مراحل یادگیری و وسایل مورد نیاز خوشنویسی را در این مطلب آورده ایم تا اگر علاقمند به این هنر زیبا هستید اول ابزار و وسایل مورد نیاز را آماده كنید و مراحل یادگیری را به ترتیب پیش ببرید تا با تمرین و ممارست زیاد بتوانید خوشنویسی قهار شوید. آموزش خوشنویسی دارای مراحلی است كه گذراندن آنها چهار سال طول میكشد. ممارست و پشتكار در این كار سهم عمدهای دارد. البته ممكن است كسانی هم باشند كه این دوره را در مدت كوتاهتری طی كنند. اینها معمولاً آن دستهای از خوشنویسان هستند كه قبلاً تمرین خط داشتهاند و یا فطرتاً در این زمینه با استعداد بودهاند.
مراحل آموزش
آموزش خوشنویسی به شش مرحله تقسیم میشود:
۱. ابتدایی
در مرحلهٔ ابتدایی هنرجو یا شاگرد به خط استاد نگاه میكند و حروف و كلمات ساده را تمرین میكند. آموزش خوشنویسی براساس نقطه است و بنابراین نگاه هنرجو باید دقیق باشد. در این مرحله انتظار نمیرود كه هنرجو كلمه و یا حرفی را در حد استاد مشق كند، همین قدر كه تمرین كند و بكوشد كه شبیه خط استاد بنویسد كفایت میكند.
۲. متوسطه
در مرحلهٔ متوسطه كه در واقع هنرجو با سطرنویسی آشنا میشود باید به تركیب كلمات، حركات و گردش قلم توجه كند. در این مرحله هنرجو سطرنویسی می كند و قوانین مربوط به آن را كه توجه به خط كرسی و راستنویسی است پی میگیرد. معمولاً استادان در این دوره كمتر به دوایر توجه میكنند و كشیده و تركیب و به قاعده نوشتن (بر اساس نقطه) مد نظرشان است.
۳. خوش
در مرحلهٔ خوش كه دورهٔ نسبتاً سخت خوشنویسی است، تعلیم هنرجویان به بیت است، گاه استاد مصرعی را مینویسد و تركیب مصرع دوم بر عهدهٔ شاگرد است و گاهی استاد خود، بیت را به طور كامل مینویسد و تركیب میكند تا شاگرد در مشق نظری بتواند جایگاه حروف و كلمات را تجزیه و تحلیل كند. پس از مشق نظری و قلمی هنرجو میتواند ابیاتی را كه دوست میدارد، تركیب كند و نزد استاد ببرد و با همفكری با دیگر هنرجویان دربارهٔ تركیب نهایی به لحاظ زیباییشناسی به نتیجه برسند.در این جا هنرجو میتواند كتابت را نیز آغاز كند. كتابت از جمله اركان خوشنویسی است كه بسیار حوصلهسوز است. در این نوع نوشتار، دقت، تیزبینی، آرامش و صبوری بسیار مهم است.
۴. عالی
در مرحلهٔ عالی خط هنرجو به مرحلهای رسیده است كه میتواند چلیپا و قطعه بنویسد، بهعلاوه انتخاب خط دوم نیز ضرورت دارد، گرچه اكنون انتخاب خط دوم اجباری است. برای دریافت مدرك ممتاز و استادی باید خط دوم – شكسته نستعلیق یا نسخ یا ثلث – را امتحان داد. دورهٔ عالی مرحلهٔ گذار و شكلگیری خط است؛ به این مفهوم كه دیگر هنرجو از سبك استاد مشخصی پیروی میكند و مثلاً به شیوهٔ كلهر، یا میرعماد، یا امیرخانی یا اخوین… مینویسد.در این دوره نیز هنرجو میتواند با نوشتن چلیپا (دو بیت به شكل صلیب) قدرت خوشنویسی خود را نشان دهد. در واقع در مرحلهٔ عالی، خوشنویس میكوشد تا خط و مهارتهای خطاطی خود را به استاد نشان دهد. در این جا هنرجو دیگر قواعد و ضعفها را میشناسد و اساساً نباید در قواعد ضعفی دیده شود و زیبایی نیز باید به مرحلهای از كمال رسیده باشد. باید بتواند كتابت را خوب بنویسد و قطعهای را كه باید كتابت كند از هر نظر درست و دقیق باشد، هم به لحاظ قاعده و هم زیبایی.
