصرالدین شاه بعضی از این روستاها عبارت بودند از: سعدآبادقجر(سعید آباد)-عباس آباد-كبودگنبد-حصاركلك-فیلستان و . . . كه ناصرالدین شاه برای سفر به خارج تعدادی از آنها را برای تامین قسمتی از هزینه سفر فروخت. لازم به ذكر است روستاهای خالصه بیشتر اجاره داده می شد و حق الاجاره موقع برداشت محصول وصول می شد. دولت بذر مورد نیاز مستاجر را در اختیار او می گذاشت و در هنگام برداشت خرمن آن را وصول می كرد.
از مالكین معروف روستاهای پاكدشت در زمان قاجار حاج میرزا آقاسی را می توان نام برد، معروف است كه وی به حفر قنوات و ساختن لوله توپ علاقه وافری داشت و شاید بتوان خرید اراضی و روستاهای متعدد را نیز بعنوان یكی از كارهای مورد علاقه او دانست. در مورد املاك متصرفی وی كتابچه ای خطی كه سند ارزشمندی است برجای مانده است. همانطور كه اشاره شد وی تنها به خرید اراضی اكتفا نمی كرد بلكه در جهت حفر قنوات، احداث قلعه، حمام و احداث یخچال و حفر نهرها اقداماتی انجام داد. این اقدامات كه در دفتر املاك حاج میرزا آقاسی ثبت است نشانگر اقدامات مثبت او در زمینه ترویج كشاورزی و عمران روستایی است. به دستور او در حصارامیر حمام، یخچال و آسیا، كاروانسرا و باغهایی احداث شده است.
با این اوصاف روند تخریب روستاهای دشت ورامین كه از اواخر دوران صفویه شروع شده بود، در دوران قاجاریه ادامه پیدا كرد و بدلیل عدم مرمت بناهای تاریخی و آهكی بودن زمینهای منطقه بسیاری از بناها تخریب گشتند. آشفتگی راهها و بی نظمی هایی كه اشرار در منطقه به وجود می آوردند روستاهای آباد قرون هفتم و هشتم را به روستاهایی خالی از سكنه مبدل كرد كه اكثر سیاحان وضعیت نامناسب آنها را در سفرنامه های خود ذكر كرده اند. بسیاری از روستاهای بزرگ آن دوران هم اكنون روستاهای كوچكی هستند. این روستاهای كهن نام دورنمای قومی دیرین را در تاریخ هویدا می گردانند و سابقه تمدن و فرهنگ منطقه را به سالیان پیشین می رسانند برخی از این روستاها عبارتند از: قوهه یا كوهك، زواره بید، پاكدشت(پلشت)، آفرین، پارچین، جی تو، فردیس، ارم بو. سعید وزیری در كتاب تاریخ ورامین درخصوص بعضی از این روستاها چنین می آورد:
– ارنبویه یا رنبویه
این روستا امروزه نام ارم بو دارد. ارم بو به معنای بوی بهشت كه در متون تاریخی از آن با نام «آرن بو» یاد شده، روستای كوچكی است كه هارون الرشید در سال ۱۸۹ هجری قمری دو تن از بزرگان فقه و نحو را در آنجا به خاك سپرد.
ابوالحسن علی بن حمزه كسایی و محمدبن الحسن شبانی حنفی در یك روز در ری در خانه هشام بن عبیداله رازی كه فقیه بزرگ حنفی بوده است، فوت كردند و در مقبره خانوادگی هشام بن عبیداله در ارنبویه به خاك سپرده شدند. می گویند كه هارون الرشید در هنگام دفن این دو بزرگوار چنین می گفت: «امروز فقه و نحو را در ارنبویه به خاك سپردم.»
از دیگر بزرگانی كه مدفنشان در ارمبویه است علی بن ابی القاسم، منصورابن سعد، مشرف الدین ساعدی، قاضی نیشابور را باید نام برد.
– قوهه یا كوهك
نام روستایی است كه بسیار بزرگ بوده است و بازارها و خانقاهها و رباطهایی در زمان صاحب معجم البلدان داشته است و شیخ منتجب الدین زیدان كلینی و عزالدین قوهدی و بسیاری از مشایخ و صوفیان دیگر بدین روستا منسوب می باشند كه روزگاری شهری بوده است. از بزرگانی كه مقابرشان هنوز هم مطاف اهل ایمان است می توان از عبادبن احمد كلینی نام برد كه مقبره اش در روستای كلین است و همچنین عارف و صوفی بزرگ، شیخ نجیب الدین زیدانی كلینی كه ساكن خانقاه قوهه علیا بوده است وی فرزند ابو دلف عالم و عارف است.
