انسیه عقیلی با اشاره به چالشهای سفر با ون میگوید: نمیتوانم دروغ بگویم و بگویم همه چیز از روز اول عالی بود و هیچ مشكلی وجود نداشت. خیلی وقتها دلم برای خانه تنگ شده، اما در این سالها همیشه از انتخابم راضی بودم. این سفر با تمام چالشها و سختیها برای ما خوبیهای بسیاری داشته است.
سفر همیشه بخشی رویایی از زندگی آدمها بوده است. از دورانی كه كولیها همیشه مسافر با جادوهای خاص سر میرسیدند تا امروز كه سفر بسیار ساده شده، مسافران و قصههای سفر همیشه برای آدمها جذاب بودند. از مسافر كوچولو تا دور دنیا در هشتاد روز ما همیشه شیفته سفر بودیم و رویای همیشه در سفر بودن را سر داشتیم و یك جایی از مسیر زندگی به فكر زدن به دل جاده بودیم.
انسیه و مهدی زن و شوهری هستند كه پنج سالی میشود این رویای قدیمی بسیاری از ما را زندگی میكنند. آنها از سال ۱۳۹۶ با یك كمپر به دل جاده زدند و در حالی پا به چهل سالگی خود گذاشتند كه به جای یك خانه كوچك و زیبا در وسط شهر، در یك ون كوچك جشن تولد گرفتند.
با این همه اگر فكر میكنید سفر رویایی انسیه و مهدی بدون چالش و دردسر بوده سخت در اشتباه هستید. آنها یك كسبوكار با درآمد خوب را تعطیل كردند، در همان گام اول سفر متوجه ابتلای انسیه به سرطان شدند و با هزینههای گزاف خرابی ماشین دستوپنجه نرم كردند. با این همه جدیت، هدف مشخص، امید و همدلی این زوج باعث عبور آنها از تمام این چالشها شده است.
انسیه سلامتش را به طور كامل به دست آورده، هر دو نفر در سفر با ون حرفهای شدند و حالا با اتكا به تجربههای چند سال گذشته دنبال این هستند كه به دور دنیا سفر كنند.
مهدی نسترنی و همسرش انسیه عقیلی امروز در حالی به فكر تهیه ون جدید برای سفر به دور دنیا هستند كه در سال ۱۳۹۶ كانون چاپ و تبلیغاتی پر رونقی داشتند كه با شهرهای مختلفی در ایران همكاری میكرد و درآمد واقعا خوبی داشت. این زوج جسور در سال ۱۳۹۶ كركره كار را پایین كشیدند و آرزوی چند ساله خود را عملی كردند؛ سفر با ون به دور ایران و دنیا.
برای كشف دنیای ون لایف، چالشها و زیباییها آن گفتوگوی سلام نو با مهدی و انسیه را در ادامه بخوانید.
چطور شد كه به فكر چنین سفری افتادید. ماجرای شما از كجا شروع شد؟
مهدی: من و همسرم سابقه سفر، طبیعتگردی و كوهنوردی زیادی داریم و از ابتدای زندگی مشترك رویای سفر و دیدن جاهای مختلف را داشتیم و میگفتیم یك روز دنیا را با هم میبینیم و همیشه به فكر این بودیم كه چطور این رویا را عملی كنیم. نه اینكه از ابتدا دنبال ون لایف باشیم، اما به مرور و با تجربههایی كه از سفرهای مختلف خود به دست آوردیم به این نتیجه رسیدیم كه ون لایف میتواند رویای ما را بهتر محقق كند.
وقتی به این نتیجه رسیدیم كمكم برای سفر با ون برنامه ریزی كردیم و در سال ۱۳۹۶ با رها كردن كاری كه داشتیم سفر با ون را آغاز كردیم.
به همین راحتی و بدون هیچ استرسی؟
مهدی: چرا استرس بود، به خصوص استرس مالی و جایگاه شغلی كه داشتیم. من و همسرم در مشهد شركت چاپ و تبلیغات داشتیم و به مرور این كار رونق گرفت و شناخته شدیم و با استانهای مختلف كار میكردیم. در مدتی كه این شركت را داشتیم دوران پر كار و پرفشاری را پشت سر گذاشتیم، اما همیشه این امید را داشتیم كه این فشار باعث میشود ما بتوانیم در آینده به رویای خود برسیم.
در نهایت در سال ۱۳۹۶ به نقطهای كه از نظر مالی میخواستیم رسیدیم و گفتیم از این جا به بعد میتوانیم دنبال رسیدن به رویای خود یعنی سفر به دور دنیا باشیم.

