ریپورتاژ آگهی
چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟

چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟

شاهچراغ یا شاه چراغ آرامگاهی معروف و متبرك است كه امروزه به صورت یكی از مهمترین نقاط دیدنی شیراز تبدیل شده است
  • 1401/02/05
  • استان : فارس
  • شهر : شيراز
  • دسته : امامزاده های ایران
آدرس : فارس-شیراز
تلفن : 66059000-021

شاهچراغ یا شاه چراغ آرامگاهی معروف و متبرك است كه امروزه به صورت یكی از مهمترین نقاط دیدنی شیراز تبدیل شده است. آرامگاه شاهچراغ محل خاكسپاری میر سید احمد، پسر امام موسی كاظم، امام هفتم شیعیان است و از اینرو شاهچراغ زیارتگاه بسیاری از شیعیان گشته است. احمدبن موسی شاهچراغ؛ پسر ارشد امام موسی كاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر نمود ولی در راه توسط افراد مأمون، خلیفه عباسی، در شهر شیراز به شهادت رسید.

شناسنامه شاهچراغ:
نام: احمد
لقب: شاهچراغ، سید‌السادات
كنیه: ابوعبدالله
پدر: امام موسی كاظم علیه السلام
مادر: امّ احمد
تاریخ ولادت: نامشخص
تاریخ شهادت: بین سال‌های 203 تا 218 هجری قمری
قاتل: قتلغ خان(حاكم شیراز) به فرمان مأمون عباسی
محل دفن: شیراز

ولادت حضرت احمدبن موسی شاه چراغ:
تاریخ دقیق تولد حضرت احمدبن موسی شاه چراغ (شاهچراغ )سلام الله علیه مشخص نیست. اخیراً در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یك روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند كه روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب كنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز كردند. اما پس از بررسی های به عمل آمده كارشناسان به این نتیجه رسیدند كه روز تولد حضرت شاهچراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد كه در دهه كرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام یك روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمدبن موسی «شاهچراغ» تعیین شود.

پدر و مادر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ
حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی كاظم علیه السلام است. مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) بوده است. ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند.

بیعت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ با علی بن موسی الرضا علیه السلام

چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟-PHM5hXiELW

 چون خبر شهادت حضرت موسی كاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاهچراغ «احمدبن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احكام و ظهور كرامات و بروز خوارق عادات كه در آن جناب سراغ داشتند، گمان كردند كه پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.

به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت كردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در كمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست كه غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان كه اكنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است كه امر آن بزرگوار را اطاعت كنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.

پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا كه همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت كردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمدبن موسی شاهچراغ به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا كرد و فرمود: همچنان كه حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.


سفر حضرت شاهچراغ به ایران
شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، پس از حضور با بركت امام هشتم علیه السلام در خراسان برای زیارت چهره تابناك امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حركت می كنند. حضرت احمدبن موسی(ع) نیز در همین سال ها(198-203 ه. ق) با جناب سید امیر محمد عابد و سید علاءالدین حسین(برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت علیهم السلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از مدینه حركت می نمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت كنند. در بین راه نیز عده كثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند. خبر حركت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت.


سفر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ به شیراز

چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟-eCqfpKkM1P

در زمانی كه حضرت امام علی بن موسی(ع) با ولایتعهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمدبن موسی(س) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حركت نمود. در بین راه نیز جمع كثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حركت نمودند تا جایی كه می نویسند: به نزدیك شیراز كه رسیدند، تقریباً یك قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشكیل شده بود.

خبر حركت این كاروان را به خلیفه وقت(مأمون) دادند. وی ترسید كه اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه ای صادر نمود به تمام حكام بلاد كه در هر كجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حركت شوید و آن ها را به سمت مدینه برگردانید. به هركجا این حكم رسید قافله حركت كرده بود مگر شیراز.

 

حاكم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشكر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین كه قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد كه حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد (شاهچراغ) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشكر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشكر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراكنده شدند. لشكر شكست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی ها فریاد زدند: «الان خبر رسید كه ولیعهد(امام هشتم علیه السلام) وفات كرد»! این خبر مانند برق، اركان وجود مردمان سست ‎عنصر را تكان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد(شاه چراغ) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراكنده شدند.


شهادت حضرت شاهچراغ:
حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (س) برای امان از گزند حكومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یكی از شیعیان در منطقه «سردزك» كه مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سكنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید.

«قتلغ خان» كه جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات كه از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مكان ایشان را بعد از یك سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حكومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت. هنگامی كه «قتلغ» دانست كه از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شكافی كه در خانه همسایه درست كردند وارد خانه ای كه سید أحمد شاهچراغ در آن پناه برده بود، شدند و زمانی كه او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد كردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب كردند و زیر آوار باقی گذاردند.

با توجه به تبلیغ گسترده حكومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم كه از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاك نسپردند.

تاریخچه شاهچراغ:

چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟-qbFuIqoh94

بنای شاه چراغ در دوره اتابكان فارس در سده ششم هجری قمری ساخته شد. حیاط شاهچراغ دارای دو در اصلی ورودی است كه در سمت جنوب و شمال حرم از زیر دو سردر بزرگ كاشی كاری شده گذشته و وارد حیاط وسیع حرم می‌‌شود. حرم شاهچراغ در سمت غرب حیاط و حرم سید میر محمد؛ برادر شاه چراغ، در سمت شمال شرقی حیاط قرار دارد.


