شهر تاریخی تَوَّز یا توج یكی از شهرهای مهم دشتستان قدیم بوده و از اهمیت بسیاری برخوردار و در نزدیكی روستای زیراه كنونی قرار داشته است
منطقه باستانی توز در محلی بین روستاهای زیرراه، اردشیرآباد و سعدآباد از توابع دهستانهای دشتستان در حاشیه رودخانه شاپور دالكی قرار دارد.
توز شهری تجارتی بوده كه پارچههای كتانی ملون و گلابتوندوزی آن شهرت زیادی داشته است. رودخانه شاپور كه از نزدیكی آن میگذرد غالباً رودخانهٔتوز (توج) نامیده میشده است.
این شهر بزرگ و پرآوازه، بزرگترین مركز پارچه بافی ایران آن روزگار بوده و نخلستانهای بیشماری داشته و در اكثر كتب تاریخی و جغرافیایی از این شهر نام برده شده است.
همه مورخان و جغرافینویسان توز را شهری بزرگ دانسته و از پارچهبافی آن یاد كردهاند و نوشتهاند كه در این شهر بیش از ۱۰۰۰ باب مغازه پارچه فروشی وجود داشته است.
این شهر عظیم كه وسعت آن را تا روستاهای اطراف سعدآباد هم نوشتهاند یكی از شهرهای مهم جنوب كشور بوده و انبار غله كشور در كنار این شهر قرار داشته و تا قرن پنجم آباد بوده و پس از آن رو به ویرانی نهاده است.
آثار این شهر در اطراف روستای زیرراه تا نزدیكیهای شهر سعدآباد كنونی فراوان دیده میشود. از آسیاب بادی تا چشمه و كوپال و … كه همه بیانگر این حقیقت است كه زمانی این مكان جایگاه شهری بزرگی بوده است.
پیرهداف؛ یكی از مكانهای دیدنی شهر سعدآباد است، در محدوده شهر توز قرار دارد و مربوط به زمانی است كه توز وجود داشته است.
چشمه زیرراه از شهرت فراوانی برخوردار است و در اكثر فصول به خصوص در فصل بهار عاشقان و علاقه مندان به طبیعت را به طرف خود دعوت مینماید و مسافران و گردشگران از طبیعت سرسبز آن بهره فراوان میبرند.
پارچه و لباسهای ساخت شهر توز آن قدر مرغوبیت داشته كه برای ساخت لباس پادشاهان از آن استفاده میكردهاند.
عضدالدوله دیلمی طایفهای از اعراب را از شام كوچاند و در آن جا اسكان داد. توز در آغاز قرن ششم ویران شد و تاكنون محل دقیق آن روشن نشده است. آثار توز قدیم به صورت ویرانههایی در جلگه آبادیهای سعدآباد، زیراه و اردشیرآباد قرار دارد.
مردم توز با مدد از اساطیر باستانی خود معتقدند كه یكی از پسران جمشید پادشاه كیانی، شهر توز را بساخت و نام خود بر آن نهاد. قدمت تاریخی منطقه سعدآباد به دوران ایلامیها برمیگردد.
ایلامیها اقوامی بودند كه قبل از شروع تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از احوالی شوش تا نزدیكی بوشهر سكونت داشتند بعد از اقوام ایلامیها، مادها، هخامنشیان، سلوكیان، اشكانیان و ساسانیان بر این سرزمین حكومت راندند. اوج شكوفایی شهر باستانی توز و سبا به دوره ساسانیان میرسد.
شهر باستانی توز در سال هیجدهم یا نوزدهم هجری قمری در نبرد میان ساكنان آن با سپاه اسلام به فرماندهی عثمان بن ابی العاص به تصرف مسلمانان درآمد و فتح شد.
بقایای این شهر باستانی اكنون در شمال شرقی شهر سعدآباد كنار جاده سعدآباد به وحدتیه نزدیك روستای زیرراه است.
بخش سعدآباد با وسعت ۱۰۰۰ كیلومتر مربع میان دو رودخانه دائمی استان، رودخانه دالكی و شاپور در شمال شرقی شهرستان دشتستان واقع گردیده است.
از آثار و تمدن باز مانده باستانی و دیدنی توز و سبا میتوان به مجموعه غارهای چهل خانه اشاره كرد كه در شمال شهر سعدآباد، نزدیكی ویرانههای شهر باستانی توز قرار دارد.
چهل خانه در دیواره سنگی رودخانه شاهپور ساخته شده است، گرچه تاریخ دقیقی از زمان ساخت آن در دست نیست ولی اكنون ۲۳ خانه آن باقی مانده است.
