معرفی موزه یهود در برلین
موزه یهودیان برلین، كه در سال 2001 برای بازدید عموم افتتاح شد، تاریخ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یهودیان را از قرن چهارم تاكنون در آلمان به نمایش می گذارد و برای اولین بار در آلمان پس از جنگ، صراحتاً پیامدهای هلوكاست را به نمایش گذاشت. ساختمان جدید موزه یهود در كنار محل ساختمان اصلی دادگستری پروس قرار دارد كه در سال 1735 به اتمام رسید اكنون به عنوان ورودی ساختمان جدید است.
موزه ی یهود برلین:
معمار : دنیل لیبسكیند
مساحت : 15500 متر مربع
سال: 1999
اولین موزه یهودیان در برلین، در 24 ژانویه 1933، به رهبری كارل شوارتز، شش روز قبل از به قدرت رسیدن نازی ها تاسیس شد. این موزه در مجاورت ساختمان اصلی دادگستری پروس ساخته شده است و علاوه بر اینكه تاریخ یهود را تصحیح می كند، مجموعه هایی از هنر مدرن یهود را نیز به نمایش می گذارد.
در سال 1987، دولت برلین یك مسابقه ناشناس برای گسترش موزه اصلی یهودیان در برلین ترتیب داد كه در سال 1933 افتتاح شد. این برنامه می خواست كه حضور یهودیان را پس از جنگ جهانی دوم به برلین بازگرداند. در سال 1988، دنیل لیبسكیند به عنوان برنده در میان چندین معمار مشهور بین المللی دیگر انتخاب شد. طرح وی تنها پروژه ای بود كه طرحی بنیادین و رسمی را به عنوان ابزاری رسا و مفهومی، برای نمایش سبك زندگی یهودیان قبل، حین و بعد از هولوكاست اجرا كرد.

موزه اصلی یهودیان در برلین در سال 1933 تأسیس شد، اما خیلی زود باز نشد و در زمان حكومت نازی ها در سال 1938 بسته شد. متأسفانه، موزه خالی ماند تا سال 1975 كه یك گروه فرهنگی یهودی قول داد موزه را دوباره باز كند و تلاش می كند حضور یهودیان را به برلین بازگرداند.
تنها در سال 2001 بود كه سرانجام موارد اضافی لیبسكیند به موزه یهودی افتتاح شد (كه در سال 1999 تكمیل شد) كه سرانجام این موزه حضور یهودیان را كه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در برلین تعبیه شده بود تثبیت كرد.

برای لیبسكیند، گسترش موزه یهود چیزی بیش از یك مسابقه / ماموریت بود. این امر در مورد ایجاد و تأمین هویت در برلین بود كه در طول جنگ جهانی دوم از بین رفت. از نظر مفهومی، لیبسكیند می خواست احساس فقدان، پوچی و نامرئی بودن را بیان كند (بیان ناپدید شدن فرهنگ یهود). این كار استفاده از معماری به عنوان وسیله ای برای روایت و احساسات بود كه تجربه بازدید از اثرات هولوكاست بر فرهنگ یهودیان و شهر برلین را به بازدید كنندگان ارائه می داد.

این پروژه شروع به شكل گیری از یك ستاره انتزاعی یهودی داوود می كند كه در اطراف محل و بافت آن كشیده شده است. شكل آن از طریق فرایند اتصال خطوط بین مكانهای رویدادهای تاریخی ایجاد می شود كه ساختار را برای ساختمان فراهم می كند و منجر به اكستروژن واقعی آن خطوط به فرم ساختمان "زیگ زاگ" می شود.

حتی اگر گسترش لیبسكیند به عنوان ساختمان جداگانه ی خود به نظر برسد، اما موزه جدید هیچ ورودی از بیرون ندارد و مسیر دسترسی آن از ساختمان قدیمی موزه برلین در زیر زمین است، بازدیدكنندگان باید اول از موزه قدیمی دیدن كنند.
باید ابتدا به یك راهرو زیرزمینی وارد شوید. قبل از ورود به سه راهی، یك بازدید كننده باید اضطراب پنهان شدن و گم كردن راه را تحمل كند. این سه مسیر فرصتی برای مشاهده تجربه یهودیان از طریق تداوم تاریخ آلمان، مهاجرت از آلمان و هولوكاست است. لیبسكیند یك تفرجگاه ایجاد می كند كه برای شكل گیری "زیگ زاگ" ساختمان است تا بازدید كنندگان از آن عبور كنند و فضاهای داخل را تجربه كنند.

از نمای خارجی، به نظر می رسد، فضای داخلی هم مانند نمای بیرونی باشد. اما فضای داخلی بسیار پیچیده است. تفرجگاه فرموله شده لیبسكیند مردم را از طریق گالری ها، فضاهای خالی و بن بست ها هدایت می كند. بخش قابل توجهی از نمای ساختمان فاقد پنجره و تفاوت در جنس آن است.
فضای داخلی از بتن آرمه تشكیل شده است كه قسمت های فضای خالی و بن بست را تقویت می كند، جایی كه فقط یك تكه نور از آن وارد فضا می شود. این یك حركت نمادین است كه توسط لیبسكیند برای تجربه بازدیدكنندگان از احساسات یهودیان در طول جنگ جهانی دوم انجام می شود، به طوری كه حتی در تاریك ترین قسمت هایی كه احساس می كنید هرگز راهی پیدا نخواهید كرد، ردپای كمی از نور امید را در آن جا مشاهده می كنید.

یكی از احساساتی ترین و قدرتمندترین فضاهای ساختمان فضای خالی 66 سانتی متری است كه در كل ساختمان جریان دارد. دیوارهای بتونی فضایی سرد و طاقت فرسا را، به فضایی اضافه می كنند كه تنها نور از یك شكاف كوچك در بالای فضا سرچشمه می گیرد. زمین با 10000 صورتك های آهنی درشت پوشانده شده است. نمادی از گمشدگان در جریان هولوكاست؛ این ساختمان كمتر از یك موزه است اما تجربه ای را به تصویر می كشد كه بیشتر افراد نمی توانند درك كنند.

توسعه ی لیبسكیند به باغ تبعید منتهی می شود جایی كه بار دیگر بازدید كنندگان احساس می كنند در میان 49 ستون بتونی بلند كه با گیاهان پوشانده شده اند گم شده اند. ستون های غالب، انسان را گم و گیج می كند، اما وقتی به آسمان باز نگاه می كنیم، لحظه ای تعالی وجود دارد. موزه یهودی لیبسكیند سفری احساسی در طول تاریخ است. این معماری و تجربه شاهدی واقعی بر توانایی دنیل لیبسكیند در ترجمه تجربه انسانی به یك تركیب معماری است.

" موزه یهود به عنوان نمادی تصور شده است كه در آن "نامرئی" و "نمایان شدن" از ویژگی های ساختاری آن است كه در این ساختمان در برلین جمع شده و نام دنیل لیبسكیند به خاطر معماری وساختن آن همیشه باقی می ماند. "