این روزها خیلیها فكر میكنند بدون پول و دور كاری ساده میشود دنبال سفر به دور ایران و دنیا بود ولی این طور كه به نظر میرسد شما پشتوانه مالی خوبی برای شروع سفر داشتید.
مهدی: این روزها خیلیها به من میگویند كه به لطف تغییر فضا و رونق دور كاری دنبال كار در سفر هستند. من همیشه به این دوستان میگویم هر كاری كه میخواهید به صورت دوركاری در سفر انجام دهید را یك ماه به صورت تستی در همان شهری كه هستید، در خانه و با غریبهها انجام دهید.
اگر كسی بتواند یك ماه در چنین شرایطی درآمد داشته باشد، میتواند با اعتماد خاطر به سفر برود و كار كند. واقعا نباید بیگُدار به آب زد. خیلیها به سادگی میگویند كه ما میخواهیم با فروش خانه و خرید یك ون به سفر برویم، من همیشه از این دوستان میپرسم چه چیزی میخواهید بخورید و چطور میخواهید خرج خود را بدهید؟
من به تازگی ۹۰ میلیون خرج تعمیر ماشین كردم. چطور میخواهند چنین خرجهایی را تامین كنند؟ به چه كسی میخواهند متكی باشند؟ كسی هزینه شما را تامین نخواهد كرد. حتی اگر كسی قصد دارد از اینستاگرام یا یوتویوب هم كسب درآمد كند به نظر من اول باید آنها را به نقطه كسب درآمد برساند و بعد به سفر برود.
اشارهای به چالشی مثل خرابی ناگهانی ماشین داشتید. سبك سفر و زندگی ون لایف چقدر برنامهریزی پذیر است و میتوان روی برنامه آن حساب كرد؟
مهدی: ما از روز اول سعی كردیم برنامهای گام به گام داشته باشیم. هدف ما از اول جهانگردی بود، ولی اینطور نبود كه بگوییم از روز اول دنبال گشتن دنیا هستیم چون این كار نیاز به تجربه زیادی دارد. من به هر كسی كه فكر جهانگردی و زندگی در ون را در سر دارد پیشنهاد میكنم شش ماه در ون در شهر و كشوری كه میشناسد زندگی و سفر كند تا اگر مشكلی رخ داد خانواده و دوست و آشنا كنار او باشد.
خود ما هم همین الگو را دنبال كردیم. من و همسرم تصمیم گرفتیم تا ابتدا دو سال در ایران سفر كنیم تا چالشهای سفر، ماشین و خودمان را كشف كنیم. ببینیم واقعا میتوانیم شش ماه یا یك سال در ماشین دوام بیاوریم و دنبال برگشت به خانه به عنوان یك نقطه آرامش نباشیم؟ خیلیها هستند كه سه ماه سفر میكنند و بعد بیست تا سی روز به خانه باز میگردند تا انرژی سفر دوباره به دست بیاورند.
بر مبنای همین نگاه ما از ایرانگردی شروع كردیم تا هم چالشها را درك كنیم و هم بتوانیم وقتی به كشورهای دیگر رفتیم حرفی برای گفتن از كشور خود داشته باشیم.
البته روندی كه ما در نظر داشتیم به خاطر كرونا و مشكلاتش به جای دو سال تبدیل به چهار سال شد و ما به تازگی در حال برنامهریزی برای جهانگردی هستیم.
نگرانیهای جدی شما درباره این سفر چه بود؟
انسیه: من از سفر و چالشهای آن ترس بیشتری داشتم و مهدی از من جسورتر بود. این نگرانی وقتی بیشتر شد كه من و مهدی اصلا دوست نداریم مایه زحمت كسی باشیم و دوست داریم حتی وقتی به منزل دوستانمان میرویم به نوعی محبت آنها را جبران كنیم.
با همین نگاه من شخصا جسارت و روحیه كولهگردی را ندارم و یكی از دلایل انتخاب ون لایف هم این بود كه ون بسیاری از نیازهای ما را بر طرف میكند. با توجه به هزینه سبك ون لایف و روحیه من و مهدی تمام تلاش ما این بود كه از نظر مالی در نقطهای باشیم كه اگر مشكلی پیش آمد بتوانیم آن را حل كنیم و برای دیگران دردسر درست نكنیم. در این مسیر من خیلی مقاومت و احتیاط بیشتری داشتم كه با حمایت مهدی مصم شدم.
چالش بعدی هم بیماری سرطان من بود. وقتی خواستیم سفر را شروع كنیم با بیماری من روبهرو شدیم كه سفر را چند ماهی به تاخیر انداخت.
