شهر آفریقایی «كائوله» در 70 كیلومتری دارالسلام پایتخت كشور تانزانیا قرار دارد . اینجا روزگاری یكی از مهم ترین بندرگاه هایی بود كه اسیران و بردگان سیاه پوست را در آن سوار و پیاده می كردند. این شهرستان كوچك اما دلایل بیشتر و خاص تری برای معروف شدن دارد؛ ساكنان اینجا اصلیتی ایرانی دارند! آفریقای های ساكن این بخش كوچك از تانزانیا، شهرشان را شبیه شیراز بنا كرده اند و معتقدند كه تبارشان به اهالی فارس می رسد. این ادعا چقدر واقعیت دارد؟ برای فهمیدن صحت و سقم آن چه مطرح شده. این گزارش را از دست ندهید.
كائوله، شهری كه گفته می شود روزگاری میزبان شیرازی ها بوده، این روزها به یك مقصد گردشگری مهم و معتبر تبدیل شده كه عده زیادی از توریست ها یا محققان معماری به آنجا می روند. هر چند این شهر دیگر رونق سابق را ندارد و نزدیك ترین شهر به آن، یعنی «باگامویو» فقط یك هتل دارد اما درآمد شركت های توریستی و برگزار كننده تورهای «سافاری» (تورهای صحرایی) از اینجا به هیچ عنوان كم نیست.
توریست ها و محقق ها یادداشت ها یا سفرنامه هایی در این باره منتشر كرده اند. یكی از مهم ترین و جدی ترین گزارش هایی كه درباره شهر8 «كائوله» وجود دارد، توسط خبرنگار سایت خبری «واشنگتن تایمز» نوشته شده است. خبرنگار، سفرش را از یك شهر بندری آغاز كرده، با مردم محلی گفتگو كرده و بعد از این سراغ شهر باستانی معروف رفته است. آنچه در ادامه می خوانید، بخش هایی از روایت او درباره شهری است كه زمانی یك شهر پر جنب و جوش بوده و حالا ویرانه ای نسبتا پرشكوه است. او سعی كرده تا در این گزارش، دلیل تبار شیرازی اهالی منطقه را هم بررسی كند.
مصاحبه با پیرترین مرد شهر
رسیدن به تانزانیا با هواپیما امكان پذیر است اما در گذشته، از راه اقیانوس هند و شرق قاره آفریقا به این منطقه وارد می شدند. «زنبار» نامی بود كه قبلا به این سرزمین داده بودند. شهر «باگومویو» كه یكی از نزدیك ترین مناطق به «كائوله» باستانی است، خاطره های تاریخی فراوانی دارد.
تا چند دهه پیش، یكی از بندرگاه های مهم مربوط به «تجارت برده» همین جا بوده است. «منگوتی ایدی موریسو» یكی از قدیمی ترین اهالی شهر باگومویو است كه به گفته خیلی از اهالی محل، بیشتر از 100 سال عمر كرده است. سن و سال او آن قدر زیاد است كه طبق ادعای خودش، در دوران كودكی آخرین نسل از برده ها را به چشم دیده و خاطره های شان را نیز شنیده است.
او می گوید: «من در آن زمان بسیار جوان بودم و كار اصلی ام گله داری بود اما آن سال ها را خیلی خوب به خاطر دارم. یادم می آید كه بردگان را با هزار مشقت از كشتی ها پیاده می كردند و در حالی كه گردن شان از درد می سوخت و فریادشان از هر سو بلند می شد، داغ بردگی را بر پشت شان نقش می كردند.»
البته صحت حرف های او لزوما نمی تواند مورد تایید باشد چون برده داری مدت هاست در دنیا منسوخ شده است. با این وجود مردم محلی به آقای موریسو بسیار اعتماد دارند و می گویند بخشی از چیزهایی كه درباره گذشته می گوید، خاطره های پدران خودش است.
