خاتم تركیبی از چند ضلعی های منظم است كه با استفاده از مواد گوناگون و در رنگ های مختلف ساخته می شود . در لغت نامه دهخدا خاتم چنین تعریف شده است : نشاندن پاره های استخوان با نقش و نگار در چوب . در دایره المعارف فارسی در باب تعریف خاتم سازی آمده است : هنر آراستن سطح اشیا بصورتی شبیه موزاییك با مثلث های كوچك . طرح های خاتم همواره به صورت اشكال منظم هندسی بوده است . این هنر بسیار زیبا ریزه كاری های فراوانی دارد كه در این مقاله همه چیز در مورد خاتم سازی را برای شما شرح می دهیم از تاریخچه ، ابزار و وسایل ،خاتم سازی در دوران مختلف ، مراحل تولید خاتم و….
تاریخچه خاتم سازی
در قرون اولیهی اسلام نوعی هنر تزیینی سطح یا خاتم ساده در ایران وجود داشته است كه امروزه به آن خاتم مربع میگویند. اجزای تشكیل دهنده در این نوع خاتم به جای مثلث، قطعاتی به شكل مثلث، قطعاتی به شكل مربع، مستطیل و متوازیالاضلاع و لوزی بوده است.این شیوه ساخت تا قرنها پس از ظهور خاتم از نوع امروزی نیز ادامه داشته و از قدیمترین نمونههای این نوع خاتم بخشی از سقف مسجد جامع عقیق شیراز است كه در تزیین آن از شیوه خاتم مربع استفاده شده است.نمونه دیگر از این نوع خاتم یك جفت در، در مقبرهی امیر سمرقند است كه هماكنون در موزهی ارمیتاژ نگهداری میشود. تاریخ ساخت این درها به قرن نهم هجری قمری باز میگردد و در تزیین آن از هنر معرق، كندهكاری خاتم با نقوش هندسی و خط و ثلث استفاده شده است.
رواج هنر لایهكوبی در قبل از حمله مغولها به ایران، بستر مناسبی شده است برای ظهور نوع جدیدی از خاتم در دورههای بعد؛ به ویژه در دورهی سیطرهی مغول بر ایران. در این هنر از موادی مانند: چوب، استخوان و فلز استفاده شده و نقشهای اجرایی آن عمدتا هندسی، ستاره و گاهی نیز نقوش نخلی پردار است. شیوه كار، مواد و نقشهای استفاده شده در آن را میتوان مقدمه نوعی معرق و خاتم در دورهی ایلخانی و تیموری دانست.
به طور كلی بر اساس شواهد تاریخی، هنر خاتم به شیوهی امروزی با شبیه آن در عصر استیلای ایلخانان به ایران پدید آمده است.
هنرمندان ایران پس از آشنایی با هنر خاتم به سبك چینی كه اساسا با قرار دادن قطعات كوچك مثلثی در كنار یكدیگر، در دو رنگ سیاه و سفید سطح شیء را تزیین میكردند؛ ذوق و قریحهی هنری خود را به كار بستند به نوآوری و خلاقیت در عرصه این هنر پرداختند. آنها با استفاده از قطعاتی به رنگهای قرمز، سبز، زرد و سفید تحولی شگرف در رنگ و نقش و نگار خاتم ایجاد كردند. بر خلاف هنرمندان چینی كه در بخشهایی از كار خود از فلز روی و برنج استفاده میكردند، هنرمندان ایران از فلز برنز استفاده كردند و در تزیین آثار خود از طرحهای هندسی گوناگون سود جستند. طرحهای هندسی ایرانی شامل انواع مثلثها و چند ضلعیهایی نظیر پنج ضلعی، ده ضلعی و هشت ضلعی بود؛ در حالی كه هنرمندان چینی كار خود را روی اشكال مربع، مستطیل یا حداكثر شش ضلعی متمركز كرده بودند.
خاتمكاری دورهی تیموری: به هنر خاتم در عصر حكومت تیموری بسیار توجه میشده است؛ به همین علت ساخت خاتم در این دوره رونقی خاص گرفت و هنرمندان دست به خلق آثار گرانبهایی زدند. جایگاه این هنر به چنان مرتبهای از تعالی و توجه رسید كه تیمور لنگ پادشاه گوركانی، دستور داد درهای قصر معروف خود به نام دلگشا را كه در سمرقند است با خاتم تزیین كنند. این هنر آنچنان مورد عنایت سلاطین مغول بود كه پس از مرگ تیمور، قبر وی نیز با صندوقچهی خاتم تزیین شد.
خاتمكاری دورهی صفویه: عصر صفوی یكی از دورههای طلایی هنر خاتم در ایران است. این هنر به ویژه در دوران حكومت شاه عباس كبیر به اوج رشد و شكوفایی خود رسید.
بر اساس شواهد موجود شاید بتوان قرن نهم هجری قمری را نقطه اوج شكوه و شكوفایی هنر خاتم در ایران دانست. در این دوره تزیین اشیاء چوبی مختلف، انواع جعبهها و اسباب و آلات موسیقی بسیار دیده میشود.
یكی از نمونههای اعلای هنر خاتم كه حكمت، فلسفه، دین و زیبایی را در هم آمیخته است، در خاتمكاری شده در تصویر یوسف و زلیخا، اثر استاد كمالالدین بهزاد پیشوای مكتب هرات (قرن نهم هجری قمری) است. این اثر بینظیر نمایشی از خاتم مینیاتور یوسف و زلیخاست.
از نظر جغرافیایی، هنر و صنعت خاتمسازی در زمان صفویه بیشتر در شهرهای جنوبی ایران، به ویژه در شیراز، اصفهان و كرمان متمركز بوده است.
بررسی دقیق آثار بر جای مانده از دورهی صفویه نشان میدهد كه در این دوره ساخت خاتم به دو صورت بوده است: نخست به شیوهی دوره قبل از سلسله صفوی و به تقلید از هنرمندان دورهی ایلخانی، به گونهای كه خاتم از قطعاتی به شكل مربع، مستطیل و متوازیالاضلاع و به روی هم چسباندن لایههای چوبی ساخته میشده. دوم به شیوهی ابداعی صفوی كه همان شیوه گلبندی بود و در آن منشورهای مثلثالقاعده را از پهلو كنار هم میچسباندند تا گل و سرانجام قامه پدید آید.
در این دوره خاتم مثلث اغلب بر مبنای نقوش هندسی، به ویژه پنج ضلعی ساخته میشده است، و بعد از لایه شدن به صورت تك گلهای مجزا یا مركب در داخل چوب مینشاندند. از دیگر خصوصیات خاتم در دورهی صفویه، استفاده از تك گلهای نسبتا بزرگ خاتم در تزیین سطح است. نوآوری در نقشها و طرح ها، استفاده در مواد اولیه متنوع از جمله فلزات گوناگون و بهرهگیری از رنگهای مختلف به ویژه رنگهای سبز و قرمز از جمله ویژگیهای هنر خاتم در عصر صفوی است.
قدیمیترین اثر هنر خاتم باقی مانده از دوره صفوی ممكن است صندوق مرقد حضرت موسی بن جعفر (ع) و امام جواد (ع) در كاظمین باشد. این صندوق در اوایل سلطنت شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۰۶ ه. ق. به دست استاد هنرمندی به نام محمد جمعه ساخته شده است و نیز شاید قدیمیترین اثری باشد، كه در تزیین آن از حاشیهی خاتم، زلفك در روی آلت و در وسط لقطها به صورت تك گل استفاده شده است و امروزه طرح آن به نام خاتم رومی مشهور است.
