آب بهعنوان یك عنصر منحصربهفرد، جایگاه حساسی در زندگی بشر دارد، بهگونهای كه شالوده و عنصر ضروری تمام جامعهها و پدیدآورنده فرهنگها، از سپیدهدم تمدن تاكنون بوده است. در میان سنتهای كاربردی روستایی در مناطق خشك جهان و در میان بخش وسیعی از كشور ایران، سنتهای مربوط به كشف و استحصال و مدیریت بر منابع آب است كه سابقهای بس كهن دارد.
بزرگترین سهم ایران در تأسیسات آبیاری و فن آبرسانی، ابداع قنات و عرضه آن به نقاط دیگر جهان شمرده شده است. ابداع قنات و كاربرد آن در زمینه آبرسانی به مراكز سكونتی و مزارع پیرامونی آنها، عامل اصلی دگرگون كردن شرایط سكونت در قسمتهای مركزی نجد ایران بوده است. بدینسان این منابع تازه، موجب پیدایش سكونتگاههای جدیدی شدند كه اندازه هر یك به وسعت این منابع بستگی تمام داشت و به دنبال آن، نحوه مكان گزینی سكونتگاهها، نحوه شكلپذیری و پراكندگی خانهها و مزارع، نحوه مالكیت و بهرهبرداری از زمین و شكلگیری شیوههای تولید جمعی تا اندازه چشمگیری متأثّر از چگونگی دستیابی به آب و منابع آن بوده است؛ بنابراین قنات به هر جا راه پیداكرده و بهطور مناسب از آن بهرهبرداری شده، ایجاد سكونتگاه، سكونت دائم، رونق كشاورزی و دامپروری، عمران و آبادی و رونق اقتصادی با خود به ارمغان آورده است.
همگام با تغییرات ایجادشده در روابط اجتماعی ایران و نیز در نتیجه تغییرات در روابط تولیدی، نحوه مالكیت «تصرّف» و نیز روشهای بهرهبرداری از عوامل طبیعی تولید، بهویژه منابع آب با دگرگونیهایی همزمان با اجرای اصلاحات ارضی شدت گرفت. بیش از هر چیز، تغییر روابط مالكیت و در نتیجه اختصاصیتر شدن عوامل تولید از جمله آب، كاربرد روشهای خصوصی تهیه و بهرهبرداری از منابع آب را ضروری ساخت. در این میان، بسیاری از كارشناسان روشهای سنّتی استخراج و بهرهبرداری منابع آب را ابتدایی، نارسا و عاملی بازدارنده در راه افزایش تولید زراعی به شمار میآورند.
روی آوردن به احداث چاههای عمیق و نیمه عمیق و گسترش روزافزون آنها بهویژه از دهه ۱۳۴۰ موجب تغییراتی شدید در نظام بهرهبرداری از منابع آب شد كه پیش از هر چیز، موجب از بین رفتن روشهای سنّتی استخراج و بهرهبرداری از منابع آب شد. در استان گلستان كه از مناطق خشك و نیمهخشك كشور است تا پیش از اصلاحات ارضی و انقلاب اسلامی، قنوات نقش عمدهای در آبیاری بر عهده داشتند، اما پسازآن با ورود چاههای عمیق و نیمه عمیق «دیزلی و برقی» بهویژه از دهه ۱۳۶۰ و نحوه تصرّف و بهرهبرداری آب، تحولات بنیادین در ابعاد گوناگون زندگی روستایی به وجود آمده است. هرچند این تحولات سبب افزایش و تنوع محصولات كشاورزی، شیوههای تولید، گسترش ادوات پیشرفته كشاورزی، افزایش سطح زیر كشت و در مواردی افزایش درآمد روستاییان شده است.
اما از طرف دیگر، رقابت بر سر بهرهكشی از منابع آب، سبب پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی، كمآبی و خشك شدن قنوات شده است. با توجه به بهرهبرداری چاهها به فنآوری «بهطور عمده شهری» یا تأسیسات زیربنایی چون مواد سوختی و برق، مشكلات خاص خود از جمله تأمین هزینههای نگهداری چاه را موجب شده است. چنین تحولات و جریانهایی، پیامدهای گوناگونی همچون وابستگی و مهاجرت بیشتر به شهر، كاهش همیاریهای اجتماعی، افزایش هزینههای تولید و… برای روستاها به همراه داشته است. در نتیجه هماكنون چاهها و قنوات، مهمترین منابع آب در دسترس هستند؛ بنابراین توجه و اهمیت دادن به این دو و استفاده درست و بهینه از آنها میتواند راهكاری برای توسعه پایدار روستایی تلقی شود.