بیماری كه شاید خیلیها بعد از مواجه شدن با آن سفر را كنار میگذاشتند.
انسیه: بله. ولی با همراهی مهدی من از بیماری هم عبور كردم و حتی میتوانم بگویم عمر دوباره خود را مدیون تصمیمی كه برای سفر گرفتیم هستم. من وقتی متوجه بیماری شدم كه تصمیم گرفتیم برنامه سفر را عملیاتی كنیم. شاید اگر میخواستیم به همان روند كاری شلوغ ادامه دهیم من اصلا پیگیر وضع جسمم نمیشد و فرصتها از دست میرفت.
خیلیها به مهدی میگویند خوش به حالت كه همسرت همراه تو است، ولی واقعیت این است كه این همراهی دو طرفه است و مهدی بسیار با من همراه است و چالشهای بسیاری را مدیریت میكند.
از چالشهای متفاوت تا مردمی مهربان
بزرگترین چالشها و سختیهای سبك زندگی شما كدام بود؟
انسیه: یكی از مهمترین آنها مسئله حریم خصوصی است. خانمها در ایران برای سفر محدودیت بیشتری در حوزه حریم شخصی دارند، به خصوص وقتی بخواهید در ماشین زندگی كنید.
مسئله دیگر این است كه امكان دارد شب در پاركی باشیم و ناگهان جمعی دنبال شادی تا نیمه شب باشند یا ترافیك و صداهای اضافی باشد. پارك خانه ما نیست و آنها همسایه نیستند كه بگویند زمان مشخص و محدودی دارند.
استرس جایی ماندن هم چیزی است كه گاهی پیش میآید، چون ما در بسیاری از زمانها تنها هستیم و به خاطر سبك سفری كه داریم كسی نمیتواند همراه ما شود.
استرس و چالش بعدی هم هزینههایی است كه نمیتوان از آن چشم پوشی كرد. ما كار را كنار گذاشتیم، در حالی كه اگر كار را داشتیم از نظر مالی وضعیت بسیار متفاوتی داشتیم.
با این همه چالش و محدودیتها فكر برگشت به خانه به سر شما نزد؟
این سوال را مدام از من میپرسند. نمیتوانم دروغ بگویم و بگویم همه چیز از روز اول عالی بود و هیچ مشكلی وجود نداشت. خیلی وقتها دلم برای خانه تنگ شده، اما در این سالها همیشه از انتخابم راضی بودم. این سفر با تمام چالشها و سختیها برای ما خوبیهای بسیاری داشته است.
اشارهای به تفاوت سبك سفر خود با دیگران داشتید. این تفاوت در چیست؟
انسیه: خیلیها برای یك سفر دو سه روزه به یك شهر میآیند و میخواهند در این مدت كل شهر را بگردند. ما اینطور سفر نمیكنیم و عجله نداریم. ما هر جایی كه برسیم آن جا زندگی میكنیم و با فرهنگ، مردم، سبك غذا و همه چیز آن آشنا میشویم و آن را درك میكنیم و عجله نداریم. ما میخواهیم با مردم و فرهنگ هر منطقه زندگی كنیم.
برخورد مردم با شما چطور بود؟
انسیه: عالی بود. ما همیشه با استقبال مواجه بودیم. از مردم عادی تا پلیس راه و گمرك همه استقبال بسیار خوبی از ما داشتند و ما با سیل مهربانی مردم مواجه بودیم.
جذابترین ویژگی گردشگری ایران مردم هستند
مهمترین ویژگی ایران كه در سفرها به چشم شما آمد چه بود؟
انسیه: ما تجربه سفر خارجی به جایی مثل تركیه را هم داریم و باید گفت كه ایران پتانسیل گردشگری خوبی دارد، اما كشوری مثل تركیه از ظرفیتهای خود بهتر استفاده میكند. شما میبینید كه ساحل تركیه تمیزتر است، در حالی كه ساحلهای ایران روز به روز در حال از دست رفتن است. متاسفانه ما در حال نابودی طبیعت ایران هستیم و خیلی چیزها را باور نداریم. هنوز باور نكردیم هر آسیب به طبیعت آسیب به خودمان است. متاسفانه بخشی از این محصول ناآگاهی مردم است، مردمی كه بسیار مهربان هستند، اما آگاهی ندارند.