از دیگر آثار این دوره میتوان به: ۱. صندوق خاتم بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی كه به دست استاد محمد جمعه در دوران حكومت شاه اسماعیل ساخته شده، ۲. صندوق ضریح امام حسن عسكری (ع) در سامرا كه نام طرح آن، تند بلوطی است و تاریخ ساخت آن به زمان شاه سلطان حسین صفوی میرسد، ۳. در ورودی مدرسهی چهار باغ اصفهان و ۴. دَرِ خاتم بارگاه حضرت شاه رضا در شهرضای اصفهان اشاره كرد.
در وصف شكوفایی و تعالی هنر خاتم در دوره صفوی، همین قدر بس كه هنر خاتم با نام شهر شیراز آوازهای بیبدیل یافت و این شهر به حدی رسید كه خاتم شیراز قرنها بعد با ویژگی و ظرافت خاص خود همچنان مورد توجه و عنایت هنرمندان و هنر دوستان است.
خاتمكاری دورهی زندیه: از جمله ویژگیهای مهم در آثار خاتم به جای مانده از دورهی زندیه، استفاده از پنج ضلعی و ده ضلعی در تزیین اشیاء است. گرچه استفاده از اشكال پنج و ده ضلعی قبل از این دوره نیز مرسوم بوده است، هنرمندان دوره زندیه به گونهای این شیوه را اصلاح كردند كه شهرت خاتمكاری با این روش به اوج خود رسید. بازنگری اساسی در چگونگی به كارگیری این رسمهای هندسی منجر به ارائهی بهترین نمونههای «خاتم گره» در آن زمان شد. به عبارت دیگر ویژگی بارز خاتم در دورهی زندیه را باید در تكامل و اوج استفاده از گره جستجو كرد.
از جمله آثار خاتمكاری شده از دورهی زندیه باید به: صندوقچه ضریح بارگاه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در نجف اشرف، و صندوقچهی خاتم مرقد حضرت سیدالشهدا (ع) و همچنین قاب آیینهی خاتم كه در سال ۱۱۲۴ ه. ق. در كرمان ساخته شده و اكنون در موزهی مرحوم محمد حسین صنیع خاتم (امین صنایع) نگهداری میشود. از دیگر آثار زیبای ساخته شده در این دوره، دو لنگه درِ خاتم موجود در موزهی ایران باستان است كه ظاهرا به دستور كریم خان زند ساخته شده است.
خاتمكاری دورهی قاجار: در دورهی قاجار بیش از آن كه ویژگیهای ممتاز و مثبتی در عرصه این هنر خودنمایی كند، عنصر الخطاط و نكات منفی در اكثر روشها و مصالح استفاده شده در آثار خاتم به چشم میخورد. استفاده از آسترهای كاغذی به جای چوب، به كارگیری مفتولهای ساییده نشده و گرد، مصرف مواد اولیهی بیارزش و بدلی استفاده از استخوان به جای عاج، چوب فوفل به جای آبنوس و به كارگیری چوب عناب به جای بقم و عدم رعایت نظم هندسی، از جمله میراث شوم باقی مانده از دورهی قاجار در این هنر است.
ویژگی خاتم در عصر قاجار كه در بعضی آثار دیده میشود، به كارگیری خاتم به صورت نیمه معرق است. این كار كه در اصل، ابتكاری دیگر از هنرمندان دورهی قاجار است كه در گذشته سابقه نداشته و اساسا نقطهی آغازین تلفیق دو هنر خاتم و معرق به حساب میآید. از این شیوه بیشتر در تزیین قاب آیینهها و درها استفاده میشده است.
با وجود ضربههایی كه در دورهی قاجار به هنر خاتم وارد آمد مانع از رشد و پویایی این هنر اصیل نشد و به همت هنرمندان شاهد خلاقیت و نوآوری بودیم. از جمله این نوآوریها به كارگیری اشكال هشت و شش ضلعی به جای اشكال ده و پنج ضلعی مرسوم بود. به كارگیری طرحها و حواشی جدیدی نظیر «جو سفید» «جو سیمی»، طاقی، ابری یك دُوری و دو دوری و حتی سه دوری، شش گلی، بغل شش سیمی، تو گلو سیمی، متن تو گلو سبز، متن قرمز تو گلو سبز و متن سبز یا قرمز تو گلو مروارید در این دوره شروع و مرسوم شد.
از جمله آثار دورهی قاجار درهای امارت تخت مرمر است كه تاریخ ساخت آن به دورهی زمامداری آقا محمد خان بنیانگذار سلسله قاجار باز میگردد.
آثار دیگر شامل: درِ خزانه بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری و درهای امامزاده زید و همچنین در خاتمكاری باشكوهی كه به دست هنرمندان شیرازی ساخته شده و اكنون در موزهی ایران باستان نگهداری میشود، میباشند.
با تأسیس مدرسهی صنایع مستظرفه به همت هنرمند بزرگ، مرحوم محمد غفاری، معروف به كمال الملك در سال ۱۳۰۷ ه. ش. در تهران، و توجه خاص به صنایع مستظرفه در این دوران، موجب گسترش دامنه به كارگیری خاتم در تزیین اشیاء و اماكن خاص شد. تالار خاتم كاخ مرمر، تالار خاتم مجلس شورا و صدها اثر زیبا و با ارزش در این دوره ساخته شدند.
خاتمكاری دورهی پهلوی: در دورهی پهلوی رنگهای شیمیایی جانشین رنگهای طبیعی و سنتی شد كه ضربهای هولناك بر اصالت طبیعی خاتم زد. نشاندن چوبهای نه چندان با ارزش به جای چوبهای با ارزشی چون آبنوس و فوفل، استفاده از استخوان گاو و اسب و حتى الاغ از جمله ویژگیهای آثار خاتم ساخته شده در این دوران است. همچنین در این دوره به جای استخوان رنگ شدهی شتر برای رنگ سبز، از چوب رنگ شده نارنج و به جای مفتولهای برنجی از مفتولهای مسی استفاده میشد.
دورهی پهلوی یكی از پركارترین دورههای هنر خاتمسازی در طول تاریخ پیدایش و تكامل این هنر است. در این دوره آثار با ارزشی پدید میآید كه در نوع خود از بهترین نمونههای خاتم میباشد. این آثار شامل: ۱. تالار خاتم كاخ مرمر ۲. تالار خاتم مجلس شورا. ۳. میز خاتم نیمگرد، اهدایی به آیزنهاور، رئیس جمهور وقت امریكا. ۴. میز اهدایی به ملكه الیزابت.
علاوه بر نمونهها و آثار ذكر شده، آثار زیبای دیگری نیز در این دوره ساخته شده است كه صندوق خاتم بارگاه حضرت زینب در سوریه، صندوق قبر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری، صندوق بارگاه حضرت احمدبن موسی شاه چراغ (ع) و صندوق مزار سید میرمحمد (ع) در شیراز از آن جملهاند.
هنرمندان خاتمساز، تلفیق هنر خاتمسازی با سایر هنرهای تزیینی، از جمله منبت و معرق را كه در دوره پهلوی شروع شده بود پس از انقلاب نیز دنبال كردند؛ اما ممكن است ورود خط و كتیبههای خطی به ویژه خط كوفی به عرصه هنر خاتم یكی از منحصر به فردترین ویژگیهای آثار خاتم ساخته شده پس از انقلاب اسلامی باشد.
از دیگر ویژگیهای خاتم بعد از انقلاب استفاده مكرر از گل بندیهای هشت و پنج و چهار ضلعی و اهتمام هنرمندان خاتمساز به تهیهی خاتمهای ریز در نقشهای مختلف است.