البته اینجا فقط مقصد بردگان بیچاره بود. از قرن شانزدهم به بعد، این بندر شلوغ مقصد بسیاری از كسانی بود كه می خواستند از راه اقیانوس وارد قاره آفریقا بشوند. اعراب و سایر آسیایی ها اولین مسافران آفریقا بودند. بعد از آنها مردم اروپا، به خصوص آلمان و انگلستان اینجا را به عنوان یكی از مقصدهای شان انتخاب كردند.
بگویید كائوله، بخوانید شیراز
برای رسیدن به محل زندگی ایرانی ها باید راه تان را از بندر به سمت جنوب ادامه بدهید. در اینجا شهرستان كوچكی به نام «كائوله» قرار گرفته كه ادعا می شود بازماندگان ایرانیان در آن زندگی می كنند. اینجا زیر نظر شهر «باگومویو» اداره می شود و زیرمجموعه ای از آن منطقه به شمار می رود، هر چند زمانی یك شهر بزرگ و باشكوه بوده است.
داستان شهر كائوله به سال ها قبل یعنی به قرن سیزدهم میلادی بر می گردد. در دوران اوج شكوه این منطقه تجاری، افراد زیادی از شهرهای مختلف دنیا د ر این منطقه زندگی می كرده اند. بازمانده قبرهایی كه از آن روزگار به جای مانده نشان منی دهد كه بخش بزرگی از مقبره ها به تقلید از آرامگاه های شیرازی، حالت طاقی شكل دارند.
كائوله اما این روزها دیگر اثری از آن جلال و جبروت گذشته ندارد. یك شهر كوچك در كشور تانزانیاست كه در كنارش، بازمانده های تاریخی به همین نام وجود دارد. این شهر نسبتا قدیمی و ویرانه های اطرافش در سه مایلی شهر «باگامویو» در سواحل اقیانوس هند قرار گرفته اند. بنابر اسناد به جای مانده تاریخی و سفرنامه های موجود، این شهر در طول قرن 13 و 16 میلادی ساخته شده و بازمانده از زمانی است كه گروهی از مسلمانان شیرازی تبار در آنجا سكونت داشته اند.
اینجا آنقدر از بناهای تاریخی به سبك ایرانی پر شده كه كمتر كسی را به یاد مناطق خشك آفریقایی می اندازد. كسانی كه شیراز را از نزدیك دیده باشند، ممكن است با دیدن چند مسجد ایرانی – آفریقایی اینجا، حتی دل شان هوس رفتن به شیراز را بكند. شاید برای تان جالب باشد كه بدانید بنابر روایت هایی، قدیمی ترین مسجد آفریقا در كائوله بنا شده است.
به جز مساجد بزرگ و خاص این شهر پرجلال و باشكوه، بقایای قبرستانی در اینجا وجود دارد كه بنابر گفته مردم محلی، آرامگاه سلطان های ایرانی حاكم در این منطقه بوده است. برخی از مردم محلی، حتی نام این افراد را هم به خاطر دارند. «سلطان محمد الحاتم البراوی»، نام یكی از سلطان های این منطقه بوده است. اگر دل تان می خواهد زیبایی های خاص این منطقه را به چشم ببینید، باید سری به موزه كوچكی كه در آنجا ساخته شده بزنید. آثار به نمایش در آمده در این موزه از ملیت های مختلفی هستند. بشقاب های چینی و وسایلی كه استفاده از آنها در ایران رواج داشته در كنار هم به نمایش در آمده اند. این موضوع نشان می دهد كه شیرازی های ساكن در این منطقه با بقیه نقاط آفریقا و حتی چینی ها در شرق دور، مراوده و مكاتبه داشته اند
شهر «بروببین»
حضور ایرانی ها در این بخش از تانزانیا آن قدر جدی و مهم بوده كه از دوران فرمانروایی آنها با عنوان «عصر شیرازی» هم یاد می شود. این شهر تا پیش از آغاز «عصر شیرازی» به نام «پومبوجی» نامیده می شد اما بعد از حضور شیرازی ها اسم جدید «كائوله» را رویش گذاشتند كه در زبان محلی «برو و ببین» معنا می داد. این نام گذاری عجیب هم این طور تفسیر می شود: «از آنجا كه ایرانی ها (شیرازی ها) در زمان سكونت در این منطقه بناهای شگفت انگیزی ساخته بودند، همه مردم، یكدیگر را به دیدن این شگفتی ها دعوت می كردند. به همین دلیل هم اینجا به عنوان یك مقصد شگفت آور شناخته می شد كه همه برای دیدن آن كنجكاو بوده اند.» این بناهای شگفت آور به مرور زمان تخریب شده و آسیب هایی دیده است.