به نظر من این مهربانی مردم مهمترین ویژگی ایران بود. شما شاید جنگل و ساحل بهتر- یا حداقل تمیزتر و سالمتر- از جنگل و ساحلهای ایران در نقاط دیگر دنیا پیدا میكنید، اما مردم ایران و مهربانی آنها واقعا خاص است.
در تمام این سفرها كجای ایران را بیشتر دوست داشتید؟
انسیه: من شخصا ساحلهای جنوب مثل ساحل عسلویه را بسیار دوست داشتم و باور نمیكردم این ساحلها وجود دارد. لحظههای حضور در ساحلهای جنوب را فراموش نمیكنم و حاضرم هزاران بار آن لحظات را زندگی كنم. من زمانی فكر میكردم دریا تكراری است، اما وقتی در دوران كرونا دو ماه در ساحل قشم بودم فهمیدم لحظاتی كه در ساحل حضور دارید هیچ وقت تكراری نمیشود.
چطور برای زندگی به سبك ون لایف آمده شویم؟
چطور میتوان برای زندگی ون لایف آماده شد و تشخیص داد مناسب این سبك زندگی هستیم یا نه؟
انسیه: اول از همه شرایط مالی است كه باید بپذیرید سختتر میشود. ما وقتی كار میكردیم به نقطهای رسیده بودیم كه برای خرید هر چیزی كه علاقه داشتیم مشكل چندانی نداشتیم و هر سفری كه میخواستیم میرفتیم. اما حالا ماهانه درآمدی در حدود حقوق حداقلی داریم و شرایط مالی سختتر است.
دومین نكته این است كه آن قدر به خودمان اعتماد داشته باشیم كه بدانیم در صورت برگشت از سبك زندگی ون لایف میتوانیم دوباره كسبوكاری بر پا كنیم. خود ما امروز هیچ راهی برای بازگشت و احیای شركتی كه داشتیم نداریم، اما من از خودم مطمئن بودم كه اگر بخواهم برگردم میتوانم دوباره یك كسبوكار جدید راه اندازی كنم.

انسیه: هر كسی باید علایق و روحیه خود را بشناسد و خودشناسی داشته باشد و ببیند چند مرده حلاج است و به چه سبك سفری علاقه دارد.
مهدی: دقیقا. خیلیها میگویند كه دوست دارند با ون سایز كوچكتری سفر را آغاز كنند. شدنی است؟ من میگویم بله میشود! خیلیها پیاده، با دوچرخه یا با موتور سفر میكنند.
سبك سفر هر كسی به نگاه و علاقه و شرایط جسمی و روحی او بستگی دارد. ما به خاطر شرایط جسمی انسیه بعد از دوره بیماری ملزم بودیم كه ماشین سایز بزرگ تهیه كنیم كه حمام و سرویس بهداشتی داشته باشد و حداقل امكانات خوبی داشته باشیم. اما هركسی با هر شرایطی كه برایش بهتر است باید سفر كند و نیازی نیست كه حتما مدل خاصی را در ذهن داشته باشیم.
ون لایف را چطور تعریف میكنید؟
ون لایف به معنای فارغ شدن از زمان و مكان است. شما در بسیاری از سبك سفرها مجبور هستید در زمان مقرر در مكان مقرر باشید، اما در ون لایف شما هر وقت كه دلتان بخواهد میتوانید هر جایی كه دوست داشتید بروید. شما در ون لایف در لحظه تصمیم میگیرید كجا كمپ كنید و چه مدت آن جا بمانید. البته ما یك نقشه راه كلی داریم، ولی این كه چند روز كجا بمانیم در اختیار خودمان است و به مرور زمان در سفر مشخص میشود.
انسیه: شما حتی اگر بهترین ویلا را هم داشته باشید همیشه در همان نقطه هستید و نمیتوانید به نقاط دیگر بروید، اما در ون لایف شما هر لحظه هر مكانی را كه دوست دارید تجربه كنید و مجبور نیستید كه در یك نقطه بمانید. وقتی از ما میپرسند كه خسته نمیشوید من میگویم از چه؟ ما مسافر نیستیم، زندگی میكنیم. فرق ما این است كه به جای یك نقطه در نقاطی كه دلمان میخواهد زندگی میكنیم.
بزرگترین دست آور سفر به سبك ون لایف برای شما چه بود؟
انسیه: شاید بزرگترین دست آورد سفر ما دوستان بسیار خوب و آدمهای جالبی بود كه هر كدام برای ما درسهای بزرگی داشتند و بدون سفر رفتن ما هرگز آنها را نمیشناختیم. دوستانی كه در طول سفر پیدا كردیم كه واقعا میتوانیم روی آنها حساب كنیم.