توز یكی از قدیمی ترین و آبادترین و پر جمعیتترین شهرهای دشتستان قدیم بوده كه در عصر ساسانیان از رونق و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
توز بسیار گسترده بوده و از وحدتیه تا شبانكاره و سعدآباد و در جنوب تا روستای دهقائد ادامه داشته است و شاید هم شهر توز حدفاصل بین روستای آباد و سمل قرار داشته، كه در اثر مسطح كردن زمینهای ناهموار آن منطقه باروی قلعهای كشف شد كه گواه باستان شناسان، سبك معماری و ملات به كار رفته شده در آن قلعه را مربوط به دوره ساسانیان دانست.
نظر به اینكه شهر توز در دوره ساسانیان رونق داشته و رودخانهای نیز از كنار آن میگذشته و هیچ تاریخی از این شهر تازه كشف شده در دست نیست، لذا باستان شناسان به اجماع رسیدند كه توز در حد فاصل بین آباد و سمل قرار داشته است.
توز دانشمندان بسیاری را در خود پرورش داده است كه میتوان تاجالدین فارسی و عبدالله بن هارون التوزی را نام برد. توز مهمترین شهری بوده است كه پیش از اسلام در قرن اولیه اسلامی در دشتستان قرار داشته است.
آثار متعددی از جمله: سفال، كوزه، لوله آبی، اشیاء قیمتی و … در این منطقه به دست آمده و آثار متعددی هم در زیر زمین مدفون است و نیاز به حفاری دارد.
شهر توز یا توج كه امروزه آثار و بقایای آن در شهرستان دشتستان قرار دارد، یكی از مراكز شهری – صنعتی و تجاری مهم ایران و مناطق ساحلی خلیج فارس در دوران ساسانیان و قرون نخستین اسلامی بوده كه حتی تا دوران حكومت آل بویه (دیلمیان) نیز حیات و فعالیت خود را حفظ نموده است.
بر اساس گزارشهای مورخین و جغرافیدانان مسلمان، شهر توز منسوب است به اردشیر بابكان (اوایل قرن سوم میلادی) بنیانگذار دولت ساسانی.
در دوره اسلامی این شهر رونقی مییابد كه اوج شكوفایی آن به سده دهم میلادی برمیگردد. در این زمان توج در میان راه گناوه به كازرون جای داشته و خود فراورنده پارچههای كتانی بوده كه این هر دو عامل سبب توانگری مردمان این سامان گشتهاست.
در روزگار شورش، قرمطیان توج در برابر آنان ایستادگی نمود و اندكی پس از آن به سرزمینهای زیر فرمان بوییان پیوستهشد.
پایان كار توج به سده دوازدهم میلادی بازمیگردد كه در این زمان توج رو به ویرانی نهاد.
در مركز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در مورد تاریخچه شهر باستانی توز آمده است:
تَوَّج، شهری كهن در جنوب غربی ایالت تاریخی فارس. امروزه محل دقیق این شهر را نمیتوان به درستی تعیین كرد، ولی با توجه به منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی، میتوان حدس زد تلهای بزرگی كه در نزدیكی ده كهنۀ امروزی در بخش شبانكاره از شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر، موجود است، بقایای بر جای مانده از شهر تاریخی توج باشد.
در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی نام این شهر به جز توج، با عناوین توَّز و تَوّه نیز آمده است.
در گزارشهای مربوط به حركت سفاین اسكندر مقدونی از شهری به نام «تائوكه» یاد شده است كه برخی از محققان آن را از نظر موقعیت، منطبق با توج دورۀ اسلامی میدانند.
اگر چنین باشد، پیشینۀ تاریخی این شهر دستكم به روزگار هخامنشیان میرسد. بنابر متن پهلوی كتاب شهرهای ایران، این شهر در دورۀ ساسانیان «توژك» خوانده میشده است.
از تاریخ توج به روزگار ساسانیان آگاهیهای روشنی در دست نیست. طبری گزارش كرده است كه شاپور دوم ساسانی پس از مسلط شدن بر امور كشوری، به سركوب عربهای حدود مرزهای ایران پرداخت و گروهی از آنان را كه از قبایل تغلب، عبدالقیس و بكربن وائل بودند، در كرمان، توج و اهواز جای داد.
به گزارش یعقوبی، این شهر در ۱۳ق/۶۳۴م به روزگار ابوبكر، به دست عثمان بن ابیعاص كه توسط افراد قبیلۀ عبدقیس همراهی میشد، گشوده شد. اما دیگر مورخان، فتح این شهر را به روزگار عمربن خطاب دانستهاند. بلاذری و قدامة بن جعفر فتح این شهر را در ۱۹ق/۶۴۰م، و ذهبی آن را در ۲۱ق/۶۴۲م به دست عثمان بن ابیعاص ذكر كردهاند.
