موزه سكه و مردم شناسی حیدرزاده یزد كه به عنوان موزه تخصصی كشور محسوب می شود، دارای مجموعه سكه های قدیمی شامل: طلا، نقره، مس و برنج مربوط به ۴۲ دوره تاریخی است. در موزه سكه و مردم شناسی حیدرزاده كه سكه های مربوط به دوره هخامنشیان تا عصر حاضر نگهداری می شود، بیش از ۴۸۰۰ قلم شیء وجود دارد كه ۴۵۰۰ مورد آن سكه های قدیمی است. مجموعه اسكناس های قدیمی از زمان ناصر الدین شاه تا زمان حاضر، بیش از ۱۰۰ عدد قفل های قدیمی، مجموعه زینت آلات نقره، مجموعه تسبیح در انواع نقره كوب، ساده، عقیق، كهربا و سیر از جمله اشیای قدیمی موزه است.
مجموعه های زنجیر، انگشتر عقیق و برنجی، ابزار جنگی، وسایل طبخ غذا (دیگ های سنگی، مسی، تیوها، خمره ها)، وسایل روشنایی (چراغ های پیه سوز، فانوس شمعی، فانوس نفتی، چراغ هدایت كننده قطار و …) از دیگر اشیای نگهداری شده در موزه است.
معماری بنا
موزه سكه و مردم شناسی حیدرزاده در خانه عرب زاده قرار دارد. این خانه از بناهای قدیمی دوره قاجار است كه در بافت قدیم و در محله فهادان قرار دارد. گچبری های زیبا با نقوش اسلیمی منقوش به اشعار مذهبی واقعه كربلا، گنجینه های زیبای چوبی و گچبری های سقف قسمت ورودی از دیگر ویژگی های منحصر به فرد خانه عرب زاده است.

داستان زندگی آقای حسین حیدرزاده
«بسم الله الرحمن الرحیم. اینجانب حسین حیدر زاده در سال ۱۳۱۳ در همین محله فهادان متولد شدم. چون این محله از جهت قدمت و میراثی كه داره از همه جا جلوتره از همون موقع هم ما عشق و ارق این محله در خونمون جریان داشت و تا به حال هم در همین محله زندگی میكنم و حاضر نیستم هیچ جای دیگه برم. بنده شوهر عمهای داشتم كه استاد بنا بود به نام «استاد علی». این بنده خدا در حین بنایی چندتا سكه شاه طهماسب صفوی پیدا كرده بود كه یكیش رو به ما داد. البته اون موقع من شاید ده سالم نداشتم و گم هم شد این سكه حالا اینكه كجا انداختم و چطور شد هیچ چیز در نظرم نیست. گذشت تا سن هفده هجده سالگی كه وقتی متوجه شدم خیلی این اشیاء عتیقه دزدیه میشه و خرید و فروش میكنن مخصوصا كلیمیها، حسی برام ایجاد شد و مجددا تصمیم گرفتم كه سراغ سكه بیام و در حد توان خودم جلوی این كارو بگیرم. هر چند انقدر وسیع بود این بردن اشیاء كه نمیشد كاری كرد اما همینكه اندازه خودش منشأ خیری باشه خوبه. و هیچ عشق دیگهای هم نداشتم جز جمعآوری اشیائی كه تو این مملكت بود مخصوصا همین یزد. ولی جواب زندگی نمیداد. معلم شده بودم یه حقوقی میگرفتم و در ضمن یكی از رفقام كه كارگر زرگری بود ما رو برد توی این كار و فن و فون طلا سازی رو یاد ما هم داد و كار میكردیم و پیشرفتم خوب بود و دراومدم داشتم.
با همشیرهم شریك بودیم و مثلا میشد كه روزانه سه هزار تومن اون زمان سهم بنده میشد كه پول خیلی زیادی بود. اون موقع شناختن و جمعآوری سكه كار خیلی مشكلی بود و اصلا كسی بلد نبود. با زحمت زیاد راه افتادیم و علاوه بر سكه اشیاء دیگه هم من میخریدم و این نبود كه فقط محدود به سكه باشه. مسافرت میرفتم بیشتر اصفهان میرفتم، تهران میرفتم و معروفیت قابل توجهی هم بدست آوردم. این كارو ادامه دادم و به حمدالله موفق هم بودم ولی خیلی زجر كشیدم. مثلا یه سكه رو من ۵ سال دنبالش بودم. یا سكهای رو تهرون خریدم به ۴۶ هزار تومن كه اون موقع شمش طلا بود كیلویی ۸ هزار تومن. یه كلیمی بود كه دلال بازار بود و یكی هم بهایی بود كه سكه شناس بود و سابقه داشت تو این كار. بهش گفتیم كه بره این سكه بخره اومد گفت كه طرف گفته ۵۰ هزار تومن. كسی نمیاد پول بده این سكه بخره ولی من گفتم كه میخوام این سكه رو پس برو تمومش كن و برام بخرش.

