لیدوما از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش، پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه) است. این شهر كه در كتیبه های تخت جمشید (پارسه) با عنوان لیدوما از آن نام برده شده یكی از مناطق مهم حكومتی زمان هخامنشیان بوده است.
لیدوما یك محوطهٔ باستانی است كه در شهرستان ممسنی در استان فارس قرار دارد. لیدوما نام یكی از شهرهایی است كه در نوشته های هخامنشی از آن نام برده شده است و در راه شاهی بین تخت جمشید و شوش قرار داشته است.
در سال ۱۳۱۲ و ۱۳۱۶ در صفحه شمالی تخت جمشید حدود سی هزار لوحه گلی پیدا شد كه برای انجام تحقیقات به دانشگاه شیكاگوی آمریكا فرستاده شدند. بر اساس مطالعات انجام شده از سوی پروفسور جورج كامرون و پروفسور هیكس بر روی الواح موجود، مشخص شد كه سیزده شهر از شهرهای هخامنشی در منطقه ممسنی واقع بوده است، یكی از این شهرها لیدوما نام داشته است.
بیش از بیست سال بعد یك هیات باستان شناسی ژاپنی به ریاست «كیكیو آتارشی» و «دكتر هاوارجی» در سال ۱۳۳۸ لیدوما را مورد كاوش های باستان شناسی قرار دادند و بنای ساختمانی هخامنشی را در این قسمت كشف كردند. مقایسه شباهت های معماری این بناها با كاخ های داریوش، خشایار شاه و اردشیر هخامنشی در شوش و تخت جمشید اثبات كرد كه آثار یافت شده در لیدوما مربوط به دوران هخامنشی است، گمانه زنی های دیگر ثابت می كرد كه لیدوما یكی از شهرهای بین راهی دوران هخامنشی بوده كه بر سر راه شاهی پاسارگاد و تخت جمشید به شوش قرار داشته و شاهان و فرمانروایانی كه در این مسیر رفت و آمد می كردند در این شهرها و كاخ های بین راهی استراحت می نمودند.
حدود پنجاه سال طول كشید تا بار دیگر یك گروه باستان شناسی از لیدوما یاد كنند، این بار هیات مشترك باستان شناسی پژوهشكده باستان شناسی ایران و دانشگاه سیدنی استرالیا نخستین مرحله از پژوهش های مشترك را در سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ در منطقه نورآباد ممسنی فارس انجام داد. پس از آن دومین مرحله از پژوهش های مشترك با دیدگاهی وسیع تر و نگرشی عمیق تر در زمستان ۱۳۸۵ در این منطقه انجام شد.
لیدوما از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش، پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه) است. این شهر كه در كتیبه های تخت جمشید (پارسه) با عنوان لیدوما از آن نام برده شده یكی از مناطق مهم حكومتی زمان هخامنشیان بوده است.
محل شهر لیدوما در منطقهٔ فهلیان فارس در شهرستان ممسنی در مجاورت روستای سروان (سورون) در زیر تپه ای كه در گفتار محلی از آن به قلعه كلی یاد می كنند، واقع شده است. با كاوش این محوطه چشم اندازی وسیع و دیدگاهی نوین در ارتباط با مطالعات هخامنشی جنوب و جنوب غرب ایران طرح شده است.
این مكان تاریخی احتمالاً مربوط به ۵۵۰ سال پیش از میلاد است. مساحت این محوطه باستانی در حدود یك هزار متر در پانصد متر مربع است كه در بیشتر نقاط آن آثار باستانی یافت می شود و حتی شواهد به دست آمده در آن نشان از تمدن پنج هزار سال پیش دارد. همچنین در این مكان بقایای یك كاخ كوچك هخامنشی یافت شده كه كاخ سروان (سورون) نام گرفته است. در غرب كاخ لیدوما و در ۳۵۰ متری آن نیز تپهای باستانی واقع شده كه بر روی آن كتیبه ای سنگی وجود دارد.