قوهه علیا در قرن هفتم محل سكونت عارفان حق بوده است درباره مذهب اهالی آن در تاریخ آمده است: «اهل ری و اكثر ولایت شیعه اثنی عشریند الا دیه قوهه و چند موضع دیگر كه حنفی می باشند.»
در قرن هفتم دو قوهه وجود داشته است یكی قوهه علیا كه آن را قوهه آب می گفتند و این قوهه محل صوفیان راه حق بوده است و قوهه كه در حدود كبود گنبد فعلی بوده است. در نزهه القلوب حمداله مستوفی می آورد: «آب جاجرود از كوه دماوند برمی خیزد و به ولایت ری می ریزد و در حدود قوهه علیا مقاسمه می كنند و قریب چهل جوی از آن بردارند و اكثر ولایت ری را آب از آن است»
– جیتو
جیتو از روستاهای پاكدشت است. جی در واژه نامه زند و پازند آمده است: «جی به معنی نیك است و نام دهی از ولایات ری»
– پارچین
پارچین یا پارگین به معنی منجلاب-گنداب گودالی كه آبهای مانده در آن جمع شوند. دریاچه ساوه درگذشته گاهی گسترش می یافته و پارگین هایی بوجود آورده است كه پارگین یا پارچین پاكدشت یكی از آنها بوده است. در كنار این پارچین ها برجی میساخته اند تا راهنمای افراد باشد و شب در آن آتش می افروختند. برج پارچین پاكدشت یكی از این میل های دریایی است كه در حال حاضر شهركی كوچك و دیدنی است كه پارك فن آوری صنایع هوافضا، صنایع شیمیایی و صنایع نظامی در آن مستقر است.
– آلوئك
آلو به معنی داش و كوره آجرپزی است و امروزه كه كوره های آجرپزی در این جا به فراوانی دیده می شوند، معنی خود را پیدا كرده است. آلوئك هم اكنون روستایی است كه مزارع پررونقی دارد.
– كلین
نام روستایی است كه مزار صوفی راه حق احمدبن عباد كلینی است.
– دوران مشروطه
منطقه ورامین محل تاخت و تاز درگیریهای زمان مشروطه بوده است. شكی نیست از آنجائیكه بسیاری از طرفداران قاجار در این منطقه می زیسته اند و از طرفی این روستاها املاك شاهی بوده تشكیلات موجود در آن نیرویی بالقوه در حمایت از حكومت بوده است. از طرفداران مشروطه و مخالفان آن كه به گونه ای مرتبط به مناطق و روستاهای پاكدشت باشند در اسناد تاریخی سخنی به میان نیامده است اما در كل اقوال محققین مبنی بر مخالفت مردم این ناحیه با مشروطه و یا حكومت جمهوری است.
– دوران پهلوی
پس از استقرار مشروطه بدلیل اینكه بسیاری از اهالی روستاهای خالصه خود را رعیت شاهان قاجار میدانستند از طرفداران قاجاریان بودند و حتی پس از كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نیز بازماندگان خاندان قاجار روی قوای طرفداران خود در این منطقه حساب می كردند. سیاست انتقال و اسكان عشایر و سران آنها به دشت ورامین كه از قرنها قبل آغاز شده بود، در دوره رضا شاه نیز ادامه یافت (و حتی آیت الله مدرس نیز مدتی در این منطقه در حالت تبعید بود) و سیاست مبارزه با مذهب او در اینجا نیز اجرا شد، به طوریكه مطلعین اعتقاد به كاهش تدریجی روحانیون و وعاظ در این زمان را دادند. رضاخان در این منطقه چون خیلی از نقاط دیگر كشور املاك و روستاهایی را ضبط كرد روستاهایی كه در سالهای ۱۳۱۷-۱۳۲۰ تصرف كرد عبارتند از: حصاركلك، ارمبویه، پلشت، یبر و داغلان، خاتون آباد، مامازند، جیتو، قوهه . . . و در شهریور ۱۳۲۰ هنگام خروج از ایران در دفترخانه اصفهان آنها را به ولیعهد خود واگذار نمود. بعضی از این روستاها بعد از شهریور ۱۳۲۰ به مالكین آن واگذار شد كه تعدادی از آنها طبق مصوبه مجلس در سالهای ۲۹ و ۱۳۲۸ مجدداً به تصرف محمدرضاشاه درآمد.كه روستاهای مامازند، پلشت، قوهه، قلعه نو، ارمبویه (املاك عزیزخانی) را در سال ۱۳۲۳ به هنرستان دخترانه و پرورشگاه یتیمان شاهپور (متقین) واگذار كرد.