این یكی سكهش.یا سكهای كه خدمت شما گفتم ۵ سال دنبالش بودم، هفتهای چند روز سر راهش وامیسادم. دیگه نا امید شده بودیم ولی آخرش یه روز صدامون زد و رفتیم این سكه رو خریدیم. و به چندین برابر قیمت خودشم خریدم. شاید اون میگفت ۱۰۰ تومن ولی من ۵ هزار تومن ازش خریدم. به این رقمها و زحمتكشیدنها و ترس گذشت و اشیاء زیادی رو به همین طریق جمع كردیم و حدود ۱۲ سال تو خونهمون بود. امنیت جانی نداشتیم نه خودم نه خانوادهم، تا اینكه ما مراجعه كردیم به یزدشناسی و دنبالش رفتیم و بعد هم میراث فرهنگی كه اینجا رو تحت اختیار ما بذاره. هر چند كه رئیس میراث فرهنگی وقت خیلی ما رو اذیت كرد و یعنی اصلا نمیخواست ما اینجا بشینیم ولی بنده از همه چیز زندگیم گذشتم، نه خونه دارم نه ماشین دارم و نه میخوام. فقط خودم رو وقف این كار كردم.» موزهی سكه حیدر زاده در ساختمان «خانهی عربزاده» برپا شده است. پی بنای این ساختمان متعلق به دوران ساسانی و معماری آن متعلق به دورهی قاجار است. گچبریهای چشمنواز، پنجرههای چوبی هلالی با شیشههای خوشرنگ، درهای قدیمی پرنقش و نگار گوشه هایی از زیبایی این ساختمان است. قسمتی از خانه عربزاده بازسازی شده و بخشهای زیادی نیاز به مرمت دارد.
از آقای حیدر زاده درباره ساختمان موزه میپرسم: «این خونه مال حاج علی محمد عرب بوده كه بعد رسیده به حاج آقا حسین عرب. ایشون فوت میكنه و چون اولادی نداشته خونه ارث میرسه به محمود عربزاده، كه خویش و قومشون بوده. در طول این مدت چند باری تعمیر شده و چیزهایی به خونه اضافه شده اما اسكلت و معماری خونه دست نخورده. ما هم از اول سال ۸۳ اومدیم تو این خونه و موزه رو دایر كردیم. در همه دوره، یعنی تقریبا چهار دوره كه استاندارا و مسئولا اومدن و رفتن یه تعداد كمك كردن و یه سری خیلی ما رو اذیت كردن. در هر صورت استانداری وقت آقای مهندس كلانتری خیلی لطف كرد و اینجا رو تعمیر كرد و در اختیار ما گذاشت. مدیر كل بعدی آقای دكتر عارف هم باوجود اینكه مبلغ كلانی در حدود ۵۰ میلیون تومن پول اون روز برای اینجا اعتبار گذاشت اما متاسفانه نشد خرج اینجا، حالا شاید برای جاهای دیگه خرج كردن. این وسایلی كه اینجا میبینید فقط ثلث كل وسایل ما هست كه چون این ساختمون كامل بازسازی نشده ما دیگه جا نداریم كه بقیه وسایل رو بیاریم.