۵. ممتاز
در مرحلهٔ ممتاز هنرجو به مرحلهٔ تعلیم نزدیك شده است. دیگر خود با تبحری كه هم در خط اول و هم خط دوم و همچنین كتابت حاصل كرده باید بتواند آموزش دهد. در این مرحله هنرجو میتواند دربارۀ خط اظهارنظر كند، شیوهٔ نگارش او شكل گرفته و ثبات یافته است.
۶. استادی
با این توضیحات استاد كسی است كه پیوسته در حد عالی و ممتاز بنویسد. قواعد و سبكها و شیوهها را بشناسد. و صاحب سبك باشد و قابلیت آموزش داشته باشد. علیرغم تنوع فراوانی كه در خوشنویسی وجود دارد، نگارش هر خوشنویسی دارای ساختمانی همگن است.
شناخت شیوهٔ یك استاد در گرو توجه به نكاتی ورای اصول و قواعد خطاطی است و آن ریزهكاریهای ویژهای است كه در خط خود به كار برده است و در خط دیگری كمتر دیده میشود، از جمله: گردشهای خاص، درازی و كوتاهی مدّات (كشیدهها)، گودی و كمعمقی در مدّات و دایرهها و تیزی و تندی و ملایمت، خشكی و نرمی، فربهی و لاغری، انبساط و انقباض، صافی و صنار گرفتگی، سواد و بیاض در حلقهها و گرهها و غیره و اعتدال میان همهٔ این رموز و قرار نقطهها.
آن طور كه شیوهها در خط نستعلیق مشخص میشود در دیگر خطوط شناخته نمیشود. به این ترتیب در این نوع خط دو شیوه است كه منظور خوشنویسان بوده است، یكی شیوهٔ میرعماد (الحسنی قزوینی) و دیگری شیوهٔ كلهر و در خط شكسته نستعلیق شیوهٔ درویش عبدالمجید و امیرنظام گروسی. البته نوشتن به شیوهٔ كلهر به این مفهوم نیست كه استاد صرفاً مجاز است به همان شیوه خوشنویسی كند بلكه دقیقاً به همین دلیل مجاز است سبكهای دیگر را هم بنویسد و یا یك سبك را با سبك دیگر تلفیق كند و سپس به شیوهٔ خاص خود دست یابد.
برای شناسایی مراتب خطوط استادان و مقایسه، بهتر است كه قطعات آنها را بر مبنای اصول و قواعد كلی خط (یعنی دوازده قاعدهٔ آن) سنجید. به این منظور دوازده ركن (قاعده) كه پیش از این دربارهٔ آن سخن به میان آمد و اساس تمام خطوط است، تعریف میشوند:
تركیب: تركیب بین اجزاء حروف و كلمات كه هم جزیی و هم كلی است و به نحوهٔ استفاده از تركیبات جزیی در سطر گفته میشود.
كرسی: نحوهٔ نگارش و فاصلهٔ كلمات و حروف نسبت به سطر است.
نسبت: رعایت اندازههای حروف و نسبتهای آنها با یكدیگر است.
ضعف: ضعیفترین و نازكترین قسمتهای حروف به ویژه ابتدا و انتهای آنهاست
قوت: ضخامت كامل حروف كه با تمام قلم نوشته شود.
سطح: خشكی موجود در بعضی از حرفهاست.
دور: دوایر و به خصوص دایرههای اصلی مثل ن، ق، و، ل، ص، ض، س، ش.
صعود مجازی: بالا رفتن شمرهها كه به صورت حقیقی و مجازی است. در علا صعود حقیقی و در ن صعود مجازی موجود است.
نزول مجازی: نیز به صورت مجازی و حقیقی است كه «م» نزول حقیقی و «ح» نزول مجازی دارد.
اصول: رعایت نكات ذكر شده در نوشته را اصول گویند.
صفا: خط به جایی میرسد كه خط خوشنویس از همعصرانش متمایز میشود.