به استناد تاریخ این مكان در زمان شاهان اول هخامنشی یعنی داریوش و یا خشایار شاه ساخته شده است. از آن جا كه این دو پادشاه بلافاصله و پس از هم به قدرت رسیدند، احتمال دارد كه در اواخر دوره داریوش و اوایل دوره خشایارشاه این بنا ساخته شده باشد.
نتیجه اكتشافات
از قسمت گردنه سروان تا قسمتی كه شهر واقع شده فاصله ای تقریباً چهار كیلومتری است كه این محدوده شهر بوده تا قسمت تل چغاد یا چكاد (به معنی قلعه) كه وجود این آثار مبین وجود یك شهر بزرگ در زمان هخامنشیان است. بعد از هخامنشیان از رونق قبلی آن كاسته شده و در زمان اشكانیان رونق خود را باز یافته و تا زمان ورود اسلام به ایران حفظ كرده؛ و نهایتاً وجود آتشگاه، كتیبه ها، آثار خزانه، جداول صخره ای و گستردگی بناها در اطراف و اكناف این محدوده وسیع یك شهر باستانی را نشان می دهد كه باید گفت شهری وسیع و بزرگ است كه هم استراحتگاه و شهری بین راهی و هم یك شهر والی نشین بوده است.
نخستین اثر مشاهده شده در كاوش های این مكان پایه ستون ها هستند. در نخستین مرحله سكونتی، بنایی با ستون های رفیع وجود داشته كه ضخامت پایه ستون های آن بیش از یك متر است. سبك پایه ستون ها برابر سبك هنری به كار رفته در تخت جمشید است. از نظر ابعاد، این پایه ستون ها با پایه ستون های تالار صد ستون تخت جمشید قابل مقایسه است. پایه ستون ها با گل های هشت پر (لوتوس) و شیارهای برگ نخلی شكل تزئین شده اند. رنگ پایه ستونها مشابه تخت جمشید به رنگ خاكستری است.
كاخ لیدوما، ایوانی به طول ۴۰ متر دارد و به نظر می رسد كه ۸ ستون در این ایوان جای می گرفته است. از این میان ۳ ستون در جای خود قرار گرفته و یك ستون نیز در بخش بالایی ایوان افتاده است. دو ستون دیگر نیز جابجا شده و در تپه های اطراف این بنا پیدا شده است. نكته جالب این بنا در آن است كه سه راه پله داشته كه دو راه پله در گوشه ها و یك راه پله در وسط قرار گرفته است. سنگ های افتاده در كنار این راه پله ها به ایوان تعلق دارد. روی این سنگ ها كنگره های به سبك تخت جمشید قرار گرفته بوده كه در هر یك متر یك كنگره قرار داشته است. با این حساب ۱۵ كنگره در این ایوان سوار بوده است. بخشی از شمالی ستون ها در فصل كاوشهای پیشین به دست آمده و قطر این پایه ستونها بیش از یك متر است. به این ترتیب ستونی كه روی این پایه ستون ها قرار می گرفته بین ۱۲ تا ۱۴ متر بوده است. نكته جالب دیگر آنكه دیوارها اندود گچ داشته اند. یعنی از خشت خام برای ساخت دیوار استفاده شده و سپس با اندود گچ آن را تزئین كردهاند. هرآنچه در تخت جمشید به عنوان سبك هنری پارسی دیده میشود در این جا نیز مشاهده میشود و سبك كار كاملا به بناهای تخت جمشید شباهت دارد. احتمالا این بنا همزمان با تخت جمشید ساخته شده باشد و بین این بنا با تخت جمشید و شوش ارتباطی وجود داشته است. از دیگر بخش های به دست آمده از این كاخ، قوس ها و طاق های درگاه ها است كه با بست های فلزی چفت و بست می شدند. اما یكی از نكات مهم ساخت این بنای هخامنشی سه پلكانی بودن آن است كه تا كنون در هیچ یك از بناهای تخت جمشید نمونه آن دیده نشده است. سبك گل های لوتوس و نوع تكنیكی كه در پایه ستون ها به كار رفته به پایه ستون های برزن جنوبی تخت جمشید شباهت دارد. اما ابعاد و اندازه ها با ابعاد پایه ستون های صد ستون تخت جمشید برابری می كند. نكته جالب آن كه این سبك شاید شبیه پایه ستون های تخت جمشید باشد اما در نهایت تفاوت هایی نیز دارد كه آن را از لحاظ سبك مختص به خود كرده است.