حدود ۲۰ هزار شئ كه بین اینها سكه سهم زیادتری داره، و چندهزار اشیاء مختلف مردم شناسی در همه قسمت، روشنایی، توزیع، طبخ، اسلحههای سرد و گرم و همه چیز كه یه سریاشون در دنیا منحصر به فردن و باید حساب خاصی روشون باز بشه چون این هویت ملی و دینی مائه و همه چیز ما رو نشون میده. این اشیائه كه مشخص میكنه ما ششصد سال، هشصد سال یا هزار سال پیشتر چطور زندگی میكردیم. و اگر توجه نشه از بین خواهد رفت. ما الان دو سوم وسایل رو خارج از موزه نگه داری میكنیم كه دارن خاك میخورن و كسی نمیبینه.» آقای حیدر زاده از خیلی چیزها شكایت دارد، از بیتوجهی و عدم رسیدگی مسئولین به محله فهادان كه یكی از قدیمیترین مناطق یزد به شمار میرود، از نبود بهداشت و كمبود امكانات بهداشتی در این محله و كوچ اهالی به نقاط دیگر شهر گرفته تا پایین ماندن ارزش مالی و كمبود امكانات رفاهی كه همه خطراتی برای به نابودی كشاندن این محله به شمار میروند «ما ۴۲ دوره سكه داریم كه قدیمیترینشون یونانی هست و همینطور سكه لیدی، بعدش هخامنشی داریم، اسكندر داریم و البته اینطور نیست كه از هر دوره یه دونه سكه باشه، بعضی دورهها ما چهل پنجاهتا سكهشون رو داریم.
مثلا نادرشاه ۱۳۰ تا سكهش رو داریم. افشاریه كه نادر باشه، شاهرخ باشه، عادل شاه، ابراهیم، نادر ثانی، ضرب هند، داغستان و… البته سكه هم داریم كه فقط یكی بوده یا چندتاش بوده و این حسابش فرق میكنه. یا همین رقم شاید من ۲۰۰ هزار سكههای نیكلی این اواخر رو داشته باشم. سكه اصولا دوتا دونهش لازمه اگر باشه. یكی روی سكه رو نشون بده و یكی هم اونطرف سكه رو نشون بده. فلوس داریم اینجا از قبل و بعد اسلام تا حالا. از همین نادرشاه من سكهای دارم كه شعار شیعی روشه. «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله» كه مال نادره و اونطرف سكه نوشته «ضرب كرد نام سلطنت را در جهان، شاه شاهان نادر صاحب قِران». میدونید كه كریمخان زند خودش رو شاه معرفی نكرد و به وكیل الرعیا معروف بود. ما سكهای داریم همینجا كه جلوس كریمخان رو به شكل زیبایی نشون داده. روش نوشته «شد آفتاب و ماه زر و سیم در جهان، از سكهی امام بحق صاحبالزمان».

كه یكتا حرف «جیم» و «لام» و «واو» جلوی كلمه سكه حك شده كه این «سین» كلمه سكه در هر دوش مشتركه. «جلوس» و «سكه»، خیلی جالبه. سال ضرب هم سال ۱۱۷۲ همون سالیه كه محمد حسن خان قاجار قویترین مدعیش كشته شد. سكه ضرب «جلو» هم داریم كه با این سكه اشتباه گرفته میشه. وقتی كه میرفتن جنگ سكهای ضرب شده بوده كه روش نوشته «جلو» و منظورشون جلو لشكر بوده. این سكه ضرب دارالعلم شیرازه و در همون سال ۱۱۷۲ ضرب شده كه سه تا شاخه گُل هم اطرافش حك شده. دیگه سكهیاسكندر داریم كه خیلی ظریفه و به عقیده بعضیها این سكهها دونه به دونه ضرب و حكاكی شده. من سكهی مسی دارم كه ۵۵ گرم وزنشه، بزرگ.
سكه داریم مال علی ابن احمد از سامانیان كه خیلی كم اسمش توی تاریخ برده شده.» «قبل از انقلاب یك نفر اومد یزد كه تو كار خرید و فروش اسكناس بود. از بازار به ما زنگ زد آقای احمد عالم كه بزازی داشت اون موقع و گفت یك نفر اومده دنبال اسكناسه و اینا، خلاصه ما رفتیم بازار. گفت كه من دنبال اینجور اسكناسیم كه نیست. من گفتم كه دارم این اسكناس رو كه نهصدی شاهی بود. رفتم آوردم. گفت اینو بده من دیگه، گفتم نمیفروشم. گفت من ۲۰ هزار تومن میخرم. اولش دس پایین گرفت و همینطور زیادترش كرد تا رسید به ۷۰ هزار تومن. بهم گفت من اینو ازت میخرم ۷۰ هزار تومن برو یه ماشین بنز آخرین سیستم بخر بكن زیر پات. بهش گفتم خواستم این بنز آخرین سیستم رو داشته باشم، بفروشم و یكی دیگه این اسكناس رو بخرم. خلاصه هر كلكی زد نتونست این اسكناس رو از دست ما در بیاره و نا امید شد. یك بار هم حدود ۳ سال پیش یكی اومد در خونه كه غریب بود و نمیشناختمش. یه سكه داشت متعلق به دوره عباسیان. میفروخت منتها من پول نداشتم. هیچی دیگه ورداش رفت. چی به دل ما گذشت خدا میدونه… خدا میدونه،
حسین حیدر زاده، از اساتید و متخصصین علم سكهشناسی و بنیانگذار موزه سكه و مردمشناسی یزد، پس از سالها خدمت، امانتداری و كمك به احیای فرهنگ، هنر و تمدن ایران بهعنوان موزهداری فعال و دلسوز،، سرانجام در واپسین روز اردیبهشتماه ۱۴۰۰ و همزمان با هفته میراث فرهنگی در اثر عارضه قلبی به دیدار حق شتافت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

نحوه دسترسی
آدرس : یزد – خیابان امام -گذر اصلی محله فهادان -روبروی پلیس توریست
ساعات بازدید :۹-۱۴ و ۱۶-۲۰
تعطیلی هفتگی : ندارد