مواد و ابزار خاتم سازی
این مواد و مصالح را میتوان از نظر نوع كاربرد و استفاده حداقل در پنج گروه مجزا مطالعه كرد. این پنج گروه عبارتند از : انواع چوب، استخوان، مفتول، مواد چسباننده و جلادهنده.
انواع چوب در خاتمكاری – در عرصهی هنر خاتم، چوب نقشی محوری و بنیادین دارد و اساساً هنر خاتم را میتوان هنری چوبین نامید. استفاده از این ماده بسته به نوع، رنگ، سختی و نرمی آن، متفاوت است این تفاوت در كاربرد را در دو بخش عمده میتوان بررسی كرد:
الف) چوبهایی كه برای زیر ساخت یا بستر كار خاتم استفاده میشود.
ب) چوبهایی كه در متن خاتم و برای تزئین به كار برده میشود.
چوب آبنوس – نام علمی درخت آبنوس «aburnum» است. رویشگاه اصلی آن عمدتاً سواحل گینه در آفریقا، به ویژه از سرزمین گاتا تاگابون بوده است.
از جمله ویژگیهای بارز این چوب رنگ سیاه و زغالی آن است. وزن مخصوص چوب آبنوس بسیار بالاست، به طوری كه باعث فرو رفتن در آب میشود. چگالی بالای این چوب به علت تراكم بسیار بافتهای تشكیل دهندهی آن است و این ویژگی چوب آبنوس، كار ابزارخوری آن را بسیار مشكل كرده است بر خلاف ویژگی برشپذیری سخت، این چوب به راحتی صاف و صیقل داده میشود. قابلیت چسبخوری، جلاپذیری و لاكپذیری آن نیز بسیار بالاست. چوب آبنوس تقریباً یك دست و بدون نقش است و در برابر رطوبت و حشرات مقاومت نسبتاً خوبی دارد.
این چوب در مرزبندیهای مختلف و ایجاد حاشیه و حایل بین نقوش، بیش از سایر بخشهای آثار خاتم به كار میرود. تهیه مثلثهای مختلف از آن، به ویژه مثلثهای متساوی الساقین از گذشته در میان هنرمندان خاتمساز مرسوم بوده است. در حال حاضر از چوب آبنوس در هنر خاتم استفاده نمیشود و نیاز به این چوب در بهترین نوع كارها با استفاده از چوب فوفل بر طرف میگردد.
چوب افرا – نام علمی درخت افرا Acer» » است و گونههای مختلف دارد. گرچه گونههای مختلف درخت افرا در گوشه و كنار جهان پراكندهاند اما رویشگاه اصلی این درخت، آمریكای شمالی است. چوب به دست آمده از بیشتر گونههای افرا، ضمن سختی قابل قبول، خاصیت انعطافپذیری مناسب دارد. این چوب از جمله چوبهای نسبتاً سبك است و فشرده نبودن بافتهای آن باعث شده است تا ابزاركاری روی آن به سهولت انجام گیرد. چوب افرا به رنگ سفید با رگههای قهوهای است.
استفاده از این چوب در تهیهی زیر ساختها و مثلثهای رنگی بیش از سایر قسمتهای خاتم به چشم میخورد. از چوب افرا برای ساخت قالب عكس و جعبههای نسبتاً بزرگ نیز استفاده میشود.

چوب فوفل: نام علمی این درخت « Areca » است. درخت فوفل از جمله درختانی است كه در نواحی گرم و مرطوب به خوبی رشد میكند. موطن اصلی این درخت را میتوان شبه قارهی هند دانست.
از ویژگیهای بارز این درخت بوی تند و زننده آن است. چوب فوفل بخش اعظمی از قسمت مركزی تنه به رنگ قهوهای سوخته است و در قسمت بیرونی آن لایهای به رنگ زرد قرار دارد كه معمولاً استفاده نمیشود. تراكم و فشردگی بالای بافتهای تشكیل دهندهی درخت فوفل باعث شده است كه چوب این درخت در ردیف یكی از سختترین چوبهایی باشد كه در خاتمكاری استفاده میشود. درخت فوفل با وجود سختی و استحكام بالایی كه دارد، چون چربی زیادی در بافت آن وجود دارد، قابلیت ابزارخوری مناسبی دارد.
استفاده از این چوب با تكیه بر رنگ آن در هر جای خاتم، بسته به سلیقه و خلاقیت خاتمكار ممكن و عملی است.
چوب گردو: نام علمی این درخت «Juglans » است . درخت گردو به علت داشتن سازگاری با شرایط خاص آب و هوایی، در اكثر نقاط جهان یافت میشود.
قابلیت ابزارخوری، رنگپذیری و جلاپذیری خوب آن در كنار مقاومت و استحكام ذاتی از جمله ویژگیهای دیگر چوب گردو است. مقاومت این چوب در برابر رطوبت و حشرات در حد متوسط و قابلیت چسب خوری آن مناسب است.
به علت ویژگیهای بالای چوب گردو از آن استفادههای گوناگونی در ساخت اجزا و كالبد آثار خاتم میشود. اما استفاده از این چوب در بدنه یا زیر ساخت كار از سایر بخشهای خاتم به چشم میخورد. برای ساخت قالبها و جعبههای بزرگ، استفاده از چوب گردو در اولویت قرار دارد. از این چوب به علت رنگپذیری مناسب آن به جای چوب فوفل میتوان استفاده كرد.
چوب عناب: نام علمی درخت عناب «Rahamnaceae » است . درخت عناب در بیشتر نقاط دنیا رشد میكند. گونه ویژهای از این درخت با نام علمی «Zizyphus vul» در جنگلهای شمال، خصوصاً در نواحی مرتفع گرگان وجود دارد.
از جمله ویژگیهای بارز چوب درخت عناب استحكام و وزن مخصوص بالای آن است. به همین علت این چوب، خاصیت ابزار خوری سختی دارد و كار با آن دشوار است.
رنگ چوب عناب در قسمت میانی و مركزی آن قهوهای مایل به قرمز است و لایه بیرونی آن را پوششی به رنگ زرد احاطه كرده است. میزان قرمزی رنگ چوب عناب بسته به رویشگاه آن متفاوت و متغییر است.
زیبایی طبیعی و رنگ شاد این چوب در كنار استحكام و دوام آن باعث شده است تا هنرمندان خاتمساز از این چوب به چند منظور استفاده كند، برای مثال از این چوب بیشتر در تهیه مثلث، اووه و قاطعیها استفاده میكنند.
چوب بقم، قاقم، قامیش: گونههایی از این درخت در بخشهایی از قاره آمریكا میرویند، رویشگاه اصلی درخت بقم، سرزمین هندوستان است. نام علمی درخت این چوب (Campechidnum Hematoxylon ) است.
چوب درخت بقم سخت، با دوام و در عین حال خوش ابزار است. از جمله ویژگیهای بارز این چوب، رنگ حنایی بخش میانی و مركزی آن است كه اطراف آن با لایه نازكی به رنگ زرد پوشیده شده است.
بعد از نایاب شدن چوب بقم و قبل از رنگآمیزی چوبهای مختلف به روش شیمیایی، هنرمندان خاتمساز، چوب عناب یا زردآلو را به جای چوب بقم استفاده میكردند. رنگ این چوبها پس از خشك شدن از قهوهای روشن به زرد تغییر میكند.
رنگ زیبای این چوب آن را در ردیف یكی از عناصر مهم تزئین در متن خاتم قرار داده بود و هنرمندان خاتمساز از این چوب برای جلوه دادن بیشتر به نقشهای خود استفاده میكردند. این چوب به طور مشخص در تهیهی مثلثهای خاتم به كار میرود.