شأن: كه هم از رعایت یازده اصل قبلی و هم از سیروسلوك معنوی در خط پدید میآید. در این جا بد نیست به دو اصطلاح دیگر خوشنویسی اشاره شود یكی «سواد و بیاض» (سیاهی و سفیدی داخل حلقههای صاد، ضاد، طا، ظا، فا، قاف، عین، ها و …) و دیگری «ارسال» كه مراد از ارسال سُر دادن و رها ساختن قلم است به صورت آزادانه مثل دُمِ «م» در نستعلیق و انتهای «ی» در شكسته نستعلیق.

ابزارهای خوشنویسی
وسایل كار در خوشنویسی تقریباً محدود است و هر كدام از آنها میتوانند عمری طولانی داشته باشند: قلم، قلمدان، قلمتراش، قط زن، دوات (شامل لیقه و مركب) همزن لیقه و مركب (وسیلهای كه سر آن پهن و دستهاش مخروطی است)، سنگ رومی یا حجازی (برای تیز كردن قلمتراش)، تكهای پارچه از پشم یا حریر (برای خشك كردن قلم)، مِسطَرَه (مَسطر) (برای تعیین سطرها)، زیردستی یا زیرمشق (با رویهای صاف و نرم) از جنس مقوا یا چرم، كاغذ كه باید صاف و نرم باشد. كه از این میان نكاتی در مورد قلم، قلمتراش و قط زن توضیح داده میشود.
قلم: قلم مهمترین ابزار نوشتن است. در خوشنویسی از قلمهای مخصوص (قلمنی) استفاده میشود. قلمنی خوب باید نه خام باشد نه سوخته، باید سرخ باشد (سرخ تیره كفهای متمایل كه به قهوهای بزند ). راست باشد و گرهدار نباشد. اندازهٔ درازای آن باید به حدی باشد كه احساس راحتی كرد. نه خیلی بلند كه سنگین شود و نه خیلی كوتاه كه تسلط بر آن از دست برود.
اهل خط برای هر نوع خط تراش خاصی را مقرر داشتهاند و به این ترتیب تراش قلم از درشت (جلی) تا ریز (خفی) متفاوت است. بنابراین خوشنویسی كه به چندین نوع خط مینویسد قلمهای مختلف و متعددی به كار میبرد. برخی گفتهاند كه خوب تراشیدن قلم نصف خط است. بهتر است كه تراش قلم از طرف رویش نی باشد یعنی از سر آن. در تراشیدن قلم چهار عمل صورت می گیرد: «برداشتنِ روی قلم (فَتح) تراش پهلوهای قلم (سخت) فاق قلم یعنی شكاف دادن دم قلم (شَق) و قطّ (زدن سر قلم) و اگر پشتبرداری قلم را كه مخصوص قلمهای درشت است به حساب آوریم پنج عمل خواهد شد.» (فضائلی، ۱۳۷۶، ص ۶۰) نامهای قسمتهای مختلف قلم تراشیده را در تصویر میبینید.
معمولاً پس از تراش قلم و تعیین میدان آن و تراشِ پهلوها، آن را فاق میدهند تا مركب راحتتر و به طور یكنواخت بر كاغذ بنشیند و كار نوشتن آسان شود. در فاق، نیش قلمتراش را بر وسط نوك قلم میگذارند و با مختصر فشاری، شكاف ایجاد میكنند.
طرف راست قلم را قسمت وحشی یا نیش قلم و طرف چپ را افسى میگویند. پس از فاق نوبت به قطّ قلم میرسد. برش نوك یا عرض قلم كه معمولاً جهتدار است و نسبت به سطح دارای زاویه است. برای قطّ باید قلمتراش را كمی به پهلو خواباند و سپس به طور قائم و راست (قلم را روی قط زن گذاشته به طوری كه كاملاً بر آن مماس باشد) قطّ آن را محرف و متمایل به راست میزنیم. قط قلم برای انواع خط متفاوت است.
قلم تراش: برای آن كه قلم درست و اصولی تراشیده شود دو قلم تراش ضروری است. یكی برای برداشتن میدان قلم كه باید ستبر و پهن باشد تا عرض قلم هموار شود و برای قطّ نیز به كار رود، دوم برای خالی كردن پهلوهای قلم كه باید قلمتراش باریك باشد. امروزه چاقوهای قلمتراشی به صورت دو طرفه است، یك طرف دارای تیغهٔ پهن و طرف دیگر تیغهٔ باریك دارد. در این زمینه نیز استادان نامداری هستند كه در این كار به طور حرفهای (ساخت چاقو) كار میكنند.