قنات، یكی از كارآمدترین روشهای مدیریت آب است. یكی از عوامل به وجود آورنده و تشدیدكننده بحران آب در ایران، توجه نكردن به مدیریت و فرهنگ بهرهبرداری سنتی از منابع آب است زیرا موفقیت فرآیند برنامهریزی مدیریت مدرن در یك كشور، به تواناییها و ویژگیهایی كه مدیریت از فرهنگ سنتی كشور میگیرد، وابسته است. هرچه مدیریت مدرن با مهارتها و شرایط محلی انطباق داشته باشد، نتایج امیدواركنندهتری به دنبال خواهد داشت.
بدون تردید مدیریت و بهرهوری بهینه از روشهای سنتی دسترسی به منابع آبی، میتواند محور آموزش و ترویج روشهای جدید قرار گیرد و این مگر با تدوین برنامهای مدون در سیاستهای كوتاهمدت و بلندمدت آموزشی و فرهنگی كشور در زمینه قنات و آب و همچنین با ایجاد انگیزه در قشر تحصیلكرده و افكار عمومی برای همسو شدن در راستای حفظ و احیا میراث ملی میسر نخواهد بود.
بیشك هیچ تغییر و تحولی بدون زیربنایی محكم شكل نگرفته و نمیگیرد. برای قدم برداشتن در راه تحول رویكرد قناتها و رابطه آن با صنعت گردشگری، توجه به دو عنصر آموزش و فرهنگسازی، بسیار ضروری به نظر میرسد. دو عنصری كه رابطه نزدیك و مستقیمی با یكدیگر دارند چرا كه آموزش بدون وجود بستر فرهنگی لازم در جامعه و سامانه اداری كشور، كاری از پیش نخواهد برد و از سویی دیگر، فرهنگسازی و آماده كردن بستر فكری جامعه بدون داشتن علوم، دانش و فنّاوری روز بیشك یا با شكست مواجه خواهد شد و یا مسیری بسیار طولانی را طی خواهد كرد.
از این رو توجه بیشتر به پیشبرد هر دو عنصر به موازات یكدیگر در این برهه حساس بسیار مهم به نظر میرسد. ضروری است مسئولین مربوطه با ایجاد تحول در نظام آموزشی كشور از یكسو و برگزاری دورههای ضمن خدمت برای كاركنان سازمانهای ذیربط، زمینه رشد علمی جامعه را فراهم آورده و از سوی دیگر با استفاده از وسایل ارتباطجمعی، بستر فرهنگی لازم را برای رویكردی متحول به احیای آثار تاریخی، بهویژه قناتها فراهم آورند.
بیشك تأثیر این هم راستایی در مدتزمانی نهچندان طولانی سبب رشد و شكوفایی صنعت گردشگری و متعاقب آن كمك به چرخه اقتصاد كشور، اشتغالزایی و كارآفرینی و زیبایی منظر شهری در نقاط مختلف ایران، بهویژه نقاط گرمسیر كشور كه معمولاً با استقبال كمتر توریست مواجهاند، خواهد شد. این امر چندان دور از دسترس نیست و یكی از نمونههای بارز آن، میتوان به كاریز كیش اشاره كرد كه با احیایی بهجا، به یكی از جاذبههای گردشگری كشور تبدیل شده است.
همچنین نكته امیدبخش اینكه یكی از مهمترین نهادهای یونسكو، “كمیته میراث جهانی” كه در سال ۱۹۷۲ میلادی كار خود را آغاز كرده و مسئول انتخاب، ثبت، حفاظت و حراست از مناطق طبیعی و فرهنگی كشورهای عضو است. از آنجا كه گنجینههایی كه بهعنوان میراث جهانی انتخاب میشوند، نمونههایی هستند كه خطمشی ملی و بومی یك جامعه را به نمایش میگذارند، میتوان امیدوار بود كه با معرفی این میراث ارزشمند، هماهنگی ایرانیان با طبیعت را به جهانیان معرفی كرد.
اینكه نیاكان ما در دل كویر، آب را بدون اینكه قطرهای از آن تبخیر شود، كیلومترها از زیرزمین هدایت میكردند و باغ سبزی را به نمایش در میآوردند، نه تنها اعجابآور است و هویتمان را احیا میكند، بلكه قادر است الگویی برای دنیای مدرن باشد و گردشگران كنجكاو را به سرزمینمان راهنمایی كند. اینها تنها گوشهای از میراث صنعتی و فعالیت اقتصادی ایرانیان از دیرباز تاكنون هستند كه آشنایی با آنان هم با اهداف گردشگری و هم با نیاز امروز جامعه بشری قابل انطباق است.