چوب نارنج: نام عمی این درخت «Citrusaurantium» است. درخت نارنج در اغلب نواحی مساعد دنیا به چشم میخورد.
چوب نارنج از جمله چوبهای نرم و خوش ابزاری است كه قابلیت انعطافپذیری خوبی دارد. رنگ غالب در چوب نارنج، رنگ كرم یا زرد مایل به سفید است و خاصیت رنگپذیری خوبی دارد، به همین علت برای تهیهی چوبهای رنگی، به ویژه رنگهای نارنجی، قرمز و سبز از این چوب استفاده میشود.
چوب نارنج به علت رنگپذیری و جلاپذیری مناسبش در ردیف عناصر تكمیل كننده و جانشین كننده در خاتم قرار گرفته است. از این چوب گاهی در ساخت مثلثهای گوناگون و اووه نیز استفاده میشود.
چوب شمشاد: نام علمی این درخت «Buxus Semperviros» است و درختی صنعتی و دارای مصارف گوناگون است.
تقریباً در تمام نقاط جهان گونههایی از چوب شمشاد وجود دارد. رویشگاه اصلی این گونه جنگلهای شمال ایران از آستارا تا میان درهی گرگان به خصوص در نواحی كم ارتفاع و نزدیك به ساحل دریای خزر است.
چوب حاصل از درخت شمشاد، سخت و سنگین است و بافتهای متراكم و الیافی یكنواخت دارد. رنگ چوب درون شمشاد زرد روشن و گاه سفید و بدون نقش است. این چوب چون بافتی فشرده و متراكم دارد به سختی شكاف برمیدارد؛ اما پس از خشك شدن، ابزارخوری خوبی دارد و با آن به آسانی میتوان كار كرد. استفاده از چوب شمشاد در ساخت تنگ مثلث سایی به جای چوب كیكم معمول بوده است.
چوب آلوچه: نام علمی این درخت «Prunus » است و با توجه به شرایط اقلیمی در گوشه و كنار دنیا متفاوت است. چوب درخت آلوچه سنگین و با دوام است، الیافی موازی دارد و تراكم و فشردگی بافتهای آن، موجب استحكام نسبی این چوب میشود. چوب درون درخت آلوچه قهوهای روشن و لایه بیرونی آن، گاه سفید رنگ است.
از چوب آلوچه بیشتر برای زیر ساخت خاتم در تهیه مصنوعات كوچك و تزئینی استفاده میشود. در صورت نیاز به چوبهای رنگی، به ویژه رنگ قرمز چوب آلوچه را رنگ میكنند.
چوب گلابی: نام علمی درخت گلابی «Piruscordata» است. گونههایی از درخت گلابی در اقصی نقاط جهان یافت میشود. در ایران این درخت در نواحی شمالی از آستارا تا گرگان و در بخشهای غربی، به ویژه كردستان و نواحی مركز مانند لرستان رشد میكند، چوب گلابی بافتی صاف و یكنواخت دارد و نسبتاً سنگین است. این چوب به علت آنكه بافتش فشرده و متراكم نیست، نرم و انعطافپذیر است.
رنگ غالب در چوب گلابی رنگ سفید و رنگپذیری و جلاپذیری این چوب مناسب است و استحكام قابل قبولی هم دارد.
علاوه بر به كار بردن چوب گلابی در بخشهای مختلف خاتم، از این چوب با توجه به رنگ سفید و زیباییاش، بیشتر در تهیه مثلثهای الوان، به ویژه مثلثهای آبی رنگ یا ایجاد حاشیههای هندسی استفاده میكنند.
چوب توسكا یا توسه: نام علمی این درخت «Alnus» است و رویشگاه اصلی آن در نیم كرهی شمالی است چوب درخت توسا بدون گره، بدون نقش، دارای استحكام نسبتاً خوبی است. رنگ چوب درون توسكا هنگام بریدن سفید است، اما به تدریج و در اثر عمل اكسیداسیون، رنگ آن به رنگ سرخ متمایل میشود.
استحكام نسبی چوب توسكا باعث شده است تا اغلب هنرمندان خاتمساز از این چوب برای زیر ساخت آثار خود استفاده كنند. قابها و جعبههای كوچك معمولاً با این چوب ساخته میشوند اما در اصل چوب توسكا را میتوان بهترین چوب برای زیر ساخت در خاتمسازی داشت.
چوب كاج: نام علمی این درخت «Pinus» است. تنوع درختان كاج و سازگاری مناسب گونههای آن با شرایط اقلیمی متفاوت، موجب گستردگی رویشگاههای آن در دنیا شده است. بافت فشرده و متراكم چوب كاج، سختی قابل ملاحظهای به آن داده است. رنگ چوب كاج، اغلب سفید تیره بوده و از جمله چوبهایی است كه كار با آن دشوار است.
به علت دوام و مقاومت نسبتاً خوب كاج از آن برای زیر ساختهای آثار خاتم استفاده میشود. از چوب این درخت همانند چوب توسكا در ساخت اشیایی چون جعبهها و قابهای كوچك استفاده میشود.
چوب سپیدار، تبریزی یا كبود: نام علمی آن «Populus ablba» و از درختان پهنبرگ و بلند تنه است. درخت سپیدار، به علت سازگاری با رویشگاههای گوناگون، تقریباً در سراسر دنیا پراكنده است. درخت سپیدار بافتهای غیر متراكم دارد كه باعث نرمی و اصطلاحاً پوكی چوب آن میشود. چوب سپیدار انعطافپذیری مناسب دارد و ابزارخوری خوبی از خود نشان میدهد. چوب بیرونی این درخت به رنگ سفید و چوب میانی آن قهوهای كم رنگ یا زرد روشن است این چوب رنگپذیری و جلاپذیری خوبی دارد، اما مقاومت آن در برابر رطوبت و حشرات اندك است. كاربرد اساسی چوب سپیدار در تهیه استر برشهای خاتم است.
شاه چوب: نام علمی درخت شاه چوب «dalberyia cearensis» است و از جمله درختانی است كه گونههای آن در حال نابودیاند.
رویشگاه اصلی درخت شاه چوب، بخشهایی از آمریكای مركزی و جنوبی است. چوب این درخت به علت تراكم و فشردگی بافتهای تشكیل دهندهاش، سختی قابل توجهی دارد، به همین علت خاصیت ابزارخوری چندان مناسبی ندارد. رنگ این چوب اغلب قهوهای روشن و قابلیت رنگپذیری، جلاپذیری و چسبخوری آن بسیار پایین است. این چوب جانشین مناسبی برای چوب فوفل است و در نبود چوب فوفل استفاده از این چوب در اولویت قرار دارد. كاربرد اساسی شاه چوب همان كاربرد چوب فوفل است.
استخوان: استفاده از استخوان در هنر خاتم از دیر باز مرسوم بوده است و این ماده جایگاه خاصی در عرصه این هنر زیبا و ظریف دارد. از میان استخوانهای به كار رفته در آثار گوناگون چنین بر میآید كه استفاده از استخوان شتر در اولویت قرار داشته و هرگاه در دسترس نبوده، استخوانهای حیوانات دیگری چون اسب، گاو و حتى الاغ به جای آن استفاده میشدهاند.
استخوان شتر فراوانترین نوع استخوان به كار رفته در آثار هنر خاتم است و ویژگیها و مزیتهای منحصربهفردی دارد. رنگ سفید و یكدست این استخوان در كنار مقاومت و خاصیت ابزارخوری بسیار خوب و رنگپذیری و چسبخوری مناسب آن از جمله ویژگیهای بارز این استخوان است. مقاومت این استخوان در برابر رطوبت و حشرات نیز زیاد است.