قط زن: قط زن یا از چوب سخت مثل آبنوس است و یا از استخوان عاج. قط زن باید صاف و محكم باشد. امروزه از كائوچو نیز برای ساختن قط زن استفاده میكنند.
كاغذ: كه باید ملایم و صاف باشد و خشن، پرزدار، ناصاف و بسیار لغزنده نباشد. بر روی كاغذ خوشنویسی نباید مركب پخش شود. كاغذ زبر و ناهموار نوك قلم را میساید و نوشتن را بهویژه دركشیدهها مشكل یا ناممكن میكند، از طرفی نوشتن بر كاغذهای لغزان و شیشهای از اختیار و تسلط خوشنویس میكاهد، بنابراین نوع متوسط آن مناسب است. امروزه كاغذهای گلاسه، به ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسب اند هر چند كه در صورت عدم دسترسی میتوان از طریق مالیدن صابون خشك روی كاغذهای معمولی تاحدودی كاغذ را برای نوشتن آماده كرد.
مركب: كه باید مخصوص خوشنویسی باشد. بیش از همه مركب مشكی و پس از آن قهوهای كاربرد دارد. رنگدانه اصلی مركب خوشنویسی دودهاست و مواد دیگری مانند صمغ عربی، زاج و مازو نیز برای چسبندگی رنگدانهها و قوام یافتن مركب، به آن میافزایند. مركب خوشنویسی امروزه در بازار به دو صورت مایع و خشك عرضه میشود. مركب مایع آماده استفادهاست اما مركب خشك را باید سایید، سپس آن را در آب جوشیدهٔ ولرم یا گلاب حل كرد. این محلول را باید در ظرف سربسته به نرمی و در مدت زمان طولانی تكان داد. بهاین عمل «صلایه دادن» میگویند. صلایه در كیفیت مركب و كشش آن بسیار مؤثر است. برای رقیق كردن مركب خوشنویسی آب مقطر یا جوشیدهٔ سردشده از آب معمولی بهتر است، و بهتر از آن گلاب یا آب ریحان یا آب مازو است.
دوات: به ظرفی كه مركب لیقه دار در آن قرار میگیرد دوات میگویند.مناسب است كه از دوات مسی استفاده گردد چرا كه به گفته اساتید گذشته یكی از راه های سالم ماندن مركب استفاده از دوات مسی است. یون های مس از كپك زدن مركب جلوگیری می كند و حتی در كشش و پوشش مركب كه امر مهمی در نزد خوشنویسان حرفه ای است تاثیر بسزایی دارد.
لیقه: الیافی است كه درون دوات قرار داده میشود تا مركب را به خود بگیرد و آمادهٔ نگارش سازد. معمولا جنس لیقه از ابریشم بوده و در میزان مركب گیری قلم مؤثر است. تنظیم مركب می بایست به گونه ای باشد كه زمان واژگون شدن دوات مركب از آن به بیرون نریزد و از طرفی حین مركب برداری نگارش یك یا چند حرف میسر باشد. كتابت نویسان ترجیح میدهند تنظیم مركب طوری باشد كه بتوانند یك كلمه یا چند كلمه را با یك مركب برداری تحریر نمایند. در اینجا اهمیت مقدار و جنس لیقه، غلظت مركب و حجم و جنس و شكل دوات مشخص میشود.
زیردستی :یا زیرمشق از جنس مقوا یا چرم و غیره؛ كه باید رویهاش صاف، نرم و ملایم (میانگین سخت و سست و كلفت و نازك) باشد و لغزندگی نداشته باشد. همچنین باید ابعادی نهچندان بزرگ و نهچندان كوچك انتخاب كنند تا مزاحم كار خوشنویسی نشود. گفتهاند بهتر است كه دو چرم منفصل را بر روی هم گذاشته، دو گوشه آن كه طرف چپ است را با چند بخیه محكم كنند و اگر آن دو قطعه چرم از چرم بُلغار باشد كه دانه و موجش را برطرف كرده باشند، بهتر است.