در سالهایی كه بنگاه آمریكایی خاور نزدیك (براساس اصل چهار ترومن) در منطقه فعال بود، روستاهای مذكور را در اختیار داشت و كارهایی نیز در این روستاها انجام می گرفت بنگاه مذكور مجله ای به نام زندگی ورامین یا زندگی روستایی منتشر می كرد. ایجاد اولین مدرسه كشاورزی نیز بر اساس اصل چهار ترومن كه به دانشسرای كشاورزی بدل گشت و هم اكنون دانشگاه ابوریحان است صورت پذیرفت. اولین آموزشگاه تربیت دهدار زیرنظر آمریكاییان و نمایندگان آنها ایجاد شد كه این نمایندگان در مسائل بهداشتی، اصلاح بذر، واكسیناسیون، سم پاشی و اعزام دانشجو به خارج در منطقه فعالیت داشتند.
براساس اظهارات برخی محققین دانشگاه ابوریحان در آن زمان فعالین سیاسی غیرمذهبی را در خود جای داده بود.
یكی از دلایل نفوذ خارجیان در منطقه را نیز می توان صنایع مهمات سازی دانست كه از دوره رضاشاه مورد توجه قرار گرفت.
انقلاب اسلامی و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی منطقه
نزدیكی بیش از حد به تهران به شدت ساختار اجتماعی- فرهنگی این ناحیه را پس از انقلاب متحول نمود، بطوریكه شكل و بافت اصلی آن دستخوش تغییرات فاحش گردید، تا اینكه سر انجام در سال ۱۳۷۶ طبق مصوبه هیات وزیران پاكدشت رسماً به شهرستان تبدیل شد. این منطقه بدلیل نزدیكی دو شهری كه در گذشته و حال زمانی پایتخت بوده و می باشند از یك سو سبب جذب سا كنان خسته از شهر های مذكور و از سوی دیگر به دلیل ارزان بودن هزینه زندگی علیرغم نزدیكی به پایتخت سبب جذب مها جران از سراسر كشور و خارج از كشور بوده است .
رویدادهایی كه سبب رشد پاكدشت گردید به شدت عوامل محیطی و اجتماعی انسان ساكن این منطقه را متاثر ساخته و شكلهای گوناگون به آن داده است.
گذشته از تهران كه همواره به صورت هیو لایی جذاب اثرات خاصی بر منطقه گذارده است، شرایط اقلیمی و وجود كارگاهها و كارخانه ها و نیز مهاجرت ،قشر بندی اجتماعی خاصی را ایجاد نموده است .
– زبان و گویش محلی
طوایف و اقوام مختلف در این منطقه تحت تركیب واحدی قرار گرفته اند و با اینكه در بررسی هر یك از این طوایف با فرهنگ، زبان و اعتقادات خاص روبرو می شویم اما نیاز، مردم را بر آن داشته تا زبان واحدی داشته باشند و گاهی چنان در هم آمیخته اند كه تفكیكشان دشوار است. زبان رسمی و گفت و شنودها، فارسی است ولی به لحاظ قومیتهای گوناگون زبان و لهجه های متفاوتی مانند: تركی، كردی، لری وجود دارد. وجود این گویش های غیررسمی بازتاب كوچ عشایر در دوران مختلف تاریخ به این منطقه است.
عشایر مستقر در منطقه پاكدشت كه دارای زبان خاص خود بوده اند ولی اكنون همه به فارسی تكلم می كنند به این قرارند:
عشایر قجر یا قاجار
عشایر عرب
عشایر كرد شامل: پازوكیها، سیاه منصوریها، چگنی ها، قراچورلها، سیرسپورها، كردبچه ها، لرنیها، بوربورها.
عشایر لر كه به هداوند معروفند.
– آداب و رسوم
در پاكدشت اقوامی چون ترك، فارس، كرد، لر وجود دارد كه هر كدام نیز دارای برخی آداب خاص هستند، اما در مجموع بدلیل وحدت فرهنگی كه رسانه های همگانی نیز در ایجاد آن بسیار موثرند آداب و رسوم خاصی دیده نمیشود. این نظر بر اساس مشاهدات ابراز میگردد و خود می تواند بعنوان یك سر فصل پژوهشی مورد مطالعه قرار گیرد.
– دین و مذهب
رواج مذهب شیعه در پاكدشت مربوط به دوران ورود اسلام به ایران است. تنها مكانی كه در تاریخ، مذهب اهالیش حنفی ذكر شده ارنبویه می باشد و گویا تا قرن هفتم دین مردم ارنبویه همین بوده است و در قوهه نیز سنی مذهبان و صو فیان راه حق می زیسته اند. هم اكنون نیز وجود مهاجرین افغانی سنی مذهبان را دارای جمعیتی در منطقه نموده است و دراویش اهل حق نیز اقلیتی را در برخی روستاها تشكیل میدهند.