از استخوان اسب ظاهراً به علت دسترسی نداشتن به استخوان شتر یا دشواری تهیه آن در مقاطعی از زمان استفاده میشده، با وجود این مزیتهای نسبی استخوان اسب موجب تداوم و به كارگیری آن به عنوان جانشینی مناسب برای استخوان شتر شده است و بر اساس همین خواص و مزیتهای نسبی، هنرمندان خاتمساز در مواقع نیاز استفاده از آن را بر استفاده از استخوان شتر ترجیح داده اند. از ویژگیهای بارز این استخوان، رنگپذیری و ابزارخوری خوب آن است. رنگ طبیعی استخوان اسب، سفید كدر و رنگ كردن آن از رنگ كردن استخوان شتر آسانتر است. استحكام این استخوان قابل قبول است و جلاپذیری و چسبخوری خوبی دارد.
عاج: منظور از عاج عموماً استخوان فیل است كه از دیر باز جایگاه ویژهای در عرصهی هنر خاتم داشته است. اساساً استفاده از این ماده گرانبها در آثار هنری، ملاكی برای ارزشگذاری آن محسوب میشود. عاج را از سرزمین هند تهیه میكردند و در اختیار هنرمندان قرار میدادند از این رو دسترسی به این ماده با ارزش آسان نبوده و به همین علت میزان استفاده از آن در مقاطع گوناگون دستخوش نوسان بوده است؛ گرچه از این ماده تنها در ساخت خاتمهای با ارزش هنری خاص مانند تزئین اماكن متبركه و كاخها استفاده میشده است.
استخوان عاج بسیار سخت و خشك است، این ویژگی ابزارخوری آن را دشوار كرده است. اما مزیتی كه بر سایر استخوانها دارد، ثبات بسیار بالای رنگ و جلاپذیری آن است. ثبات رنگ عاج به این علت است كه چربی را جذب نمیكند و نسبت به آن كاملاً مقاوم و نفوذناپذیر است، در حالی كه سایر استخوانها چربی را جذب میكنند و سیاه میشوند. مزیت دیگر عاج بر سایر استخوانها، مقاومت بینظیر آن در مقابل رطوبت و حشرات است.
بررسی آثار به جا مانده از اعصار گذشته نشان میدهد كه از این ماده بیشتر برای تهیه مثلثها یا منشورهای سفید «قاطعی» حاشیه اطراف گلها و گاهی نیز برای بستر و پایه اصلی كارهای خاتم استفاده میشده است.
صدف: صدف، پوشش سخت و استخوانی است كه بعضی از جانوران، به ویژه جانوران دریایی، جهت حفاظت خود ترشح میكنند و انسانها از ایام قدیم از این پوشش سخت آهكی برای ساخت ظروف و تزئین اشیاء استفاده میكردهاند.
صدف، مادهای سخت، بد ابزار و شكننده با استحكامی پائین است. رنگ بخش درونی آن سفید ملون با رگههای روشن و شفاف است. قابلیت رنگپذیری و جلاپذیری این ماده كم، ولی مقاومت آن در برابر رطوبت و حشرات نسبتاً خوب است.
از صدف همانند عاج تنها در عالیترین انواع خاتمها استفاده میشده و مهمترین مادهی استخوانی بعد از عاج در عرصهی هنر خاتم بوده است صدف در گذشته به طور عمده، به صورت تكههای بزرگ مربع یا مستطیل در گوشههایی از خاتم به كار رفته است. اكنون از این ماده كمتر استفاده میشود.
شبه استخوانهای صنعتی: استفاده از فرآوردههای صنعتی به جای انواع استخوانهایی كه در خاتم استفاده میشوند، نه تنها موجب ارتقای كیفی این هنر نشده است، بلكه بر عكس در پارهای موارد ارزش این هنر را پایین آورده است؛ با وجود این، فراوانی نسبی، ارزانی قیمت و راحتی كار با فراوردههای صنعتی باعث شده است تا گروه كثیری از هنرمندان خاتمكار از این مواد به جای استخوان در ساخت خاتمهای معمولی استفاده كنند. جنس اغلب مواد به كار رفته در خاتم از نوع فیبر پلاستیكی است. این فیبر گرچه گرانتر از استخوان است، به علت ابزارخوری مناسب و زیبایی موقت و مهمتر از همه، شباهت فراوان به استخوان طرفداران زیادی پیدا كرده است.
مهمترین عیب این ماده آن است كه دوام و استحكام چندانی ندارد و بعد از اندك زمانی پوسیده شده، از بین میرود. عیب دیگر این فیبر، بیثباتی رنگ و مقاومت اندك آن در برابر حرارت و شرایط محیطی است.

فیبر سفید: این ماده به شبه عاج نیز معروف است از فرآوردههای صنعتی است كه برای نخستین بار آلمانیها آن را به ایران آوردند. این فیبر پلاستیكی نیز از همان ابتدا به جای استخوان و عاج در خاتمكاری به كار برده شد. طول عمر و كیفیت این ماده تقریباً مانند عاج بالاست، به شرطی كه برای چسباندن آن از چسب سرد استفاده شود. در ساخت خاتم تالار مجلس شورای ملی سابق عموماً از شبه عاج استفاده شده است.
انواع مفتول و لایه: مهمترین فلزهای به كار رفته در آثار خاتم قدیمی، طلا، نقره، برنج و مس بودند كه به كار بردن فلز طلا و نقره به علت گرانی آنها، تنها در آثار معدودی از صنایع خاتم گذشته به چشم میخورد اما برنج و مس همچنان جایگاه خود را در عرصه این هنر حفظ كردهاند.
به كارگیری مفتولهای برنجی و مسی به علت رنگ زرد و سرخ فام آنها بیش از سایر فلزات به چشم میخورد. این فلزات ضمن زیبایی و ارزانی نسبی، ابزارخوری و چسبخوری خوبی دارند و مقاومت مناسبی در برابر عوامل طبیعی، به ویژه اكسیداسیون دارند.
كاربرد مفتولهای فلزی اساساً در ساخت مبدأهای شش ضلعی یا چند ضلعیهای دیگر است.
در خاتم، فلزات علاوه بر شكل مفتولی به صورت نوارهای نازك برای ایجاد خطوط حاشیه و جداكننده نقشهای خاتم استفاده میشوند. این نوارها كه معمولاً به رنگ طلایی هستند و از جنس برنج انتخاب میشوند، اصطلاحاً لایه یا لاتون نامیده میشوند.
استفاده از لایههای فلزی در لابهلای پرهها، تو گلوها و گلها، ضمن جداسازی فضاهای منقوش، جلوهی بیشتری به نقوش و نیز زیبایی خاصی به خاتم میدهد.
انواع چسب: مواد چسبانندهای را كه در خاتم مصرف میشوند میتوان به دو دسته چسبهای سنتی و چسبهای صنعتی تقسیم كرد.
مهمترین چسب سنتی، سریشم حیوانی است كه از گذشتههای دور هنرمندان خاتمساز از آن استفاده میكردهاند و با توجه به شواهد موجود میتوان ادعا كرد كه این چسب صد در صد ایرانی است و به دست هنرمندان این مرز و بوم ساخته شده است.
چسب سریشم كه چسب حیوانی نیز نامیده میشود از حیواناتی چون گاو و گوسفند به دست میآید. قدرت چسبندگی این ماده و دوام آن بعد از خشك شدن بسیار بالاست و سالها بعد از استفاده، نسبت به سایر چسبها هنوز هم در استحكام و قدرت چسبندگی آن كمترین تغییر ایجاد میشود.