مِسطره: یا مِسطر كه ابزاری كه به خوشنویس در كار نوشتن بر روی خطوط موازی و تعیین سطرها و تشخیص حدود آنها كمك میكند. در گذشته به این منظور بر روی قطعه مقوای ضخیمی نخهایی را با فاصله منظم قرار داده و محكم میبستند، سپس كاغذ را بر روی آن گذاشته و با فشار دست، اثر نخها را بر روی كاغذ منتقل میكردند. اما امروزه به این منظور بر روی كاغذی خطوط و جدولهای مورد نظر را پر رنگ كشیده و زیر كاغذ خوشنویسی قرار میدهند تا حدود و سطرهای كار از پشت كاغذ نمایان باشد. یا به وسیله خط كش و مداد كم رنگ خطوط را ترسیم و پس از خطاطی آن را پاك میكنند.
بهغیر از وسایلی كه نام برده شد چند ابزار فرعی دیگر نیز در كار كتابت استفاده میشود؛ مانند قیچی یا كاتر برای بریدن كاغذ، دو خطكش مدرّج كوچك و بزرگ و گونیا (برای كتیبهنویسی چند گونیا لازم است)، خطكش T به همراه چند مداد سیاه و قرمز، و انواع كاغذها و مقواها.
بعضی از استادان پیشین، خود مركب دلخواه را اعم از مشكی و رنگهای مختلف میساختند و كاغذها را برای این كه قابل نوشتن شود آهار داده و مهره میزدند. آنان اغلب وسایل و لوازم و كارهای كتابت را خود تهیه میكردند؛ از قبیل تهیه سطر و جدولكشی، تذهیب، زرافشانی، رنگ آمیزی كاغذ حتی تجلید و صحافی و غیره؛ ولی امروزه چون انجام این امور مستلزم صرف دقت بسیار و خارج از وقت و حوصلهاست، افرادی دیگر به این خدمات مشغولند و شركتهای تولیدی و كارخانههای كاغذسازی، صحافیها و غیره و نیاز را تأمین میكنند.

اساتید بزرگ خوشنویسی ایران
میرزا محمدرضا كلهر
میرزا محمد رضای كلهر فرزند محمد رحیم بیك كلهر كرمانشاهی از خوش نویسان به نام دوره ناصرالدین شاه قاجار به شمار است. محم درحیم از سردسته های ایل كلهر بود كه اولاد ارشدش موسوم به نوروز علی بیك جانشین پدر گردید.
لكن میرزای كلهر از روی ذوق و علاقه و قریحه ذاتی به مشق خط نستعلیق راغب گردید. و از سن جوانی به تهران آمده و پیش میرزا ابو محمد. و میرزا محمد خوانساری شاگرد میرزا محمد مهدی خوانساری استاد خط زمان مشق می كرده است. (از خطوط میرزا مهدی مذكور كتیبه ی زیبای سر درب مسجد شاه تهران است.)
میرزا رضا پر اثر تحمل رنج و كوشش زیاد و نشان دادن نبوغ ذاتی خود در خط نستعلیق سرآمد خوش نویسان روزگار خود از كار درآمد و سبك جدیدی را بر روی كار آورد كه بی تردید بعد از میر عماد قزوینی وی اختراع كننده قسمتی از قواعد و آداب خط و خوش نویسی گردید و روش خط نستعلیق فعلی تا حدی مولود افكار و سلیقه و قوه ابتكارات اوست.باید افزود كه البته میرزا همان رویه میرعماد را دنبال كرد منتهی سلیقه های خود را به آن اضافه نمود، فی المثل كوتاه نوشتن مدها و كوچك كردن شمره ها یا دوایر و نیز تغییراتی در سایر قواعد و تركیبات خط به عمل آورده تا در واقع همان اصول خط میرعماد باكیفیت نوی ظهور كرد.