با توجه به آوار سطحی بنا به نظر می رسد كه كمی ناگهانی این مكان ترك شده است. كنگره ها در زیر ایوان فرو ریخته بعضی از آنها شكسته شده و روی سطح سنگفرش ریخته شده است. اما به هر حال یك مرحله پس از دوره هخامنشی از این جا استفاده شده است. یك لایه سكونتی در این مكان وجود دارد كه نشان می دهد بخشی از سنگ های این بنا دوباره مورد استفاده قرار گرفته است و احتمالا این اتفاق در قرن دوم پیش از میلاد رخ داده است. حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال پیش و در زمان قاجار بار دیگر قلعهای روی این بنای هخامنشی ایجاد می شود كه مدارك دوره دوم را از بین برده است. این قلعه قاجاری به قلعه «كَلی» یا قلعه كهنه شهرت داشته است.
نتیجه حفاری های این منطقه غیر از اینكه از تاریخ و تمدن این منطقه خبر می دهد منجر به كشف تعداد زیادی اشیای غیر منقول مانند بقایایی از چند بنا شده است. به همین دلیل برخی از آنها كه احتمال می رفت در نتیجه حفاری های غیر مجاز به سرقت بروند به موزه بیشاپور به صورت امانت منتقل شده اند تا اگر برای كاخ لیدوما، موزه ای ساخته شد، اموال به این موزه بازگردانده شوند. بقیه اموال غیر منقول مانند تخته سنگهای حجاری شده مكشوفه از این كاخ در همان محل دفن شدند چون عظیم الجثه بوده و امكان سرقت آنها و حفاری غیرمجاز وجود ندارد.
مشكلات منطقه باستانی
لیدوما با وجود آنكه چهار دوره كاوش از سوی باستان شناسان دانشگاه سیدنی استرالیا را به خود دیده است، همچنان زیر خاك مدفون است. دور چهارم كاوش های این محوطه با پایان مهلت ویزای باستان شناسان استرالیایی تمام شد و بقایای بیرون آورده شده كاخ برای حفاظت به زیر خاك بازگردانده شد. این كار پیش از این سه بار دیگر نیز و با هر بار پایان دوره كاوش انجام گرفته بود؛ اما با این همه، از سوی سازمان میراث فرهنگی تاكنون اقدامی برای احیای این محوطه باستانی صورت نگرفته است. از جمله عمدهترین مشكلات پیش روی لیدوما مالكیت كشاورزان محلی روی زمین محلی است كه این كاخ واقع شده است؛ زمین هایی كه كشت و زرع در آنها محل درآمد و ارتزاق كشاورزان روستای سورون است، زمین هایی كه ملك پدریشاناست. آن گونه كه از تحقیقات محلی بر می آید با مبلغی كمتر از دویست میلیون تومان، می توان این زمین ها را خرید و هم خیال مالكان زمین ها را آسوده كرد و هم لیدومای هخامنشی را با خیال راحت نجات داد. با این حال هنوز این امر تحقق نیافته و لیدوما همچنان زیر خاك است.
از باستانشناسان استرالیایی هم كه هرساله با بودجه دانشگاه سیدنی برای كاوش به منطقه نورآباد ممسنی روستای سورون می آمدند و خاك این زمین ها را در پی آثار بیشتری از تمدن ایرانی در زیر نگاه ناخرسند روستاییان می كاویدند دیگر خبری نیست. گردشگران، علاقه مندان و دانشجویانی هم كه از روی عكس های اینترنتی به اشتیاق دیدن شكوه لیدوما رهسپار این منطقه می شوند، تازه با رسیدن به روستای سورون درمی یابند كه لیدوما از حمایتی كه شایسته آن است، محروم است. در این مواقع سوالی در ذهن شكل میگیرد: وظیفه سازمان میراث فرهنگی چیست و چرا تشكیل شده است؟