سریشم یا چسب حیوانی، ماده لزج غضروفی شكلی است كه مستقیماً از بخشهایی از بدن حیواناتی چون گاو و گوسفند به دست میآید. برای تهیه این چسب بیشتر از پیه یا پاچه گاو و گوسفند استفاده میشود و چسبهایی كه از این مواد تهیه میشوند بسیار محكم و با دواماند. امروزه سریشم حیوانی به صورت تكههای جامد در بازار عرضه میشود و معمولاً هنرمندان خاتمساز كمتر به ساخت و تهیه آن فكر میكنند.
این ماده تنها در صورت استفاده صحیح قدرت چسبندگی بالای خود را نشان میدهد. به طور كلی از چسب سریشم به دو صورت سریشم گرم و سریشم سرد استفاده میشود.
١. سریشم گرم: برای بالا بردن قدرت چسبندگی، سریشم را قبل از استفاده در آب میخیسانند تا كاملاً نرم و خمیر شود، سپس آن را داخل ظرف دو جداره مخصوصی و تا دمای ۷۰ درجه به آن حرارت میدهند. رنگ این نوع سریشم قهوهای روشن است و در گذشته به علت استحكام و مقاومت خوب آن، تنها چسبی بوده است كه در صنایع چوب، به خصوص خاتمسازی استفاده میشده است. نام دیگر این نوع سریشم «گلوتین» است و انواع مختلف به نامهای تختهای، مرواریدی، برگهای و دانهای دارد. دمای بیش از ۷۰ درجه برای سریشم گرم موجب پخته شدن سریشم میشود و قدرت چسبندگی آن را پایین میآورد.
برای تسریع در عمل خشك شدن سریشم گرم و بالا بردن قدرت چسبندگی آن، همچنین افزایش مقاومت این ماده در برابر عوامل محیطی نظیر حشرات موذی و رطوبت، مقداری ماده فرمالین به آن افزایند. محلول فرمالین كه فراوردهای شیمیایی است، با غلظتی معادل ۳۵ تا ۴۰ درصد استفاده میشود.
۲. سریشم سرد: سریشم یا چسب سرد نوعی چسب صنعتی است كه از تركیب شیر و آهك به دست میآید. این نوع سریشم كه متداولترین آن چسب بخاری یا چوب است در روش استفاده تحت فشار، مقاومت و چسبندگی بسیار بالایی دارد و به خوبی سریشم گرم عمل میكند.
۳. چسب فوری: این نوع چسب صنعتی غالباً به رنگ بژ است و پس از مصرف به سرعت خشك میشود، به همین علت به آن چسب فوری میگویند. از این نوع چسب معمولاً برای چسباندن قطعات ریز و درشت چوبی و تختهای به یكدیگر استفاده میشود. مقاومت و استحكام بسیار بالای این چسب پس از خشك شدن موجب شده است تا از این چسب برای اتصال سمباده به صفحه چرخ سمباده برقی استفاده شود.
نخ پرك: در خاتمسازی برای پیچیدن پرهها و گلها از نخ پنبهای به نام پرك با نخ كوك استفاده میكنند. كاربری این نخ در نگه داشتن پرهها، مفتولها و سایر اجزا خاتم كنار یكدیگر است تا زمانی كه چسب میان آنها خشك شود.
انواع لاك و جلادهنده: به منظور حفاظت و نگهداری خاتم در برابر عوامل طبیعی از جمله رطوبت و اكسیداسیون، پس از اتمام كار، روی آن را با مادهای شفاف میپوشانند تا ضمن جلوه بیشتر خاتم، پوشش حفاظتی مناسبی نیز به آن داده شود.
پولیستر: این نوع لاك كه یك فرآورده نفتی است، از جمله پوششهای بسیار مناسب برای حفاظت خاتم محسوب میشود. از ویژگیهای لاك پولیستر، نسوز بودن و عایق بودن آن در برابر رطوبت هواست. در حال حاضر این ماده، بهترین پوشش عایق خاتم است.
كیلر – این ماده نیز از فرآوردههای نفتی است كه پس از معرفی، توجه هنرمندان خاتمساز را به خود جلب كرد. از این ماده شیمیایی پس از پرداخت نهایی كار خاتم و با هدف ایجاد عایق و پوشش خارجی استفاده میشود. رنگ شفاف و شیشهای این ماده همانند پولیستر ضمن حفاظت و نگهداری از خاتم جلوه و جلای خاص به آن میدهد.
ابزار خاتمكاری
به طور كلی در ساخت خاتم، ابزار و آلات مخصوصی به كار میرود كه آنها را میتوان به چهار دسته تقسیم كرد:
١. ابزارهای برنده شامل انواع اره؛
۲. ابزارهای ساینده شامل انواع رنده، سوهان، سمباده و مغار؛
٣. انواع پرس شامل انواع گیرهها؛
۴. ابزارهای طراحی و كارگاهی.

مراحل تولید خاتم
«نشاندن پارههای استخوان با نقش و نگار در چوب.»
«اسبابی است كه از عاج فیل و استخوان شتر و جز آن ساخته و بر آن گلها و تصاویر چند نقش میكنند.»
«هنر آراستن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزاییك با مثلثهای كوچك، مثلثهای كوچك را از انواع چوب و فلز و استخوان میسازند.»
شادروان على نعمت از بزرگان هنر خاتم میگوید: «تزیین اسباب و اشیایی كه با طرحهای هندسی از قطعات كوچك عاج، استخوان، فلز و صدف انجام پذیرد.»
استاد محسن صنیع خاتم فرزند مرحوم حاج محمد حسین صنیع خاتم در تعریف این هنر از قول پدر میگوید: «خاتم به معنای ختم رسم است.»
خاتم به شیوه رایج امروزی را میتوان چنین تعریف كرد: هنر آراستن سطح چوبی اشیاء كاربردی و تزیینی با استفاده از مواد اولیه نظیر چوب، استخوان و فلز در قالب اشكال هندسی یا گره را خاتم گویند. زیرا خاتم مولد گره است و در اصل خاتم را میتوان نوعی شاه گره نامید.
مهمترین مراحلی كه در تهیه خاتم وجود دارند و بیدقتی و قصور در آنها موجب میشود تا ضربهای جبرانناپذیر به پیكره این هنر اصیل وارد شود بدین قرار است:
١. تهیه نقشه برای نشان دادن چگونگی چیدن قطعات خاتم
۲. تهیه و آماده كردن مواد اولیه لازم بر اساس نوع كار و نوع طرح
٣. پیچیدن خاتم (گلها)
۴. برش قطعات و پرس كردن آنها
۵. انتخاب زیرساخت (سطحی كه قرار است خاتم روی آن سوار گردد)
٦. چسباندن برشهای خاتم روی سطح زیرساخت
۷. پرداخت و جلاكاری
در قدیم تنها رنگ غیرطبیعی كه خاتمسازان استفاده میكردند، رنگ سبز بوده كه به روش رنگ زنگاری تهیه میشده است. استفاده از رنگهای مختلف برای تهیه مثلثهای رنگی، به ویژه از زمانی مرسوم گشت كه دسترسی به مواد اولیهای چون فوفل و عناب كمیاب یا نایاب شد.

پیچیدن خاتم (گلها)
منظور از پیچیدن گلها، كنار یكدیگر قرار دادن انواع مصالح خاتمسازی است به گونهای كه از اجتماع آنها طرح نهایی یا گلی به دست آید كه برای كار در نظر گرفته و استفاده شود. ساخت گل كه در واقع مهمترین بخش تشكیلدهنده یك خاتم است بستگی به نوع آن دارد.