كلهر خوشنویسی است كه بعضی وی را تالی میرعماد می دانند. آثار كلهر به ندرت به دست می آید و سیاه مشق های وی غالباً رقم ندارد. در معیار و ارزش هنرشناسی ایران در قرن سیزدهم او از كسانی است كه آثار بدیع و غنی خلق كرده و ارمغان موهبت آمیزی را برای هنر خوشنویسی به ارمغان آورده اند. و لذا نامشان چون خورشیدی طالع در آسمان هنر می درخشد. از آثار كلهر آنچه به چاپ رسیده بدین شرح است:
۱. دیوان قاآنی ۲. دیوان یغما جندقی ۳. دیوان فروغی بسطامی ۴. مخزن الانشاء ۵. فیض الدموع ۶. سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان ۷. سفرنامه ناصرالدین شاه به كربلا ۸. روزنامه شرف ۹. روزنامه اردوی همایون ۱۰. وقایع اتفاقیه ۱۱. ریاض المحبین- و از اهم آثارش یك نسخه فیض الدموع (خطی) موجود در كتابخانه سلطنتی ایران می باشد.
این خطاط بزرگ بیشتر اوقات شبانه روز خویش و به قولی شانزده ساعت آن را صرف امور خط نویسی می كرد و برای امرار معاش به كتابتی مختصر و دریافت مزدی اندك می ساخت و نیز شاگردانی را تعلیم می داد و ماهیانه پنج ریال (به پول آن ایام) از هر یك از تلامیذ بابت حق التعلیم دریافت می داشت. از میان شاگردان معروف كلهر، ملك الخطاطین و صدرالكتاب از مبرزین خطاطان هستند ولی با این همه نه این دو نفر و نه سایرین به قدر عمادالكتاب موجبات اشاعه و انتشار شیوه انحصاری وی را فراهم نساختند.
ناگفته نماند كه از شاهكارهای خط نستعلیق در دوره اخیر خط میرزا محمدحسین سیفی (عماد الكتاب) در زندان است كه سبك اعجاب آوری را حفظ كرده و كمال زیبائی هنر خط را ارائه می دهد و هر هنر شناسی آن خطوط عالی را بنگرد مسحور پنجه ی قادر و مبهوت كلك افسونگر وی گردیده و روح پر فتوح او را شاد می نماید.
و زبان به تقدیس و تحسین او می گشاید با شرحی كه گذشت اغلب خوشنویسان بعد از میرزا محمد رضای كلهر دانسته یا ندانسته بلاواسطه یا مع الواسطه از تلامذه او هستند.
باری كلهر مدتی در محله سنگلج در محل دباغ خانه، خانه محقری در اجاره داشت و در آنجا سكونت كرده بود. اثاثیه خانه این مرد عبارت بود از چند تكه حصیر و چند قطعه نمد پشمی و در آمد او در یك ماه بالغ بر بیست تومان نمیشد كه با آن به سختی تمام زندگی می كرد.
میرزا رضا با وجود دارا بودن خط خوش شعر نیز می سروده و خوب معانی شعر را می فهمیده است و از سروده های او فعلاً در حدود یك هزار و پانصد بیت در دست است كلهر به واسطه خوشنویسی و وارستگی مورد احترام تمام رجال و اعیان بود مخصوصاً میرزا محمد حسین خان فروغی (ذكاء الملك) وی را خیلی معزز و محترم می داشت. بالاخره كلهر در روز جمعه ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۱۰ هزار و سیصد و ده هجری قمری درگذشت و در قبرستانی كه اكنون (در حسن آباد) محل اداره ی آتش نشانی شهرداری است مدفون گردید یادش گرامی باد هر چند كه از كالبد خاكی او اثری باقی نیست.

میرعماد بزرگترین استاد مسلم خوشنویس ایران
میرعماد حسنی سیفی قزوینی (۹۶۱ – ۱۰۲۴ هجری قمری) از سلسله سادات گرام حسینی قزوین و از خوشنویسان مشهور و استاد چیره دست خط نستعلیق در عهد شاه عباس بزرگ صفوی ۹۹۶- ۱۰۳۸ و شهره آفاق و معروف اقطار است. اجداد او در دستگاه پادشاهان صفویه دارای مناصب و مشاغل كتابداری و استیفاء بوده اند خاصه میرحسنعلی جد اعلای او از كتّاب و منشیان معروف ذیشأن و ملقب به حسنی بوده است.