دور تا دور حیاط شاهچراغ، اتاق هایی دو طبقه ساخته شده كه پیشانی و جرزهای جلو آنها كاشی كاری شده است. ستون های آهنی ایوان حرم به وسیله چوب های نفیس پوشش داده شده و در سقف مسطح آن نیز چوب منبت كاری شده به كار رفته است.

در سال ۷۴۵ ه. ق. ملكه تاشی خاتون؛ مادر شاه شیخ ابو اسحاق اینجو، حاكم فارس، اقدامات نیكویی بر بارگاه آن حضرت انجام داد. این بانوی نیكوكار، اقدام به بهسازی بارگاه شاهچراغ كرد و در عرض ۵ سال از سال ۷۴۵ تا ۷۵۰ ه. ق. آرامگاهی وسیع و گنبدی بلند بر آن ساخت. همچنین در جنب آرامگاه شاهچراغ، مدرسه ای وسیع بنا كرد. او همچنین تعداد زیادی از مغازه های بازار نزدیك حرم شاهچراغ و ملك میمند فارس را وقف بر این آستان مقدس كرد.


ابن بطوطه، جهانگرد مراكشی، كه در سال ۷۴۸ ه. ق. برای بار دوم به شیراز سفر كرده، در سفرنامه خود درباره اقدامات ملكه تاشی خاتون و توصیف آرامگاه، چنین نوشته است: "آرامگاه شاهچراغ در نظر شیرازی‌ها احترام تمام دارد و مردم برای تبرك و توسل به زیارت شاهچراغ می‌‌روند. تاشی خاتون، مادر شاه ابواسحاق، در جوار این بقعه بزرگ، مدرسه و زاویه ای ساخته كه در آن به اطعام مسافران می‌‌پردازند و عده ای از قاریان پیوسته بر سر تربت امامزاده شاهچراغ، قرآن می‌‌خوانند. شب های دوشنبه، خاتون به زیارت آرامگاه شاهچراغ می‌‌آید و در آن شب قضات و فقها و سادات شیراز نیز حاضر می‌‌شوند. این جمعیت در بقعه جمع شده و با آهنگ خوش به قرائت قرآن مشغول می‌‌شوند. خوراك و میوه به مردم داده می شود و پس از صرف طعام، واعظ، بالای منبر می‌‌رود و تمام این كارها در بین نماز عصر و شام انجام می‌‌گیرد".

در سال ۹۱۲ ه. ق. به دستور شاه اسماعیل صفوی، بهسازی گسترده ای بر آرامگاه شاهچراغ انجام گرفت. ۸۵ سال بعد بر اثر زلزله سال ۹۹۷ ه. ق. نیمی از گنبد آرامگاه ویران شد كه دوباره در سالهای بعد بازسازی گردید. در سال ۱۱۴۲ ه. ق. نادرشاه افشار بهسازی گسترده ای بر آرامگاه شاهچراغ انجام داد و به دستور او قندیل بزرگی در زیر سقف و گنبد آویزان كردند. نادرشاه پیش از گرفتن شیراز و غلبه بر افغان ها، پیمان بسته بود كه اگر در جنگ پیروز شود، بهسازی شایسته ای بر این بقعه انجام دهد. بنابراین پس از پیروزی بر افغان‌ها و تسلط شیراز، ۱۵۰۰ تومان پول آن زمان را صرف بهسازی شاه چراغ كرد. قندیل او ۷۲۰ مثقال وزن داشته كه از طلای ناب و زنجیر نقره ای ساخته بوده اند. این قندیل تا سال ۱۲۳۹ ه. ق. همچنان آویزان بود. در زلزله سال ۱۲۳۹ ه. ق. بنابر تحقیق آنوبانینی، شیراز با خاك یكسان شد و آرامگاه شاهچراغ نیز به كلی مخروبه گردید. نویسنده تذكره دلگشا كه خود شاهد این زلزله بوده است چنین می‌‌نویسد: "گنبد بقعه شاهچراغ كه از غایت ارتفاع، آفتاب جهان تاب هر روز در نیم روز خود را در سایه آن كشیدی، به یك دفعه چنان بر زمین خورد كه زمین شكافته و در اعماق خاك فرو رفت... و آن عمارات عالی... تو گویی همیشه ویران بوده..."

چرا به امامزاده احمدبن موسی شاهچراغ در شیراز، شاه چراغ می گویند؟-0URdmtDa3u
تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی كسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید كه در اطراف آن، خانه های متعدد ساخته و مسكن اهالی بود.

 از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاك می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود، روشنایی چراغ به همین كیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مكان،مقبره یكی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است كه امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و كیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.

درباریان كه این موضوع را باور نكرده بودند، هر كدام به سلیقه خود چیزی بیان كردند.اما امیر كه مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاك و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار كن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده كرد و از شدت شعفی كه به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ».

امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود كه پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشكارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می كرد،خلاصه اینكه امیر شخصی را جهت كاوش در آن منطقه مامور می كند و..... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود كه تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می باشد.

زیارتگاه شاهچراغ مهم شیعیان، از لحاظ توریسم مذهبی نیز شیراز را جزو نقاط مهم ایران قرار داده است به نحوی كه همه ساله زائران بسیاری برای زیارت مكان مقدس شاهچراغ به شیراز مسافرت می نمایند.