چون مبنای نقوش خاتم اشكال هندسی است و زیبایی این اشكال به رعایت نظم در آنهاست؛ بنابراین مهمترین اصل برای خانم خوب، داشتن نظم هندسی است، به عبارت دیگر حفظ روابط هندسی در چیدن قطعات و وجود این نظم در اجرای تشكیلدهنده یك واحد كه در نهایت تابع یك نظم دقیق هندسی از پیش تعیین شده باشد، لازمهی یك اثر ماندگار و بدیع است؛ بر همین اساس هر چه خطوط و اشكال در خاتم موزونتر و متفاوتتر باشند، ارزش هنری آن بیشتر است.
استفاده از آستر در پشت برشهای خاتم و چسب مرغوب (ترجیحا سریشم گرم) از ویژگیهای بسیار مهم خاتم مرغوب به شمار میآید. آستر كردن خاتم ضمن زیباتر جلوه دادن آن، كمك زیادی به استحكام آن میكند.
شبكهها و زمینههای شكلگیری نقوش هندسی در هنر خاتمكاری عبارتاند از: ١- شبكه مربع: هر گاه اضلاع یك مربع را به اندازههای مساوی تقسیم كنیم و سپس اندازههای به دست آمده را به طور دقیق به هم وصل كنیم، خانههای مربع شكل
كوچكتری درون مربع بزرگ به دست میآید كه در اصطلاح شبكهی مربع میگویند. از این شبكه برای ترسیم نقوشی چون نقش «موج و سلی» كه بیشتر برای حاشیه به كار میروند استفاده میشود. چنانچه مربعهای كوچكتری در داخل مربع بزرگ به صورت مورب و با زاویهی ۴۵ درجه نسبت به اضلاع مربع بزرگ رسم شوند، آن شبكه را شبكهی مربع مورب مینامند. از این شبكه در رسم نقوشی چون شمسه، «پیلی» و نقش خشت استفاده میشود.
كاربرد شبكه مربع در خاتم: از مهمترین نقوش خاتمی كه با استفاده از این شبكه ساخته میشوند میتوان به نقشهایی چون زلفك، چشم بلبلی، مورد و مدخل اشاره كرد. استفاده از این نقوش در آثار خاتم دوره صفوی بیشتر دیده میشود. ۲. شبكه لوزی: در این شبكه همانگونه كه از نام آن پیداست به جای مربع از لوزی استفاده میكنند و درون آن را نیز با دقت به لوزیهای كوچكتر تقسیم میكنند.
٣. شبكه مثلث: هر گاه شبكه لوزی به دست آمده را به گونهای تغییر دهیم كه هر یك از لوزیهای موجود در شبكه به دو مثلث تبدیل شود در این صورت شبكهی به دست آمده، شبكهی مثلث نام میگیرد. شبكهی مثلث از جمله شبكههایی است كه كاربرد فراوانی در طراحی نقشهای هنر خاتم دارد. متداولترین نقوش خاتم كه در رسم آنها از شبكهی مثلث استفاده میشود عبارتاند از: نقش لانه زنبوری، شش و شمسه، شمسهی لوز، نقش ابابیل و نقش جناقی.
یك شبكه دایره: دایره كه كاملترین شكل هندسی است میتواند به تنهایی جانشین مطمئنی برای سه شبكه قبلی باشد. به عبارت دیگر كلیهی اشكال هندسی را كه نیاز به رسم شبكه دارند. میتوان با این شكل هندسی ترسیم نمود؛ بنابراین دایره را میتوان زیر نقش یا شبكهی مادر برای كلیه نقوش و زیر نقشهای هندسی دانست. زیرنقش یا شبكهی دایره شبكهی مناسبی برای رسم گرههای خاصی چون گره هشت و چهار لنگه، گره شمسه و چهار لنگه، گره هشت زمزم، سرمهدان و چلیپاست.
به طور كلی نقوش و طرحهایی كه در خاتم استفاده میشوند را میتوان به دو گروه مجزا تقسیم كرد.
گروه اول نقوشی كه در حاشیهی خاتم و گروه دوم نقوشی كه در متن خاتم به كار میروند. مهمترین نقوش حاشیهی خاتم عبارتاند از: حاشیهی جوسیمی، حاشیهی شمسهدار، حاشیهی لوزی، حاشیه جویی، حاشیه برگی، حاشیهی توگلو استخوان، حاشیهی نیمطره و حاشیهی كپهای.
مهمترین نقوش به كار رفته در متن خاتم عبارتاند از: طاقی، تو گلو سبز، پرهواروی شمسهدار، عالم زر، ابری دو دوری، پرهواروی بغل شش سیمی و خاتم هشت و چهار ترنج.

مهمترین نمونههای خاتم عبارتاند از:
۱. خاتم نه گلی ساده: این نمونه از نمونههای ساده و كم كار خاتم است و رنگهای به كار رفته در آن بیشتر رنگهای سیاه و سفید هستند.
۲. خاتم ابری: یك نوع خاتم شش ضلعی است كه واحد گلهای آن شش ضلعیهای مختلفند و برای تهیه یك قامه آن ۲۰ عدد شش ضلعی و ۵۰ عدد پره به كار میرود.
٣. خاتم شش ضلعی با لغت قمی یا پرهواروی عالم زر: این نوع خاتم از نوع شش ضلعی است كه در ساخت آن از مفتول ۲۲ ساخته میشود و پرههای آن به جای چهار مثلث از نه مثلث تشكیل میشود.
۴. خاتم پرهوارو: این خاتم شبیه خاتم عالم زر است كه معمولا از مفتول ۲۲ ساخته میشود و تو گلویهای آن ۳۹ مثلث دارند.
۵. خاتم گرہ: علاوه بر نمونههای ذكر شده گاهی از خود خاتم به صورت گره استفاده میشود یعنی اجزاء تشكیل دهنده خاتم به جای مثلث، لقاط مختلف یك گره میشوند.
مهمترین مراكز خاتم ایران در گذشته، شهرهایی بودند كه مركز خلافت و حكومت بودند؛ از این میان شهرهای شیراز، اصفهان و تهران بیش از سایر شهرها پذیرایی هنرمندان خاتمساز بودهاند. شهرهای شیراز و اصفهان از نظر كثرت كارگاهها و هنرمندان و نیز از نظر ظرافت و زیبایی آثار هنری در ساخت خاتم شهرتی ماندگار كسب كردهاند.
بر اساس تحقیقات، در حال حاضر نیز، مهمترین مراكز تهیه و تولید خاتم در ایران به ترتیب: شهرهای اصفهان، شیراز و تهران میباشند.
گفتنی است در هر اینچ مربع یك خاتم كاری معمولی بیش از ۶۰۰ تكه كوچك به كار برده شده است. لذا بسیار به جا خواهد بود كه تحقیق كنیم و بفهمیم هنرمند خاتم كار ایران چگونه تا به این پایه از دقت و ظرافت رسیده است. در كار خاتم كاری عملیات زیر صورت میگیرد:
بریدن و آماده كردن مواد خام
ابتدا بندهای اتصالات استخوان را میبرند تا یك استخوان صاف و یكدست به دست آید. سپس با آب، پوست، رگ، پی و چربی آن را تا حد ممكن میشویند. بعد استخوان را در آب آهك میخیسانند. پس از مدتی استخوان به رنگ سفید در میآید و چربیهای آن از بین میرود. پس از مراحل فوق استخوان را از مقطع بریده و ورقه ورقه گویند.