با اینكه شجره حسینی داشتند، میرعماد نظر به اینكه با (عمادالملك) كه یكی از بزرگان دربار پادشاه بود معاشرت داشت و طریق ارادت نسبت به وی می ورزید ملقب به (عماد) گردید. میرعماد در زمان جوانی در قزوین كه مسقط الرأس وی بود به كسب فضائل و معلومات متداول عصر پرداخته سپس متوجه تعلیم خط گردید. ابتداء شاگرد عیسی بیك رنگ نگار بوده و پس از مدتی نزد مالك دیلمی در یكی از قراء قزوین به تكمیل خط همت گمارد تا به جائیكه حسن خط شاگرد از استاد در گذشت و خود حس كرد كه از این استاد مستغنی شده است چون آوازه شهرت خط ملا محمد حسین تبریزی را كه او نیز در حسن خط از استادان بی نظیر بود شنید به شوق خدمتش به تبریز شتافت و آنقدر سرگرم خط گردید كه گویند در سه سال فقط یك بار بیشتر مجال نكرد كه موی سر بسترد.
روزی یكی از قطعات سیاه مشق خود را نزد استاد نهاد و با كمال ادب در برابر ایستاد. استاد چون آن خط را دید تعریف نمود و گفت: (تو نیز ای فرزند سعی كن روزی چنین توانی نوشت و گر نه قلم زمین گذار) میرعماد به استاد عرض كرد كه این خط را خود نوشته ام استاد در بحر حیرت فرو رفت و فوراً خط را بوسید و بعد از تشویق بی اندازه فرمود: (در كشور خط امروز سلطنت تو را مسلم است و تمام دست ها زیر دست تست) و همین سخن در حكم گواهی نامه تحصیلی هنر خط میرعماد بود، طولی نكشید كه بر همه محقق شد در قلمرو خط استادی مسلم است. میر چون دانست به مقام اجتهاد در رشته خط نستعلیق رسیده است بنا بر اشاره استاد به روم رفت و در آنجا مدتی به سیر و سیاحت و ملاقات اساتید خط آن دیار پرداخت و وزراء و اعیان روم به خدمتش می شتافتند. در این سفر از میر خطوط زیادی در روم به یادگار ماند سپس به خراسان رفت و مدتی هم در هرات ماند بعد به قزوین برگشت در همه این بلاد علاقمندان به خط به خدمتش رسیده از هنر و كمال او استفاده می نمودند.

خطوطش در ساختمانهای باقیمانده از عهد صفویه در قزوین فراوان است و از جمله : كتیبه ی حمامی است كه این شعرها از آن است:
بر امیر گونه به یك میمون باد این عمارت به حق آل رسول
هر كه در وی رود صفا یابد به دعا گوئیش شود مشغول
همچنین خط میر – روی سنگ های مقابر در امامزاده قزوین فراوان بوده كه به واسطه خوشی خط برده اند و یا به مرور ایام شكسته و از بین رفته است میرگاه به تفریح و تفرج سوی رودبار رشت و گیلان نیز می رفته و عموم طالبان خط به حضورش شتافته و بهره می یافتند تا سال ۱۰۰۸ هجری كه آوازه هنرپروری در بار صفویه در افواه پیچید و دانشمندان و هنرمندان از شهرها روی به اصفهان می آوردند. میرعماد هم عازم اصفهان گردید و در دربار شاه عباس بزرگ مورد مرحمت و تفقد شاه هنردوست و احترام خاص امرا و رجال و درباریان قرار گرفت. دیری نپائید كه شاگردان فراوانی از طبقات مختلف به دور این شمع فروزان هنر جمع آمدند و كسب فیض نمودند. از خطوط نستعلیق جلی او فقط در تكیه میراصفهان واقع در قبرستان تخت فولاد كه در یكی از حجرات آن تكیه قرب قبر میرابوالقاسم میر فندرسكی است این غزل حافظ به مطلع :
روضه خلد برین خلوت درویشان است مایه محتشمی خدمت درویشانست
از میر عماد یك پسر به نام میر ابراهیم و دختری به نام گوهر شاد بازماندند كه هر دو خوشنویس بوده اند و بعد از قتل میرعماد با سایر خویشاوندان از بیم رؤسای قزلباش و دیگر دشمنان و معاندین جلای وطن كردند و گروهی به عثمانی و عده ای هم به هند رفتند. این بود شرح احوال میرعماد قزوینی استاد در تاریخ خط ایران به طور اجمال با مدارك مختصری كه در دست است.