طبری از دو جنگ مسلمانان با اهالی توج یاد كرده است كه جنگ دوم در ۲۳ق روی داده است. اگر سخن طبری را بپذیریم، میبایستی كه اهالی این شهر پس از گشوده شدن نخستین آن به دست عربها، آنان را از شهر رانده باشند و بار دیگر در ۲۳ق این شهر مجدداً به دست عثمان بن ابی عاص فتح شده باشد. ابن بلخی نیز از دوبار لشكركشی عربها به ایالت فارس و شهر توج خبر میدهد كه نخستینبار به فرماندهی علاءبن حضرمی، و بار دوم توسط عثمان بن ابی عاص صورت گرفته است. اما برخی از منابع، فاتح توج را مجاشع بن مسعود معرفی كردهاند.
مجاشع از سردارانی بود كه در خلافت عمر همراه ابوموسی اشعری فرماندهی گروهی از نیروهای عرب را در یورش به خوزستان برعهده داشت و احتمالاً وی از طرف ابوموسی اشعری برای كمك به اعرابی كه از راه دریا به فارس تاخته بودند، مأمور شده بود.
عربها كه از جانب بصره وارد خوزستان شده بودند، با نیروهای عثمان بن ابیعاص كه از جانب دریا وارد فارس شده بودند، در نزدیكی ارجان به یكدیگر پیوستند كه منجر به فتح دیگر شهرهای فارس و خوزستان شد و احتمالاً این اختلاف میان منابع تاریخی دربارۀ فتح این شهر و فاتح آن از همینجا ناشی شده است.
منابع تاریخی تأكید دارند كه این شهر به دست عثمان بن ابیعاص، بازسازی گردید و وی پس از بنا كردن مسجدی، آنجا را پایگاه مسلمانان قرار داد.
توج در دورۀ اسلامی از شهرهای پررونق ایالت فارس بهشمار میرفته است. اوج رونق این شهر در سدۀ ۴ق/۱۰م بوده است.
اصطخری توج را پنجمین شهر بزرگ فارس، و از حیث بزرگی همسنگ ارجان دانسته است. مؤلف گمنام حدودالعالم مردم این شهر را بسیار توانگر توصیف كرده است. علت رونق و ثروت توج، واقع بودن آن بر سر راه بازرگانی بندر گناوه به كازرون و همچنین تولید پارچههای كتانی مرغوب و بینظیری بوده است كه بدان پارچههای توزی میگفتند. این پارچهها به سراسر دنیای اسلام آن روزگار صادر میشده است.
توج در سرحد كورههای اردشیر خوره و شاپور خوره واقع بوده است. هرچند كه جغرافیدانان اسلامی، سرحدات كورهها را دقیقاً مشخص نكردهاند و در آثار آنان مطالب ضد و نقیض دربارۀ وابستگی شهرها با این یا آن منطقه دیده میشود، اما بیشتر جغرافیدانان دورۀ اسلامی توج را از شهرهای كورۀ اردشیر خوره دانستهاند و مقدسی آن را در شمار شهرهای كورۀ شاپور خوره برشمرده است.
توج در كنار رودخانۀ شاپور واقع بوده است و به واسطۀ شهرت این شهر، این رودخانه، پس از رسیدن به توج، رودخانۀ توج خوانده میشده است. این شهر بنا به وضع اقلیمیاش، هوایی گرم و نخلستانهای فراوانی داشته است.
در ۳۲۲ق/۹۳۴م، برخی از نواحی فارس از جمله توج دستخوش تاخت و تاز پیروان ابوطاهر قرمطی واقع شد؛ اما در نبردی كه میان قرمطیان و اهالی توج روی داد، قرمطیان منهزم شدند و یكی از سرداران بزرگ آنها به نام ابن غمر در این جنگ به اسارت درآمد و والی توج وی را نزد خلیفه به بغداد فرستاد.
در همین سال، فارس به تصرف عمادالدوله ابوالحسن علی بن بویه درآمد و توج نیز ضمیمۀ قلمرو آل بویه شد. به روزگار عضدالدولۀ دیلمی طوایفی از اعراب شام به فرمان وی در توج اسكان داده شدند.
توج در سدۀ ۶ ق/۱۲م رو به ویرانی نهاد و در قرن ۸ ق تنها نامی از آن مانده بود، چنانكه حمدالله مستوفی در سدۀ ۸ ق تنها از خرابههای آن یاد كرده است.