پس از اینكه كارهای مقدماتی تمام شد به شكل در آوردن ششها آغاز میشود. ششهای كوچك متساویالاضلاع را مثلث و ششهای بزرگتر با قاعده بزرگ را بغل شش (سه گوش) و ششهای الماس گون را جو مینامند. خاتم كار برای اینكه شكلهای مورد نیاز خود را به دست آورد تخته بلندی را روی چوب كار خود گذاشته و خود در طرف دیگر آن مینشیند.
این تخته دارای شیاری است كه برای آن شكل به خصوص به كار برده میشود سیم مساوی نامیده میشود. شش را در شیار گذاشته و خاتم كار با سوهان دم پهنی كه روی آن میكشد اندازه و شكل معینی را به دست میآورد. بدین طریق چوب و استخوان و ششهای سیم، كامل شده و در بستههای بزرگ به گوشهای گذاشته میشود.

سوار كردن ششهای مركب و میلهها
طرح مورد نظر توسط طراح كشیده شده و رنگآمیزی میشود، تا بر اساس آن خاتم پیچیده شود. سپس ششها را بر اساس طرح سوار میكنند.
نحوه پیچیدن خاتم
واحد اولیه خاتم سازی، یك مفتول با مقطع مثلث است. به سه طرف یك مفتول فلزی، سه مفتول چوبی میچسبانیم. دور مجموعه حاصل نخ میپیچیم تا محكم شود. طریق دیگری نیز وجود دارد كه عكس این عمل است، یعنی مفتول وسط چوب و در كنارهها، سه مفتول فلزی چسبانده میشود. به مجموعه به دست آمده “پره” میگویند.
وقتی چسب خشك شد نخها را باز و سطح كار را با سوهان پرداخت میكنیم. شش عدد از این پرهها را در كنار هم میچسبانیم تا ″شش خاتم” یا شش ضلعی خاتم به دست آید. دور مجموعه حاصل نخ میپیچیم. پس از خشك شدن چسب، نخها را باز كرده و اطراف آن را میساییم. در این مرحله، دور “شش خاتم”، شش عدد پره میچسبانیم. در این حال یك “ستاره” پدید میآید. با به كار بردن همان روش فنی كه در مورد گلهای شش گوش اعمال شد نوع دیگری از میله كه به شكل مثلث است و توگلو نام دارد، به دست میآید.
به هم چسباندن گلها و بستهبندی آنها
وقتی كه خاتم كار درباره بزرگی و اندازه كار خاتم خود تصمیم گرفت لاهای روشنتر و یا برشهای استخوان به طولهای مختلف كار (۷۵/۸ سانتیمتر پهنای آن است) آماده میكند و نیمی از آن را با قطعاتی كه دو سر آن چسب زده شده و به ارتفاع كار میباشد گرد میآورد.
گلهای شش گوش كوتاه و میله مثلثاتی توگلو را روی این تختهها یا استخوانها طوری میچسبانند كه تمام فواصل میان قطعات انتهایی پر میشود.
سپس تخته دیگری روی آن قرار میدهند و همه آن را میان دو تخته گیره قرار میدهند و درون شكافی كه در كنده درخت كنده شده و به نام تنگ موسوم است مینهند. دو تا گوه هم در جاهای خالی آن گذاشته و با چكش هر دو گوه را میكوبند تا سفت شود. این منگنه را تنگ زنگیره مینامند.
بریدن بستهها و لایههای پشت
در این مرحله، به پشت و همچنین روی “دو زاویه ” دو چوب به همان ابعاد “دو زاویه” میچسبانیم. این عمل را “آستر كردن” خاتم مینامند و بدین دلیل انجام میشود كه خاتم هنگام اره كشی خرد نشود. خاتم آستر شده را از وسط برش میدهیم و دو تكه میكنیم. در این حال، روی هر تكه چوب، نقوش خاتم خودنمایی میكنند. پشت هر تكه خاتم به دست آمده از مرحله نه را با رنده به ضخامت یك میلیمتر میرسانیم.
برش طولی تورهها و سوار كردن ورقهها
تورهها را بریده و به صورت ورقههای نازكی قاچ میدهند و این كار با اره ظریفی انجام میشود. برشها به طریقی انجام میشود كه اولین برش، لایه دو سایه را به دو قسمت تقسیم میكند و برش بعد آصر نخست را شكاف میدهد و همچنین عمل ادامه دارد تا بیست و چهار ورقه كه لایهای در حدود ۵/۱ میلیمتر خاتم كاری در یك طرف و ۳ میلیمتر آصر در سوی دیگر درست میكند. این ورقهها را روی تخته رنده كشویی مخصوص صاف كرده سمباده میزنند وبه شیئی كه باید تزیین شود میچسبانند.
عمل چسباندن با منگنه انجام نمیشود، بلكه چسب را با نوك چكشی كه داغ كردهاند روی ورقههای نازك خاتم میمالند.
در بسیاری از موارد حاشیههای مخصوصی مورد نیاز است كه به همان طریق تهیه میشود: اگر این حاشیه دارای طرحهای شطرنجی باشد مدخر نامیده میشود.
بالاخره سطح خاتم كاری شده را سمباده كشیده و با مالیدن روغن سندالوس سطح آن را پرداخت دو در مقابل رطوبت و آب مقاوم میكنند.
خاتمهای زبرتر و درشتتر از ششهای ضخیمتر كه متنی نامیده میشود ساخته میشود. كارهای ظریفتر را (پره وروع) مینامند.
نصب خاتم
در این مرحله شیئی را كه قرار است خاتم بر رویش نصب شود آماده میكنیم. پشت قطعات خاتم را چسب میزنیم و روی سطح كار میچسبانیم. موقعی كه تمامی سطح شیء مورد نظر با خاتم پوشانده شد، شروع به بتونه كاری میكنیم. بتونه خاتم از تركیب خاك استخوان و سریشم تهیه شده است. سپس با سوهانهای مختلف، خاتم را پرداخت میكنیم.
در نقوش خاتم بیشتر از اشكال هندسی چون مثلث، لوزی و نیم دایره استفاده میشود. خاتم سازان اشكال را به صورت نقشهای زیبایی در میآورند و با به كار بردن انواع چوبها به رنگهای طبیعی سبز، قرمز، سیاه، قهوهای، همین طور با استفاده از رنگ صدف، استخوان و برنج، جلوه زیبایی به این اشكال هندسی میدهند.
به هر ترتیب مرغوبیت و كیفیت خاتم به نقشهای ریز آن وابسته است. هر چه نقشها ریزتر باشند خاتم مرغوبتر است. همچنین مواد اولیه مصرفی و مهارت استاد در پیچیدن خاتم نیز از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد.
خاتم از نظر گل و نقش انواع گوناگون دارد:
خاتم پرهوار – خاتم پرهای – نه گلی لایهدار - شش و لوز- ابری ساده – ابری یك دور – ابری دو دور – خاتم دور رنگ – متنی سبز – جوسیمی – بته جقهای – خیابانی – خاتم خطی – خاتم طاقی – عالم قمی – خاتم خیاقی و خاتم متن زنجیر سیم.
در خاتمهای گرانقیمت، قسمتهای فلزی خاتم از طلا یا نقره تشكیل میشود و به جای استخوان در ساخت آنها عاج به كار میرود. مرغوبترین خاتم، نوعی است كه “پره وارو” نامیده میشود و قسم دیگری كه به “سیمدار″ مشهور است.
در این گونه خاتم، شش ضلعیها به وسیله سیمی نازك از هم جدا شدهاند. در مصالح نیز تغییرات زیادی داده نشده است. ابزار كار در بعضی موارد تا حدی پیشرفتهتر شدهاند، مثلا امروزه گاهی از اره برقی، به جای اره دستی استفاده میشود.