داستان سفر شیرازی ها به زنگبار
شیرازی های آفریقایی تبار چطور به این منطقه آمده اند؟ این سوالی است كه مدت هاست ذهن بسیاری از تاریخ شناسان را به خودش مشغول كرده بود. بنابر اسناد به دست آمده، گروهی از ایرانی ها – به خصوص گروهی از تجار شیرازی – با دو هدف تجاری و گسترش اسلام سوار بر كشتی های خودشان راهی مناطق دوردست از جمله آفریقا می شوند.
آنها در طول سفرهای شان به مناطقی كه این روزها كشورهای «سومالی»، «كنیا»، «تانزانیا» و «مجمع الجزایر كومور» قرار گرفته رسیده و در همانجا مأوا می گیرند. آنها جزو اولین گروه از مسلمانان شیعه ای بودند كه از مرزهای شرقی قاره سیاه وارد این منطقه شده بودند. تجار ایرانی از طریق بندر سیراف و خلیج فارس وارد آب های اقیانوس آزاد شده و به آفریقا رسیده بودند.
حضور ایرانی ها در منطقه ای كه بعدها به شهر «برو ببین» مشهور شد، از جهات بسیاری برای بومی ها مورد توجه بوده است. آنها با زبان دیگری صحبت می كرده اند، دین متفاوتی داشته و البته اجناسی مثل فنجان، صابون و شیشه های رنگی با خود می كردند كه تا آن زمان هیچ آفریقایی آن را ندیده بود
به نظر می رسد بعد از قرن شانزدهم میلادی، دیگر شیرازی تبار چندانی در شهر باقی نمانده باشد. این گروه در فرهنگ بومی منطقه حل شده و بخشی از مردم آفریقا شدند به طوری كه دیگر یك شیرازی اصیل در منطقه وجود ندارد. با این وجود هنوز هم شیرازی بودن در بین اهالی منطقه نشان دهنده اصالت است و زمانی كه می خواهند به اهمیت و توانایی های كسی اشاره كنند، می گویند: «او شیرازی است!»

ویرانه هایی به وسعت دانشگاه
این ویرانه ها به جز جذابیت خاصی كه برای بعضی از توریست ها دارند، برای اهالی شهرهای نزدیك، حالت تقدس دارند به طوری كه قبرستان سلطان محل گردهمایی گروهی از مردم محلی است. چاه آبی در این منطقه وجود دارد كه سال هاست مردم با نیت تبرك از آن آب می نوشند.
«نویل چیتیك»، باستان شناس و رییس موسسه تحقیقاتی «شرق آفریقا» اولین كسی بود كه در سال 1958 میلادی این ویرانه های باستانی را كشف كرده و ترتیبی داد تا بازمانده های این تمدن قدیمی سر و سامان داده شوند.
«سیاورزی هونگو» یكی از مسئولان دولت محلی كه در بازدید از منطقه، خبرنگار «واشنگتن تایمز» را همراهی می كرده، درباره ویژگی های خاص منطقه می گوید: «در طول سال های اخیر، گروهی از معماران به این منطقه آمده اند تا از شیوه ساختمان سازی در این منطقه نكات جالبی را یاد بگیرند. گردشگران معمولا در اینجا – كه منطقه خوش آب و هوایی بوده و از نظر گروهی، شبیه شیراز است – استراحت می كنند اما این منطقه برای كسانی كه بخواهند درباره معماری های خاص آموزش ببینند، یك دانشگاه به شمار می رود.»